رالف نلسون الیوت و نظریه امواج الیوت

فیلم آموزشی جامع امواج الیوت توسط رضا صدرالدینی
نظریه ی امواج الیوت (Elliott Waves Theory) در سال های 1935 الی 1940 و توسط آقای رالف نلسون الیوت (Ralph Nelson Elliott) مطرح شد. وی به دلیل وقت آزادی که بعد از بازنشستگی داشت، گذشته ی نمودارها را از 8 دهه قبل تا آن روز، بررسی کرد و در نهایت، متوجه شد که الگوهایی خاص، در حرکات قیمت تکرار می شوند. این نظریه، هنگامی توجه عده ی زیادی مخصوصا مدیران و سرمایه گذاران بزرگ را به خود جلب کرد که برخی از تحلیلگران و همچنین خود آقای الیوت، معتقد بودند که آینده ی بازار، نامعلوم و نامطمعن است.
ایشان پس از بررسی ساختار امواج در شرایط و موقعیت های مختلف، به این نتیجه رسید که ساختاری منظم در حرکات قیمت نهفته است و این باور که حرکات قیمت، کاملا نامنظم و تصادفی باشد، صحیح نیست. او پس از بررسی های بیشتر، همان ساختار را در ابعاد و مقیاس متفاوتی یافت و در نتیجه ی آن، متوجه ساختار فرکتالی امواج شد.
فرکتال یعنی هر جزء از یک ساختار، خود دارای ساختاری مشابه ساختار بزرگتر از خود اما در ابعاد کوچک تر است. به عبارتی دیگر، هنگامی که می گوییم روند صعودی قیمت، شامل 5 موج است، این را هم می توان گفت که هر یک از امواج صعودی را اگر زیر ذره بین ببریم، احتمالا خودشان متشکل از 5 موج صعودی کوچک تر هستند.
الیوت، ساختار فرکتالی امواج بازار را ناشی از روانشناخت جمعی معامله گران می دانست؛ به عبارتی، او معتقد بود که تکرار شدن الگوهایی از یک جنس در زمان های متفاوت، ناشی از حضور معامله گران و تاثیر ناخودآگاه آنان در تصمیم گیری ها است و در نتیجه، حرکات قیمت به دنبال تصمیم های ناخودآگاه معامله گران، به صورت منظم شکل می گیرد.
بعد از الیوت و به مرور زمان، 4 سبک دیگر هم توسط اشخاص مختلف به انواع روش های نظریه ی امواج الیوت اضافه شد و حتی قواعدی به مرور زمان و با بررسی محققین دیگر، کشف شد که این نظریه را غنی تر و استفاده از آن را بسیار راحت تر و ساختار امواج را قابل تشخیص تر کرد.
کاربرد نظریه امواج الیوت
در تحلیل تکنیکال، روش های بسیار گوناگون و مختلفی وجود دارد که اکثر این روش ها، در جایگاه خود موفق بوده اند و روزانه بر تعداد این روش ها نیز افزوده می شود. اما هر کدام از این روش ها، صرفا به پیدا کردن سطوح حمایت و مفاومت کمک می کنند و در هر صورت، نمی توانند با اطمینان خاصی نسبت به نوع، جهت و حرکت آینده ی قیمت، نظر دهند و حتی این روش ها نمی توانند تضمین کنند که قیمت در هر شرایطی به سطوح حمایت یا مقاومتی که مشخص می کنند، واکنش دهد.
این در حالی است که نظریه ی امواج الیوت، نقشه ی راهی برای آینده ی قیمت است و برخلاف سایر شاخه های تحلیل تکنیکال، به جای اینکه به بررسی رفتار قیمت بپردازد، تمرکز خود را بر خود قیمت و نوع حرکات آن گذاشته است.
برای نمونه، فرض کنید که قیمت درون یک الگوی مستطیل قرار گرفته است. شاخه های کلاسیک تحلیل تکنیکال، صرفا یک هدف احتمالی را برای الگو مشخص می کنند و ممکن است حتی نتوانند تشخیص دهند که قیمت، از کدام سمت از الگو خارج می شود. دلیل این امر، این است که در سایر شاخه های تحلیل تکنیکال، به موقعیت قرارگیری الگوها در درجه ی بالاتر و دید تحلیلی بزرگتر، توجه نمی شود و حتی تحلیل دقیقی از رفتار گذشته ی الگو در این شاخه ها وجود ندارد که بر خلاف این روش ها، در نظریه ی امواج الیوت به تمام این موارد توجه می شود و به عنوان موارد اصلی در تصمیم گیری و تحلیل استفاده می شوند.
