جفت ارز ارتباط با یکدیگر

معرفی نئوویو سنتر
نئوویو سنتر (NEoWaveCenter) به عنوان اولین مرکز آموزش کامل و تخصصی نئوویو در ایران با آموزش این سبک به صورت استاندارد ، میتواند تواناییهای تحلیلی و معاملاتی شما را به طرز چشمگیری افزایش دهد. استاد گلن نیلی در این مورد میگوید ” استادی در تئوری موجی الیوت برای باقی عمرتان کفایت می کند “. تعمق در این جمله ارزشمند راه موفقیت را برای جفت ارز ارتباط با یکدیگر ما تبیین می کند.
نئوویو (NEoWave) مخفف عبارت Neely Method of Elliott Wave Analysis و به معنای الیوت به سبک گلن نیلی است.
استاد گلن نیلی با مطرح کردن رویکرد عملی و کاربردی و البته ابتکاری که نتیجه 10 سال تلاش اولیه و هم اکنون نتیجه نزدیک به 40 سال تدریس ، معامله و تحقیق فراگیر است ، علمی نوین و پیشرو را بنا نهاده است.
یکی از مهم ترین ویژگی ها برای دانشجویان نیوویو گام به گام بودن سبک است به طوری که می تواند موجب پیشرفت شما ازطریق آموزش 0 تا 100 نئوویو شود.
در سبک نئو ویو تمام جزئیات شرح داده شده است و هیچ جنبه ای از این تئوری نمانده که شما بخواهید در آن تعمق و تحقیق کنید بنابراین نیازی به ایجاد مطالب من درآوردی و اشتباه نیست.
اگر آرزوی داشتن توانایی پیشبینی و کسب سود از نوسانات پیچیدهی بازارهای بورس و جفت ارز را دارید ، نیوویو سنتر با آموزش کامل نئوویو به شما کمک خواهد کرد تا به آن هدف برسید ، طوری که هیچ سبک دیگری چنین نخواهد بود. قطعا شما سبک نیلی را چالش برانگیز خواهید یافت و من اطمینان دارم که دورهی مطالعه این سبک دوره ای سودمند از زندگی تان خواهد بود.
این مجموعه در نظر دارد با آموزش استاندارد و کامل نئوویو در ایران این سبک ارزشمند و غنی را همان گونه که هست و بدون هیچ کم و کاستی خدمت معامله گران محترم عرضه دارد.
ما از سال 1390 تاکنون با برگزاری بیش از 100 دوره آموزشی توانستهایم گامی هر چند کوچک در رسیدن به این هدف مهم برداریم.
از طرفی نئوویو سنتر به عنوان تکمیل کنندۀ مباحث مورد نیاز یک معاملهگر حرفهای دو مجموعۀ پرایس اکشن بسیار ارزشمند را با یک تیم تخصصی ترجمه و به صورت پکیج آموزشی خدمت علاقهمندان ارائه کرده است.
سارقان بانک ملی به ابزارهای پیشرفته مجهز بودند
عضو هیات رئیسه بانک ملی با بیان اینکه با نظارت مراجع قضایی خسارت تمامی مالباختگان توسط بانک ملی پرداخت خواهد شد، اعلام کرد: سارقان صندوق امانات شعبه دانشگاه این بانک مجهز به ابزارهای پیشرفته بودند و محتویات ۱۶۲ صندوق را به سرقت بردهاند.
به گزارش ایسنا، مونسان عضو هیات رئیسه بانک ملی درباره جزئیات جدید از سرقت شعبه دانشگاه بانک ملی، اظهار کرد: از ۱۰۰۰ صندوق امانات که در شعبه دانشگاه وجود داشت، حدود ۱۶۲ صندوق مورد سرقت قرار گرفت. از ۲۵۰ صندوق امانات که در اختیار مشتریان بوده، ۱۶۲ صندوق را با دیلم شکستهاند و هر صندوقی که پر بوده را خالی کردهاند.
این مقام مسئول در بانک ملی با بیان اینکه خیلی از صندوقها پر بودهاند که موفق به خالی شدن آنها نشدهاند، گفت: از همان دیروز بخشهای نظامی، انتظامی و امنیتی وارد عمل شدند. چگونگی ورود سارقان به بانک درحال رسیدگی و دوربینهای اطراف توسط نیروهای انتظامی درحال کنترل است.
دعوت از مالباختگان برای شناسایی اموال
مونسان که در یک برنامه تلویزیونی صحبت میکرد، افزود: سارقان با ابزار و امکانات پیشرفتهای وارد ساختمان شدند و متاسفانه این اتفاق ناگوار رخ داده است. امروز مالباختگان دعوت شدند به بانک تا شناسایی اموال صورت گیرد. تعدادی از مالباختگان دیروز بعضا مطلع شده بودند و تا امروز از آنها خوداظهاری انجام شده که محتویات این صندوقها چه بوده است. از دیروز صورتجلسه انجام شده است، آثار جرم باقی مانده مورد استفاده نیروهای امنیتی و انتظامی قرار گرفته است.
پرداخت خسارت مالباختگان با نظارت مراجع قضایی
وی در پاسخ به اینکه خسارات را چطور قرار است پرداخت کنید؟ گفت: با نظارت مراجع قضایی خسارت تمامی مالباختگان توسط بانک ملی پرداخت خواهد شد.
او در پاسخ به این سوال که در بیانیه پلیس به کم کاری برخیها اشاره شده، شما خودتان هم به این کم کاریها رسیدهاید؟ گفت: این بیانیه پلیس بوده است، تمام همکاران شعبه حضور دارند و هیچ کدام غایب نیستند؛ رسیدگیها در حال انجام هست که اگر احیاناً از درون سازمان خلاءهایی وجود داشته به آن رسیدگی شود.
مونسان درباره اینکه آیا صندوقها آلارم ندارند؟ هم اینگونه توضیح داد: صندوقها مجهز به سیستمهای امنیتی هستند؛ اما آنطور که متخصصان اعلام کردهاند تیم سارقانی که وارد شعبه شدهاند، بسیار متبهر و کار کشته بودند که توانستهاند سیستمها را از کار بیاندازند.
سلبریتی های هالیوودی که به تازگی صاحب فرزند شده اند
از قرار معلوم در سال های اخیر میل به فرزندآوری در هالیوود افزایش چشمگیری داشته و بسیاری از چهره های تراز اول آن صاحب فرزند شده اند. و با توجه به اخباری که از هالیوودی ها و فرزندان در راه شان به گوش می رسد، به نظر می رسد این وضع حالا حالاها ادامه خواهد داشت.
