تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال چیست و چگونه کار می کند؟
تحلیل تکنیکال که اغلب از آن به عنوان تحلیل نمودار یاد می شود، نوعی تحلیل است که هدفش پیش بینی آینده روند بازار بر اساس عملکرد قبلی قیمت و داده های حجم است. از این نوع تحلیل در بازارهای سهام و سایر دارایی ها در بازارهای مالی سنتی استفاده تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ می کنند. تحلیل تکنیکال یک مولفه جدایی ناپذیر در معاملات ارزهای دیجتال و بازار ارز رمزنگاری نیز هست.
بر خلاف تحلیل های فاندامنتال که چندین عامل را در مورد پیش بینی قیمت یک دارایی بررسی می کنند، تمرکز تحلیل تکنیکال دقیقا بر روی پیشینه حرکت قیمت است. بنابراین، تحلیل تکنیکال ابزاری برای بررسی نوسانات قیمت یک دارایی و داده های حجم است و معامله گران از آن برای شناسایی روند ها و فرصت های معاملاتی استفاده می کنند.
اَشکال ابتدایی تحلیل تکنیکال در قرن 17 در آمستردام و در قرن 18 در ژاپن ظهور کردند و شکل جدید آن به کار چارلز داو بر می گردد. داو که یک روزنامه نگار مالی و بنیانگذار وال استریت است جزو اولین کسانی بود که فهمید دارایی های منحصر بفرد و بازارها اغلب روندهایی دارند که می توانند تفکیک و بررسی شوند. او بعدا نظریه داو را مطرح کرد که محرک بیشتر تحولات در تحلیل تکنیکال بود.
در مراحل ابتدایی، تحلیل های تکنیکال بر روی کاغذ انجام می شدند و محاسبات دستی بودند، اما با پیشرفت فناوری و محاسبات مدرن، این تحلیل رواج یافت و اکنون تبدیل به ابزاری مهم برای بسیاری از سرمایه گذاران و معامله تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ گران شده است.
تحلیل تکنیکال چگونه کار می کند؟
همانطور که گفته شد، تحلیل تکنیکال بررسی قیمت های فعلی و قبلی یک دارایی است. فرض اصلی در تحلیل تکنیکال این است که نوسانات قیمت یک دارایی تصادفی نیستند و به طور کلی در طول زمان به روندهای قابل شناسایی تبدیل می شوند.
در اصل، تحلیل تکنیکال، تحلیل نیروهای عرضه و تقاضا در بازار است که نمایانگر احساسات کلی بازار هستند. به عبارت دیگر، قیمت یک دارایی بازتابی از نیروهای مخالف خرید و فروش است و این نیروها با احساسات معامله گران و سرمایه گذاران ( اساسا ترس و طمع) ارتباط نزدیکی دارند.
نکته قابل توجه، تحلیل تکنیکال در بازارهایی که در شرایط عادی فعالیت می کنند و دارای حجم و نقدینگی بالا هستند، قابل اطمینان تر و موثرتر است. بازارهای با حجم بالا کمتر در معرض دستکاری قیمت قرار می گیرند و تاثیرات غیرطبیعی خارجی که می توانند سیگنال های غلط ایجاد کنند، این تحلیل را بی اثر می کنند.
معامله گران برای بررسی قیمت ها و در نهایت یافتن فرصت های معاملاتی مطلوب از انواع مختلف الگوهای نموداری (موسوم به شاخص ها) استفاده می کنند. معامله گران با کمک شاخص های تکنیکال می توانند روندهای موجود را شناسایی کنند. این شاخص ها همچنین اطلاعات واضحی از روندهایی که ممکن است در آینده پدیدار شوند، ارائه می دهند. چون شاخص های تحلیل تکنیکال جایزالخطا هستند، برخی معامله گران چندین شاخص را به کار می برند تا ریسک را کاهش دهند.
شاخص های متداول تحلیل تکنیکال
معامله گرانی که از تحلیل تکنیکال استفاده می کنند، شاخص ها و معیار های مختلفی را برای بررسی روند بازار ( بر اساس نمودارها و اقدامات تاریخی قیمت) به کار می گیرند. در بین بسیاری از شاخص های تکنیکال، میانگین متحرک ساده یکی از پرکاربردترین و معروف ترین شاخص ها است. همانطور که از نامش پیداست، این میانگین متحرک براساس قیمت های بسته شده یک دارایی در یک بازه زمانی مشخص محاسبه می شود. میانگین متحرک نمایی یک نسخه اصلاح شده از میانگین متحرک ساده است که قیمت های بسته شده اخیر را بهتر از نسخه های قدیمی تر ارزیابی می کند.
یکی دیگر از شاخص های متداول، شاخص قدرت نسبی است و در کلاس شاخص های معروف به نوسان سنج قرار دارد. بر خلاف میانگین متحرک های ساده که تغییرات قیمت را با گذشت زمان ردیابی می کنند، نوسان سنج ها از فرمول های ریاضی برای داده های قیمت استفاده می کنند و عدد هایی ارائه می دهند که در دامنه های از پیش تعیین شده قرار دارند. این دامنه در شاخص قدرت نسبی از 0 تا 100 است.
شاخص باند بولینگر یکی دیگر از شاخص های نوسان سنج است که محبوبیت زیادی در بین معامله گران دارد. این شاخص از دو باند جانبی تشکیل شده که به دور یک تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ خط میانگین متحرک می چرخند. برای تعیین شرایط احتمالی اشباع خرید و اشباع فروش در بازار از شاخص باند بولینگر استفاده می شود.
علاوه بر ابزارهای ساده تر و پایه ای تحلیل تکنیکال، برخی از شاخص ها وجود دارند که برای ارائه داده ها به شاخص های دیگر متکی هستند.برای مثال، شاخص قدرت نسبی استوکاستیک (تصادفی) با استفاده از فرمول ریاضی شاخص قدرت نسبی معمولی محاسبه می شود. شاخص میانگین متحرک همگرایی واگرایی یکی دیگر از نمونه های متداول این شاخص ها است. این میانگین متحرک از تفریق دو میانگین متحرک نمایی محاسبه می شود تا خط اصلی بوجود آید. سپس از خط اول برای تولید یک میانگین متحرک نمایی دیگر استفاده می کنند که منجر به ایجاد خط دوم می شود (معروف به خط سیگنال). بعلاوه، هیستوگرام میانگین متحرک همگرایی واگرایی نیز وجود دارد که از تفاضل آن دو خط محاسبه می شود.
