نظریۀ داو

ازنظر الیوتی شاید همان امواج کارکشن (اصلاحی) باشد.
تئوری داو
تحلیل تکنیکال روشی است که غالبا بسیاری از تریدرها جهت بررسی شرایط بازار و همچنین وضعیت قیمت آیتمهای معاملاتی متفاوت بکار می برند. اما اگر کمی عقب تر رفته خواهیم دید که ریشه و اساس تحلیل تکنیکال نظریۀ داو بر می گردد به مفهومی بنام تئوری داو.
بله آنچه که امروزه تحلیل تکنیکال ، نامیده می شود در واقع همان Dow Theory می باشد که بعد از گذشت سالها تغییر و تحول به شکل امروزی تحلیل تکنیکال مشاهده می کنیم. اما ببینیم که تئوری داو چیست؟ و از چه می گوید؟
این تئوری، توسط فردی بنام چارلز هنری داو مطرح شد و شاخص بسیار شناخته شده داو جونز هم منسوب به همین فرد است.
داو، یک نظریه مالی است و به این اشاره دارد که بازارهای مالی در واقع از یک سری قوانین و اصول ویژه و خاصی پیروی می کنند. این قوانین به مانند الگوهایی تکرار شونده در چرخه های مختلف به چشم می خورند و تریدرها با کمک گرفتن از این تئوری، درک بهتری از اتفاقات و نوسانات بازارهای مالی به دست می آورند.
هدف اصلی نظریه داو چیست؟
بعد از آشنایی با تئوری داو ببینیم که هدف این نظریه چیست؟
در عصر کنونی، یک تحلیلگر تکنیکال، قادر است با استفاده از ابزارهای متفاوتی چون چارتها، بازارها و حرکات آن را تحلیل و پیش بینی می نماید.
این اولین نظریه ای بود که عنوان نمود که بازار در روند ها حرکت می نماید. با وجود آنکه در طی سالیان دراز موارد متفاوتی در بازارهای مالی تغییر یافته است اما اصول این تئوری همچنان به قوت خود باقی مانده است.
هدف این تئوری تعیین نمودن تغییرات و نوسانات در حرکت اولیه یا عمده بازار می باشد. زمانی که یک روند ایجاد می شود، فرض بر آن قرار می گیرد که این روند باقی خواهد ماند تا هنگامی که وجود یک معکوس تایید گردد.
Dow Theory در واقع به جهت یک روند مربوط است و هیچ گونه ارزش پیش بینی درخصوص مدت و یا اندازه نهایی آن ندارد.
نظریه داو چیست که چرا آن را مادر همه تحلیل ها می نامند؟
بعد از آشنایی با تئوری داو، در بالاتر اشاره کردیم که این تجزیه و تحلیل ها، نتیجه نظریه های متفاوتی می باشد که در طی سالها ایجاد گشته است. پایه و اساس این شاخه از سرمایه گذاری سهام را می توان به چارلز داو و نوشته های او جستجو کرد.
اما اگر به تاریخچه تحلیل تکنیکال مراجعه کرده و آن را مطالعه کنیم. در می یابیم که مبنا و اصول اولیه تحلیل هایی که امروزه مورد استفاده معامله گران قرار می گیرد را می توان در مطالعات و نوشته های داو جستجو کرد.
البته وی هرگز نوشته های خود را در قالب کتاب مطرح ننمود و هرگز نوشته هایش را به عنوان یک نظریه عنوان نکرد. اما افراد زیادی از مقالات وی در زمان حیاتش استفاده می کردند. بعد از مرگش، نوشته هایش، توسط ویلیام همیلتون جمع آوری و به صورت کتاب تئوری داو به انتشار رسید.
سه فرضیه نظریه داو چیست؟
این نظریه اولین نظریه ای بود که عنوان داشت بازار در روند ها حرکت می کند. این روندها
- روندهای اولیه : که همان روند اصلی بازار می باشد و نشان دهنده این است که چطور یک بازار در بلند مدت حرکت می کند و حتی ممکن است این حرکت سالها به طول بیانجامد.
- روندهای ثانویه : شامل اصلاحاتی است که نسبت به روند اولیه منظور می گردد و مانند یک حرکت مخالف با روند اولیه می باشد. به عنوان مثال چنانچه روند اولیه صعودی باشد، روند ثانویه نزولی خواهد بود. عمر این روندها بین چند هفته تا چند ماه می تواند باشد.
- روند های جزئی : در این روند، نوسانات روزانه است می باشند. عمر این روندها کمتر از سه هفته می باشد و حرکت این روند بر خلاف روند ثانویه می باشد. بعضی تحلیلگران این نوع از روندها را جهت انعکاس پچ پچ های بازار مد نظر قرار می دهند.
