معامله در فارکس

یک نمونه تحلیل بنیادی سهام

مبانی کلی تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی (تحلیل فاندامنتال) چیست؟

در بازارهای مالی مختلف همواره روش های متفاوتی برای تحلیل بازار وجود دارد. یکی از روش های مهم تحلیلی، تحلیل بنیادی یا فاندامنتال (Fundamental Analysis) است که مورد توجه تحلیلگران و بزرگان بازار بوده است. در این مطلب از سایت آکادمی سرمایه سعی داریم شما را با این نوع تحلیل بیشتر آشنا کنیم و در مقالات بعدی در این موضوع، به بیان جزییات و بررسی تحلیل بنیادی (فاندامنتال) در بازارهای بورس ایران، بورس جهانی، فارکس، آتی، ارز دیجیتال، طلا و … می پردازیم. در ادامه به بیان تعریف، هدف و جزییات تحلیل بنیادی خواهیم پرداخت.

تحلیل بنیادی چیست؟

در پاسخ به این سوال متداول که تحلیل بنیادی چیست یا تحلیل فاندامنتال چیست باید بدانید که تحلیل بنیادی دانش بررسی متغیرهای و شرایط اقتصادی، مالی، سیاسی و تاثیر آن بر روی یک دارایی یا شرکت است برای اینکه بتوانیم ارزش حقیقی فعلی و احتمالی آن را در آینده پیش بینی و تحلیل کنیم. در واقع ما در این نوع تحلیل بر اساس عوامل مختلف اقتصادی و سیاسی یک شرکت، سهم، ارز یا موارد دیگر را بررسی می کنیم تا ارزش احتمالی آن را در یک بازه زمانی در آینده پیش بینی کنیم.

به عنوان مثال اگر بر اساس یک خبر اقتصادی تصمیم به خرید یا فروش یک سهام، ارز دیجیتال یا … کنیم ما از روش تحلیل فاندامنتال استفاده کرده ایم.

تحلیل بنیادی (تحلیل فاندامنتال) چیست؟

تحلیل فاندامنتال در بازارهای مختلف

بازارهای مالی در دنیا دارای تنوع زیادی هستند. شاید بازارهایی که بیشتر برای ما اهمیت دارند و اکثر تریدرها در این بازارها مشغول به فعالیت هستند بازارهایی مانند بورس ایران مانند سهام شرکت های مختلف، بورس جهانی یا فارکس، ارزهای دیجیتال مانند بیت کوین و بازار طلا داخلی و خارجی باشد. تحلیل فاندامنتال یا بنیادی در هر یک از این بازارها فاکتورها و عوامل مختلفی دارد که باید بررسی و تحلیل شود.

* برای تحلیل بنیادی در بازار بورس ایران معمولا گزارشات مالی شرکت ها در بازه های زمانی سه ماهه، شش ماهه و سالانه بررسی می شود. همچنین اخبار سیاسی و اقتصادی کشور و نرخ ارز معمولا تاثیر زیادی می تواند بر روی قیمت سهام و ارزش یک شرکت یا صنعت داشته باشد. مثلا افزایش نرخ دلار یا تحریم یک صنعت کاملا بر روند بلند مدت یک شرکت و صنعت تاثیر مستقیم و عمیقی دارد.

* در تحلیل بنیادی بورس های بین المللی و بازار فارکس اخبار اقتصادی و سیاسی، تغییر نرخ بهره کشورها، گزارشات مالی کشورهای مختلف و روابط بین دو یا چند کشور بر روی قیمت ارزها تاثیر گذار است.

* در تحلیل بنیادی بازار ارزهای دیجیتال مانند بیت کوین یا هر ارز دیجیتال دیگری، ارزش کل بازار یا مارکت کپ، حجم معاملات، میزان تراکنش ها، استخراج، نوع پروژه و آینده آن، مورد قبول بودن توسط کشورها و شرکت های دیگر، اخبار سیاسی و اقتصادی جهانی کاملا بر روی قیمت تاثیر مستقیم و مهمی خواهد داشت.

در مورد این نوع تحلیل در هر یک از این بازارهای در مقالات بعدی به طور مفصل به آنها خواهیم پرداخت.

هدف تحلیل بنیادی یا فاندامنتال

هدف نهایی از بررسی و تحلیل به این روش این است که برای دارایی مورد نظر (سهام، ارز، ارزدیجیتال یا …) بتوانیم ارزش کمی تعریف کنیم تا با مقایسه با قیمت فعلی بتوانیم نتیجه بگیریم این دارایی مناسب خرید و فروش یا مناسب برای سرمایه گذاری هست یا خیر. در واقع شما با دانستن ارزش واقعی و ذاتی یک دارایی به راحتی می توانید با ارزش فعلی مقایسه کنید و متوجه شوید که ارزش آن بالاتر می رود یا پایین تر خواهد آمد. معمولا از این نوع تحلیل برای معاملات میان مدت و بلند مدت استفاده می شود.

تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل بنیادی (FA)/ تحلیل فاندامنتال روشی برای اندازه گیری ارزش ذاتی یک سهم است. که با بررسی عوامل اقتصادی و مالی مرتبط است. تحلیلگران بنیادی هر آنچه را که می تواند بر ارزش اوراق تأثیر بگذارد. از عوامل اقتصاد کلان مانند وضعیت اقتصاد و شرایط صنعت گرفته تا عوامل اقتصادی خرد مانند اثربخشی مدیریت شرکت، مطالعه می کنند.

با زبانی ساده تر ارزش گذاری اوراق بهادار با استفاده از پارامترها و داده های مالی و اقتصادی و بر اساس مدل های مالی، تحلیل بنیادی است. در تحلیل بنیادی تمام عوامل بیرونی و درونی تاثیر گذار بر قیمت سهام را در نظر گرفته و بر مبنای آن در مورد ارزش ذاتی و شرایط قیمت فعلی سهم، اظهار نظر می کنیم.

هدف نهایی رسیدن به عددی است که یک سرمایه گذار بتواند آن را با قیمت فعلی اوراق بهادار مقایسه کند. تا ببیند قیمت اوراق بهادار کمتر از ارزشش است یا بیش از حد ارزش گذاری شده است.

این روش تجزیه و تحلیل سهام در نظر گرفته می شود. در مقابل تحلیل تکنیکال، که جهت قیمت ها را از طریق تجزیه و تحلیل داده های تاریخی بازار مانند قیمت و حجم پیش بینی می کند.

درک تحلیل بنیادی

تمام تجزیه و تحلیل سهام سعی می کنند تعیین کنند آیا یک اوراق در بازار به درستی ارزیابی شده است. تجزیه و تحلیل بنیادی معمولاً از منظر کلان تا خرد به منظور شناسایی اوراق بهاداری که قیمت آنها به درستی توسط بازار انجام نشده است، انجام می شود.

تحلیلگران به طور معمول، به ترتیب، وضعیت کلی اقتصاد و سپس قدرت صنعت خاص. را قبل از تمرکز بر عملکرد فردی شرکت ، برای رسیدن به یک ارزش عادلانه بازار برای سهام مطالعه می کنند.