سیگنال های معاملاتی
در حالی که شاخص ها برای شناسایی روندهای کلی مفید هستند، می توان از آنها برای بدست آوردن اطلاعات درباره نقاط احتمالی ورود و خروج ( سیگنال های خرید یا فروش) استفاده کرد. این سیگنالها ممکن است هنگام وقوع وقایع خاص در نمودار شاخص ایجاد شوند. برای تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ مثال، وقتی که شاخص قدرت نسبی عدد 70 یا بیشتر را نشان می دهد، بیانگر قرار گرفتن بازار در شرایط اشباع خرید است. با رسیدن شاخص قدرت نسبی به عدد 30 یا کمتر از آن، بازار در شرایط اشباع فروش قرار می گیرد.
همانطور که قبلا بحث شد، همیشه سیگنال های معاملاتی ارائه شده توسط تحلیل تکنیکال دقیق نیستند و شاخص های تکنیکال گاهی اوقات تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ سیگنال های کاذب تولید می کنند. این امر به ویژه در بازار ارز های رمزنگاری که نسبتا کوچکتر و بی ثبات تر از بازار های سنتی هستند، می تواند نگران کننده باشد.
انتقادهای وارد شده به تحلیل تکنیکال
اگرچه در تمام بازارها از تحلیل تکنیکال استفاده می کنند، اما بسیاری از متخصصان آن را روشی غیرقابل اعتماد و بحث برانگیز می دانند و اغلب از آن به عنوان “پیشگویی خود محقق کننده” یاد می شود. چنین اصطلاحی برای توصیف اتفاقاتی استفاده می شود که فقط اتفاق می افتند، زیرا افراد زیادی حدس می زنند که آنها رخ خواهند داد.
منتقدین معتقدند که در شرایط بازارهای مالی، اگر تعداد زیادی از معامله گران و سرمایه گذاران به شاخص های مشابهی مانند سطوح حمایت یا مقاومت تکیه کنند، احتمال کارایی این شاخص ها افزایش می یابد.
در مقابل، بسیاری از طرفداران تحلیل تکنیکال، استدلال می کنند که هر یک از تحلیلگران روش مشخصی برای تجزیه و تحلیل نمودارها دارند و از شاخص های زیادی استفاده می کنند. یعنی غیر ممکن است که بسیاری از معامله گران یک استراتژی مشابه برای پیش بینی به کار گیرند.
تحلیل فاندامنتال در مقابل تحلیل تکنیکال
فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که قیمت های بازار منعکس کننده تمام فاکتورهای فاندامنتال مربوط به یک دارایی خاص هستند. تحلیل تکنیکال عمدتا روی داده های تاریخی و حجم (نمودارهای بازار) تمرکز دارد ولی تحلیل فاندامنتال از یک استراتژی تحقیق جامع تری استفاده می کند که تاکید زیادی بر فاکتورهای کیفی دارد.
تحلیل فاندامنتال فرض می کند که عملکرد آینده یک دارایی به داده های بسیار زیادی بستگی دارد. در اصل این روشی است که از آن برای برآورد ارزش ذاتی شرکت، تجارت یا دارایی مبتنی بر طیف گسترده ای از شرایط خُرد و کلان اقتصادی، مانند مدیریت شرکت و اعتبار، رقابت در بازار، نرخ رشد و سلامت صنعت استفاده می شود.
از تحلیل تکنیکال برای پیش بینی عملکرد قیمت و رفتار بازار استفاده می کنند، در حالی که تحلیل فاندامنتال شرایط و پتانسیل یک دارایی را بررسی و تعیین می کند که آیا این دارایی بیش از حد ارزش گذاری شده است یا نه. معامله گران کوتاه مدت بیشتر تحلیل تکنیکال را برای پیش بینی قیمت ها به کار می برند و مدیران صندوق ها و سرمایه گذاران بلندمدت تحلیل فاندامنتال را ترجیح می دهند.
یکی از مزایای قابل توجه تحلیل تکنیکال استناد به داده های کمّی است. بنابراین، این تحلیل چارچوبی برای بررسی عینی تاریخچه قیمت فراهم می کند و برخی از حدس های حاصل از روش فاندامنتال را منتفی می کند.
با وجود این که تحلیل تکنیکال با داده های تجربی سرو کار دارد، هنوز تحت تاثیر یک جانبه گرایی و ذهنیت شخصی قرار دارد. برای مثال، معامله گری که به شدت تمایل دارد به نتیجه گیری خاصی در مورد یک دارایی برسد، احتمالا می تواند برای پشتیبانی از جانبداری و انعکاس نظرات خود، ابزارهای تحلیل تکنیکال را دستکاری کند و در بیشتر موارد، این کار بدون اطلاع آنها اتفاق می افتد. علاوه بر این، تحلیل تکنیکال در دوره هایی که بازار الگو یا روند مشخصی ندارد، کارآمد نیست.
حرف آخر
علاوه بر انتقادات و بحث های جنجالی طولانی مدت در مورد این که کدام روش بهتر است، ترکیبی از هر دو رویکرد تکنیکال و فاندامنتال گزینه ای منطقی تر به نظر می رسد. در حالی که تحلیل فاندامنتال مربوط به استراتژی های سرمایه گذاری بلند مدت است، تحلیل تکنیکال اطلاعات نافذی درباره شرایط بازار در کوتاه مدت ارائه می دهد که احتمالا برای معامله گران و سرمایه گذاران نیز مفید هستند( برای مثال، برای تعیین نقاط ورود و خروج مورد نظر).