در ادامه از سلبریتی هایی خواهیم گفت که به تازگی صاحب فرزند شده اند.
اد شیرن و چری سیبورن
اد شیرن، خواننده ی مشهور که جفت ارز ارتباط با یکدیگر سابقه ی دریافت جایزه گرمی را هم دارد، با به دنیا آمدن دختر دومش، حالا صاحب ۲ فرزند شده است. او و همسرش، چری سیبورن در ماه مه سال میلادی جاری با انتشار تصویری از یک جفت جوراب نوزادی سفید از بچه دار شدن دوباره ی خود خبر دادند. شیرن پیش تر در تاک شوی الن دیجنرس گفته بود از زمانی که پدر شده جفت ارز ارتباط با یکدیگر هدف پیدا کرده و این اتفاق چیزی را وارد زندگی او کرده که از کارش برایش مهم تر است.
کریس پرت و کاترین شوارتزنگر
کریس پرت و همسرش، کاترین شوارتزنگر اولین بار در سال ۲۰۲۰ صاحب دختری به لیلا شدند. پرت از همسر قبلی خود، آنا فاریس هم یک پسر ۹ ساله دارد. در ماه مه سال میلادی جاری، لیلا صاحب یک خواهر به نام الوییز کریستینا شد. این زوج البته تمایلی به نمایش چهره ی فرزندان خود در شبکه های اجتماعی ندارند و به همین دلیل تاکنون تصویری از فرزند دوم آن ها منتشر نشده است.
جیسون استاتهام و رزی هانتینگتون
جیسون استاتهام در ۵۴ سالگی صاحب یک دختر شد که در فوریه ی سال میلادی جاری به دنیا آمد. نامزد او، رزی هانتینگتون تصاویری از فرزند دوم خود منتشر کرده است. این مدل ۳۵ ساله همچنین گفته دوست دارد فرزندان بیشتری از استاتهام داشته باشد و اختلاف سنی ۲۰ ساله اش با او، برایش مسأله ای نیست.
آرون پال و لورن پارسکیان
آرون پال و همسرش، لورن پارسکیان در ماه مارس سال میلادی صاحب دومین فرزند خود، پسری به نام رایدن شدند. پال پسرشان را مهربان و کنجکاو توصیف کرده است. به گفته ی او، دختر ۴ ساله شان شیفته ی برادر کوچک خود است و همیشه دلش می خواهد او را فشار دهد و با او مثل یک عروسک کوچک رفتار می کند.
جالب است بدانید که همبازی پال در سریال محبوب «برکینگ بد» (Breaking Bad) برایان کرانستون، پدرخوانده ی دختر پال است.
ریانا و ایسپ راکی
ریانا که در طول دوران بارداری خود به خاطر استایل های ویژه اش بسیار مورد توجه قرار گرفت، در ماه مارس سال میلادی جاری، صاحب اولین فرزند خود از شریک زندگی اش، ایسپ راکی شد. فرزند این زوج یک پسر است.
کریستیانو رونالدو و جورجینا رودریگز
رونالدو پس از ۳ فرزند، در ماه اکتبر سال میلادی جاری صاحب چهارمین فرزند خود از شریک زندگی اش، جورجینا رودریگز شد. البته این زوج در ابتدا قرار بود صاحب یک دختر و پسر دوقلو شوند اما متأسفانه پسر آن ها هنگام تولد از دست رفت و تنها دخترشان باقی ماند.
رونالدو کمی بعد تصویری از خانواده ی پرجمعیت خود به همراه دختر تازه به دنیا آمده اش در اینستاگرام خود منتشر کرد و از همه ی کسانی که پس از انتشار خبر غم انگیز از دست رفتن پسرش، عشق، حمایت و احترام خود را به خانواده ی او ابراز کرده بودند، تشکر کرد.
کایلی جنر و تراویس اسکات
کایلی جنر فوریه ی سال میلادی جاری با انتشار یک عکس سیاه و سفید از دست فرزند تازه به دنیا آمده ی خود، خبر تولد او را اعلام کرد. جنر و شریک زندگی اش، تراویس اسکات صاحب یک پسر شده اند. این زوج یک دختر ۴ ساله به نام استورمی هم دارند.
جنیفر لارنس
جنیفر لارنس امسال صاحب اولین فرزند خود از همسرش، کوک مارونی شد. این زوج هیچ اطلاعاتی درباره ی تاریخ تولد و جنسیت فرزندشان منتشر نکرده اند.
اشلی گراهام
اشلی گراهام، مدل سایز بزرگ مشهور از همسر خود جاستین اروین، صاحب ۳ پسر به نام های آیزاک، ملاچی و رومن شده است، که ۲ تای آخری دوقلو هستند و در ماه ژانویه ی سال میلادی جاری به دنیا آمده اند. به گفته ی گراهام، پسران دوقلویش بزرگ ترین معلم های او هستند و به او یادآوری می کنند که توان انجام کارهای دشوار را دارد.
لنگر انداختن ذهن | ذهن ما چگونه به خشکی مینشیند؟
ذهن ما همیشه هم عملکرد عالی و چشمگیری ندارد، بهخصوص هنگام تصمیمگیری در شرایط عدم قطعیت. برخلاف تصورمان، ذهن خطاهای فراوانی هم مرتکب میشود. برای مثال تصور کنید شما در حال خرید هستید. یک جفت گوشواره میبینید با قیمت 100 دلار، از خرید آن منصرف میشوید زیرا 100 دلار بسیار بیشتر از بودجه خرید شماست. چند قدم جلوتر گردنبندی میبینید با قیمت 75 دلار، همچنان بالاتر از بودجه شماست ولی آن را میخرید زیرا با مقایسه قیمت آن با قیمت 100 دلار گوشواره، 75 دلار ناگهان به قیمتی مناسب و ارزان تبدیل میشود. اگر ذهن را رها کنیم همینگونه غیرمنطقی و غیرقابل پیشبینی برای زندگی ما و دیگران تصمیم میگیرد.