سیگنال خرید تئوری داو چیست؟
امیدواریم تا به اینجای مقاله را همراه ما بوده باشید. جنبه های مختلفی از این تئوری که به نوعی مادر تحلیل های بازار مالی می باشد را با هم تا اینجای مبحث بررسی کردیم.
در این بخش ببینیم که سیگنال خرید تئوری داو چیست؟
معمولا یک سیگنال خرید معمولی(buy signal) تئوری داو از قاعده زیر پیروی می نماید.
بعد از آنکه نقطه پایین روند نزولی در بازار نزولی ایجاد گردید، می توان انتظار داشت که یک جهش ثانویه روند صعودی(گاوی) اتفاق بیفتد.
برگشت یا پولبک باید بالای 3 درصد باشد بعد از آن بطور ایده آل بالاتر از حداقل های قبلی در میانگین های صنعتی و حمل و نقل باقی بماند.
شکستی که بالاتر از اوج رالی پیشین سیگنال خرید قرار می گیرد، یک بازار صعودی و درحال توسعه را ایجاد می نماید.
تئوری داو چگونه روندهای بازار را تعیین می کند؟
در واقع، این تئوری یک نظریه مالی می باشد که دارای دو میانگین است و بیان می کند که اگر هر یک از میانگین های آن ( که عبارتند از صنایع و همینطور حمل و نقل) بالاتر از یک اوج مهم قبلی باشد و همینطور میانگین دیگر پیشرفت مشابه را داشته باشد، بازار در موقعیت روند صعودی قرار می گیرد.
برای مثال اگر میانگین صنعتی داوجونز تا یک حد متوسطی صعود نماید، چنین انتظار میرود که میانگین حمل و نقل داو جونز، در یک تایم فریم معقول از آن تبعیت کند.
می توان اینگونه گفت که این تئوری بر این استدلال بنا شده است که بازار همه چیز را به روشی که با بازارهای کارآمد هماهنگ باشد، منطبق می کند. با توجه به این الگو، اندیکاتورهای مختلف بازار باید تا زمان معکوس شدن روند، یکدیگر را از نظر نحوه عملکرد قیمت و الگوهای حجم تایید نمایند.
سخن پایانی
تئوری داو، ریشه و منشا اصلی آنچه که امروز تحلیل تکنیکال، نامیده می شود. داو جونز خبرنگار وال استریت ژورنال هرگز موفق نشد که نوشته های خود را تحت عنوان کتاب تئوری داو به انتشار برساند. اما معامله گران بسیاری از سرمقاله های وی استفاده بسیار بردند. وی هرگز در زمان حیاتش از نوشته یش با عنوان تئوری داو، یاد نکرد.
در این مقاله ما به هدف تئوری داو پرداختیم. سه فرضیه این نظریه را مورد بررسی قرار دادیم. در مورد فرضیه ها و سیگنال خرید آن صحبت کردیم و در آخر هم در مورد اینکه چگونه این تئوری روند بازار را تعیین می نماید گفتیم.
با امید به آنکه این مقاله مورد توجه شما عزیز خواننده قرار گرفته باشد. با اشتراک گذاشتن نظریات و تجربیات با ارزش خود ما را در ادامه راه انتشار مقالات آموزشی دلگرم سازید. بروکر نیکس همراه همیشگی شما در ارائه مشاوره رایگان در زمینه بازار فارکس و ارزهای دیجیتال می باشد. با ما از طریق چت آنلاین و سایر راههای ارتباطی تماس بگیرید.
نظریه داو و تحلیل تکنیکال
قبل از هر چیز لازم است عنوان کنیم که تحلیل تکنیکال بر روی هر نموداری که در پَسِ آن عرضه و تقاضا وجود دارد جواب میدهد، هرچقدر این عرضه و تقاضا پرحجمتر و شفافتر باشد، قدرت تحلیل تکنیکال در نمودارها بالاتر خواهد رفت.
شاید بتوان گفت شالوده تحلیل تکنیکال نظریه آقای داو (چالز داو) باشد؛ در حقیقت تئوری داو اساس تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی است. هسته این نظریه بر این اساس است که تمام عوامل و اطلاعات تأثیرگذار بر قیمت سهم، کالا و یا شاخص بر روی نمودار قیمت لحاظ شده است. بر اساس این نظریه بازار دارای روندهای مشخص و منظمی است که در ادامه بدان خواهیم پرداخت.
هسته اصلی نظریه داو هر عامل قابل شناختی (ازجمله عوامل تأثیرگذار بنیادی) بر روی عرضه و تقاضا اثرگذار است و این مهم در نمودار قیمت لحاظ شده است
اصول نظریه داو در تحلیل تکنیکال
درواقع قیمت تنها چیزی است که باید مورد تحلیل قرار گیرد، چراکه همانطور که گفتیم تمام عوامل عرضه و تقاضا بر روی قیمت اثرات خود را گذاشته است.