تحلیل بنیادی از داده های عمومی برای ارزیابی ارزش سهام یا هر نوع دیگر از اوراق بهادار استفاده می کند. فرضا، سرمایه گذار می تواند با بررسی عوامل اقتصادی مانند نرخ بهره و وضعیت کلی اقتصاد و تحلیل اساسی در مورد ارزش یک اوراق انجام دهد.

برای سهام ، تجزیه و تحلیل بنیادی از درآمد ، درآمد ، رشد آینده ، بازده سهام ،
حاشیه سود و سایر داده ها برای تعیین ارزش و پتانسیل اساسی شرکت برای رشد در آینده ناشی میشود. همه این داده ها در صورت های مالی یک شرکت موجود است.

عوامل مهم در تحلیل بنیادی

عوامل مهم در تحلیل بنیادی

سرمایه گذاری و تحلیل بنیادی

یک تحلیلگر برای ایجاد مدلی برای تعیین ارزش تخمینی قیمت سهام یک شرکت بر اساس داده های موجود در دسترس عموم ، تلاش می کند. این مقدار فقط برآوردی است که قیمت سهام شرکت در مقایسه با قیمت بازار معاملات فعلی باید ارزش داشته باشد. برخی از تحلیلگران ممکن است قیمت تخمینی خود را به عنوان ارزش ذاتی شرکت ذکر کنند.

اگر یک تحلیلگر محاسبه کند که ارزش سهام باید به طور قابل توجهی بالاتر از قیمت فعلی بازار سهام باشد. ممکن است اقدام به خرید کند چرا که بر این باور است که قیمت سهم بایستی تا ارزش ذاتی آن بالا رود.اگر تحلیلگر ارزش ذاتی کمتری را نسبت به قیمت فعلی بازار محاسبه کند، سهام بیش از ارزش ارزیابی شده و توصیه فروش صادر می شود.

سرمایه گذارانی که از این توصیه ها پیروی می کنند انتظار دارند که بتوانند. سهام با توصیه های مطلوب را خریداری کنند زیرا چنین سهام هایی با افزایش زمان احتمال رشد بیشتری دارند. به همین ترتیب انتظار می رود سهام با رتبه بندی نامطلوب احتمال سقوط قیمت بیشتری داشته باشد. سهام با ارزش ذاتی پایین کاندیدهایی برای حذف از پرتفوی موجود یا اضافه شدن به عنوان موقعیت “کوتاه مدتی” است.

این روش تجزیه و تحلیل سهام در مقابل تحلیل تکنیکال در نظر گرفته شده است که جهت قیمت ها را از طریق تجزیه و تحلیل داده های بازار تاریخی مانند قیمت و حجم پیش بینی می کند.

تحلیل بنیادی کمی و کیفی

مشکلی که در تعریف کلمه بنیادی وجود دارد این است که این کلمه. می تواند هر آنچه مربوط به رفاه اقتصادی یک شرکت است را پوشش دهد. بدیهی است که آنها اعدادی مانند درآمد و سود را هم ذکر کنند. اما همچنین می توانند از سهم یک نمونه تحلیل بنیادی سهام بازار یک شرکت گرفته تا کیفیت مدیریت آن را هم ذکر کنند.

عوامل اساسی بنیادی مختلف را می توان به دو دسته تقسیم کرد: کمی و کیفی. معنای مالی این اصطلاحات با تعاریف استاندارد آنها تفاوت چندانی ندارد. در اینجا نحوه تعریف اصطلاحات توسط یک فرهنگ لغت آمده است:

در این زمینه ، مبانی کمی، ویژگی های قابل اندازه گیری یک کسب و کار هستند. به همین دلیل بزرگترین منبع داده های کمی صورتهای مالی است. درآمد ، سود ، دارایی و موارد دیگر را می توان با دقت زیادی اندازه گیری کرد.

اصول کیفی کمتر ملموس است. اینها ممکن است شامل کیفیت مدیران کلیدی یک شرکت ، شناسایی نام تجاری ، حق ثبت اختراع و فناوری انحصاری آن باشد.

نه تجزیه و تحلیل کیفی و نه کمی ذاتاً بر دیگری برتری ندارد. بسیاری از تحلیلگران آنها را با هم در نظر می گیرند.

چهار اصل اساسی بنیادی

چهار اصل اساسی وجود دارد که تحلیلگران همیشه در مورد یک شرکت در نظر می گیرند. همه آنها کیفی هستند تا کمی. آنها عبارتند از:

همچنین در نظر گرفتن صنعت یک شرکت مهم است:

مشتری مداری ، سهم شرکت از بازار ، رشد کل صنعت ، رقابت ، مقررات و چرخه های تجاری. فهمیدن نحوه کار صنعت، درک عمیق تری از سرمایه مالی یک شرکت به سرمایه گذار خواهد داد.

صورتهای مالی: مبانی کمی را باید در نظر گرفت

صورتهای مالی واسطه ای است که توسط آن شرکت اطلاعات مربوط به عملکرد مالی خود را افشا می کند. تحلیلگران بنیادی از اطلاعات کمی که از صورتهای مالی جمع آوری شده برای تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری استفاده می کنند.
سه صورت مهم مالی عبارتند از: صورت سود ، ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد.

ترازنامه

ترازنامه بیانگر سوابق دارایی ها ، بدهی ها و حقوق صاحبان سهام یک شرکت در یک زمان خاص است. ترازنامه با این واقعیت نامگذاری می شود که ساختار مالی یک کسب و کار به روش زیر متعادل می شود:

دارایی ها منابعی را نشان می دهند که کسب و کار در یک بازه زمانی مشخص صاحب یا کنترل کننده آنها است. این شامل مواردی مانند پول نقد ، موجودی ، ماشین آلات و ساختمان ها است. طرف دیگر معادله ، ارزش کل تأمین مالی شرکت را برای بدست آوردن آن دارایی نشان می دهد. تأمین مالی در نتیجه بدهی ها یا حقوق صاحبان سهام انجام می شود. بدهی ها نشان دهنده بدهی است (که البته باید بازپرداخت شود) ، در حالی که حقوق صاحبان سهام نشان دهنده ارزش کل پولی است که صاحبان آن در تجارت مشارکت کرده اند – از جمله سود انباشته که سود حاصل در سالهای گذشته است.

صورت مالی درآمد

در حالی که ترازنامه در بررسی یک کسب و کار از رویکرد لحظه ای استفاده می کند. صورت مالی سود و زیان عملکرد یک شرکت را در یک بازه زمانی خاص اندازه گیری می کند. از نظر فنی ، شما می توانید یک ترازنامه برای یک ماه یا حتی یک روز داشته باشید. اما فقط گزارش شرکت های سهامی و سالانه را مشاهده خواهید کرد.

در صورت سود و زیان اطلاعاتی در مورد درآمد، هزینه ها و سود حاصل از فعالیت های تجاری آن دوره ارائه شده است.