ذهن ما همیشه هم عملکرد عالی و چشمگیری ندارد، بهخصوص هنگام تصمیمگیری در شرایط عدم قطعیت. برخلاف تصورمان، ذهن خطاهای فراوانی هم مرتکب میشود. برای مثال تصور کنید شما در حال خرید هستید. یک جفت گوشواره میبینید با قیمت 100 دلار، از خرید آن منصرف میشوید زیرا 100 دلار بسیار بیشتر از بودجه خرید شماست. چند قدم جلوتر گردنبندی میبینید با قیمت 75 دلار، همچنان بالاتر از بودجه شماست ولی آن را میخرید زیرا با مقایسه قیمت آن با قیمت 100 دلار گوشواره، 75 دلار ناگهان به قیمتی مناسب و ارزان تبدیل میشود. اگر ذهن را رها کنیم همینگونه غیرمنطقی و غیرقابل پیشبینی برای زندگی ما و دیگران جفت ارز ارتباط با یکدیگر تصمیم میگیرد.
البته طبیعی است که ما از مغز /ذهن خود انتظار داشته باشیم آگاهانه و منطقی تصمیم بگیرد. ولی این موضوع را هم باید در نظر بگیریم که مغز /ذهن برای این کار به خوراک فکری نیاز دارد. این خوراک فکری میتواند دانش کسبشده یا تجربه تبادلشده با دیگران باشد ولی آیا مغز /ذهن برای هر تصمیم کوچک و بزرگی در طول روز، به چنین منبع سرشاری از اطلاعات مفید دسترسی دارد؟ گاهی مغز باید نیاز خود را از منابع در دسترستری تامین کند.
سوگیریهای شناختی «لنگر انداختن» یکی از همین میانبرهای ذهن برای دسترسی به اطلاعات مرجع است. ذهن به مرجعی برای مقایسه اطلاعات و تصمیمگیری نیاز دارد و در این سوگیری، ذهن تصمیم میگیرد یا اولین اطلاعات دریافتی یا اعدادی را بدون هیچ پشتوانه علمی و تجربی به عنوان مرجع انتخاب کند. به عبارت سادهتر، هرچه را زودتر دیده و شنیده و تجربه کرده معتبر، قابلاعتماد و مرجعی برای مقایسه دیدهها و شنیدهها و تجربههای بعدی قرار میدهد. در استراتژی دیگرش رقمها و اعدادی را که با آنها برخورد میکند همیشه با رقم یا عددهایی که خود به عنوان مرجع (رقم لنگر) تعریف کرده، مقایسه میکند. به این عملکرد پر جفت ارز ارتباط با یکدیگر از خطای مغز سوگیری «لنگر انداختن» میگویند.
ایده سوگیری «لنگر انداختن» در سال 1974 توسط آموس تورسکی و دنیل کانمن در مقاله «قضاوت تحت عدم قطعیت: سوگیریها و میانبرهای ذهنی» مطرح شد. این مقاله سه سوگیری ذهنی مهم را که انسانها در فرآیند قضاوت و تصمیمگیری استفاده میکنند معرفی میکنند: سوگیری «راهحل دمدستی»، سوگیری «نماگری» و سوگیری «لنگر انداختن».
سوگیری «لنگر انداختن» تحتتاثیر پدیدهای به نام «اثر تقدم» رخ میدهد. اثر تقدم یعنی تمایل مردم برای به خاطر سپردن چیزهایی که زودتر یاد گرفتهاند نسبت به چیزهایی که بعداً فرا میگیرند (استوارت و همکاران، 2004). «اثر تقدم» ممکن است بتواند سوگیری «لنگر انداختن» را توجیه کند زیرا اگر مردم اطلاعات اولیه را بهتر به خاطر میسپارند، احتمالاً این تصور هم ایجاد میشود که اطلاعات اولیه مهمتر از اطلاعات دریافتی بعد از آن است.
وقتی ما در یک عدد، یک برنامه یا اطلاعاتی لنگر ذهنی میاندازیم، عملاً راه ورود اطلاعات جدید به مغز را فیلتر کرده و درک خود را از محیط محدود میکنیم. حتی وقتی موقعیت ایجاب میکند که انعطافپذیر و نسبت به اطلاعات جدید دید باز داشته باشیم، بازهم این قاببندی ذهنی مانع از تغییر استراتژی مغز برای پردازش اطلاعات میشود. سوگیری «لنگر انداختن» خطای شناختی بسیار فراگیری است و تصور میشود که منشأ بسیاری از سوگیریهای شناختی دیگر باشد. سوگیریهایی مانند، «خطای برنامهریزی» و «توهم کانون توجه بودن» نیز تحتتاثیر خطای لنگر انداختن ذهن رخ میدهند.
اثر این سوگیری را میتوان در طیف وسیعی از تصمیمهای بیاهمیتی مانند خرید کردن تا تصمیمهای حیاتی مانند احکام دادگاهها مشاهده کرد. همانطور که میدانیم اعضای هیات منصفه، افراد معمولی بدون هیچ تخصص حقوقی هستند. در تحقیقی که چپمن و بورن استاین با عنوان «هرچه بیشتر بخواهی، بیشتر به دست میآوری: اثر لنگر انداختن در احکام هیات منصفه» انجام دادند، یک پرونده فرضی با یک شاکی فرضی به دو گروه هیات منصفه ارائه شد. در گروه اول شاکی از سازمان حفظ سلامت به دلیل تجویز قرصهایی که به سرطان تخمدان منجر شده بود، شکایت پنجمیلیوندلاری و در گروه دوم همین شاکی شکایت 20 هزاردلاری مطرح کرده بود. هیات منصفه در گروه اول (با لنگر بالا) نزدیک به 44 درصد مطمئن بودند که این قرص به سرطان منجر شده در حالیکه در گروه دوم (با لنگر کم) فقط 4 /26 درصد از این موضوع اطمینان داشتند. به عبارت سادهتر ذهن اعضای هیات منصفه به حدی در رقم مطرحشده برای شکایت متمرکز شده بود که در عمل قضاوت آنها را هم تحتتاثیر خود قرار داد. تحقیقات فراوانی وجود سوگیری «لنگر انداختن» در میان قضات را ثابت کرده است. سه تحقیق متفاوت نشان داده است، درخواست احکام طولانیمدت زندان از طرف دادستان مانند لنگر ذهنی قاضی عمل میکند و تا 27 درصد، 50 درصد و 60 درصد صدور احکام بلندمدت زندان را افزایش میدهد. در تحقیق دیگری تاثیر صدور احکام به صورت ماه نه به صورت سال مورد مطالعه قرار گرفت و ثابت شد قضاتی که از آنها خواسته شده بود به صورت ماه (24 ماه به جای دو سال) احکام خود را صادر کنند، تا 43 درصد احکام زندان کوتاهتری نسبت به سایر قضات صادر کردند. در واقع ذهن آنها در تله عدد بزرگتر گرفتار شده بود.