در این دوره، تلاش شده است که علاوه بر آشنایی کامل با نظریه ی امواج الیوت و قواعد و الگوهای آن، با ارائه ی تمرین ها و مثال های کافی، موج شماری و شیوه ی کار با این نظریه به صورت کامل آموزش داده شود.
نمایش بخشی از این ویدئو :
توجه! به علت طولانی بودن تایم جلسات حجم ویدئو ها هم بالاست لذا توصیه می کنیم ویدئو ها را دانلود کرده و از تماشای آنلاین آن پرهیز کنید تا شاهد نمایش کند ویدئو ها نباشید.
امواج الیوت
یکی از محبوب ترین رویکردهای تحلیل نمودارهای فنی مالی بورس، تئوری موج الیوت است. رالف نلسون الیوت، تئوری موج الیوت را در دهه 1930 توسعه داد. الیوت معتقد بود که بورس سهام، به طور کلی به گونه ای تصادفی و افسار گریخته رفتار می کند، در واقع با الگوهای تکراری معامله ها انجام می شود. او در اواخر زندگی خود پس از مدتها کار در امور مختلف حسابداری و تجارت، در سن 58 سالگی به دلیل بیماری درگذشت. وی تمام تلاش خود را براساس مطالعه رفتار بازار سهام معطوف کرده بود.
در این مقاله، به تاریخچه پشت پرده تئوری موج الیوت و چگونگی کاربرد آن در تجارت ، نگاهی خواهیم انداخت. راهنما : قبل از خواندن این مقاله میتوانید اصطلاحات پر کاربرد بورس را اینجا بخوانید.
تئوری موج الیوت
نظریه موج الیوت یکی از روشهای اصلی پیش بینی بازار است که مجموعه ای از قوانین و نظریه های تعاریف اساسی را به تحلیلگران فنی را ارائه می دهد. الیوت معتقد بود ساختار متداولتری برای چرخه ها و امواج بازارهای مالی وجود دارد و یکی از محبوب ترین روش هایی است که تحلیلگران فنی می توانند بازارهای مالی را با وجود طیف وسیعی از تکنیک ها مشاهده کنند .
الیوت برای نمودارهای سالانه ، ماهانه ، هفتگی ، روزانه ، ساعتی و نیم ساعته شاخصهای مختلفی را پوشش داد که 75 رفتار بورس را شامل می شود. تا نوامبر سال 1934، الیوت ایده های خود را با عنوان نظریه موج ارائه داد.
در اوایل دهه 1940، تئوری موج پیشرفت کرد و الگوهای رفتاری جمعی بورس را با فیبوناچی یا نسبت “طلایی” پیوند داد ، فیبوناچی یک پدیده ریاضی است که هزاره ها به عنوان یکی از قوانین فراگیر طبیعت شناخته می شده است.
موج های الیوت درالگوی اساسی الیوت از یک سری مراحل پنج مرحله ای در جهت روند اصلی بازارهای مالی پرده برداشت و به دنبال آن یک اصلاح سه مرحله ای در جهت مخالف بازارهای مالی ایجاد کرد. پنج موج اول در جهت اصلی به عنوان موج های یک تا پنج و به صورت دسته جمعی به عنوان موج انگیز (موج انگیزه) مشخص شدند. تصحیح سه موج بعدی مخالف به عنوان موج A ، B و C در مجموع به عنوان موج اصلاحی خوانده می شدند.
موج اصلاحی معمولاً دارای سه حرکت قیمت مشخص است – دو در جهت اصلاح اصلی (A و C) و دیگری (B) است. امواج 2 و 4 اصلاحی هستند. این امواج به طور معمول دارای ساختار زیر می باشند:
توجه داشته باشید که امواج A و C در جهت روند ی با موج بزرگتر حرکت می کنند ، بنابراین تکانشی هستند و از پنج موج تشکیل شده اند. در مقابل ، موج B ضد روند و اصلاحی است و از سه موج تشکیل شده است.تشکیل موج انگیزه و به دنبال آن موج اصلاحی درجه موج الیوت را تشکیل می دهد که از روندها و تقابل ها تشکیل شده است .
امواج الیوت به زبان ساده
الیوت اظهار داشت که روند قیمت های مالی ناشی از غالب روانشناسی سرمایه گذاران است و نوسانات در در بازارهای مالی با همان الگوهای در حال تکرار یا “موج” ظاهر می شوند. اطلاعات مفید در مورد معاملات بازارهای دو طرفه را اینجا بخوانید.