بر اساس نظریه داو بازار از روندهای صعودی و نزولی مشخصی تبعیت میکند؛ درواقع روند صعودی پیوسته افزایشیافته و قلهها را میسازد و روندهای نزولی درههای قیمتی را تشکیل میدهد. داو معتقد بود که قانون سوم نیوتن (همان قانون عمل و عکسالعمل) در بازارهای مالی کار میکند؛ به این معنی که پشت هر صعود (عمل) نزولی (عکسالعمل) نهفته است.
بر اساس نظریه داو بازار به سه روند حرکتی مشخص تقسیم میشود:
- روند اولیه: که همان نظریۀ داو جهشهای قیمتی اولیه است و معمولاً غیرقابلپیشبینی است؛ این امواج را میتوان به جزر و مد دریا تشبیه کرد که حرکتهای اصلی بازار را تشکیل میدهد.
- روند ثانویه: درواقع همان عکسالعملهای قیمتی است که میتوان آن را به امواج دریا تشبیه کرد؛ میزان این حرکتها (به لحاظ قیمتی) حدود یکسوم تا نیمی از حرکت روندهای اولیه است.
- روندهای جزئی: همان نوسانات جزئی که در دل روندهای اصلی اتفاق میافتد.
- روندهای سه مرحلهای
داو اعتقاد داشت روندهای اصلی بازار اهمیت زیادی دارد و این روندها معمولاً طی سه مرحله رخ میدهد:
- فاز انباشت: برخی از سرمایهگذاران با شک و تردید وارد بازار میشوند زیرا تغییر جهت بازار را احساس نمودهاند
ازنظر تحلیل امواج الیوت، همان موج اول از حرکتهای جهشی محسوب میشود
- فاز مشارکت عمومی: در این مرحله اغلب سرمایهگذاران اقدام به خرید میکنند.
ازنظر الیوتی، همان امواج حرکتی سوم و پنج است
- مرحله توزیع: روند جدید معکوسی در سهم در حال وقوع است و اخبار و اطلاعیههای بنیادی نیز این مهم را تائید میکنند.
ازنظر الیوتی شاید همان امواج کارکشن (اصلاحی) باشد.
- میانگینها باید یکدیگر را تائید کنند
داو اعتقاد داشت در یک تغییر جهت قیمت لازم است میانگینهای شاخص و سهم یکدیگر را تائید کنند تا نشان از آغاز طغیان در بازار باشد؛ درواقع لازم نبود سیگنالها همزمان اتفاق بیفتند اما میتوانستند در پس یکدیگر به وقوع بپیوندند.
داو اعتقاد داشت حجم در بازار مثل شرایط آب و هوایی تغییر میکند؛ بر همین اساس تغییرات حجم حرکت جهتدار قیمتها را ایجاد میکند. بر همین اساس داو حجم شاخص ثانویهی بازار را موردتوجه قرارداد و سیگنال خریدوفروش خود را بر اساس قیمت بسته شدن سهم قرارداد.
داو اعتقاد داشت قیمتها در روندها حرکت میکنند و مادامیکه نیروی خارجی بر روی آن اثر نگذرند به جهت حرکت خود ادامه میدهند. درست همانند قوانین فیزیک
جمعبندی
هرچند چیزی که امروزه از آن بهعنوان تحلیل تکنیکال یاد میشود، شالوده نظریات چالز داو بوده و هست، اما نباید فراموش نمود که تحلیل تکنیکال را باید در کنار تحلیل بنیادی استفاده نمود.
این تحلیل بنیادی است که ارزنده بودن ذاتی یک سهم را برایمان روشن میسازد اما هیچگاه راجع به نقاط دقیق ورود و خروج نمیتوان بر اساس تحلیل بنیادی دل به دریا زد! پس با بنیادی تحلیل کنیم و بر اساس تکنیکال خریدوفروش کنیم…
جزئیات خبر
قبل از هر چیز لازم است عنوان کنیم که تحلیل تکنیکال بر روی هر نموداری که در پَسِ آن عرضه و تقاضا وجود دارد جواب میدهد، هرچقدر این عرضه و تقاضا پرحجمتر و شفافتر باشد، قدرت تحلیل تکنیکال در نمودارها بالاتر خواهد رفت.
شاید بتوان گفت شالوده تحلیل تکنیکال نظریه آقای داو (چالز داو) باشد؛ در حقیقت تئوری داو اساس تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی است. هسته این نظریه بر این اساس است که تمام عوامل و اطلاعات تأثیرگذار بر قیمت سهم، کالا و یا شاخص بر روی نمودار قیمت لحاظ شده است. بر اساس این نظریه بازار دارای روندهای مشخص و منظمی است که در ادامه بدان خواهیم پرداخت.