یک مثال شایع تاثیر سوگیری «لنگر انداختن» در حوزه پزشکی است؛ زمانیکه تشخیص پزشکی با توجه به اولین علائم بیمار انجام میشود نه با توجه به علائم بعدی که ظاهر میشود. این یعنی یک پزشک ممکن است توجه بیش از اندازهای به علائم اولیه بیمار داشته باشد (لنگر ذهنی) و نسبت به علائمی که با تاخیر در فرد خود را نشان میدهد بیتوجهی کند. جدیدترین تحقیقی که در این زمینه انجام شده است، مطالعه یوساف و همکارانش در دوران پاندمی کرونا بوده است. آنها در مطالعه سال 2020 خود نشان دادند که چگونه برخی پزشکان به دلیل توجه بیش از اندازه به علائم اولیه بیماران کووید از درمان سایر مشکلات بیماران که در مراحل بعدی عود میکند، غفلت میکنند. این پدیده در کل میتواند به درمانهای غلط و تشخیصهای اشتباه منجر شود و بیمار را در شرایط واقعاً خطرناکی قرار دهد.
سوگیری لنگر انداختن را میتوان در تعامل انسانها هم مشاهده کرد، بدینصورت که معمولاً مردم کیفیت رابطه خود را با افراد دیگر بر اساس چگونگی شروع یک رابطه قضاوت میکنند. در روابط کوتاهمدت این امر به معنی اولین حسی است که از طرف مقابل میگیریم، اگر حس مثبتی در برخورد اول داشته باشیم، حس کلیمان نسبت به رابطه مثبت خواهد بود. در روابط بلندمدت این عملکرد ذهن میتواند پیامدهای جدی داشته باشد. ممکن است آزار ببینیم، مورد سوء استفاده قرار بگیریم ولی ذهن به صورت ناخودآگاه، همچنان در اطلاعات اولیه خود لنگر انداخته و کورسوهای امید را زنده نگه میدارد.
تصمیمات مالی ما نیز از اثر این سوگیری در امان نبوده است. مثلاً، میزان پرداخت ما برای یک محصول بسیار تحتتاثیر این سوگیری است. اگر به مرکز خریدی برویم و در اولین فروشگاه بلوزی را با قیمت 100 دلار ببینیم، در فروشگاههای بعدی همان بلوز را با قیمت 200 دلار ببینیم، طبیعتاً برداشت ما این است که 200 دلار قیمت بالایی برای آن بلوز است. در حالیکه اگر قیمت بلوز در مغازه اول 200 دلار و در مغازههای بعدی 250 دلار بود، قیمت 200 دلار به نظر بسیار هم مناسب میآمد.
نمونه دیگر تاثیر این سوگیری را در افزایش قیمت بنزین در دوره دوم ریاستجمهوری جرج بوش و دوره اول ریاست جمهوری باراک اوباما میتوان مشاهده کرد. مصرفکنندگان مدتها به قیمت بنزین حدوداً هر گالن دو دلار عادت کرده بودند (لنگر قیمت)، با افزایش قیمت بنزین به گالنی سه دلار، نارضایتی مصرفکنندگان به اوج خود رسید ولی به مرور زمان و با عادت به قیمت جدید، لنگر ذهنی جدید مصرفکنندگان روی گالنی سه دلار تنظیم شد. پس از اینکه قیمت بنزین به گالنی 5 /2 دلار کاهش پیدا کرد، حس مصرفکنندگان تا حد زیادی مثبت شد و رضایت عمومی افزایش پیدا کرد. دورنمای این داستان اینگونه است که در ابتدا مردم با اکراه گالنی 5 /2 دلار را پرداخت میکردند و به فاصله نهچندان زیاد، همان مردم با رضایت گالنی 5 /2 دلار پرداخت میکردند.
یکی از مثالهای بارز دیگر برای درک بهتر سوگیری لنگر انداختن جمعههای سیاه است. خریداران به حراجها هجوم آورده و مسیرهای خرید خود را از قبل تعیین میکنند تا بتوانند از تخفیفهای چشمگیر نهایت استفاده را ببرند. اگرچه گاهی حراجها ماهیتی واقعی دارند ولی در بیشتر مواقع داستان به گونه دیگری است. تبلیغات فروش همیشه به شما میگوید که یک تلویزیون جدید چه قیمتی باید داشته باشد و همین تلویزیون در حراج جمعه سیاه با تخفیفی باورنکردنی به شما فروخته میشود. ولی واقعیت این است که شما هیچ مرجعی به جز تبلیغات برای سنجش ارزش واقعی یک تلویزیون ندارید و شاید خرید جمعه سیاه فقط یک سیگنال نادرست مغز بر اساس اطلاعات مرجع اشتباه است.
یکی از استراتژیهای افزایش فروش «قیمتگذاری لنگری» است. این استراتژی به زبان ساده میگوید، اگر میخواهی یک ساعت دوهزاردلاری را بفروشی، آن را در کنار یک ساعت 10 هزاردلاری قرار بده. با این سیاست ساده، مشتریان را در تله «لنگر انداختن» ذهنشان قرار میدهی و ساعت نهچندان ارزان دوهزاردلاری خود را میفروشی.
نمونه دیگر در تصمیمگیریهای مالی، مربوط به چانهزنی با مدیران برای تعیین حقوق و دستمزد است. اگر مذاکره شما با پیشنهاد حقوقی پایین از طرف مدیرتان شروع شود، و در پیشنهادهای بعدیاش حقوق شما را کمی بالا ببرد، شما احساس میکنید که از حقوق پیشنهادی راضی هستید و مذاکره به احتمال زیادی به نتیجه میرسد، حالا همین سناریو را با شرایطی تصور کنید که مدیرتان مذاکره بر سر حقوق شما را با رقمی بالا شروع کند و بخواهد بر سر همان رقم پافشاری کرده و تغییری در پیشنهادش ندهد. خودتان را در هر کدام از این شرایط مجسم کنید و ببینید چگونه مذاکرات خود و مدیر خود را قضاوت خواهید کرد.