نظریه الیوت تا حدودی به نظریه داو شباهت دارد زیرا هر دو مربوط به تشخیص حرکت موج دار قیمت سهام می باشد . اما الیوت علاوه بر این ، ماهیت ” تکراری بودن ” بازارها را نیز به رسمیت شناخت و توانست جزئیات بیشتری را تجزیه و تحلیل کند. (موج ها ساختارهای ریاضی هستند که در مقیاس کوچکتر بی نهایت تکرار می شوند) و کشف کرد که الگوهای قیمت سهام بورس به همین روش ساختار یافته اند و پس از این شروع به بررسی این کرد که چگونه می توان از این الگوهای تكرار شونده به عنوان شاخص های پیش بینی كننده بازار در آینده استفاده کرد.
پیش بینی های بازار بر اساس الگوهای موج
الیوت پیش بینی های دقیقی از سهام بورس را بر اساس ویژگی های غیر قابل تکرار و فراکتال در الگوهای موج انجام داد.رالف نلسون الیوت و نظریه امواج الیوت
این الگو، در مقیاس های همیشه کوچکتر تکرار می شدند و الیوت در دهه 1930 از این ساختار فراکتال در بازارهای مالی پرده برداشت و تنها چند دهه بعد دانشمندان فراکتالها را تشخیص داده و آنها را به صورت ریاضی نشان دادند.
در بازارهای مالی ما می دانیم که “آنچه بالا می رود ، باید پایین بیاید” ، زیرا حرکت قیمت بالا یا پایین همیشه با یک حرکت مخالف دنبال می شود و عمل قیمت به روند و اصلاحات آن بستگی دارد روندها جهت اصلی قیمت ها را نشان می دهد ، در حالی که اصلاحات در جهت روندها حرکت می کند.
درجه های موج الیوت
از آنجا که امواج الیوت یک فراکتال است ، درجه های موج از نظر تئوری همیشه به صورت بزرگتر و کوچکتر گسترش می یابند.
الیوت بر این تاکید داشت که صرفاً به دلیل اینکه بازار همیشه کامل نیست ، به راحتی قابل پیش بینی نمی باشد به همین دلیل از نظر کاربرد عملی ، اصل موج الیوت مانند سایر روشهای تحلیل بورس محرمانه ماند.
برخی از تحلیلگران فنی با استفاده از تئوری موج الیوت سعی در کسب سود از طریق الگوهای موج در بازار سهام را داشته اند. زیرا که با این فرضیه حرکت قیمت سهام را می توان پیش بینی کرد چرا که حرکت قیمت درالگوهای بالا و پایینی به نام امواج که توسط روانشناسی سرمایه گذاری ایجاد شده تکرار می شود.
تئوری الیوت انواع مختلفی از امواج را مشخص کرده است ، از جمله امواج حرکتی ، امواج ضربه ای و امواج اصلاحی. البته همه معامله گران تئوری الیوت را به یک روش تفسیر می کنند ، زیرا قبول دارند که این استراتژی تجاری موفق است زیرا که تمام تجزیه و تحلیل موج الیوت به خودی خود برابر با یک طرح منظم نیست و به شما کمک می کند تا حرکات قیمت را به روشی بسیار دقیق تر پیش بینی کرد.
در اخر تئوری موج الیوت یک روش معامله ای نیست وهیچ قاعده خاصی برای آن وجود ندارد همچنین یک روش “صحیح” برای استفاده از آن در تجارت وجود ندارد. در نتیجه ، بسیاری از معامله گران و تحلیل گران فنی از نظریه الیوت استفاده نمی کنند ، نه به دلیل عدم درک آن بلکه به دلیل ماهیت ظاهرا و ذهنی نحوه استفاده از آن. با این وجود سرمایه گذاران موفق و همچنین تاجران حرفه ای بسیاری از الگوهای موج الیوت در تجارت خود استفاده کرده اند و با وجود این تکنیک را منحصر به فرد توانستند موفق شوند.
رالف نلسون الیوت[1] تئوری موج الیوت را در دهه 1930 مطرح کرد. الیوت معتقد بود که بازارهای سهام، که معمولا تصور میگردید رفتارشان پرهرجومرج و تصادفی است رفتاری در قالب الگوهای تکرارشونده معاملاتی دارند. در این مقاله، ما نگاهی به تاریخچه پشت نظریه موج الیوت و اینکه چگونه برای معامله استفاده میگردد میاندازیم.
الیوت مطرح کرد که روند قیمتها ناشی از روانشناسی غالب سرمایه گذاران است. او دریافت که نوسانات در روانشناسی تودهها همیشه در همان الگوهای تکراری فراکتال یا "امواج" در بازارهای مالی نمود پیدا میکند.