هسته اصلی نظریه داو هر عامل قابل شناختی (ازجمله عوامل تأثیرگذار بنیادی) بر روی عرضه و تقاضا اثرگذار است و این مهم در نمودار قیمت لحاظ شده است
اصول نظریه داو در تحلیل تکنیکال
- قیمت همهچیز است!
درواقع قیمت تنها چیزی است که باید مورد تحلیل قرار گیرد، چراکه همانطور که گفتیم تمام عوامل عرضه و تقاضا بر روی قیمت اثرات خود را گذاشته است.
- بازار دارای روندهای مشخصی است
بر اساس نظریه داو بازار از روندهای صعودی و نزولی مشخصی تبعیت میکند؛ درواقع روند صعودی پیوسته افزایشیافته و قلهها را میسازد و روندهای نزولی درههای قیمتی را تشکیل میدهد. داو معتقد بود که قانون سوم نیوتن (همان قانون عمل و عکسالعمل) در بازارهای مالی کار میکند؛ به این معنی که پشت هر صعود (عمل) نزولی (عکسالعمل) نهفته است.
بر اساس نظریه داو بازار به سه روند حرکتی مشخص تقسیم میشود:
- روند اولیه: که همان جهشهای قیمتی اولیه است و معمولاً غیرقابلپیشبینی است؛ این امواج را میتوان به جزر و مد دریا تشبیه کرد که حرکتهای اصلی بازار را تشکیل میدهد.
- روند ثانویه: درواقع همان عکسالعملهای قیمتی است که میتوان آن را به امواج دریا تشبیه کرد؛ میزان این حرکتها (به لحاظ قیمتی) حدود یکسوم تا نیمی از حرکت روندهای اولیه است.
- روندهای جزئی: همان نوسانات جزئی که در دل روندهای اصلی اتفاق میافتد.
- روندهای سه مرحلهای
داو اعتقاد داشت روندهای اصلی بازار اهمیت زیادی دارد و این روندها معمولاً طی سه مرحله رخ میدهد:
- فاز انباشت: برخی از سرمایهگذاران با شک و تردید وارد بازار میشوند زیرا تغییر جهت بازار را احساس نمودهاند
ازنظر تحلیل امواج الیوت، همان موج اول از حرکتهای جهشی محسوب میشود
- فاز مشارکت عمومی: در این مرحله اغلب سرمایهگذاران اقدام به خرید میکنند.
ازنظر الیوتی، همان امواج حرکتی سوم و پنج است
- مرحله توزیع: روند جدید معکوسی در سهم در حال وقوع است و اخبار و اطلاعیههای بنیادی نیز این مهم را تائید میکنند.
ازنظر الیوتی شاید همان امواج کارکشن (اصلاحی) باشد.
- میانگینها باید یکدیگر را تائید کنند
داو اعتقاد داشت در یک تغییر جهت قیمت لازم است میانگینهای شاخص و سهم یکدیگر را تائید کنند تا نشان از آغاز طغیان در بازار باشد؛ درواقع لازم نبود سیگنالها همزمان اتفاق بیفتند اما میتوانستند در پس یکدیگر به وقوع بپیوندند.
- حجم باید با روند تائید شود
داو اعتقاد داشت حجم در بازار مثل شرایط آب و هوایی تغییر میکند؛ بر همین اساس تغییرات حجم حرکت جهتدار قیمتها را ایجاد میکند. بر همین اساس داو حجم شاخص ثانویهی بازار را موردتوجه قرارداد و سیگنال خریدوفروش خود را بر اساس قیمت بسته شدن سهم قرارداد.
- قیمت درروند حرکت میکند
داو اعتقاد داشت قیمتها در روندها حرکت میکنند و مادامیکه نیروی خارجی بر روی آن اثر نگذرند به جهت حرکت خود ادامه میدهند. درست همانند قوانین فیزیک
جمعبندی
هرچند چیزی که امروزه از آن بهعنوان تحلیل تکنیکال یاد میشود، شالوده نظریات چالز داو بوده و هست، اما نباید فراموش نمود که تحلیل تکنیکال را باید در کنار تحلیل بنیادی استفاده نمود.