عوامل تاثیرگذار بر این سوگیری
وضع روحی
انگلیچ و سودِر دو محقق آلمانی در تحقیق سال 2009 خود توانستند تاثیر مستقیم وضع روحی بر سوگیری لنگر انداختن را ثابت کنند. آنها به طور دقیق به این نتیجه رسیدند که افرادی با حس و حال مثبت، کمتر در تله سوگیری «لنگر انداختن» گرفتار میشوند. مطالعه دیگری که توسط چِن، دانشجوی دکترای دانشگاه اوهایو در سال 2013 انجام شد، نیز نشان داد مردم غمگینی که ذهنشان از نظر فعالیت شناختی فعال نیست، بسیار تحتتاثیر سوگیری «لنگر انداختن» ذهن خود هستند. علاوه بر آن، دو مطالعه دیگری که بادنهازن، استاد روانشناسی دانشگاه نورت وسترن و همکارانش در سال 2000 انجام داد نیز مساله گرفتار شدن افراد غمگین در تله سوگیری «لنگر انداختن» را تایید کرد.
شخصیت
نوع شخصیت افراد نیز در میزان اثرگذاری این سوگیری نقش مهمی ایفا میکند (کاپوچو، 2014). هرچه افراد تجربهپذیرتر و انعطافپذیرتر باشند، کمتر تحتتاثیر «لنگر انداختن» ذهنشان قرار میگیرند. هرچه افراد تجربهپذیرتر باشند، از لحاظ ذهنی آمادگی بیشتری برای تحلیل اطلاعات جدید داشته و ذاتاً به اطلاعات جدید و قدیمی توجه یکسانی میکنند. آنها عملاً نسبت به اولین اطلاعات دریافتی چسبندگی کمتری نشان میدهند.
از تله این سوگیری رها شویم
سوگیری لنگر انداختن ما را در دام قضاوتهایی نادرست گرفتار میکند که رهایی از آن فقط به میزان آگاهیمان بستگی دارد. وقتی شما از وجود چنین خطاهایی در تصمیمگیری آگاه باشید، میتوانید تا حدی خود را از این دام برهانید. اینکه خود را همیشه در حس و حال مثبت نگه دارید، شاید امری غیرممکن و محال باشد، ولی اگر از پیامدهای تصمیمگیری در حال بد خود آگاه باشید، شاید تصمیماتی را که در احساس غم و ناراحتی میگیرید ارزیابی مجدد کرده یا خیلی به قضاوتهایتان در این شرایط اتکا نکنید. علاوه بر آن، هرچه تجربهمان در یک کار بیشتر باشد، راحتتر میتوانیم خود را از تله این سوگیری برهانیم (ولش و همکاران، 2014). دانش، تجربه و اطلاعات تنها ابزار رهایی از لنگر ذهنیمان است. به همین دلیل وقتی مردم با موضوعی جدید و تجربهای نو مواجه میشوند، بیشتر احتمال دارد گرفتار «لنگر انداختن» ذهنی خود شوند. یک راه دیگر در نظر گرفتن گزینههای جایگزین است. مانند استراتژی «تیم قرمز» یعنی تعیین افرادی برای مخالفت و به چالش کشیدن ایدههای یک گروه دیگر. در نهایت برای سوگیریزدایی از مغز باید بیاموزیم که همیشه یک قدم از فرآیند فکریمان عقب بنشینیم، دائم قضاوتهایمان را زیر سوال ببریم و بدانیم که مغز ما گاهی میتواند بزرگترین دشمن ما باشد.
توصیههایی برای مثبت ماندن در دوران ابهامآمیز
نویسنده: Rebecca Knight مترجم: مریم مرادخانی منبع: HBR : بحران کووید-۱۹، مدیران میانی را در تنگنا قرار داده است. این روزها، مجبور بودهاید حقوقها را کاهش دهید، نیروها را تعدیل کنید و حامل خبرهای بد برای کارکنان در همه سطوح سازمان باشید. شاید هفتهها در خانه کار کرده باشید و استرس داشته باشید چون در تونلی هستیم که انتهایش معلوم نیست. برای آنکه در این شرایط خاص، متمرکز و سرزنده بمانیم، چه باید بکنیم؟ چطور میتوانیم نگاه خود را نسبت به جفت ارز ارتباط با یکدیگر این شرایط، تغییر دهیم؟ با چه کسی میتوانیم درد و دل کنیم؟ و چطور میتوانیم خودمان را شارژ کنیم وقتی تمام کارهایی که معمولا برای تجدید روحیه انجام میدادیم فعلا مقدور نیستند؟
جفت ارز ارتباط با یکدیگر
تنوع جغرافیایی و اقلیمی کشور ما، طیف منحصر به فرد و ارزشمندی از گونههای جانوری را در خود جای داده است، اما بسیاری از این گونهها با فلات ایران خداحافظی کردهاند. ما آدمها با شکار غیرقانونی، توسعه راه ها، جاده سازی، فعالیت های معدنی، تخریب زیستگاه و اثرات منفی که سبب تغییرات اقلیمی میشود و بارگذاری های انجام شده خارج از توان طبیعت، به زیست بوم و محل زندگی سایر موجودات صدمه وارد کرده ایم که حاصل آن نابودی بسیاری از حیوانات بوده است. این روند سالهاست آغاز شده و کماکان در حال جریان است و رفته رفته تعداد گونه های جانوری کاهش یافته و بسیاری از گونه ها، ازجمله یوزپلنگ آسیایی در «لبه پرتگاه انقراض» قرار دارند.
گروه اجتماعی- شهین اسدی
تنوع جغرافیایی و اقلیمی کشور ما، طیف منحصر به فرد و ارزشمندی از گونههای جانوری را در خود جای داده است، اما بسیاری از این گونهها با فلات ایران خداحافظی کردهاند. ما آدمها با شکار غیرقانونی، توسعه راه ها، جاده سازی، فعالیت های معدنی، تخریب زیستگاه و اثرات منفی که سبب تغییرات اقلیمی میشود و بارگذاری های انجام شده خارج از توان طبیعت، به زیست بوم و محل زندگی سایر موجودات صدمه وارد کرده ایم که حاصل آن نابودی بسیاری از حیوانات بوده است. این روند سالهاست آغاز شده و کماکان در حال جریان است و رفته رفته تعداد گونه های جانوری کاهش یافته و بسیاری از گونه ها، ازجمله یوزپلنگ آسیایی در «لبه پرتگاه انقراض» قرار دارند.