در نظریه الیوت و تا حدودی در نظریه داو حرکت قیمت را در قالب امواج میبینیم. از آنجا که الیوت ماهیت "فراکتال" بازارها را به رسمیت شناخت، میتوانست تجزیه و تحلیلی با جزئیات بیشتر انجام دهد. فرکتالها ساختارهای ریاضی هستند که در مقیاس های کوچکتر از بی نهایت خود را تکرار می کنند. الیوت دریافت که الگوهای شاخص قیمت سهام در همین قالب قرار میگیرند. او سپس شروع به بررسی چگونگی عملکرد این الگوهای تکراری به عنوان اندیکاتورهای پیشبینی تحرکات آینده بازار کرد.
پیش بینی بازار بر اساس الگوهای موج
الیوت پیشبینی دقیقی از بازار سهام بر مبنای خصوصیاتی که خودش یافته بود در قالب امواج ارائه داد. یک موج سازنده(موافق) ، که در مسیر موافق روند اصلی حرکت میکند همیشه در الگوی خود پنج موج را نمایش میدهد . در سوی دیگر، موج اصلاحی در جهت مخالف روند اصلی حرکت میکند. در یک مقیاس کوچکتر، در هر یک از امواج موافق، دوباره میتوان پنج موج دیگر نیز یافت.
این الگو خود را بی نهایت در مقیاس های کوچکتر تکرار میکند. الیوت این ساختار فراکتالی را در دهه 1930 آشکار ساخت، اما دانشمندان چند دهه بعد فراکتال ها را تشخیص دادند و آنها را از نظر ریاضی اثبات نمودند.
در بازارهای مالی، ما می دانیم که "هرچه که بالا رفت، پایین هم باید بیاید" یعنی هر حرکت قیمت به سمت بالا یا پایین با یک حرکت خلاف جهت نیز همراه میگردد. نمودار قیمت به دو بخش روندها و اصلاحها تقسیم میگردد. روند نشاندهنده مسیر اصلی حرکت قیمت است، درحالیکه اصلاحها برخلاف جهت روند حرکت میکنند.
تفسیر نظریه موج الیوت
نظریه الیوت به شرح زیر تفسیر میگردد:
- پنج موج که در جهت روند اصلی حرکت می کنند، توسط سه موج اصلاحی پیگیری میشوند(به صورت کلی یک حرکت 3-5). این حرکت 3-5 تبدیل به دو بخش موج بزرگتر بعدی میگردد.
- الگوی 3-5 زمینهای ثابت است و فقط طول زمانی موجها ممکن است متغیر باشد.
بیایید با هم نگاهی به جدول زیر که از هشت موج(پنج موج صعودی و سه موج نزولی) که با 1،2،3،4،5 و A,B,C نمایش داده شده بیاندازیم.
امواج 1، 2، 3، 4 و 5 امواج سازنده(موافق)، و امواج A، B و C امواج اصلاحگر( مخالف روند) را تشکیل میدهند. 5 موج اصلی به نوبه خود بزرگترین موج را تشکیل میدهد و 3 موج اصلاحی دومین موج بزرگ را میسازد.
موج اصلاحی به طور معمول دارای سه حرکت قیمتی مجزا است که دوتای آنها (AوC) همجهت با اصلاح و دیگری(B) در خلاف جهت اصلاح است. امواج 2 و 4 در تصویر بالا امواج اصلاحی هستند. این امواج به طور معمول دارای ساختار زیر است:
توجه داشته باشید که در این تصویر، امواج A و C در جهت روند بزرگتر هستند، پس بنابراین امواج سازنده هستند و خودشان از پنج موج تشکیل شدهاند. موج B، در مقابل، ضد روند و در نتیجه اصلاحی و متشکل از سه موج است.
یک موج سازنده که به دنبال خود یک موج اصلاحی به همراه دارد ، یک درجه از امواج الیوت را تشکیل میدهد که از روندها و ضدروندها تشکیل شده.
همانطور که شما می توانید از الگوهایی که در تصویر بالا نشان داده شده ببینید، پنج موج همیشه صعودی نیستند و همچنین سه موج هم همیشه نزولی نیستند ( تنها موافق و مخالف روند هستند). به عنوان مثال هنگامی که روند بلندمدت نزولی است پنج موج نزولی هستند.
الیوت 9 درجه موج شناسایی کرد که به ترتیب از بزرگ به کوچک در زیر نام برده میشود:
- ابرچرخه بزرگ یا Grand Supercycle
- ابر چرخه یا Supercycle
- چرخه یا Cycle
- اصلی
- متوسط
- جزئی
- دقیقه یا Minute
- مینوت Minuette
- زیر مینوت یا Sub-Minuett
از آنجا که امواج الیوت فراکتال هستند ، درجه امواج بر اساس تئوری به سوی کوچکتر و یا بزرگتر شدن طبق لیست بالا حرکت میکند.