چارلز داو، پدر تحلیل تکنیکال و اصول تحلیل تکنیکال
از نگاه چارلز داو، بازارهای مالی جایگاه مهم و جذابی برای کسب درآمد و تولید ثروت محسوب میشود. سرمایه گذاری در بازارهای مالی و خرید و فروش سهام از قید و بند زمان و قوانین دست و پاگیرمعاملاتی رها شده است. و به خاطر اینکه موقعیتهای کسب درآمد مناسبی ایجاد میکند. افراد زیادی را به سمت خود جذب کرده است؛ اما از طرفی فعالیت در بازار بورس و خرید و فروش سهام مستلزم پذیرش ریسک بالاتری نیز هست. با آموزش دیدن و کسب علوم مرتبط با بازار بورس مانند روش های مختلف تحلیل، مدیریت سرمایه، روانشناسی بازار، تابلوخوانی و… میتوان ریسک معاملات را به شدت پایین آورد. در سالهای اخیر فعالیتهای زیادی برای درک بهتر رفتار بازارهای مالی وپیش بینی رفتار آینده آنها صورت گرفته و روشهای مختلفی برای تحلیل این بازارها ایجاد شده است. مهمترین آنها تحلیل بنیادی یا فاندامنتال (fundamental analysis) و تحلیل تکنیکال (technicalanalysis) است. امروزه تحلیل تکنیکال بسیار رواج یافته و یکی از اصلیترین روش های تحلیل بازارهای مالی در عصر حاضر است. به طوری که معامله گران بازار فارکس با گردش مالی روزانه بیش از ۵ تریلیون دلار و بازار بورس جهانی، به شدت از تحلیل تکنیکال برای پیشبینی روند آتی قیمت ها استفاده میکنند. به عنوان یکی از اصلیترین روشهای تحلیل بازار بورس در کلاس های آموزش بورس اوراق بهادار به افراد آموزش داده میشود.
پیشینه تحلیل تکنیکال به حدود دو سده قبل برمیگردد. زمانی که یک تاجر برنج در کشور ژاپن از نمودار شمعی برای پیشبینی قیمت برنج استفاده میکرد. اما تحلیل تکنیکال به شکل امروزی و مدرن برای نخستین بار در قرن ۱۹ میلادی توسط شخصی به نام چارلز داو با تشکیل نمودارهای قیمت سهام و بررسی آنها و همچنین ایجاد قواعد و اصولی برای تحلیل این نمودارها شکل گرفت. برخی به اشتباه جان مورفی را پدر علم تحلیل تکنیکال میدانند. در حالی که خود ایشان در ابتدای کتاب تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه از چارلز داو به عنوان پدر علم تحلیل تکنیکال یاد میکند. و نظریه و اصول او را به عنوان پایههای اصلی و بنیان تحلیل تکنیکال آموزش میدهد. در این مقاله قصد داریم به زندگینامه چارلز داو و اصولی که برای تحلیل تکنیکال بنیان نهاد بپردازیم.
زندگی نامه چارلز داو
چارلز هنری داو (Charles Henry Dow) در ششم نوامبر ۱۸۵۱ در شهر استرلینگ در ایالت کنتیکت ایالات متحده آمریکا به دنیا آمد. پدر او کشاورز بود و در ۶ سالگی پدرش را از دست داد. در ۲۱ سالگی در روزنامه اسپرینگفیلد دیلی در ماساچوست مشغول کار شد.
شروع کار چالز داو به عنوان یک روزنامه نگار
چارلز داو به مدت سه سال یعنی تا سال ۱۸۷۵ در آن روزنامه به عنوان خبرنگار تحت مدیریت شخصی به عنوان ساموئل بولز مشغول کار بود. آقای بولز همیشه تاکید داشت که مقالات باید همیشه شفاف و با جزییات کامل باشد. بعد از آن به مدت دو سال در مجله پروویدنس استار واقع در ایالت رود آیلند به عنوان سردبیر شب مشغول به کار شد. البته پذیرفته شدن در این مجله به این سادگیها نبود. مجله پروویدنس استار از مشهورترین و معتبرترین مطبوعات ایالت رود آیلند بود. و سر دبیر آن علاقه ای به استخدام پسری جوان وکم تجربه نداشت. ولی چارلز داو توانست با تجربه سه سال گذشته خود او را راضی کند. او در مدت کوتاهی موفق شد نوشتن مقالات تجاری مجله پروویدنس استار را برعهده بگیرد. در همین جا بود که با ادوارد جونز (edward jones) آشنا شد.
چارلز داو مطالب و اخباری در مورد چگونگی توسعۀ صنایع مختلف و چشمانداز آینده آنها و سرمایه گذاری در املاک و مستغلات ارائه کرد که مخاطبان زیادی را به خود جذب نمود. اینگونه فعالیتهای داو رئیسش را مجاب نمود. او را به همراه گروهی از بانکداران، برای تهیه گزارش در مورد استخراج نقره بفرستند. نتیجه این سفرها و گزارشات مجموعه مقالاتی در مورد کوههای راکی، سالن های رقص بوم تاون، شرکت های استخراج معادن و صنعت قمار که تحت عنوان (نامه های لیدویل) به چاپ رسید. و کتاب (چگونه در چند لحظه ثروتمند شوید) که در مورد سرمایه داری و سرمایه گذاری است شد.
سفر چارلز داو به نیویورک آغازی برتحلیل تکنیکال
سه سال بعد از شروع کار در پرویدنس به نیویورک رفت. تا ازقابلیتها و ظرفیتهای تجاری آن استفاده کند. او در مجلهی وال استریت کمرینن شروع به کار کرد. این یک مجله مالی بود. که اخبار مالی را به بانک ها و کارگزاری های بورس میداد. چارلز داو از ادوارد جونز برای همکاری دعوت میکند. از ویژگی های مهم ادوارد سرعت عمل او در تحلیل صورت های مالی بود. این دو با هم گزارشات مالی بیطرفانه و دقیقی از وال استریت ارائه میکردند. که مورد توجه عده زیادی قرار گرفت. چرا که سایر گزارشگران با گرفتن رشوه گزارشات خود را به نفع یا زیان عدهای تغییر میدادند.
روزنامه وال استریت ژورنال
در سال ۱۸۸۲ چالز داو و ادوارد جونز به همراه شریک دیگر خود به نام چارلز برگ استیریسر (Charles Bergstresser) که سرمایه گذار اصلی بود، شرکت داو جونز و شرکا را تاسیس کردند. در سال ۱۸۸۳ این شرکت اطلاعاتی تحت عنوان نامه بعد از ظهر مشتریان منتشر کرد. که شامل اطلاعات و اخبار مالی روز بود و به سرعت به هزار مشترک رسید. با گذشت چند سال در سال ۱۸۸۹ روزنامه وال استریت ژورنال (wall street journal) را منتشر کردند. و هدف آن را ارائه اخبار تاثیرگذار بر روی قیمت سهام و برخی کالاها به صورت روزانه و کاملا عادلانه و بدون گرایش به سمت خاصی تعیین کرد. و به شدت به آن پایند بود.