انگشت اتهام را باید به سوی توسعه ناپایدار نشانه رفت، حرکت در این مسیر، برهم زننده نظم اجتماعی و زیست بوم است و حقوق نسلهای آینده و زیستمندان آن را تامین نمی کند. این مسئله در کنار بخشی نگری و عدم اجرای اصول آمایش سرزمینی، مدیریت زیست در سراسر جهان و از جمله کشور ما را به وضعیت کنونی دچار کرده است. کاهش و یا ممانعت از گسترش صنایع در زیستگاه های حیات وحش و تدوین سازوکاری باهدف حفاظت از محیط زیست می تواند در حفظ حیات وحش موثر باشد، مواردی که اساسا در کانون توجه قرار ندارد. واضح است که تنگناهای مختلف در عرصه هایی که با نیازهای روزمره مردم گره خورده، فرصتی برای اندیشیدن به این موارد باقی نمی گذارد و هر روز بر سرعت تخریب محیط زیست افزوده می شود. سپهر سلیمی، کارشناس حیات وحش در همین ارتباط، می گوید: «طبیعی است که وقتی انسانها بهخصوص ساکنان حاشیه عرصههای طبیعی و مناطق حفاظتشده در فقر و بیکاری گرفتار میشوند، بیش از قبل به تخلفهایی از جمله شکار، قاچاق چوب، قاچاق حیوانات وحشی و چراندن غیرمجاز دام در مناطق حفاظتشده دست میزنند. تمام این موارد هم زیستگاههای حیات وحش را ناامن میکند و هم کاهش غذای در دسترس حیوانات را در پی دارد و در نتیجه فقر از جوامع انسانی به حیات وحش سرایت میکند.»
معدن کاری و تخریب زیستگاه
در این بین، به یکی دیگر از عوامل خسارت باری که سبب آوارگی حیات وحش و تخریب زیستگاه جفت ارز ارتباط با یکدیگر های جانوری می شود، می توان از زبان معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست پی برد.
حسن اکبری با بیان اینکه «تخریب زیستگاه» در دنیا و کشور ما مهم ترین عامل نابودی گونهها و از بین رفتن منابع ژنتیکی است، به ایسنا می گوید: در حال حاضر به طور همزمان در بسیاری از نقاط کشور توسعه معدنی در حال رخ دادن است و از سوی دیگر سازمان محیط زیست از گردونه استعلامات معدنی در مناطق آزاد یعنی در ۸۹ درصد از خاک کشور، خارج شده است و عملا نمیتواند هیچ گونه نظارتی بر معدن کاریها در مناطق آزاد داشته باشد.
«این سازمان تنها در مناطق چهارگانه میتواند عمدتا محدودیتهایی را برای عدم آسیب به زیستگاه ایجاد کند.» با این حال اکبری می گوید: نزدیک به ۲ میلیون هکتار از ۱۹ میلیون هکتار مناطق چهار گانه در اختیار سازمان محیط زیست، محدوده معدنی است که قبل از ایجاد سطح حفاظتی منطقه برای معدنکاری واگذار شده است و ما مجبوریم اجازه دهیم تا فعالیت را در این مناطق ادامه دهند.
فعالیتهای اکتشافی معادن در پارک ملی و پناهگاه حیاتوحش توران، پیش تر واکنش هایی را به دنبال داشت که سازمان محیط زیست مطرح کرده بود: برای هیچ معدن جدیدی مجوز صادر نکرده و معادنی که در منطقه توران فعال هستند، از گذشته در حال فعالیت بودهاند.
سازمان حفاظت محیطزیست برای پیشگیری از صدور هرگونه مجوز جدید معدنی در حدود مناطق چهارگانه محیطزیست در سراسر کشور، نقشه و فایل رقومی این مناطق را طی مکاتبات متعدد به وزارت صنعت، معدن و تجارت فرستاده است تا این لایههای رقومی را بر روی سیستم کاداستر وزارتخانه بارگذاری کنند. این موضوع همانطور که رضا اقتدار، مدیرکل دفتر زیستگاهها و امور مناطق سازمان حفاظت محیطزیست می گوید: بدان معناست که اگر کسی بخواهد روی محدودههای معدنی، عملیات ثبت انجام دهد، فقط در حدود مناطق چهارگانه امکانپذیر نیست.
حدود یک صد سال قبل انسان ها در ۱۵ درصد از سطح زمین حضور داشتند اما حالا، با گذشت زمان، بالغ بر ۷۷ درصد سطح زمین و حدود ۸۸ درصد از اقیانوس ها براثر فعالیت های انسانی، دستخوش تغییر و تحول شده، مثال بارزی که به آن اشاره شد، معدنکاری است که بهطور مستقیم به تخریب پوشش گیاهی و خاک منجر میشوند و معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست می گوید: «خود به خود اثرات مخرب معدن سازی بر زیستگاهها بالا است و متاسفانه بازسازی مناسبی هم پس از اتمام کار معدن انجام نمیشود. علاوه بر آن بعضا جادههای متعددی برای دسترسی به معادن ایجاد میشود که خود آسیبزا است همچنین در حال حاضر بهطور همزمان در بسیاری از نقاط کشور توسعه معدنی در حال رخ دادن است. برای مثال در فلات مرکزی ایران تقریبا زیستگاهی وجود ندارد که یکی از اشکال توسعه معدنی اعم از برداشت شن و ماسه، خاک، ذخایر فلزی و سنگ های تزئینی و .. در آنها اتفاق نیفتاده باشد. از این رو وقتی تعداد زیادی معدن بهطور همزمان برداشت میشوند، حیات وحش نیز خانهای برای زندگی نداشته و آواره میشوند.»
به گفته اکبری، نباید تمام طبیعت را بهطور همزمان به منظور توسعه معدنی، معدنکاری کرد بلکه باید بر اساس نیاز و ضرورتهای موجود برای بهرهبرداری معادن مجوز صادر شود چراکه آغاز بهرهبرداری چند معدن به طور همزمان پناهگاه حیات وحش را با مخاطره مواجه میکند.