این تحلیل بنیادی است که ارزنده بودن ذاتی یک سهم را برایمان روشن میسازد اما هیچگاه راجع به نقاط دقیق ورود و خروج نمیتوان بر اساس تحلیل بنیادی دل به دریا زد! پس با بنیادی تحلیل کنیم و بر اساس تکنیکال خریدوفروش کنیم…
نظریه داو چیست؟
نظریه داو چیست؟
نظریه داو، نظریهای مالی است که بیان میکند اگر یکی از میانگینهایش (میانگین صنعتی یا میانگین حمل و نقل) از سقف مهم قبلی صعود کند و سپس میانگین دوم نیز حرکت آن را دنبال کند، بازار روند صعودی خواهد گرفت. به عنوان نمونه اگر میانگین صنعتی داو جونز (DJIA) از یک سقف عبور کند، انتظار میرود که میانگین حملونقل داو جونز (DJTA) نیز بعد از مدت زمان معقولی حرکت مشابهی انجام دهد.
درک نظریه داو
نظریه داو یک روش معاملهگری است که توسط چارلز اچ. داو ابداع شده است. داو به همراه ادوارد جونز و چارلز برگ استرسر، شرکت داو جونز را تاسیس و در سال ۱۸۹۶ شاخص میانگین صنعتی داو جونز را ایجاد کردند. داو نظریه خود را طی مجموعه مقالاتی در روزنامه وال استریت ژورنال چاپ کرد که البته خود داو از بنیانگذاران این روزنامه نیز بود.
چارلز داو در سال ۱۹۰۲ فوت کرد و به همین دلیل هیچوقت موفق نشد تا نظریه خود را به صورت کامل منتشر کند اما چند نفر از همکاران و دوستان وی، مقالاتی که در روزنامه والاستریتژورنال چاپ شده بود را منتشر کردند. برخی از مهمترین افرادی که در انتشار این نظریه مشارکت داشتند، شامل افراد زیر میباشند:
- کتاب «فشارسنج بازار سهام (۱۹۲۲)» از ویلیام همیلتون
- کتاب «نظریه داو (۱۹۳۲)» از رابرت ری
- کتاب «چطور به بیشتر از ۱۰۰۰۰ سرمایه گذار کمک کردم تا سود کنند (۱۹۶۰)» از جورج شیفر
- کتاب «نظریه داو کنونی(۱۹۶۱)» از ریچارد راسل
داو باور داشت که خود بازار به صورت کلی معیار معتبری برای بررسی شرایط کلی اقتصادی است، و یک نفر می تواند با بررسی شرایط کلی بازار جهت کلی آن را مشخص کرده و احتمالا جهت حرکت یک سهم منفرد را نیز پیدا کند.
طی صد سالی که از ابداع این روش گذشته، افراد زیادی در توسعه و رشد بیشتر نظریه داو نظریۀ داو نقش داشتهاند. از جمله این افراد آقای ویلیام همیلتون در دهه ۱۹۲۰، آقای رابرت ری در دهه ۱۹۳۰ و جرج شیفر و ریچارد راسل در دهه ۱۹۶۰ هستند. برخی از شاخصههای اولیه این نظریه کاربرد خود را از دست داده اند. به عنوان نمونه در نسخه اولیه نظریه، تاکید زیادی بر بخش حملونقل مانند خطوط راهآهن بود که الان کاربرد کمتری دارد. اما رویکرد داو هنوز هم هسته اصلی تحلیل تکنیکال مدرن را تشکیل میدهد.
نظریه داو چگونه کار می کند
نظریه داو شش اصل اساسی دارد.
۱. بازار همه چیز را نادیده میگیرد
نظریه داو بر اساس نظریه بازارهای کارآمد (Effecient Markets Hypothesis) عمل میکند. نظریه بازارهای کارآمد میگوید که قیمت بازار تمام اطلاعات لازم را نمایان میکند. به عبارت دیگر این نظریه مخالف اقتصاد رفتاری است.
فاکتورهایی مانند «درآمد بالقوه»، «مزیتهای رقابتی»، «برتری مدیریتی» و دیگر فاکتورها، در نمودار قیمت لحاظ شدهاند حتی اگر دیگران از درک این موضوعات عاجز باشند. در مدلهای سختگیرانهتر این نظریه، حتی حوادث آینده بازار، به عنوان ریسک در نظر گرفته نمیشوند.
۲. بازار سه روند اصلی دارد
روندهای اصلی بازار ممکن است یک سال و یا بیشتر دوام آورده و به حرکت صعودی و یا نزولی خود ادامه دهند. در داخل این روندهای اصلیِ بلند مدت، روندهای ثانویه تشکیل میشوند که اغلب در خلاف جهت روند اصلی حرکت میکنند. مثلا در یک روند اصلی صعودی، روندهای ثانویه نزولی و برعکس تشکیل میشوند. بازه زمانی تشکیل این روندهای ثانویه بین سه هفته تا سه ماه است. و نوع سوم روندهای کوچک هستند که کمتر از سه هفته عمر دارند و اغلب نویز و پارازیت هستند.