گزارش گردش پول نقد

صورت جریان های نقدی بیانگر سوابق ورودی و خروجی نقدی یک کسب و کار در طی یک دوره زمانی است. به طور معمول ، صورت جریان های نقدی بر فعالیت های زیر مربوط به پول نقد متمرکز است:

صورت های مالی جریان وجوه نقد از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا برای یک تجارت بسیار دشوار است که بتواند وضعیت وجه نقد خود را دستکاری کند. حسابداران پرخاشگر می توانند کارهای زیادی را برای دستکاری سود انجام دهند ، اما جعل پول نقد در بانک سخت است. به همین دلیل، برخی از سرمایه گذاران از صورت جریان وجه نقد به عنوان معیار محافظه کارانه تری برای عملکرد شرکت استفاده می کنند.

مبانی کلی تحلیل بنیادی

مبانی کلی تحلیل بنیادی

این روش تحلیلی پاسخگوی چه نیازهایی است؟

با استفاده از تحیلیل تحلیل می توان به سوالات زیر پاسخ داد:

آیا درآمد شرکت در حال رشد است؟

آیا شرکت سود ده است؟

آیا مدیریت شرکت مورد نظر صورت های مالی را دستکاری کرده است؟

آیا شرکت این قدرت را دارد که در آینده بر رقبای خود چیره شود؟

آیا شرکت قادر به پرداخت بدهی های خود هست؟

مهم ترین عوامل کمی کیفی در تحلیل فاندامنتال

  • وضعیت کلی اقتصاد و صنایع ملی
  • صنایع پیشتاز و سودده کدامند؟
  • درآمد اصلی عملیاتی است یا خیر؟
  • سهم شرکت از بازار فروش محصولات؟
  • عوامل موفقیت بلند مدت کسب و کار
  • خوش نامی و کارایی تیم مدیریت

مفهوم ارزش ذاتی

یکی از مفروضات اصلی تحلیل بنیادی این است که قیمت فعلی از بورس اوراق بهادار اغلب ارزش شرکت را که توسط داده های عمومی در دسترس است منعکس نمی کند. فرض دوم این است که ارزش منعکس شده از داده های بنیادی شرکت به احتمال زیاد به ارزش واقعی سهام نزدیکتر است.

تحلیلگران اغلب از این مقدار یک نمونه تحلیل بنیادی سهام واقعی فرضی را به عنوان ارزش ذاتی یاد می کنند. با این حال ، باید توجه داشت که این کاربرد عبارت ذاتی معنای متفاوتی در ارزیابی سهام نسبت به معنای آن در سایر زمینه ها مانند معاملات اختیارات دارد. قیمت گذاری آپشنال از محاسبه ای استاندارد برای ارزش ذاتی استفاده می کند. با این حال تحلیلگران از مدل های پیچیده مختلفی برای رسیدن به ارزش ذاتی خود برای یک سهام استفاده می کنند. برای رسیدن به ارزش ذاتی سهام یک فرمول واحد و به طور کلی پذیرفته شده وجود ندارد.

به عنوان مثال، بگویید که سهام یک شرکت ۲۰۰ تومان معامله می شد. پس از تحقیقات گسترده در مورد شرکت ، یک تحلیلگر تشخیص داد که ارزش آن باید ۲۴۰ تومان باشد. یک تحلیلگر دیگر تحقیقات مساوی انجام می دهد اما تعیین می کند که ارزش آن ۲۶۰ تومان باشد. بسیاری از سرمایه گذاران میانگین چنین برآورد هایی را در نظر می گیرند و تصور می کنند که ارزش ذاتی سهام ممکن است نزدیک به ۲۵۰ تومان باشد. غالباً سرمایه گذاران این برآورد ها را اطلاعات بسیار مرتبط می دانند زیرا می خواهند سهامی را خریداری کنند که با قیمت های بسیار کمتر از این ارزش های ذاتی معامله می شوند.

این امر منجر به سومین فرض عمده تحلیل بنیادی می شود:

این همان تحلیل فاندامنتال است. با تمرکز بر مشاغل خاص ، یک سرمایه گذار می تواند ارزش ذاتی یک شرکت را تخمین زده؟ فرصت های خرید با تخفیف را پیدا کند. وقتی بازار به اصول اساسی توجه کند ، این سرمایه گذاری نتیجه خواهد داد.

ترازنامه شرکت ها را خودتان بخوانید و تحلیل کنید

با رعایت چند نکته، ترازنامه شرکت‌ ها را بفهمید و در مورد خرید سهام آن‌ها تصمیم‌گیری کنید.

فعالان بازار بورس نیاز دارند که دانشی ابتدایی در مورد حسابداری کسب کنند تا بتوانند بهترین سهام را انتخاب کنند و مطمئن باشند که سهام شرکت ارزش پولی که داده‌اند را داشته است. حسابداری زبان کسب‌وکارهاست و اگر با مبانی حسابداری آگاهی نداشته باشید، به‌سختی قادر خواهید بود در دنیای سرمایه‌گذاری به موفقیت برسید. درواقع سرمایه‌گذاری بدون دانش حسابداری شبیه به مسافرت به منطقه‌ای ناشناخته بدون نقشه و قطب‌نما می‌ماند. برای این منظور شما باید ترازنامه شرکت ها را بفهمید.
خبر خوش اینجاست که اگر شما بتوانید حساب جیب خود را مدیریت کنید یا توانایی مدیریت هزینه‌های خانواده خود را داشته باشید، به‌سادگی می‌توانید با استفاده از تحلیل‌های حسابداری، ارزش سهام را تخمین بزنید. حتی ساده‌تر از آن چیزی که فکر می‌کنید! پس سریع‌تر به سراغ اصل موضوع یعنی تجزیه‌وتحلیل ترازنامه شرکت‌ ها می‌رویم.

ترازنامه شرکت را به اجزای کوچک خردکنید

ترازنامه شرکت یک دید کلی در مورد وضعیت مالی شرکت به شما می‌دهد؛ اما برای اینکه وضعیت شرکت برای شما روشن‌تر شود، باید ابتدا آن را به اجزای کوچک‌تر تقسیم کنید. برای این کار از معادله زیر کمک بگیرید:

دارایی‌ها – بدهی‌ها = ثروت خالص یا حقوق صاحبان سهام

در ادامه به شما می‌آموزیم که ترازنامه شرکت ها به چه سؤالاتی پاسخ می‌دهند و چگونه می‌توان به وضعیت مالی یک شرکت از روی اطلاعات ترازنامه آن پی برد. برای این کار موارد زیر را که همگی از ترازنامه شرکت استخراج می‌شوند، تحلیل کنید:

یک – مجموع دارایی‌ها:

آیا دارایی‌های امسال نسبت به سال گذشته بیشتر شده است؟ اگر پاسخ منفی است به دنبال علت آن باشید. آیا شرکت بخشی از دارایی‌های خود را به فروش رسانده است؟ یا به‌این‌علت که قادر نبوده بخشی از حساب‌های دریافتنی خود را وصول کند، آن‌ها را جزو مطالبات سوخت شده قرار داده و از ترازنامه شرکت حذف کرده است؟

دو – دارایی‌های مالی:

اخیراً برخی از شرکت‌ها به‌خصوص بانک‌ها و شرکت‌های مالی، در دارایی‌های مالی نظیر سهام شرکت‌ها سرمایه‌گذاری کرده‌اند. بررسی کنید که آیا این دارایی‌های مالی از کیفیت مناسبی برخوردارند و ریسک و بازده این دارایی‌ها چقدر است؟

سه – موجودی کالا:

آیا موجودی کالای شرکت در انبارهای آن نسبت به سال قبل افزایش داشته است؟ اگر فروش نسبت به سال قبل تغییری نداشته باشد، اما موجودی کالای انبارها بیشتر شده باشد، این نشانه خوبی نیست و احتمالاً مشکلی در فرآیند فروش یا تولید محصول وجود داشته است.