تاثیر جادهسازی بر حیات وحش
می گویند، چندین دهه است که در کشور ما هرگونه راهسازی نیز نماد و عامل توسعه تلقی میشود، چنان که در میان نمایندگان و مسئولان اجرایی مناطق گوناگون کشور، رقابتی سخت برای جذب بودجه به منظور راهسازی به چشم میخورد. اما، واقعیت آن است که بسیاری از این طرحها، بدون ارزیابیهای محیط زیستی و اجتماعی انجام شده و موجب تخریب جبرانناپذیر خاک سرزمین و همچنین آسیب دیدن منابع آب و مهمتر از همه حیات وحش شده است. همواره تعارضاتی مابین حفاظت از محیطزیست و انواع توسعه همانند شهرسازی و جاده سازی وجود دارند که میتوانند نقش مهمی در تکامل و انقراض جمعیت های حیاتوحش ایفا کنند. برنامههای توسعهای و پروژههای راه سازی که در مناطق حفاظتی اجرا میشوند میتوانند با تقسیم و برهم زدگی یکپارچگی زیستگاه، آنها را به محیط هایی ناامن برای حیات وحش مبدل سازد.
معاون محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست با اشاره به اثرات ساخت جاده در از بین بردن زیستگاههای جانوران
می گوید: «ساخت جاده در تمام زیستگاهها اعم از جنگلی، کوهستانی و دشتی عارضهای مخرب برای طبیعت محسوب میشود. شاید به لحاظ ظاهری عرض جاده زیاد نباشد و با ساخت جاده مساحت چندانی از زیستگاه را از دست ندهیم و مساحت بخشی که بهطور مستقیم به خاطر آسفالت از بین برود زیاد نباشد، اما مهم ترین مشکل در ساخت جادهها تکه تکه کردن زیستگاه جانوران است.»
به گفته معاون محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست بسیاری از گونههای حیات وحش به یکپارچگی زیستگاه نیاز دارند تا هنگام
جا به جایی فصلی و تبادل ژن در زیر جمعیتهای مختلف با یکدیگر تنوع را در بلند مدت حفظ کنند که با جادهکشی این ارتباط کم میشود. همچنین رفت و آمد زیاد و جادههای پر ترافیک، عملا ارتباط دو زیستگاه را قطع می کند که این امر بسیار آسیبزننده است، در این حالت ممکن است برخی گونهها نتوانند جابه جا شوند و جفتیابی و جفتگیری کنند. در این صورت، زندگی این گونهها حالت جزیرهای و شانس بقای آنها کاهش پیدا میکند. از طرف دیگر همواره شاهد تلفات گسترده گونههای جانوری در جادهها هستیم و شاید بتوان گفت جاده سازیها پدیدهای است که تمام گونههای جانوری را تحت تاثیر قرار میدهد.
نتیجه رفتارهای مخرب انسانی، آن است که به گفته حسن اکبری، در دهه ۸۰ حدود ۱۰ یوز آسیایی را بر اثر تلفات جاده ای از دست دادیم. در جاده مهریز انار در استان یزد طی دهه ۸۰ تعداد پنج قلاده یوز را از دست دادیم. حتی برخی گونههای کمتر دیده شده نظیر خارپشتها، مارها و خزندگان تلفات بالایی را در جادهها داشتهاند. از سوی دیگر در برخی گونههای جانوری مجاور شهرها نظیر کفتارها به دلیل گرایش به حضور در اطراف مناطق مسکونی تلفات زیادی گزارش شده، سالهاست دنیا به این مسئله پی برده است که باید طراحی جادهها از همان ابتدا بر اساس توجه کافی به زیستگاه جانوران شکل گیرد و اقدامات لازم به نحوی انجام شود که امکان تردد حیات وحش وجود داشته باشد، اما در کشور ما اغلب جادهها بدون توجه به طبیعت و منابع زیستی آن ساخته و طراحی میشوند و در زمان احداث هیچ توجهی به خانه حیات وحش و راحتی عبور و مرور گونههای جانوری نمیشود.
حاصل همین نوع اقدامات است که موجب شده، به گواه آمارهایی که سازمان حفاظت از محیط زیست منتشر کرده،۷۰ درصد گونههای برجسته حیات وحش را در نیمقرن اخیر، از دست بدهیم.
گونه های در خطر انقراض
حیوانات در معرض خطر انقراض طیف وسیعی از گونهها را شامل می شود. بر اساس آمار رسمی، «یک هزار و ۳۰۰ گونه جانوری در کشور وجود دارد که از این تعداد ۱۳۰ گونه در خطر انقراض قرار دارند. یوزپلنگ، میش مرغ، درنای سیبری، گورخر و برخی از خزندگان و دوزیستان از جمله گونههای در خطر انقراض و تهدید به شمار میروند که عواملی مانند قاچاق قابل توجه و تخریب زیستگاه آنها را تهدید میکند.»
وضعیت یوزپلنگ آسیایی نیز مشخص است و اندک تعداد باقیمانده اینگونه منحصربهفرد در معرض خطر انقراض قرار دارد. کافی است به این آمار توجه کنیم؛ حسن اکبری، معاون سازمان حفاظت محیط زیست سال گذشته در مصاحبهای مطرح کرد که اواخر دهه ۸۰ جمعیت یوز ایرانی حدود ۱۰۰ قلاده بود اما حالا تعداد آنها به ۱۳ فرد کاهش یافته است که سه فرد آنها ماده بالغاند.
این آمار بدان مفهوم است که تا خطر انقراض دائمی یوزپلنگ ایرانی راه زیادی نمانده، «فیروز» و «ایران»، هم که به منظور تولیدمثل در پارک ملی توران سمنان نگهداری میشدند، در اسارت جفت گیری کردند و پس از تولد سه توله به روش سزارین صحرایی، دو تا از تولههای ماده یوز ایرانی به فاصله چند روز به دلیل «چسبندگی ریه» و «مصرف شیر بیکیفیت» تلف شدند، اما متخصصان حیاتوحش میگویند سزارین غیرضروری عامل اصلی مرگ تولهها بوده است.
ایران به دلیل تنوع زیستی بالا، از ظرفیت بسیار خوبی بهره مند است و اگر مدیریت درستی بر حیات وحش حاکم باشد و نگاه علمی بهجای نگاه های غیرکارشناسی به محیطزیست معطوف شود، هنوز میتوان به مسئله حفظ گونه های باقی مانده امیدوار بود. البته هراز گاهی اخباری از آزار و حتی تلف شدن برخی گونههای حیات وحش منتشر میشود که این مسئله سبب شده از میزان خوش بینی و امیدواری ها کاسته شود.