چارلز داو در سال ۱۸۹۹ باز نشسته شد. و در اواخر قرن ۱۹ میانگین صنعتی داو جونز (dow jones industrial average) را ابداع کرد. این شاخص در ابتدا میانگین قیمت ۱۲ شرکت بود. و به شدت مورد توجه فعالان بازار بورس قرار گرفت به طوری هم اکنون نیز از آن استفاده میشود. چارلز داو در سال ۱۹۰۲ در نیویورک در گذشت.
اصول تحلیل تکنیکال که چارلز داو بنا نهاد:
- همه چیز در شاخص بورس لحاظ شده است.
- بازار سه نوع روند دارد.
- روند های بزرگ شامل سه مرحله هستند.
- شاخص ها باید یک دیگر را تایید کنند.
- حجم معاملات باید روند را تصدیق کند.
- روندها تا زمانی که نشانههای قطعی بازگشت نمایان نشوند به حرکت خود ادامه میدهند.
به اعتقاد چارلز داو، همه چیز در شاخص لحاظ شده است.
چارلز داو معتقد بود در تحلیل تکنیکال نیازی به بررسی اخبار گوناگون و جمع آوری اطلاعات مختلف نظیر آنچه برخی از آمارگران انجام میدهند. و به بررسی قیمت کالاها، وضعیت نقل و انتقالات بانکی، حجم معاملات داخلی و خارجی و … میپردازند نیست. چرا که بازار همه فاکتورها را در قیمت ها لحاظ میکند. در تحلیل تکنیکال افراد میدانند بازار قادر به پیش بینی اتفاقاتی مانند بلایای طبیعی نیست. ولی مجموعه تمام این اتفاقات بر عرضه و تقاضا اثر میگذارد. در نتیجه برآیند تمام این نیروها خود را در قیمتها نشان میدهد. تحلیل تکنیکال نیز فقط به بررسی قیمت ها میپردازد. حتما بخوانید: آموزش اندیکاتور MACD در تحلیل تکنیکال
بازار بورس سه نوع روند دارد.
- در روند صعودی قیمت ها، ممکن است بارها به سمت بالا و پایین نوسان کنند ولی برآیند آن دارای شیب مثبت است.
- در روند نزولی نیز بر قیمت ها نوسان دارند ولی برآیند آن دارای شیب منفی است.
- در روند خنثی برآیند قیمت ها نه رو به بالا و نه رو به پایین است.
از نظر چارلز داو که بنیانگذار تحلیل تکنیکال است، یک روند خود از سه روند دیگر تشکیل میشود.
روند اولیه
روند ثانویه
روند کوچک
از نگاه چارز داو، روندهای بزرگ داری سه مرحله اند.
در تحلیل تکنیکال چارلز داو روند اولیه شامل سه مرحله است:
- مرحله تراکم: در انتهای روند اتفاق میافتد. اگر روند نزولی باشد، زمانی که اخبار بدی که باعث کاهش قیمت ها شده بود، قدرت خود را از دست میدهند سرمایه گذاران باهوش انتهای روند را تشخیص داده و در این مرحله اقدام به ورود به بازار میکنند.
- مرحله مشارکت عمومی: زمانی که قیمت شروع به رشد میکند و تحلیلگران متوجه شده و وارد بازار میشوند.
- مرحله توزیع: زمانی که اخبار و تحلیل مثبت از بازار به سرعت و به صورت گسترده در همه جا پخش میشود. در این مرحله حجم معاملات به خاطر احساسات معامله گران و مشارکت افراد بیشتر افزایش مییابد. در این مرحله است که سرمایه گذارانی که در مرحله تراکم وارد بازار شده بودند اقدام به فروش میکنند.
شاخصها باید یکدیگر را تایید کنند.
چارلز داو بر این عقیده بود که هر نشانه و اخطار برای آغاز روند جدید زمانی اهمیت دارد که هر دو شاخص صنعت و راه آهن اخطار یا علامت مشابهی را نشان دهند و همدیگر را تایید کنند. هر چند به نظر او لزومی نداشت که هر دو اخطار در یک زمان ایجاد شوند؛ اما هر چه فاصله میان آنها کمتر باشد تایید قویتری بر تشخیص روند بوده است. همچنین چارلز داو متوجه شد هر گاه این دو شاخص بر خلاف هم حرکت کنند روند قبلی همچنان ادامه خواهد داشت.
چارز داو معتقد بود حجم معاملات باید روند را تصدیق تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ کند.
حجم معاملات یک عامل ثانویه ولی مهم در تایید اخطارهای تحلیل تکنیکال است. حجم معاملات باید همسو با روند اصلی باشد. در روندهای صعودی حجم معاملات باید همراه با افزایش قیمت بالا رود و در روند نزولی حجم معاملات در نوسانات مثبت کاهش و در نوسانات نزولی افزایش مییابد.
روندها تا زمانی که نشانههای قطعی بازگشت نمایان نشود به حرکت ادامه میدهند
ماهیت این اصل شباهت زیادی به قانون دوم نیوتن دارد و بیان میدارد که هر چیز متحرکی جهت حرکت خود را حفظ میکند، مگر یک نیروی خارجی جهت آن را تغییر دهد. یکی از دشوارترین کارها برای کسانی که از نظریات چارلز داو پیروی میکنند این است که تفاوت میان اصلاح روند فعلی را با آغاز روند مخالف تشخیص دهند. چارلز داو معتقد بود تا زمانی که اخطار و نشانه های قطعی از آغاز روند مخالف صادر نشده روند فعلی ادامه دارد و تمام نشده است.
نتیجه گیری از تفکر چارلز داو
با این که چارلز هنری داو در طول زندگی خود به عنوان یک روزنامه نگار شناخته شده بود؛ ولی خدمات او در حوزه ی بازارهای مالی و همچنین ابداع شاخص داو جونز موجب شد امروزه او به عنوان پدر علم تحلیل تکنیکال شناخته شود. چارلز داو همچنین به تحلیل تکنیکال نظم داد و قواعد و اصولی برای آن بنا کرد که فهم و درک افراد از رفتار بازار را ساده تر و تحلیل تکنیکال را کاربردیتر نمود.
آشنایی با تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی
برای خرید و فروش سهام و ورود به بازارهای معاملاتی لازم است با دو مفهوم تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) و تحلیل بنیادی(Fundamental Analysis) آشنا باشید هرکدام از آنها باعث افزایش شناخت ما از وضعیت بازارها خواهد شد.