چهار – بدهی‌ها:

بزرگ‌ترین نقطه‌ضعف شرکت‌ها در ترازنامه بدهی‌های آن‌ها است. مطمئن شوید که بدهی شرکت نسبت به سال قبل رشد نداشته باشد و همه‌چیز هم تحت کنترل و مدیریت باشد.

پنج – حقوق صاحبان سهام:

حقوق صاحبان سهام نشان‌دهنده ثروت خالص شرکت است؛ یعنی آنچه بعد از پرداخت بدهی‌ها از دارایی‌ها، برای سهامداران شرکت باقی می‌ماند. حقوق صاحبان سهام باید هرسال نسبت به سال قبل حداقل ۱۰ تا ۱۵ درصد رشد کند، در غیر این صورت به دنبال علت بگردید.

جدول زیر یک ترازنامه فرضی و خلاصه‌شده را نشان می‌دهد.

دارایی‌ها بدهی‌ها
وجه نقد و موجودی کالا ۵۰۰۰ بدهی‌های کوتاه‌مدت ۱۵۰۰
تجهیزات و سایر دارایی‌ها ۷۰۰۰ سایر بدهی‌ها ۲۵۰۰
مجموع بدهی‌ها ۴۰۰۰
مجموع دارایی‌ها ۱۲۰۰۰ حقوق صاحبان سهام ۸۰۰۰

با نگاه کردن به ترازنامه شرکت‌ ها شما می‌توانید جواب سؤالات زیر را پیدا کنید.

دارایی شرکت چقدر است و مالک چه دارایی‌هایی است؟ دارایی‌های شرکت می‌تواند مالی، مشهود یا نامشهود باشد. دارایی هر چیزی است که در تملک شرکت است و ارزش مادی دارد و شرکت می‌تواند آن را بفروشد یا تبدیل به وجه نقد کند. دارایی‌های مالی می‌تواند وجه نقد، سرمایه‌گذاری در سهام و اوراق مشارکت یا حساب‌های دریافتنی باشد. دارایی مشهود دارایی‌های هستند که فیزیکی‌اند. نظیر زمین، ساختمان شرکت، کارخانه، تجهیزات و کالاهای تولیدی. دارایی‌های غیر مشهود هم مثل مجوزها، علائم تجاری، برند و کپی‌رایت محصولی خاص باشد.

بدهی‌های شرکت چقدر است و شرکت متعهد به پرداخت چه مبلغی به طلبکاران است؟ بدهی‌ها هم می‌توانند شامل هر نوع تعهدی باشد که شرکت ملزم به پرداخت آن در قالب برگ خرید، بدهی‌های کوتاه‌مدت یا بلندمدت است.

ثروت خالص یا حقوق سهامداران شرکت چقدر است؟ بعدازاینکه شما بدهی‌های شرکت را از دارایی‌های آن کم کردید، آنچه باقی می‌ماند به سهامداران شرکت تعلق دارد. حقوق صاحبان سهم برای محاسبه ارزش دفتری شرکت به کار می‌رود.

بررسی وضعیت مالی در طول دوره‌های زمانی مختلف با استفاده از ترازنامه شرکت

آخرین ترازنامه شرکت‌ ها را با ترازنامه سال‌های قبل مقایسه کنید. درواقع شما باید این مقایسه را برای تمام آیتم‌هایی که در بالا برای شما شرح دادیم، انجام دهید تا بتوانید پیشرفت یا پسرفت شرکت را ارزیابی کنید. آیا دارایی‌های شرکت افزایش و بدهی‌های آن کاهش‌یافته است؟ مهم‌تر اینکه آیا حقوق صاحبان سهام رشد داشته است؟ نرخ رشد آن نسبت به سال قبل چقدر بوده است؟

اغلب اوقات سرمایه‌گذاران این وظیفه خود را فراموش می‌کنند و کنار می‌گذارند، درصورتی‌که شما باید مرتباً موارد گفته‌شده در بالا را بررسی کنید. مطمئن باشید از بسیاری از سرمایه‌گذاران دیگر موفق‌تر خواهید بود و قبل از آن‌ها متوجه مشکلات احتمالی شرکت‌ها خواهید شد و زودتر از بقیه خود را نجات می‌دهید.

برای قضاوت بهتر در مورد شرکت‌ها، به دنبال پاسخ پرسش‌های زیر باشید:
  • آیا ارزش دارایی‌های شرکت نسبت به سه ماه قبل رشد داشته است؟ نسبت به شش ماه، یک سال یا دو سال قبل چطور؟
  • هر یک از موارد و آیتم‌های ترازنامه شرکت نسبت به دوره‌های زمانی سه و شش‌ماهه و یک و دوساله چه تغییری داشته است؟
  • بدهی‌های شرکت نسبت به قبل چقدر کاهش داشته است؟ آیا نرخ رشد بدهی‌ها تندتر، کندتر یا برابر با نرخ رشد دارایی‌هاست؟
  • وضعیت حقوق سهامداران به چه شکلی است؟ آیا ثروت خالص شرکت نسبت به سال‌های قبل بیشتر شده است؟

در یک شرکت سالم که در سلامت مالی به سر می‌برد، موارد گفته‌شده در این آموزش به‌طور کامل وجود دارد و شما با بررسی این موارد، می‌توانید در مورد استحکام مالی آن‌یک تصمیم عالی بگیرید.

تلاش کنید باکمی تمرین تمام نکات گفته‌شده را موبه‌مو و به‌دقت اجرا کنید. شیرینی و سادگی اجرای این آموزش‌ها را بعد از تحلیل سومین ترازنامه حس خواهید کرد. فقط لازم است خسته نشوید و اولین و دومین ترازنامه را تجزیه‌وتحلیل کنید.

اگر سؤال یا نظری دارید لطفاً در بخش نظرات مطرح کنید. همین‌طور با اشتراک‌گذاری این مقاله در شبکه‌های اجتماعی شما هم در توسعه دانش مالی و سرمایه گذاری شریک شوید.