۳. روندهای اصلی سه مرحله دارند
بر اساس نظریه داو، هر روند اصلی سه مرحله را طی میکند.
در یک بازار صعودی این مراحل شامل این موارد هستند:
- فاز جمعآوری (Accumulation phase)
- فاز مشارکت مردم عادی (یا حرکت بزرگ) [Public participation (or big move) phase]
- فاز اضافی (Excess phase)
در یک بازار نزولی نیز این مراحل شامل این موارد هستند:
- فاز توزیع (Distribution phase)
- فاز مشارکت مردم عادی
- فاز وحشت (یا ناامیدی) [Panic (or despair) phase]
۴. شاخصها باید یکدیگر را تایید کنند
برای تثبیت یک روند، شاخصهای داو یا میانگینهای بازار باید یکدیگر را تایید کنند. این یعنی اگر در یک شاخص سیگنالی مشاهده شد، این سیگنال باید نظریۀ داو در شاخص دیگر نیز مشاهده یا تایید شود. اگر در یک شاخص، مانند شاخص میانگین صنعتی داو جونز، سیگنال تشکیل یک روند اصلی جدید دیده شود، اما وضعیت شاخص دیگر نزولی باشد، معاملهگران باید فرض تشکیل روند جدید را نادیده بگیرند.
داو از دو شاخص استفاده میکند که با همکاران خود اختراع کردند. این دو شاخص عبارت اند از میانگین صنعتی داو جونز (DJIA) و میانگین حمل و نقل داو جونز(DJTA). فرض داو این بود که اگر شرایط اقتصادی خوب باشد، DJIA (میانگین صنعتی داو جونز) افزایش یافته و متعاقبا سیستم حمل و نقل نیز از این رشد بهرهمند خواهد شد. اگر قیمتها در بازار سهام در حال افزایش باشند اما بازار حمل و نقل شرایط خوبی نداشته باشد، روند افزایش قیمت بازار سهام پایدار نخواهد بود. عکس این حالت نیز ممکن است رخ دهد: یعنی اگر بازار حمل و نقل در حال رشد باشد اما روند بازار سهام نزولی باشد، هیچ کدام پایدار نخواهد بود.
۵. حجم معاملات باید تایید کننده روند باشد
اگر قیمت در جهت روند اصلی حرکت کند، حجم معاملات باید افزایش یافته و اگر بر خلاف جهت روند باشد، حجم معاملات باید کاهش یابند. کاهش حجم معاملات، نشاندهنده این است که قدرت روند در حال کاهش است. به عنوان نمونه با افزایش قیمت در یک بازار صعودی، حجم معاملات باید افزایش یافته و در حرکات بازگشتی(نزولی) ثانویه، کاهش یابد. اگر اینجا با تشکیل حرکت بازگشتی(نزولی)، حجم معاملات افزایش یابد، میتواند نشانه این باشد که جهت روند در حال تغییر است و معاملهگران بازار نزولی شدهاند.
۶. تا زمانی که تغییر جهت واضحی در روند رخ نداده، روند به حرکت خود ادامه خواهد داد
ممکن است حرکتهای بازگشتی که در روندهای اصلی رخ میدهند با روندهای ثانویه، اشتباه گرفته شوند. در یک بازار نزولی تعیین اینکه آیا روند صعودی تشکیل شده، تغییر جهت بازار است و یا صرفا یک صعود موقت، کار بسیار دشواری است. اینجا طرفداران نظریه داو باور دارند که احتمال یک حرکت بازگشتی وجود دارد.
ملاحظات ویژه
چند نکته اضافهای که باید درباره نظریه داو در نظر بگیرید
قیمتهای بسته شدن و محدودههای قیمتی
چارلز داو تنها قیمتهای پایانی را در نظر میگرفت و حرکتهای قبل از بسته شدن را در محاسبات خود وارد نمیکرد. سیگنال تشکیل روند، تنها بر اساس قیمتهای پایانی ایجاد میشوند و حرکات قیمت قبل از بسته شدن بازار در طول آن روز در نظر گرفته نمیشود.
از دیگر ویژگیهای نظریه داو، ایده محدودههای قیمتی است. دورههایی که قیمت در آنها در دو محدوده قیمتی (رِنج) حرکت میکند، دورههای تثبیت خوانده میشوند. معاملهگران قبل از تصمیمگیری و انتخاب جهت بازار، باید منتظر شکست یکی از این محدودهها باشند. به عنوان مثال اگر قیمت محدوده سطح مقاومت را بشکند، به احتمال زیاد جهت روند صعودی خواهد بود.