این دو تحلیل از زاویه و دیدگاهی متفاوت به بررسی وضعیت بازارها میپردازند؛ بنابراین ترکیب آنها به همراه در نظر گرفتن روانشناسی معاملات، میتواند ما را در این مسیر دشوار کمک کند و بهصورت مؤثر ما را در شناخت و تسلط بر بازار پیش ببرد.
برای خیلیها این سوال مطرح میشود که تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟ پیش از هر چیز لازم است بدانید تحلیل تکنیکال یا تحلیل فنی(Technical Analysis) حدود ۳۰۰ سال عمر دارد.
شاید بتوان گفت که نخستین استفاده مستقیم اقتصادی مشهور از تحلیل تکنیکال را چارلز داو انجام داده است.
(چارلز داو متولد سال ۱۸۵۱ در شهر استرلینگ در ایالاتمتحده بوده و شاخص صنعتی داو جونز و والاستریت ژورنال توسط وی به ثبت رسیده است.) گفتارها و دیدگاههای داو در مورد رفتار بازار و مباحث روند به نظریه داو شهرت یافته است.
قیمت تنها چیزی است که باید مورد تحلیل قرار گیرد، چراکه تمام عوامل عرضه و تقاضا بر روی قیمت اثرات خود را گذاشته است
نظریه داو چه میگوید؟
قیمت همهچیز است! در واقع قیمت تنها چیزی است که باید مورد تحلیل قرار گیرد، چراکه تمام عوامل عرضه و تقاضا بر روی قیمت اثرات خود را گذاشته است.
بازار دارای روندهای مشخصی است براساس نظریه داو بازار از روندهای صعودی و نزولی مشخصی تبعیت میکند؛ در واقع روند صعودی پیوسته افزایش یافته و قلهها را میسازد و روندهای نزولی درههای قیمتی را تشکیل میدهد.
داو معتقد بود که قانون سوم نیوتن(همان قانون عمل و عکسالعمل) در بازارهای مالی نیز کار میکند؛ به این معنی که پشت هر صعود(عمل) نزولی (عکسالعمل) نهفته است.
در ادامه به بررسی تعاریف دیگری از تحلیل تکنیکال میپردازیم:
تحلیل تکنیکال روشی است برای پیشبینی قیمت اوراق، کالا و سایر عوامل قیمتپذیر بر پایهی الگوی تغییرات قیمت، حجم و بدون در نظر گرفتن عوامل بنیادین بازار
تحلیل تکنیکال، تحلیلی است که براساس بررسی حرکات قیمت در گذشته، به بررسی و پیشبینی آینده میپردازد.
تحلیل تکنیکال، تحلیلی است بر پایه رفتارهای بازار بهواسطهی بررسی نمودار قیمت، حجم معاملات، شکلگیری الگوها و سایر شاخصهای تکنیکال
علم تحلیل تکنیکال در حالت کلی به دو دسته زیر تقسیم میشود:
تحلیل تکنیکال ذهنی Subjective Technical Analysis
در این نوع تحلیل مفاهیم براساس یکسری مشاهدات است که پس از مشاهده، هر فردی برداشت خود را از آن الگو خواهد داشت یعنی اگر فردی یک الگو را در نموداری ببیند، ممکن است فرد دیگر آن الگو را بنا به دلایلی شناسایی نکند و بهعبارتدیگر برداشتها متفاوت خواهند بود، مثلا در الگوهای کلاسیک این نکته وجود دارد.
تحلیل تکنیکال عینی Objective Technical Analysis
در این نوع تحلیل همانطور که از نامش پیداست، مفاهیم براساس محاسبات است و بنابراین وقتی گفته میشود که قیمت بالای پارامتر معینی قرارگرفته است، تا حدودی این حرف دقیق است و تفسیر همه تحلیلگران از این گزاره یکسان است.
با توجه به این تعاریف، تعریفی که از تحلیل تکنیکال میتوان داشت به این صورت است:
تحلیل تکنیکال در واقع یک هنر است که به شما این امکان را میدهد تا با استفاده از روشها و تکنیکهایی که شامل یکسری ابزار، نمودار، اندیکاتور و… است، بهپیشبینی قیمتها بپردازید و مهمتر از آن این است که در این نوع تحلیل به این مرحله میرسید که اگر این اتفاقی برای سهم یا شاخصی رخ بدهد، انتظار بازار برای آن سهم یا شاخص چه خواهد بود.
نکتهای که اینجا مطرح میشود این است که تحلیل تکنیکال و تحلیل نموداری نهتنها در بازارهای مالی همچون بازار سرمایه به کار میرود، بلکه در سایر بازارها از جمله بازار مسکن، بازار ارز و بازارهای کالایی همچون فلزات رنگی و محصولات کشاورزی و… نیز استفاده میشود؛ بنابراین شما با تحلیل تکنیکال میتوانید تنها با تکیهبر دانش تکنیکی و نموداری خود و بدون توجه به اخبار، شایعات و عوامل بنیادی به بررسی رفتار بازار و خریدوفروش در آن بپردازید.
یادآوری میشود که براساس آموزههای تحلیل تکنیکال همه اطلاعات مهم بازار در قیمتها و حجم معاملات منعکس شده است.
درک عرضه و تقاضا
درک عرضه و تقاضا و تغییرات قیمتی ناشی از آن بسیار آسان است؛ اما آنچه دشوار است، فهم آن چیزی است که به تغییرات عرضه و تقاضا در بازار سهام میانجامد و سبب میشود برخی خواهان یا خریدار سهم خاصی شوند و برخی دیگر، رویگردان یا فروشنده آن باشند.
برای تشریح این رفتار، نظریههای مختلفی شکلگرفته است؛ اما یک نظریه اصلی دراینباره آن است که تغییرات قیمت یک سهم بازتابدهنده دیدگاه شخصی سرمایهگذاران نسبت به ارزش شرکت ناشر آن است.
از این دیدگاه، قیمت یک سهم به لزوم و همواره با ارزش واقعی یا ذاتی آن برابر نیست در این راستا تحلیل بازارهای مالی، اغلب به دو دسته تحلیلهای بنیادی و تکنیکی منجر میشود.