10 دیدگاه دربارهٔ «ترازنامه شرکت ها را خودتان بخوانید و تحلیل کنید»

سلام،خسته نباشید،لطفا بفرمایید تزارنامه هرشرکت رو دقیقا از کدام قسمت سایت کدال باید پیدا کرد؟من تازه وارد آموزش بورس شدم و اطلاعات زیادی ندارم،ممنون میشم راهنمایی کنید

۱۶ نکته مهم در خرید و فروش سهام

سعیدپوراحمدی
اصول و نکات سرمایه‌گذاری در بازار سهام متعدد است، اما در مطلب وبگردی امروز به وبلاگ سرمایه‌گذار زدیم تا این موضوع را از نظر یکی از فعالان دنیای مجازی بررسی کنیم.

اصول و نکات سرمایه‌گذاری در بازار سهام متعدد است، اما در مطلب وبگردی امروز به وبلاگ سرمایه‌گذار زدیم تا این موضوع را از نظر یکی از فعالان دنیای مجازی بررسی کنیم. برای سرمایه‌گذاری در بازار سهام و بورس باید نکات زیادی را رعایت کنیم تا دچار ضرر و زیان نگردیم. موارد زیر از جمله آنها هستند که توجه به این نکات می‌تواند مفید بوده و ما را در رسیدن به اهدافمان یاری کند.

۱- انتخاب صنعت برتر: در میان صنایع مختلف، صنعتی را انتخاب کنیم که چشم‌انداز روشنی دارد. یعنی اولا در آینده بیشتر به آنها نیاز است. دوما کمتر قابل تکثیرند. سوما قابل واردات نیستند و کشورهایی که از نظر صنعت جلوتر از ما هستند بیشتر و ارزان‌تر و بهتر تولید نمی‌کنند. در واقع اگر قرار باشد مساله عضویت در WTO مطرح شود ما در آن صنایع مزیت داریم. ( فرضا در مقابل صنعت ساختمان، خودرو، معدن، قند و شکر، سیمان، ریسندگی و بافندگی، کاغذ، چرم، فلزات اساسی، معدنی غیرفلزی، رایانه، دارویی، مواد غذایی، شیمیایی، نفتی، تجهیزات، شوینده و غیره بعضی نیاز به مصرف آنها کاهش می‌یابد، بعضی‌ها قابل تکثیرند، بعضی‌ها را دیگران بهتر و ارزان‌تر از ما تولید می‌کنند و در بعضی ما مزیت داریم).

۲- از میان صنایع برتر سبد سهام انتخاب ‌کنیم. سعی می‌کنیم در میان انواع صنعت،

۴ تا ۵ صنعت برتر را انتخاب کنیم و در هر کدام با خرید یک سهم ۲۰ تا ۲۵ درصد سرمایه مان را سرمایه‌گذاری کنیم تا ریسک سرمایه‌گذاری را پایین بیاوریم. (برای مثال در معدن یک سهم، در ساختمان یک سهم، در رایانه یک سهم، در پتروشیمی یک سهم و در دارویی یک سهم انتخاب می‌کنیم که اگر به هر دلیلی آن سهم دچار زیان شد یا نماد آن سهم در بورس بسته شد یا دچار صف فروش گشت و به نقدینگی نیازمند شدیم دچار مشکل نشدیم. اما چرا خرید چهار تا پنج سهم؟ برای اینکه اگر سرمایه را زیاد خرد و پراکنده کردیم، مدیریت کمتری اعمال می‌گردد و جمع کردن سرمایه مشکل می‌شود.

۳- انتخاب شرکت برتر در میان یک صنعت: پس از گزینش چهار یا پنج ردیف صنعت برتر، در داخل صنعت به سراغ شرکتی می‌رویم که میانگین بازدهی آن از بقیه بیشتر است و موارد بعدی ذیل را در نظر می‌گیریم.

۴- میزان نقد شوندگی سهم: سهمی را انتخاب می‌کنیم که میزان معاملات آن در روز زیاد است، زیاد می‌خرند و زیاد می‌فروشند، حجم معاملات شرکت، تعداد سهام معامله شده، دفعات معامله، تعداد خریدار، تعداد فروشنده، سوابق باز بودن نماد سهم و. اگر سهمی انتخاب کنیم که نقد شوندگی آن خوب نباشد موقع فروش سهم دچار مشکل می‌گردیم. بعضا هم ممکن است شش ماه نماد آن بسته یک نمونه تحلیل بنیادی سهام باشد. نقد شوندگی سهم مثل رتبه کنکور است در بورس ما معمولا رتبه یک تا ۵۰ خوب و ۵۰ تا ۱۰۰ قابل قبول است و بالاتر از ۱۰۰ ضعیف. لازم به یاد آوری است که رتبه نقدشوندگی سهام ثابت نیست و در یک دوره سه تا شش ماهه ممکن است تغییر کند، بنابراین نیاز است مرتب اطلاعات مان را به روز نگه داریم.

۵- میزان سهام شناور آزاد سهم: میزان سهامی است که دست سهامداران خرد یا اصطلاحا دست مردم است. سهمی را انتخاب می‌کنیم که میزان سهام شناور آزاد آن بالای ده پانزده درصد باشد البته سهامی هم که میزان شناور آزاد آن خیلی زیاد باشد خوب نیست و بهتر است که سهم دو سه سهامدار عمده داشته باشد. سهم بدون سهامدار عمده مثل تحصیلکرده بدون حمایت در جامعه ما است. بدون حمایت می‌ماند و در گرفتن قرارداد‌ها هم خیلی موفق نیست.

۶- P/E سهم: یعنی نسبت سود پیش‌بینی شده سالانه به قیمت روز سهم. مثلا اگر قیمت سهمی امروز ۱۰۰ تومان است و سود پیش‌بینی شده سالانه سهم ۲۵ تومان است، ۱۰۰ تقسیم بر ۲۵ می‌شود ۴، می‌گوییم P/E این سهم ۴ است. P/E در هر صنعتی با صنعت دیگر متفاوت است. P/E سهام داخل یک صنعت را با هم مقایسه می‌کنیم اگر همه فاکتورهای چند سهم درون یک صنعت با هم برابر بود سهمی را انتخاب می‌کنیم که P/E پایین‌تری دارد. ( P/E به ما می‌گوید که جو بازار از یک سهم به‌خصوص چه انتظاری دارد.) میزان بالای این نسبت می‌تواند نشان دهنده این واقعیت باشد که سهامداران به آینده سهم خوش بینند و باور دارند که پیشرفت قابل ملاحظه ای خواهد داشت ضمن اینکه ریسک سهم نیز زیاد است. P/E پایین نشان دهنده این است که این سهم رشد خود را کرده است یا سهامداران به آینده سهم خیلی اعتقاد ندارند، ضمن اینکه ریسک این سهم زیاد نیست.