برای استفاده از این نظریه در معاملات روزانه، معاملهگر ممکن است یک موج صعودی اصلی را شناسایی میکند و پوزیشن طولانی (long) را اتخاذ کند و پس از آن که الگوی 5 موج سهم تکمیل شد و روند در حال برگشت بود سهم را بفروشد و یا به پوزیشن کوتاه(short) برود .
محبوبیت نظریه موج الیوت
در دهه 1970، اصل امواج الیوت با تلاشهای فراست و رابرت پرچر[2] به محبوبیت رسید. فراست و رابرت رالف نلسون الیوت و نظریه امواج الیوت پرچر در کتاب خود که امروزه افسانه ای و معروف شده - اصل امواج الیوت را اینگونه تعریف کردند: کلیدی برای رفتار بازار - نویسندگان همچنین بازار صعودی دهه 1980 را پیشبینی کردند. پرچر همچنین بعدها چند روز قبل از سقوط سال 1987 سیگنال فروش صادر کرد.
کسانی که با امواج الیوت کار میکنند بر این نکته تاکید دارند که چون بازار فراکتال است دلیل بر این نیست که پیشبینی آن آسان باشد. دانشمندان نیز درخت را یک فراکتال میدانند اما این دلیل نمیشود که پیشبینی جهت هر شاخه آن آسان باشد. از لحاظ کاربرد عملی، اصل امواج الیوت نیز به مانند دیگر روشهای تحلیل تکنیکال مخالفانی دارد.
یکی از نقاط ضعف مهم این است که افرادی که از این نظریه استفاده میکنند همیشه ممکن است به جای توجه به ضعف در تئوری، خوانش خود از موجشماری نمودار را مورد سرزنش قرار دهند و اشکال کار بدانند. در موارد شکست نیز یک تفسیر با سرنوشت نامعلوم درباره اینکه چقدر زمان میبرد تا یک موج به اتمام میرسد وجود دارد. با این حال گفتنی است که مدافعان نظریه موج الیوت با تمام وجد از آن دفاع میکنند.
آموزش امواج الیوت در تحلیل تکنیکال
اساس تفکر سنتی در تحلیل تکنیکال از گذشته تا به امروز تغییرات زیادی داشته است. مردم دیگر مثل قدیم فکر و رفتار نمیکنند؛ پس نوع و سبک تحلیل رفتاری معاملهگران نیز باید در طول زمان تغییر کند. اکثر روشهای تحلیل تکنیکال بر اساس دو مولفه قیمت و الگوها بنا شدهاند. اما مولفه سومی نیز وجود دارد که بسیار مهم است و آن مولفه زمان است. موج شماری به روش الیوت یا همان امواج الیوت یکی از سبکهای تحلیل تکنیکال است که طرفداران بسیار زیادی نیز دارد. این سبک تحلیلی بر هر سه مولفه قیمت، زمان و الگوها تمرکز دارد و میتواند دید خوبی را از نمودارها به ما بدهد.
چگونه باید موج شماری کنیم؟ تاریخچه امواج الیوت از کجا و چگونه شکل گرفته است؟ در این مقاله قصد داریم تئوری تحلیل بر اساس امواج الیوت را باهم مرور کرده و یاد بگیریم.
تاریخچه نظریه الیوت
نظریه امواج الیوت توسط شخصی به نام «رالف نلسون الیوت» (Ralph Nelson Elliott) و در دهه 1930 میلادی شکل گرفت. تا قبل از آن تصور میشد که بازار بورس رفتاری غیر قابل درک و تصادفی دارد. اما الیوت معتقد بود که بازار در حقیقت از الگوهایی تکراری تبعیت میکند، زیرا عواطف و احساسات مردم تکراری هستند. برای مثال در مقابل ترس از ضرر، همه مردم فروشنده هستند.
این عامل احساسی، رفتاری را در بازارهای مالی شکل میدهد که در طول تاریخ و در همه انسانها یکسان است. تاثیر این احساسات نیز بر نمودارهای قیمتی به یک شکل نمایان میشود. پس میتواند این الگوها را شناسایی کرد و با استفاده از این شناخت، بازار را تحلیل کرد.
نظریه امواج الیوت در حقیقت برای توصیف حرکات قیمت در بازارهای مالی ارائه شده است. سرمایهگذاران برای سودآوری از روندهای بازار به نوعی سوار بر یک موج حرکتی هستند. پس در بازارهای مالی هر حرکت، صرف نظر از جهت آن (صعود یا نزول)، یک موج حرکتی را شکل میدهد.