هر دو نوع تحلیلها، رویکردهای متفاوتی برای تصمیمگیری در زمینه تجارب یا سرمایهگذاری در بازارهای مالی دارد استفاده از تحلیلهای بنیادی و تکنیکی میتواند در تصمیمگیری خرید یا فروش سهام نقشی راهبردی ایفا کند.
بدین منظور، بهکارگیری تحلیل بنیادی در یافتن ارزش ذاتی یک سهم و تحلیل تکنیکی در یافتن زمان مناسب برای خرید یا فروش آن نقشی مؤثر دارد؛ بنابراین، همواره این امکان وجود دارد که حتی در یک بازار کارآمد، بتوان با استفاده از تحلیلهای بنیادی و تکنیکی، ارزش واقعی یا ذاتی یک سهم را شناسایی و سپس در سنجش با قیمت بازاری آن، نسبت به خرید یا فروش سهام مزبور اقدام کرد.
تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکی سهام، مطالعه و بررسی قیمت سهام است در این تحلیل فقط از نمودار قیمتها، حجم معاملات و مقادیر محاسبه شده از قیمتها استفاده میشود و محتوای اطلاعات فقط قیمت و حجم معاملات است.
تجزیهوتحلیل تکنیکی بههیچوجه به بررسی نقاط ضعف یا قوت ساختار شرکت یا صنعت نمیپردازد؛ بلکه هدفش بررسی رفتار سرمایهگذار و روند تغییرات قیمت است. بهعبارتیدیگر، تحلیل تکنیکی، مطالعه رفتارهای بازار با استفاده از نمودارها و باهدف پیشبینی آینده روند قیمتها است.
سه محور اصلی در مباحث تحلیل تکنیکال به شرح زیر است:
همهچیز در قیمت لحاظ شده است
قیمتها براساس روندها حرکت میکنند
تاریخ تکرار میشود
دو سوال مهم در تکنیکال
یک تحلیلگر تکنیکال بر این باور است که هر چیزی که بتواند در قیمتها تأثیرگذار باشد، در قیمت یک سهم لحاظ شده است از طرفی، همه این تحلیلگران بر این باورند که تغییرات قیمت تابعی از عرضه و تقاضاست.
به این صورت که چنانچه تقاضا بیش از عرضه باشد، آنگاه قیمت صعود خواهد کرد و اگر عرضه بر تقاضا پیش بگیرد، قیمت کاهش خواهد یافت.
دومین اصل تحلیل تکنیکال این است که حرکات قیمت تصادفی نیست و معمولاً این حرکات در روندها اتفاق میافتد. سومین اصل تحلیل تکنیکال از دو سؤال مهم تشکیلشده؛ اول اینکه «قیمت فعلی چیست؟»، دوم اینکه «تاریخچه حرکات قیمت چگونه است؟»
تحلیل بنیادی
بررسی علمی درباره عوامل اساسی تعیین کننده ارزش سهام را تجزیهوتحلیل بنیادی مینامند.
در این نوع تحلیل از اطلاعات وسیعی مانند اطلاعات درون شرکت، نسبتهای مالی، میزان استفاده از ظرفیت، طرحهای توسعه، دریافتیهای احتمالی شرکت بابت مابهالتفاوت، سوبسیدها و… استفاده میشود.
نخستین مسئلهای که هر سرمایهگذار در تحلیل بنیادی باید حل کند، انتخاب صنعت است اگر در بحران اقتصادی باشیم و میزان بیکاری نیز زیاد باشد و تمام سعی مردم تنها پرداخت بدهیهایشان باشد، احتمالاً صنایعی از قبیل صنایع غذایی، نفت و خردهفروشی مورد توجه قرار میگیرد و هرگاه که اوضاع اقتصادی کشور رونق داشته و نرخ بیکاری کاهش یابد، صنایعی نظیر فناوری که بر اوضاع کشور تأثیرگذار هستند، برای سرمایهگذاری بررسی میشوند.
تحلیلگر بنیادی به بررسی داراییها، بدهیها، فروش، ساختار بدهی، درآمد، محصول، سهم بازار، ارزیابی مدیریت بنگاه و مقایسه آن با سایر شرکتهای مشابه میپردازد.
پس از انتخاب نوع صنعت، باید شرکتهایی را برای سرمایهگذاری انتخاب کرد که نسبت به رقبایشان سودآوری بیشتری دارند، البته روشهای دیگری مانند مدلهای اقتصاد سنجی مالی، مدلهای دینامیکی با محوریت شبکههای عصبی و نظریه شواب، مدلهای نظری سقوط بازار سهام(نظریه رویدادهای ناگهانی) شاخصهای پیشرو، روشهای پیشبینی نقاط برگشت، مدلهای نوسان، تحلیل روانشناسی بازار، تحلیل زیرساختهای بازار بهطور کامل در دو طبقه قرار نگرفتهاند و از جهتهایی شبیه به تحلیل بنیادی و از نظرهایی در گستره روشهای تکنیکی قرار میگیرند.
هر یک از تحلیلهای تکنیکی و بنیادی نقاط ضعف و قوت بسیاری دارند، بهطوریکه میتوان گفت هیچیک از آنها بهتنهایی کاربرد ندارند، بلکه مکمل یکدیگر هستند. سرمایهگذاران عموماً در تصمیمگیریهای کوتاهمدت و بلندمدت هر دو مورد را با هم تلفیق میکنند تا بتوانند به تصمیماتی بهینه دست یابند.
نظریه داو چیست؟
نظریه داو چیست؟
نظریه داو، نظریهای مالی است که بیان میکند اگر یکی از میانگینهایش (میانگین صنعتی یا میانگین حمل و نقل) از سقف مهم قبلی صعود کند و سپس میانگین دوم نیز حرکت آن را دنبال کند، بازار روند صعودی خواهد گرفت. به عنوان نمونه اگر میانگین صنعتی داو جونز (DJIA) از یک سقف عبور کند، انتظار میرود که میانگین حملونقل داو جونز (DJTA) نیز بعد از مدت زمان معقولی حرکت مشابهی انجام دهد.
درک نظریه داو
نظریه داو یک روش معاملهگری است که توسط چارلز اچ. داو ابداع شده است. داو به همراه ادوارد جونز و چارلز برگ استرسر، شرکت داو جونز را تاسیس و در سال ۱۸۹۶ شاخص میانگین صنعتی داو جونز را ایجاد کردند. داو نظریه خود را طی مجموعه مقالاتی در روزنامه وال استریت ژورنال چاپ کرد که البته خود داو از بنیانگذاران این روزنامه نیز بود.