۷- میزان پرداخت سود نقدی سهم: هر شرکتی که پیشنهاد پرداخت سود نقدی بالاتری داشته باشد بهتر است. سعی کنید سهامی را انتخاب کنید که پیشنهاد پرداخت سود نقدی بالاتر از ۸۰درصد دارند. البته ممکن است سهمی برای ترغیب سهامداران پیشنهاد ۱۰۰درصد تقسیم سود نقدی را مطرح کند، ولی در مجمع به وعده‌های خود عمل نکنند باید به عملکرد گذشته سهم نیز در انجام وعده‌های خود توجه کنید.

۸- سرمایه شرکت: با توجه به شکل و موقعیت خاص بورس در کشور ما و دامنه نوسان و حجم مبنا سهام‌هایی که سرمایه کمتری دارند برای انتخاب مناسب‌ترند ضمن اینکه ریسک آنها بیشتر است.

۹- برنامه طرح و توسعه شرکت: آیا شرکت طرحی برای توسعه دارد یا خیر؟ مسلما انتخاب شرکتی که برنامه توسعه و افزایش تولید و تنوع در فعالیت دارد به جای شرکتی که پروژه جدید و طرحی برای آینده ندارد بهتر است. مخصوصا سرمایه‌گذاری که تصمیم به استمرار و ادامه سرمایه‌گذاری دارد حتما باید به این نکته توجه کند.

۱۰- ریسک سهم: ریسک به معنای دلهره و ترس سهامدار از زیان در سهم است. معمولا بعضی از شرکت‌ها به‌دلیل عملکرد مدیریتی خوب سوابق درخشانی برای خود به‌وجود آورده‌اند، این شرکت‌ها در قیمت سهم، در EPS یا پیش‌بینی سود سهم، در طرح‌های توسعه و افزایش سرمایه سهم و در تعدیل مثبت و یا منفی سهم صادقانه عمل کرده و عملکرد آنها به هدف دستکاری در قیمت سهم نیست و تمام تلاش خود را بکار می‌گیرند تا سهامداران دچار ضرر و زیان نگردند و اگر سوابق ده سال قبل آنها را مرور کنید رشد تدریجی بدون نوسان‌های شدید مثبت و منفی را می‌بینید و برعکس، بعضی شرکت‌ها که تعداد آنها در بورس ما کم هم نیست دستکاری در قیمت، اعلام EPS‌های غیر واقعی، تعدیل مثبت یا منفی‌های غیر واقعی به منظور متضرر ساختن سهامداران خرد و جمع کردن سهم و یا برعکس فروش سهم و فرار از سهم است. بنابر این در میان سهام‌های یک صنعت سهمی را انتخاب می‌کنیم که ریسک آن کم باشد.

۱۱- جوان بودن شرکت: صنایع و شرکت‌ها نیز همانند انسان مراحلی را طی می‌کنند این مراحل شامل تولد، رشد، بلوغ و کهنسالی است در میان یک صنعت نیز پتروشیمی را مثال بزنیم: سهم A با سرمایه کم و تاسیسات آن تازه نصب و راه اندازی شده فاز یک آن شروع بکار کرده و سود آن نیز زیاد نیست (P/E =۱۰). ، سهم B فاز دو و سه آن نیز تکمیل شده سرمایه آن چند برابر اولی است، ولی هنوز فاز چهار و پنج طرح و توسعه را دارد (P/E = ۹). سهم C طرح‌های آن تکمیل شده، ولی از عمر تاسیسات آن بیش از ۱۵ سال نگذشته و نیروی انسانی آن نیز در وضعیت میانسالی هستند (P/E = ۸). سهم D در مرحله کهنسالی است کارخانه کار می‌کند، جایی برای طرح و توسعه ندارد، سرمایه آن بسیار زیاد و تاسیسات آن نیز فرسوده شده است و نیروی انسانی آن نیز اکثریت در مرز بازنشستگی است (P/E = ۷). طبیعی است که اولویت در انتخاب و خرید سهم بترتیب A، B و در نهایت C و D است.

۱۲- میزان رشد سود پیش‌بینی شده سهم: شرکت‌هایی که EPS واقع بینانه اعلام می‌کنند و در طول سال به‌دلیل عملکرد مطلوب مرتب سود پیش‌بینی شده خود را تعدیل مثبت می‌دهند و بالا می‌برند برای سرمایه‌گذاری مناسب‌ترند. این موضوع را باید از سوابق شرکت‌ها متوجه شد.

۱۳- گزارش‌های دوره‌ای سهم: شرکت‌ها موظف به ارائه گزارش به‌موقع عملکرد خود در دوره‌های سه ماهه، شش ماهه، نه ماهه، و سالانه هستند. سهمی را انتخاب می‌کنیم که در گزارش خود پیش‌بینی سود خود را پر کرده باشد. برای مثال در گزارش دوره سه ماهه ۲۵درصد، شش ماهه ۵۰درصد، و در گزارش ۹ ماهه ۷۵درصد سود پیش‌بینی شده خود را پوشش داده باشد.

۱۴- کف قیمتی: هر سهمی را که مورد توجه قرار دهید یک سقف قیمتی دارد (حداکثر قیمت سهم) و یک کف قیمتی (حداقل قیمت سهم) به یک سهم حتما زمانی وارد می‌شویم که در وضعیت کف قیمتی است و این کف و سقف متناسب با زمان و وضعیت سهم و گزارش آن متغیر است و با تجربه به‌دست می‌آید.

۱۵- اخبار سیاسی و اقتصادی: همواره به اخبار سیاسی اقتصادی داخلی و خارجی توجه داشته باشید. ممکن است گوش دادن به اخبار یا مطالعه روزنامه‌های اقتصادی وقت شما را بگیرد، اما کمک بزرگی به شما خواهد کرد تا بتوانید در برخی موارد روند بازار را پیش‌بینی کنید و همین‌طور صنایع خاصی را مورد توجه قرار دهید.

۱۶- مشورت گرفتن از افراد آگاه، با تجربه و قابل اطمینان: چون بازار به آن اندازه ساده نیست که متاثر از یک یا چند عامل ساده باشد بلکه عوامل مختلف و متعدد و بعضا پیچیده و غیرقابل پیش‌بینی وجود دارند که علاوه بر آن که خودشان به تنهایی یک فاکتور تاثیر‌گذارند، تعامل آنها با یکدیگر نیز نتایج متفاوتی را باعث می‌شود، سعی کنید فقط از افراد آگاه، با تجربه و قابل اطمینان مشورت بگیرید و از افراد کم تجربه، بی‌اطلاع، یا سودجو مشورت نکنید چرا که آنان استراتژی و اهداف و منافع خود را دنبال می‌نمایند و شما را به آن سو می‌کشانند. مشورت دادن آنان نیز ولو به غلط و در جهت زیان شما تاثیر‌گذار خواهد بود. سعی کنید در نهایت خودتان تصمیم بگیرید و کسی را مقصر زیان خود قلمداد نکنید.

منبع: وبلاگ سرمایه‌‌گذار

* درج مطالب «گشتی‌ در وب» صرفا به منظور انعکاس نظرات سرمایه‌گذاران فعال در دنیای مجازی انجام می‌شود و مفاد آن لزوما مورد تایید روزنامه دنیای‌اقتصاد نیست.