الیوت در 75 سالگی، زمانی که به علت بیماری بازنشسته شد، تحقیقات خود را برای تحلیل بازار شروع کرد. او روی نمودارهای شاخص سالانه، ماهانه، هفتگی و روزانه موجود و نمودارهای ساعتی که خودش آنها را ساخته بود، تحقیقات خود را ادامه داد. بعد از آن الیوت قواعد خاص حاکم بر نحوه شناسایی، پیشبینی و سرمایهگذاری در الگوهای خودش را تشریح کرد و نام آن را امواج الیوت گذاشت. نتایج این تحقیقات گسترده در مجموعهای به نام “R.N. Elliott’s Masterworks” و در سال 1944 چاپ شد که طرفداران بسیار زیادی پیدا کرد. الیوت ویو اینترنشنال (Elliott Wave International) یکی از بزرگترین شرکتها در زمینه تجزیه و تحلیل بازارهای مالی دنیا است که تحلیل آنها به سبک امواج الیوت انجام میشود.
آیا امواج الیوت بدون خطا است؟
در جواب باید بگوییم که خیر. حتی خود الیوت نیز در این باره گفته است که این الگوها هیچ قطعیت کاملی برای پیشبینی در مورد حرکات قیمتی آینده ندارند، بلکه تنها به تحلیل ما کمک میکنند. درواقع از امواج الیوت میتوان در ارتباط با سایر روشهای تحلیل تکنیکال از جمله پرایس اکشن و یا اندیکاتورها برای شناسایی فرصتهای معاملاتی در بازار استفاده کرد. این درحالی است که معاملهگران ممکن است همزمان، تعابیر مختلفی از ساختار امواج الیوت در یک بازار داشته باشند.
تفسیر روش موج شماری الیوت
در گذشته الیوت پیشبینیهای دقیقی از بازار سهام را مبتنی بر ویژگیهای قابل اعتماد و کشف شده در الگوهای خود انجام داد. طبق نظریه الیوت، ما دونوع موج کلی داریم که از نظر جهت حرکتی از هم متمایز میشوند. موجهای صعودی یا جنبشی (Motive Wave) و موجهای ریزشی یا اصلاحی (Corrective Wave).
در حالت کلی موجهای جنبشی در بازار که در جهت یک روند بزرگتر حرکت میکنند، همیشه در الگوی خود پنج (5) موج دارند. این پنج موج از تحلیل رفتاری و روانشناسی معاملهگران بدست آمده است که پیشنهاد میکنم برای درک بهتر حتما آنها را مطالعه کنید.
در مقابل امواج اصلاحی را داریم که این امواج همیشه در جهت مخالف روند اصلی هستند و در طول مسیر اصلاح خود، سه (3) موج دارند. همچنین این الگوها خود را در مقیاسهای کوچکتری نیز تکرار میکنند که اینفینیتیوم (Infinitum) نام دارند.
در بازارهای مالی، یک روند صعودی سالم همیشه از مجموع موجهای جنبشی و اصلاحی تشکیل شده است. یعنی هر بالا رفتنی یک پایین آمدن هم دارد که در مجموع یک موج صعودی از درجه بزرگ را تشکیل میدهد. موجهای جنبشی، حرکات صعودی را تشکیل میدهند؛ درحالی که موجهای اصلاحی در خلاف جهت حرکت اصلی قرار دارند.
قاعده کلی الیوت
رفتار انبوه مردم در الگوهای و روندها در بازار شناختپذیر هستند. الیوت این شناخت را قانون موجها نامگذاری کرد. طبق این قانون گفتیم که هر موج جنبشی در نمودار از 5 موج تشکیل میشود که ناشی از تحلیل رفتاری معاملهگران مختلف در بازار است. حرکتهای اصلاحی نیز معمولا از 3 موج تشکیل میشوند که در جهت مخالف حرکت بازار هستند.
در نشانهگذاری این امواج، موجهای 1 تا 5 یا (A,B,C,D,E) برای حرکات صعودی و حروف A,B,C یا (W,X,Y) برای نشان دادن موجهای اصلاحی بهکار میروند.
در حرکات جنبشی نیز موجهای اصلاحی کوچکی داریم. موج2، موج 1 صعودی را اصلاح میکند و به همین ترتیب موج 4، موج 3 صعودی را اصلاح میکند.
درجهبندی امواج الیوت
باید بدانیم که نمودار با توجه به تایم فریمهای مختلف، از درجات مختلفی برخوردار است. بهعنوان مثال موج 2 اصلاحی در یک حرکت جنبشی میتواند در درجات پایینتر خود بهصورت یک موج اصلاحی ABC ظاهر شود. و یا موج 3 در حرکت جنبشی میتواند در درجات پایینتر از یه حرکت 5 موجی دیگر تشکیل شده باشد.
مقیاس زمان الگوها در مقابل شکل ظاهری الگوها از درجه اهمیت کمتری برخوردار هستند. ممکن است امواج توسعه داده و یا فشرده شوند اما شکل امواج همیشه ثابت باقی میماند.