سیگنالها و شناسایی روندها
یکی از جوانب دشوار استفاده از نظریه داو، شناسایی محل دقیق بازگشت روندها میباشد. فراموش نکنید که افرادی که از نظریه داو استفاده میکنند، معاملات خود را جهت کلی بازار انجام میدهند. بنابراین شناسایی محلهایی که جهت بازا تغییر میکنند، بسیار حیاتی است.
یکی از اصلیترین تکنیکهایی که در نظریه داو برای شناسایی محلهای تغییر جهت بازار استفاده میشود، تحلیل قله و قعر(Peak and trough) میباشد. قله (Peak)، معادل بیشترین قیمتِ حرکت بوده در حالی که کمترین قیمت حرکت، قعر (Trough) خوانده میشود. توجه کنید که فرض نظریه داو این است که بازار در یک خط راست حرکت نمیکند، بلکه با حفظ جهت حرکت کلی بازار، از سقفها (قله) به کفها (قعر) حرکت میکند.
تئوری داو (Dow Theory) چیست؟
امروزه یک تحلیلگر تکنیکال میتواند از ابزارهای مختلفی مانند نمودارها و گرافها برای تجزیه و تحلیل بازار استفاده کند. فرآیند تفکر و تصمیمگیری یک تحلیلگر بر اساس نظریههای مختلفی است که در طول سالها ایجاد شده است. اگر به تاریخ تحلیل تکنیکال برگردیم، اساس این شاخه از سرمایهگذاری سهام به تئوری داو برمیگردد. در ادامه با مطلب “تئوری داو (Dow Theory) چیست؟” همراه ما باشید.
تاریخچه تئوری داو (Dow Theory)
تئوری داو اولین بار توسط چارلز داو که بنیانگذار داوجونز و اولین سردبیر وال استریت ژورنال بود، ارائه شد. این نظریه بر اساس مقالههای بسیاری است که او بین سال های 1900-1902 نوشته بود. پس از مرگش، ویلیام همیلتون کارش را ادامه داد. در سال 1932، رابرت رئا نوشتههای این دو نفر را در مجموع تحت عنوان تئوری داو منتشر کرد.
تئوری داو (Dow Theory) چیست؟
این نظریه بیان میکند که چگونه همه بازارهای مالی از سری قوانین مشخصی تبعیت میکنند. این قوانین با الگوهایی تکرارشونده در چرخههای مختلف دیده میشوند. این اولین نظریهای بود که توضیح داد، بازار در روندها (Trends) حرکت میکند. با اینکه در طول سالها چیزهای زیادی در بازارهای ارز و سهام تغییر کرده است، اما اصول اساسی تئوری داو همچنان پابرجاست.
تئوری داو اساس اکثر تحلیلهای تکنیکال مورد استفاده در معاملات روزانه و سرمایهگذاری امروزی را تشکیل می دهد. ایدههایی مانند روند صعودی، روند نزولی، حمایت و مقاومت از نظریه داو شروع شد.
شش اصل تئوری داو (Dow Theory)
اصل 1- همهچیز بر بازار اثر میگذارد.
این اصل تئوری داو از فرضیه بازار کارا (efficient market) گرفته شده است. اصل 1 میگوید که تمام اطلاعات موجود درباره قیمت فعلی، از مواردی مثل درآمد شرکت، احساس سرمایهگذاران، تورم تا حتی اقتصاد کلان تأثیر گرفته است. در نتیجه بهتر است به جای مطالعه گزارشهای سود یا ترازنامه شرکتها، حرکت قیمتها را تحلیل کنید.
البته در نظر داشته باشید که اگرچه این موضوع فلسفه تحلیل تکنیکال است، اما نقطه مقابل تحلیل فاندامنتال و اقتصاد رفتاری است.
اصل 2- سه نوع روند بازار وجود دارد.
این سه نوع روند تئوری داو (Dow Theory) بر اساس مدت زمانی که به خود اختصاص میدهند تقسیمبندی میشوند.
روندهای اولیه یا اصلی (Primary trends): روند اولیه ممکن است یک سال یا بیشتر طول بکشد و روند اصلی بازار است. این روندها میتوانند بازارهای گاوی (صعودی)، بازارهای خرسی (نزولی) یا خطوطو روند جانبی باشند.
روندهای ثانویه (The Secondary Trend): این روند ممکن است چند هفته یا شاید چند ماه طول بکشد. معمولاً خطوط اصلاحات خلاف روند اصلی است. به عبارت دیگر جایی است که قیمت در جهت مخالف روند اولیه حرکت میکند و یک واکنش متقابل جزئی به حرکت بزرگتر در بازار اتفاق میافتد.
روندهای جزئی (Minor trends): این دسته از روندها نوسانات روزانه در بازار هستند. برخی از تریدرها ترجیح میدهند آنها را نویز بازار بنامند. روندهای جزئی کمتر از سه هفته طول میکشند. روند جزئی خلاف جهت روند ثانویه و همسو با روند اصلی است.