تحلیل بنیادی چیست و چه کاربردی دارد؟

تحلیل بنیادی چیست و چه کاربردی دارد؟

آن دسته از سرمایه گذارانی که قصد دارند خودشان مستقیما وارد بازار بورس شده و اقدام به معامله کنند؛ ضرروی است که پیش از هر حرکت و انتخابی، وضعیت شرکت صاحب سهام را به دقت بررسی کرده و مورد تحلیل قرار دهند. از همین جهت، هر سرمایه گذاری جهت آغاز داد و ستد سهام و همچنین پایین آوردن سطح ریسک و اشتباه، نیازمند آموختن علم تحلیل در حوزه آموزش بورس خواهد بود.

تحلیل انواع و اقسام مختلفی دارد که هدف ما از نوشتن این مقاله، تشریح و توضیح کامل تحلیل بنیادی و دیدگاه بنیادگراست. در ادامه همراه ما باشید تا از چگونگی تحلیل بنیادی برایتان بگوییم و اطلاعت مفیدی را در این باره در اختیارتان قرار بدهیم.

تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل فاندامنتال یا تحلیل بنیادی، یکی از بهترین روش‌ها برای آنالیز سهام و اوراق بهادار به حساب می‌آید که مبنای آن ارزش ذاتی دارایی‌هاست. منظور از ارزش ذاتی دارایی‌ها، فاکتورهای هستند که بر ارزش دارایی‌ها تاثیر می‌گذارند. فاکتورهایی مثل ارزش اقتصادی و کلان، وضعیت مالی و مدیریت شرکت. تحلیلگران بنیادی با بهره گرفتن از داده‌های واقعی، دارایی‌های مورد نظر را تحلیل و بررسی می‌کنند.

روش ارزیابی تحلیل بنیادی برای تمام دارایی‌ها از جمله سهام قابل استفاده است. یک سرمایه‌گذار می‌تواند با استفاده از اطلاعاتی چون نرخ بهره یک نمونه تحلیل بنیادی سهام و وضعیت اقتصادی، اوراق قرضه را ارزیابی کند.

تحلیل بنیادی را با عناوین دیگری همچون تحلیل ریشه‌ای، پایه‌ای یا اساسی هم می‌شناسند. در این روش، سرمایه‌گذار مهم‌ترین عوامل موثر بر قیمت سهام را آنالیز می‌کند.

پس از اتمام آنالیز، سرمایه گذار با توجه به نتایج حاصل آمده تصمیم‌ می‌گیرد که آیا شرکت مورد نظر، برای دارایی‌های او مناسب سرمایه گذاری هست یا نه. نکته قابل تامل این است که تحلیلگران بنیادی و تحلیلگران تکنیکال در تقابل با یکدیگر قرار دارند.

مهم‌ترین عوامل تاثیرگذار بر قیمت سهام

به ‌طورکلی عوامل اثرگذار بر قیمت سهام یک شرکت به سه کلی و اصلی دسته تقسیم می‌شوند:

  1. عوامل محیطی
  2. عوامل مرتبط با صنعت
  3. عوامل درونی شرکت در تحلیل بنیادی

هدف از تحلیل بنیادی چیست؟

هدف از تحلیل بنیادی، ارزیابی و کشف ارزش خاصی است که بتوان به کمک آن، قیمت‌های مشخص شده فعلی را مورد مقایسه قرار داد. سرمایه‌گذار با مقایسه ارزش ذاتی یک سهم شرکت با قیمت فعلی آن در بازار بورس، تصمیم می‌گیرد که سهام یا اوراق بهادار خود را نگه داشته یا بفروشد. در حالت دیگر، اگر سرمایه گذار در جایگاه خریدار قرار دارد، زمان حال وقت خوبی برای خرید سهام آن شرکت هست یا نه.

نتیجه تحلیل بنیادی

حالت اول:

اگر سرمایه گذار در تحلیل بنیادی خود به این نتیجه برسد که ارزش ذاتی سهم مورد نظر، از قیمت فعلی آن در بازار بورس پایین‌تر است؛ یعنی قیمت سهام بالا رفته. زمانی هم که سهمی از ارزش ذاتی خود گران‌تر شده باشد، زمان خوبی برای خرید و فروش سهام آن شرکت خواهد بود.

اگر در جایگاه خریدار قرار دارید بهتر است از خرید یک چنین سهمی صرف نظر کنید؛ چرا که ممکن است این سهم به زودی به سمت قیمت واقعی و ذاتی خود نزول پیدا کرده و شما را متضرر کند. به چنین سهامی اصطلاحا overvalue می‌گویند.

آموزش تحلیل بنیادی

حالت دوم:

اگر پس از تحلیل بنیادی به این نتیجه رسیدید که ارزش ذاتی یک سهم خیلی بیشتر از قیمت فعلی آن است؛ آن سهام سودآور هستند و می‌توانید برای خرید آن تصمیم‌گیری کنید. طبق تحلیل بنیادی به چنین یک نمونه تحلیل بنیادی سهام سهم‌هایی که امکان رشد قیمتی در آن‌ها زیاد است، سهام undervalue می‌گویند.

زمانی که بازار شکاف قیمتی بین ارزش ذاتی و ارزش فعلی را پیدا کند، قیمت سهم را افزایش داده و سرمایه گذار به سودی که انتظارش را می‌کشیده دست خواهد یافت. اصلی‌ترین هدف تحلیل بنیادی در بازارهای مالی، قرار دادن سرمایه گذار در چنین وضعیت مطلوبی است.

حالت سوم:

زمانی را در نظر بگیرید که نتایج تحلیل بنیادی به برابر بودن ارزش ذاتی و ارزش فعلی سهام ختم شده باشد. در این وضعیت سهم در حالت قیمت منصفانه خود قرار دارد. در حالت منصفانه خرید یا فروش چنین سهمی هیچ گونه سودی را عاید سرمایه گذار نخواهد کرد.

مثال برای درک بهتر تحلیل بنیادی:

فرض کنید سهام یک شرکت در بازار بورس با قیمت 100 تومان، در حال داد و ستد شدن است. سرمایه گذاری که قصد خرید یا فروش این سهام را دارد؛ با استفاده از تحلیل بنیادی به این نتیجه می‌رسد که ارزش ذاتی این سهم خیلی بیشتر از این حرفاست.

در واقع این سهمی که با قیمت 100 تومان در حال خرید و فروش است؛ حداقل 200 تومان ارزش دارد. در چنین موقعیتی اگر سرمایه گذار قصد خرید داشته باشد؛ بهترین زمان برای اقدام به خرید است. اما اگر سرمایه گذاری قصد فروش سهام خود را دارد، بهتر است دست نگه داشته و تا بالا آمدن قیمت سهام، مدت بیشتری صبر کند. حالا خلاف چنین شرایطی را در نظر بگیرید.