قواعدی که نمیتوانند شکسته شوند
بهطور کلی در روش الیوت سه قاعده وجود دارد که غیر قابل شکست محصوب میشوند. این قواعد تحت هر شرایطی پابرجا میمانند
- موج 2 هرگز به موج 1 نخواهد رسید. به عبارتی دیگر اگر موج اصلی درحال صعود باشد، موج 2 نمیتواند به قیمتهای زیر موج 1 تجاوز کند.
- در یک حرکت جنبشی 5 موجی، موج 3 هرگز نمیتواند کوتاهترین موج رالف نلسون الیوت و نظریه امواج الیوت رالف نلسون الیوت و نظریه امواج الیوت باشد. این که میگویند موج 3 بلندترین موج است نیز همیشگی نیست اما در اغلب مواقع موج 3 بلندتر از موجهای 1 و 5 است.
- در مجموع یک حرکت جنبشی (5 موجی)، موج 4 اصلاحی هرگز نمیتواند به داخل موج 1 همپوشانی داشته باشد.
اگر در شمارش امواج، یکی از شرایط فوق نقض شوند، زنجیره خاصی که درنظر داریم، موج اصلی نیست و باید شمارش امواج را مجددا اصلاح کنیم.
امواج اصلی در الیوت
موج انبساطی یا توسعه یافته
- معمولا در یک حرکت جنبشی، یکی از امواج 1، 3 یا 5 دچار انبساط میشوند. انبساطها نوسانات اغراقی و کشیدهای هستند که در مقایسه با سایر امواج، کاملا خارج از مقیاس هستند. این موج انبساطی معمولا در موج 3 ظاهر میشود. خاصیت آنها این است که در درجات پایینتر از ریز موجهای دیگری تشکیل میشوند که میتوانند ما را در موج شماری به اشتباه بیاندازند.
مثلث قطری
- مثلث قطری یا مثلث دیاگونال یکی دیگر از امواج اصلی در الیوت محسوب میشوند. این الگو شبیه یک مثلث است که توسط دو خط همگرا تشکیل شده باشد. مثلث قطری سه گوش دارد و معمولا در پنجمین موج از یک حرکت جنبشی (پس از اتمام موج انبساطی سوم) رخ میدهند. ساختار این موجها هم میتواند 3 تایی باشد و هم 5 تایی. اما عموما این نوع ساختارها بهصورت سه موجی و در موجهای کوتاه تشکیل میشوند.
نکته: قانون همپوشانی موج 1 و 4 در مثلث قطری صدق نمیکند و این یک استثنا محسوب میشود.
نکته: وقتی یک مثلث در انتهای یکی از موجهای 1 یا 3 یا 5 تشکیل میشود، به این معنی است که آن موج از درجه بزرگتر در حال خاتمه است و بهزودی موج 2 یا 4 (فاز اصلاحی) از درجه بزرگتر آغاز میشود.
امواج شکسته
- گاهی اوقات پیش میآید که موج 5 موفق به عبور از سقف موج 3 نمیشود. در الیوت این ناتوانی در عدم عبور را موج شکسته یا ارتدکس مینامند. باید درنظر داشته باشیم که موج شکسته یک الگوی بازگشتی محسوب میشود.
امواج اصلاحی در الیوت
پس از اتمام یک حرکت جنبشی 5 موجی، حرکت اصلاحی در 3 موج کاهشی آغاز میشود. به یاد داشته باشیم که شناسایی امواج اصلاحی و ارتباط بین آنها و الگوهای خاص از قبل، کار بسیار دشواری است که با تمرین و تجربه بدست میآید. دلیل این امر هم پیچیدهتر بودن الگوهای اصلاحی و تغییرات زیاد آنها نسبت به امواج جنبشی است.
بهطور کلی امواج اصلاحی به دو صورت شکل میگیرند:
امواج اصلاحی در شکل ساده بهصورت الگوهای زیگزاگ (A,B,C)، مثلثها و اشکال بیقاعده تشکیل میشوند.
ساختار اصلاحی زیگزاگ
در شکل زیر نمونه یک اصلاح با ساختار زیگزاگ را مشاهده میکنید. معمولا در اصلاح زیگزاگ، موج A و C بهصورت 5 موجی و موج B نیز بهصورت 3 موجی ظاهر میشوند.
از نکات مهم دیگری که باید درباره زیگزاگ بدانیم این است که زیگزاگ میتواند در حالت افقی نیز شکل بگیرد که این معنی که الگو در جهت افقی حرکت کند تا این که عمق داشته باشد. به این نوع حرکات اصلاحی به اصطلاح flat فلت میگوییم.