چارلز داو در سال ۱۹۰۲ فوت کرد و به همین دلیل هیچوقت موفق نشد تا نظریه خود را به صورت کامل منتشر کند اما چند نفر از همکاران و دوستان وی، مقالاتی که در روزنامه والاستریتژورنال چاپ شده بود را منتشر کردند. برخی از مهمترین افرادی که در انتشار این نظریه مشارکت داشتند، شامل افراد زیر میباشند:
- کتاب «فشارسنج بازار سهام (۱۹۲۲)» از ویلیام همیلتون
- کتاب «نظریه داو (۱۹۳۲)» از رابرت ری
- کتاب «چطور به بیشتر از ۱۰۰۰۰ سرمایه گذار کمک کردم تا سود کنند (۱۹۶۰)» از جورج شیفر
- کتاب «نظریه داو کنونی(۱۹۶۱)» از ریچارد راسل
داو باور داشت که خود بازار به صورت کلی معیار معتبری برای بررسی شرایط کلی اقتصادی است، و یک نفر می تواند با بررسی شرایط کلی بازار جهت کلی آن را مشخص کرده و احتمالا جهت حرکت یک سهم منفرد را نیز پیدا کند.
طی صد سالی که از ابداع این روش گذشته، افراد زیادی در توسعه و رشد بیشتر نظریه داو نقش داشتهاند. از جمله این افراد آقای ویلیام همیلتون در دهه ۱۹۲۰، آقای رابرت ری در دهه ۱۹۳۰ و جرج شیفر و ریچارد راسل در دهه ۱۹۶۰ هستند. برخی از شاخصههای اولیه این نظریه کاربرد خود را از دست داده اند. به عنوان نمونه در نسخه اولیه نظریه، تاکید زیادی بر بخش حملونقل مانند خطوط راهآهن بود که الان کاربرد کمتری دارد. اما رویکرد داو هنوز هم هسته اصلی تحلیل تکنیکال مدرن را تشکیل میدهد.
نظریه داو چگونه کار می کند
نظریه داو شش اصل اساسی دارد.
۱. بازار همه چیز را نادیده میگیرد
نظریه داو بر اساس نظریه بازارهای کارآمد (Effecient Markets Hypothesis) عمل میکند. نظریه بازارهای کارآمد میگوید که قیمت بازار تمام اطلاعات لازم را نمایان میکند. به عبارت دیگر این نظریه مخالف اقتصاد رفتاری است.
فاکتورهایی مانند «درآمد بالقوه»، «مزیتهای رقابتی»، «برتری مدیریتی» و دیگر فاکتورها، در نمودار قیمت لحاظ شدهاند حتی اگر دیگران از درک این موضوعات عاجز باشند. در مدلهای سختگیرانهتر این نظریه، حتی حوادث آینده بازار، به عنوان ریسک در نظر گرفته نمیشوند.
۲. بازار سه روند اصلی دارد
روندهای اصلی بازار ممکن است یک سال و یا بیشتر دوام آورده و به حرکت صعودی و یا نزولی خود ادامه دهند. در داخل این روندهای اصلیِ بلند مدت، روندهای ثانویه تشکیل میشوند که اغلب در خلاف جهت روند اصلی حرکت میکنند. مثلا در یک روند اصلی صعودی، روندهای ثانویه نزولی و برعکس تشکیل میشوند. بازه زمانی تشکیل این روندهای ثانویه بین سه هفته تا سه ماه است. و نوع سوم روندهای کوچک هستند که کمتر از سه هفته عمر دارند و اغلب نویز و پارازیت هستند.
۳. روندهای اصلی سه مرحله دارند
بر اساس نظریه داو، هر روند اصلی سه مرحله را طی میکند.
در یک بازار صعودی این مراحل شامل این موارد هستند:
- فاز جمعآوری (Accumulation phase)
- فاز مشارکت مردم عادی (یا حرکت بزرگ) [Public participation (or big move) phase]
- فاز اضافی (Excess phase)
در یک بازار نزولی نیز این مراحل شامل این موارد هستند:
- فاز توزیع (Distribution phase)
- فاز مشارکت مردم عادی
- فاز وحشت (یا ناامیدی) [Panic (or despair) phase]
۴. شاخصها باید یکدیگر را تایید کنند
برای تثبیت یک روند، شاخصهای داو یا میانگینهای بازار باید یکدیگر را تایید کنند. این یعنی اگر در یک شاخص سیگنالی مشاهده شد، این سیگنال باید در شاخص دیگر نیز مشاهده یا تایید شود. اگر در یک شاخص، مانند شاخص میانگین صنعتی داو جونز، سیگنال تشکیل یک روند اصلی جدید دیده شود، اما وضعیت شاخص دیگر نزولی باشد، معاملهگران باید فرض تشکیل روند جدید را نادیده بگیرند.
داو از دو شاخص استفاده میکند که با همکاران خود اختراع کردند. این دو شاخص عبارت اند از میانگین صنعتی داو جونز (DJIA) و میانگین حمل و نقل داو جونز(DJTA). فرض داو این بود که اگر شرایط اقتصادی خوب باشد، DJIA (میانگین صنعتی داو جونز) افزایش یافته و متعاقبا سیستم حمل و نقل نیز از این رشد بهرهمند خواهد شد. اگر قیمتها در بازار سهام در حال افزایش باشند اما بازار حمل و نقل شرایط خوبی نداشته باشد، روند افزایش قیمت بازار سهام پایدار نخواهد بود. عکس این حالت نیز ممکن است رخ دهد: یعنی اگر بازار حمل و نقل در حال رشد باشد اما روند بازار سهام نزولی باشد، هیچ کدام پایدار نخواهد بود.
۵. حجم معاملات باید تایید کننده روند باشد
اگر تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ قیمت در جهت روند اصلی حرکت کند، حجم معاملات باید افزایش یافته و اگر بر خلاف جهت روند باشد، حجم معاملات باید کاهش یابند. کاهش حجم معاملات، نشاندهنده این است که قدرت روند در حال کاهش است. به عنوان نمونه با افزایش قیمت در یک بازار صعودی، حجم معاملات باید افزایش یافته و در حرکات بازگشتی(نزولی) ثانویه، کاهش یابد. اگر اینجا با تشکیل حرکت بازگشتی(نزولی)، حجم معاملات افزایش یابد، میتواند نشانه این باشد که جهت روند در حال تغییر است و معاملهگران بازار نزولی شدهاند.