فرض کنید طبق تحلیل بنیادی انجام شده، ارزش یک سهم یا اوراق بهاداری در بازار بورس، به عدد 200 تومان رسیده است. این در حالی است که آن سهم ارزش کمتری دارد و ذاتا بیشتر از 100 تومان ارزش ندارد. اگر در چنین شرایطی قرار گرفتید و در جایگاه فروشنده بودید، فورا سهام خود را بفروشید؛ اما اگر خریدار بودید، دور خرید سهمی با این شرایط را خط قرمز بکشید.

عوامل دخیل در تحلیل بنیادی

در تحلیل بنیادی عوامل زیادی اثرگذار هستند. عواملی مثل درآمد شرکت، عواید کوتاه مدت، حواشی سود و همچنین رشد سهام در آینده. اگر شخصی قصد سرمایه گذاری بر اوراق مشارکت یا همان اوراق قرضه را داشته باشد، تحلیل بنیادی به کمک این عوامل صورت می‌پذیرد:

  1. مطالعه نرخ سود
  2. دانش مربوط به اوراق مشارکت
  3. تعدیلات احتمالی در نرخ اعتبار اوراق
  4. شرایط کلان اقتصادی

تحلیل بنیادی

با معروف ترین تحلیلگر بنیادی آشنا شوید

در دنیای بورس، وارن بافت به عنوان سرشناس‌‌ترین و موفق‌ترین تحلیلگر بنیادی شناخته می‌شود. وارن بافت به دلیل داشتن استراتژی‌های درست و دقیق سرمایه گذاری، در اوراکل اوماها، به یک میلیاردر تبدیل شد.

نقاط ضعف تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی همان‌طور که از خصوصیات مثبت بسیاری برخوردار است، در برخی موارد هم ضعف داشته و اندکی لنگ می‌زند. به همین علت خوب است که پیش از مشخص کردن نوع استراتژی و تحلیلی که برای کار در بازار بورس به آن نیاز دارید؛ علاوه بر نکات مثبت، از نقاط ضعف آن هم خبر داشته باشید.

  1. تحلیل بنیادی باید مدام به روز شود و نمی‌شود از آن برای طولانی مدت استفاده کرد.
  2. تحلیل بنیادی، تحلیلی وقت گیر و زمان بر است.
  3. این تحلیل بازدهی فوری سهام را تضمین نمی‌کند. در واقع معلوم نیست که سهام شما همین فردا وارد روند رشد و سوددهی شوند یا هشت ماه دیگر.
  4. تحلیل بنیادی هیچ نقطه ورود و خروجی را برای شما مشخص نمی‌کند. این یعنی، تحلیل بنیادی تارگت و هدف مشخصی را برای سرمایه گذاران تعیین نخواهد کرد.

چگونگی تجزیه و تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی در ظاهر فقط صرف زمان بر مطالعه دقیق اعداد ترازنامه‌های یک شرکت، وضعیت جریان نقدینگی و میزان درآمد آن شرکت است. اما یک تحلیلگر بنیادی باید بر جنبه‌های پنهان یک تحلیل هم وقت بگذارد؛ مواردی مثل کیفیت مدیریت. علاوه بر این داشتن بینشی کامل و عمیق در مورد جهتگیری بازار و روند رشد صنایع، به سرمایه گذاران کمک شایانی خواهد کرد.

به طور کلی می‌توان اصول یک شرکت را به دو دسته کمی و کیفی تقسیم کرد. البته تحلیلگرانی هم هستند که در زمان آنالیز، هر دو جنبه کیفی و کمی را همراه با هم مد نظر قرار می‌دهند.

اصول کمی در تحلیل بنیادی

اصول کمی در یک یک نمونه تحلیل بنیادی سهام عملیات تجاری شامل ویژگی‌های عددی شده و قابل‌اندازه‌گیری هستند. اصول کمی را می‌توان از طریق صورت حساب‌های مالی شرکت محاسبه کرد. این صورت حساب‌ها سود، درآمدهای کوتاه مدت و همچنین نقدینگی و سایر دارایی‌ها را نمایش می‌دهند.

صورت حساب‌های مالی در سه نوع زیر دسته بندی می‌شوند:

با انجام تحلیل بنیادی، تا حدودی مشخص خواهد شد که آیا شرکت در حد انتظار پولسازی دارد؟ آیا این شرکت سوددهی داشته و درآمد کوتاه مدتش برای سرمایه گذاری منطقی است؟

صورت حساب درآمد، نمایش دهنده میزان درآمد و مخارج یک شرکت در یک بازه زمانی مشخص است. با توجه به این صورت حساب می‌توان متوجه شد که آیا شرکت مورد نظر در یک محدود زمانی مشخص، درآمدی کسب کرده یا نه تنها هیچ گونه درآمدی نداشته که ضرر هم داده است. علاوه بر این با انجام تحلیل بنیاد بر روی صورت حساب درآمد، می‌توان میزان نقدینگی یک شرکت را برآورد کرد.

ترازنامه‌ها میزان توانایی یک شرکت را برای به تعادل رساندن دارایی‌ها و میزان بدهی‌شان به سایر نهادها نشان می‌دهند.

اصول کیفی در تحلیل بنیادی

یک سرمایه گذار باید علاوه بر اعداد و ارقامِ موجود در ترازنامه‌ها و صورت حساب‌ها، بر جنبه‌های پنهان یک کسب و کار هم دقت کافی را به کار گرفته و مورد آنالیز قرار بدهد. صاحب سرمایه باید از مدل کسب و کار شرکت سر در آورده باشد و با فعالیت‌های اصلی مجموعه آشنا باشد. شما باید نسبت به صنعتی که قرار است روی آن سرمایه گذاری کنید، علم و اطلاعات کافی داشته باشید.

مورد دیگری که حتما باید به آن توجه داشته باشید، مزایای رقابتی یک سرمایه گذاری است؛ چرا که کاتالیزورها در دراز مدت، می‌توانند موفقیت یک کسب و کار را هدایت می‌کنند.

کیفیت مدیریت هم از دیگر جنبه‌های کیفی یک تحلیل بنیادی است که نباید نادیده گرفته شود. مراقب باشید که حتما عملکردهای کلیدی، تصمیمات بزرگ و همچنین نحوه اثر گذاری آن‌ها بر کسب و کارها را در نظر داشته باشید.

نکته دیگری که باید در نظر بگیرید، به دست آوردن اطلاعاتی در باب رشد کلی صنعت و سهام بازار در میان دیگر کمپانی‌ها و مشتریان است. طبیعتا شرکت‌هایی که سهم بیشتری از بازار را در اختیار دارند، گذینه‌های بهتری برای سرمایه گذاری خواهند بود.

تحلیل بنیادی پایه و اساس یک سرمایه گذاری موفق محسوب می‌شود؛ اما اصول و قواعد از شرکتی به شرکت دیگر متفاوت است. به همین دلیل است که تحلیلگران بنیادی، برای انجام یک آنالیز دقیق و کارآمد، از استراتژی‌های مختلفی مدد می‌جویند.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برو به دکمه بالا