اصل 3- روند بازار سه فاز دارد.
تئوری داو (Dow Theory) نشان میدهد که بازارها از سه مرحله مجزا تشکیل شده است که خود به خود تکرار میشوند. هر نظریۀ داو دو روند نزولی اولیه (بازارهای خرسی) و روندهای صعودی اولیه (بازارهای گاوی) معمولاً با سه مرحله مشخص میشوند که در زیر مورد بحث قرار گرفته است.
مراحل روند در بازار صعودی:
فاز 1. مرحله انباشت: در این مرحله سرمایهگذاران آیندهنگر، معمولاً سهام یک کسبوکار در حال افول را میخرند (از سرمایهگذارانی که از آن کسب و کار دلسرد شدهاند). سپس قیمت بالاتری برای سهام میگذارند. درنهایت به تدریج حجم فروش کاهش پیدا میکند.
فاز 2. مرحله حرکت بزرگ: در مرحله دوم به این خاطر که جهت قیمت تغییر کرده است، روند رو به رشد کسب و کار جلب توجه میکند. در نتیجه باز عدهای برای خرید سهام اقدام میکنند و این روند رشد سریعتر اتفاق میافتد.
فاز 3. مرحله زیادهروی و افراط: در نهایت مرحله سوم فرا میرسد که بازار برای سهام مذکور بسیار خوب است. چرا که همه اخبار مالی خوب هستند، پیشرفت قیمتها دیدنی است و به طور مرتب صفحه اول روزنامهها را به خود اختصاص میدهند. اینجا جایی است که عدهای احساس میکنند از بازار عقب ماندهاند و باید این سهام را بخرند. در حالی که احتمال این که سرمایهداران حرفهای بخواهند سود را ذخیره کنند و از بازار خارج شوند، بسیار است.
نکته درباره مراحل روند در بازار نزولی: برعکس این مثال اتفاق میافتد. یعنی در مرحله اول سرمایهگذاران دوراندیش این واقعیت را احساس میکنند که سهام یک کسب و کار به اوج غیرعادی رسیده است و داراییهای خود را به سرعت خارج میکنند. بازار زیاد تفاوتی نمیکند اما کم کم عدهای دیگری با افت سهام شروع به فروش آن میکنند. در نهایت وقتی که دیگر ارزش خود را از دست داده است آخرین دسته سهامداران که حالا دچار پنیک شدهاند، سهام خود را میفروشند.
اصل 4- شاخص ها باید یکدیگر را تأیید کنند.
برای اینکه یک روند ایجاد شود، شاخصهای فرضی داو یا میانگینهای بازار باید یکدیگر را تایید کنند. به این معنی است که سیگنالهایی که در یک شاخص رخ میدهند باید با سیگنالهای دیگر مطابقت داشته باشند.
مثلاً اگر یک شاخص به بالاترین حد خود در 52 هفته اخیر برسد، اما شاخص دیگر پایینتر بماند، شکست مقاومت صعودی در شاخص اول آنقدر قوی نیست. حال اگر شاخص دوم هم به بالاترین حد خود در 52 هفته اخیر رسید، روند قیمت وسعت پیدا میکند و احتمال ادامه روند صعودی آن بیشتر میشود.
اصل 5- حجم معاملات باید روندها را تأیید کند.
حجم (Volume) تعداد معاملات انجامشده یا ارزش معاملاتی است که در یک دوره زمانی مشخص انجام شده است. در بازار گاوی، حجم با افزایش قیمتها افزایش مییابد و با کاهش قیمتها کاهش. در بازارهای خرسی، زمانی که قیمتها کاهش مییابند، گردش مالی زیاد میشود.
اصل 6- یک روند تا زمانی ادامه دارد که برگشت رخ دهد.
بر اساس اصل 6، تئوری داو (Dow Theory) بیان میکند که روند یک حرکت پیوسته است و تا زمانی که نیروی خارجی بر آن وارد نشود، در جهت برگشت تغییر نخواهد کرد. اگر بازار در حال افزایش باشد، به احتمال زیاد به رشد خود ادامه خواهد داد. اگر در حال سقوط باشد، به احتمال زیاد به سقوط ادامه خواهد داد. و اگر به جایی نرسد، به احتمال زیاد همچنان در یک محدوده باقی خواهد ماند. در تمام این حالتها اگر اتفاقی خارج از حالت معمول نیافتد، روند مسیر ثابتی را طی میکند.
به طور خلاصه، تئوری داو به یک تریدر یا تحلیلگر بازار کمک میکند تا دیدی جامع نسبت به بازارها از نظر روندها و مراحل آن پیدا کند.