۶. تا زمانی که تغییر جهت واضحی در روند رخ نداده، روند به حرکت خود ادامه خواهد داد
ممکن است حرکتهای بازگشتی که در روندهای اصلی رخ میدهند با روندهای ثانویه، اشتباه گرفته شوند. در یک بازار نزولی تعیین اینکه آیا روند صعودی تشکیل شده، تغییر جهت بازار است و یا صرفا یک صعود موقت، کار بسیار دشواری است. اینجا طرفداران نظریه داو باور دارند که احتمال یک حرکت بازگشتی وجود دارد.
ملاحظات ویژه
چند نکته اضافهای که باید درباره نظریه داو در نظر بگیرید
قیمتهای بسته شدن و محدودههای قیمتی
چارلز داو تنها قیمتهای پایانی را در نظر میگرفت و حرکتهای قبل از بسته شدن را در محاسبات خود وارد نمیکرد. سیگنال تشکیل روند، تنها بر اساس قیمتهای پایانی ایجاد میشوند و حرکات قیمت قبل از بسته شدن بازار در طول آن روز در نظر گرفته نمیشود.
از دیگر ویژگیهای نظریه داو، ایده محدودههای قیمتی است. دورههایی که قیمت در آنها در دو محدوده قیمتی (رِنج) حرکت میکند، دورههای تثبیت خوانده میشوند. معاملهگران قبل از تصمیمگیری و انتخاب جهت بازار، باید منتظر شکست یکی از این محدودهها باشند. به عنوان مثال اگر قیمت محدوده سطح مقاومت را بشکند، به احتمال زیاد جهت روند صعودی خواهد بود.
سیگنالها و شناسایی روندها
یکی از جوانب دشوار استفاده از نظریه داو، شناسایی محل دقیق بازگشت روندها میباشد. فراموش نکنید که افرادی که از نظریه داو استفاده میکنند، معاملات خود را جهت کلی بازار انجام میدهند. بنابراین شناسایی محلهایی تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ که جهت بازا تغییر میکنند، بسیار حیاتی است.
یکی از اصلیترین تکنیکهایی که در نظریه داو برای شناسایی محلهای تغییر جهت بازار استفاده میشود، تحلیل قله و قعر(Peak and trough) میباشد. قله (Peak)، معادل بیشترین قیمتِ حرکت بوده در حالی که کمترین قیمت حرکت، قعر (Trough) خوانده میشود. توجه کنید که فرض نظریه داو این است که بازار در یک خط راست حرکت نمیکند، بلکه با حفظ جهت حرکت کلی بازار، از سقفها (قله) به کفها (قعر) حرکت میکند.
موسس داو جونز
روحالله حاتمی : چارلز هنری داو (Charles Henry Dow) روزنامهنگار و کارآفرین آمریکایی در قرن نوزدهم بود که همراه با داو جونز و چارلز برگسترسر، شرکت داو جونز را تاسیس کرد. داو از موسسان وال استریت ژورنال هم بود؛ یکی از مهمترین نشریات اقتصادی مالی جهان. او مبدع میانگین صنعتی داو جونز و مجموعهای از مبانی برای درک و تحلیل رفتار بازار بود که بعدتر تئوری داو نام گرفت و زمینهای برای تحلیل تکنیکال به دست داد.
چارلز هنری داو در ۶ نوامبر ۱۸۵۱ در استرلینگ کنتیکت به دنیا آمد و بدون آنکه چندان آموزش رسمی ببیند از ۱۸۷۲ به مدت سه سال بهعنوان گزارشگر شهری برای ساموئل بولز کار کرد. سپس در رودآیلند در نشریه «پراویدنس استار» بهعنوان سردبیر شبانه مشغول به کار شد و همزمان برای «پراویدنس ایونینگ استار» هم گزارش تهیه میکرد.
در ۱۸۷۹ طی سفری با بازرگانان و سرمایهگذاران به مقصد کلرادو آگاهیهای زیادی در مورد پول کسب کرد. وی با سرمایهگذاران موفق مصاحبه میکرد و متوجه میشد که فعالان وال استریت باید چه نوع اطلاعاتی داشته باشند تا پول دربیاورند.
در ۱۸۷۰ داو که پی برده بود نیویورک مکانی ایدهآل برای گزارشهای تجاری و مالی است، پراویدنس را به مقصد این شهر ترک گفت و در آنجا در «آژانس خبری مالی وال استریت کرنان» کاری در زمینه نگارش اخبار مالی برای بانکها و دلالان بازار سهام پیدا کرد. او ادوارد دیویس جونز را-که از زمان فعالیت برای پراویدنس ایونینگ استار او را میشناخت- نیز به این دفتر برد. جونز که تحصیل در دانشگاه براون را ترک گفته بود مهارت و سرعت زیادی در تحلیل گزارشهای مالی داشت. این دو دوست به این نتیجه رسیدند که والاستریت به آژانس خبری دیگری نیاز دارد و در نوامبر ۱۸۸۲ آژانس خبری خود با نام کمپانی داو جونز را در نیویورک تاسیس کردند و چارلز بر گسترسر در این میان سرمایهگذار اصلی این شرکت نوپا بود.
در ۱۸۸۳ کمپانی یاد شده شروع به نشر خلاصهای دو صفحهای از اخبار مالی روزانه بهصورت عصرگاهی کرد. در ۱۸۸۰ کمپانی داو جونز ۵۰ فرد را در استخدام خود داشت و شرکا به این نتیجه رسیدند که زمان انتشار روزنامهای واقعی فرار رسیده است و به این ترتیب نخستین شماره وال استریت ژورنال در ۸ جولای همان سال نشر یافت و در ۱۸۹۸ وال استریت ژورنال نخستین چاپ صبحگاهی خود را آغاز کرد.
در ۱۹۰۲ وضع سلامت داو رو به وخامت نهاد و او و برگسترسر سهام خود در کمپانی را به خبرنگار خود در بوستون، کلارنس بارون فروختند. داو آخرین سرمقاله خود را در آوریل ۱۹۰۲ نوشت و هشت ماه بعد در ۴ دسامبر ۱۹۰۲، چارلز هنری داو در خانه شخصی خود واقع در بروکلین درگذشت.