ورود حیوانات به محل سکونت انسان ها
ناامن شدن قلمرو حیاتوحش آنها را برای یافتن آب و غذا به محل زندگی انسانها وارد می کند. یک نمونه آن، کشته شدن همزمان دو قلاده جانور باارزش در چهارم اردیبهشت ماه بود که بار دیگر، روشهای غیراصولی و نبود نیروی متخصص برای زندهگیری حیات وحش از سوی نهادهای مسئول را به رخ کشید. «پلنگی که بهجای تفنگ بیهوشی، در قائمشهر هدف شلیک قرار گرفت و کشته شد و همزمان چند کیلومتر آن طرفتر، یک قلاده خرس قهوهای بهدست اهالی روستای کنازق اردبیل با استفاده از تراکتور و لودر تلف شد.» اما این ها اولین گونههایی نبودند که به خاطر ناکارآمدی جانشان را از دست دادند، طی سالهای گذشته بارها، حیات بسیاری از جانوران به علت مدیریت ضعیف در معرض تهدید قرار گرفته و یا از بین رفته است.
خشکسالی و کم آبی، تغذیه حیاتوحش را با محدودیتهای زیادی روبهرو کرده و می توان به موارد بسیاری از حمله یا ورود حیات وحش به روستاها و شهرها اشاره کرد که به مرگ حیوانات منجر شده است، حیواناتی که یا کمیاب اند و یا در معرض انقراض قرار دارند. دستاندازی بشر به طبیعت با شکار بیرویه و ساختوساز و تصرف جنگلها و مراتع، باعث کوچکتر شدن زیستگاه حیوانات شده است و چرخه حیاتی آنها را برهم زده است. در نتیجه، حیوان برای ارتزاق راهی جز آمدن به سوی آبادیها نمییابد. چنان سفرهایی البته بیخطر نیست و میتواند به مرگ حیوان منجر شود. برخی از این حیوانات پناهجو در عین نیاز به آب و غذا، به دام شکارچیان سودجو هم میافتند و برای گوشت و پوستشان شکار میشوند. این عمل هرچند بارها با انتقاد حامیان حیوانات و مراجع حفاظتی محیطزیست مواجه شده است. حیواناتی که زمانی به راحتی در زیستگاه خود زندگی میکردند، به سبب زمینخواری و کوهخواری و تصرفاتی از این دست، ورودشان به حواشی آبادیهای انسانی افزایشی چشمگیر داشته است.
اصغر مبارکی، کارشناس تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست می گوید: بر اساس گزارش صندوق حیات وحش مهمترین علت از بین رفتن تنوع زیستی در کشورهای مختلف جهان تغییر کاربری اراضی است یعنی جنگلها و مراتع روی سطح کره زمین از بین رفته است و به زمینهای کشاورزی تبدیل شدهاند همچنین صندوق جهانی حیات وحش تاکید کرده است که زیستگاههای آب شیرین (رودخانهها، تالابها، دریاچهها و…) بیشترین آسیب را از نابودی تنوع زیستی طی ۵۰ سال اخیر دیدهاند.
این کارشناس تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست در ادامه با بیان اینکه یک پنجم گونههای حیات وحش به دلیل مسائل مرتبط ازجمله تخریب زیستگاه و تغییر اقلیم در معرض خطر انقراض هستند، عنوان می کند: جنگلها نه تنها تاثیری مستقیم روی کیفیت زندگی انسان و حفظ حیات وحش دارند بلکه معیشت جمعیت قابل توجهی از جهان وابسته به جنگلها است. جادهسازیها، آتشسوزی، آفات و امراض و بهرهبرداری بیش از حد و غیر مجاز از جنگلها بهطور مستقیم روی گونههای گیاهی و جانوری اثرگذار است و نابودی آنها را بهدنبال دارد.
بحران جفت ارز ارتباط با یکدیگر خشکسالی هم در این جریان نقش مهمی دارد، بحرانی که گلوی حیوانات را بیش از پیش فشرده و آنها را وادار به نزدیک شدن به محدوده شهرها و روستاها کرده است. تنها در اصفهان نزدیک به ۱۶ هزار راس آهو به دلیل نبود علوفه و خشک شدن چشمهها، به ناچار قلمرو خود را ترک، و به سمت آبادیها کوچ کردهاند. در چنین شرایطی، بسیاری سازمان محیطزیست را مسئول نجات حیوانات میدانند، زیرا معتقدند که آن نهاد میتواند با تامین آب و علوفه این موجودات، از کوچ و تلف شدن آنها جلوگیری کند. اما کمبود بودجه سازمان محیطزیست برای خرید علوفه و آب مورد نیاز حیوانات، سبب می شود تا در نهایت جانوران آب و غذای خود را در مزارع و سکونتگاههای انسانی بجویند.
نقطه نظر فاطمه طباطبایی یزدی، مدیر گروه دانشکده منابع طبیعی و محیط زیست دانشگاه فردوسی مشهد نیز آن است که مهمترین دلیل نابودی زیستگاههای طبیعی، ناشی از تغییر کاربری اراضی در کنار مدیریت نادرست و تولید پسماند غیراصولی است که این موضوع باعث شده حیات وحش که زیستگاه طبیعی خود را از دست داده، برای پیدا کردن منابع غذایی به سمت شهرها و روستاها کشیده شود.
طباطبایی توضیح می دهد: جفت ارز ارتباط با یکدیگر نداشتن امکانات و تجهیزات و همچنین تخصص و تجربه لازم جهت مواجهه با حیوانات وحشی خصوصا پستانداران درشت جثه مشکل عمده ادارات محیط زیست کشور به خصوص شهرستانهاست. متاسفانه هنوز هم بودجههای تخصیص داده شده به سازمان محیط زیست کفاف خرید امکانات و تجهیزات حداقلی را برای این نهاد فراهم نمیآورد و برای اندکی از موارد که بودجه فراهم میشود، موانعی همچون تحریمها و نبود تعهد و تخصص در خرید تجهیزات و امکانات میتواند سبب بروز ناکارآمدی سختافزاری در مجموعه محیط زیست شود. در بعد نرمافزاری سازمان حفاظت محیط زیست دارای زیرساخت مناسب جهت مدیریت تعارضات انسان با حیات وحش نیست و به همین دلیل آسیبهایی که طرفین(محیطبانان، شهروندان و حیاتوحش) از مواجهه انسان با حیات وحش میبینند، عمدتا پیشبینی نشده و شدت خسارت بالا و غیرمنتظره است.