در بعضی از مواقع موج B میتواند از موج 5 نیز فراتر رود. این امر موجب میشود که در بعضی از مواقع که شمارهگذاری انجام میدهیم، چون موج B قلهای فراتر از موج 5 را ایجاد کرده، ما به اشتباه موج B را یک موج جنبشی تشخیص میدهیم و انتهای موج 5 را شناسایی میکنیم که باید در این موارد بسیار دقت کنیم. در شکل زیر نحوه موج شماری این اصلاح را نشان میدهد. با این ساختار اصلاحی اصطلاحا ایرگولار (Irregular) میگویند.
در مورد بالا میبینیم که موج C بهصورت کامل موج A را اصلاح میکند و حتی فراتر از آن نیز میرود. در امواج اصلاحی اینچنینی مهمترین عامل پیدا کردن پایان موج C است که میتوان متوجه پایان یک موج اصلاحی شد. که معمولا بعد از آن (درصورت پایان اصلاح) منتظر یک 5 موجی صعودی باشیم.
الگوی اصلاحی مثلث نیز یکی دیگر از ساختارهای اصلاحی ساده هستند که همانند قوانین مثلثهای قطری عمل میکنند. در این مثلثها هر سقف از سقف قبلی خود کوتاهتر و هر کرف نیز از کف قبلی خود بالاتر هستند. به این ترتیب ساختار اصلاحی مثلث، بین دو خط همگرا شکل میگیرد که میتواند حالت فلت نیز باشد.
در نمودار فوق موج 4 اصلاحی بهصورت یک مثلث فلت ظاهر شده است. در این الگوی اصلاحی، معمولا ریز موجها بهصورت 3 موجی تشکلیل میشوند. و شکستن خط روند بالای مثلث میتواند نشانهای برای پایان اصلاح و شروع قوی موج 5 صعودی باشد.
امواج اصلاحی پیچیده
تا اینجا برخی از ساختارهای ساده در امواج اصلاحی را باهم مرور کردیم. اما همیشه بازار به همین راحتی اصلاح نمیکند. در اغلب اوقات خصوصا در روندهای نزولی بلند مدت، شاهد تشکیل ساختارهای پیچیده الیوتی هستیم. این امر ریشه در روانشناسی بازار و رفتار معاملهگران دارد. ساختار اصلاحهای پیچیده درواقع از ترکیب همان اصلاحهای رالف نلسون الیوت و نظریه امواج الیوت ساده شکل گرفتهاند که بین آنها یک موج x قرار میگیرد. در ادامه به ترکیب چند اصلاح پیچیده در امواج اصلاحی الیوت اشاره میکنیم.
امواج الیوت در ارز دیجیتال
موج الیوت به نظریه (یا اصل) اشاره می کند که سرمایه گذاران و معامله گران ممکن است در تجزیه و تحلیل فنی اتخاذ کنند . این اصل بر این ایده استوار است که بازارهای مالی تمایل دارند از الگوهای خاصی بدون در نظر گرفتن بازه زمانی پیروی کنند.
اساساً ، نظریه موج الیوت (EWT) نشان می دهد که حرکات بازار دنباله ای طبیعی از چرخه روانشناسی جمعیت را دنبال می کند. الگوها بر اساس احساسات فعلی بازار ایجاد می شوند که بین نزولی و صعودی متناوب هستند .
اصل موج الیوت در دهه 30 توسط رالف نلسون الیوت – حسابدار و نویسنده آمریکایی ایجاد شد. با این حال ، این نظریه فقط در دهه 70 ، به لطف تلاش های Robert R. Prechter و AJ Frost محبوبیت خود را افزایش داد.
در ابتدا ، EWT اصل موج نامیده شد که توصیفی از رفتار انسان است. ایجاد الیوت بر اساس مطالعه گسترده او در مورد داده های بازار و با تمرکز بر بازارهای سهام بود. تحقیقات سیستماتیک وی حداقل 75 سال اطلاعات را شامل می شد.
به عنوان یک ابزار تجزیه و تحلیل فنی ، EWT در حال حاضر در تلاش برای شناسایی چرخه ها و روندهای بازار استفاده می شود و می تواند در طیف وسیعی از بازارهای مالی اعمال شود. با این حال ، موج الیوت یک شاخص یا تکنیکال معاملاتی نیست. در عوض ، این یک نظریه است که ممکن است به پیش بینی رفتار بازار کمک کند. همانطور که پرشتر در کتاب خود می گوید:
اصل موج در درجه اول یک ابزار پیش بینی نیست. این شرح مفصلی از رفتار بازارها است.
امواج الیوت در ارز دیجیتال
الگوی اصلی موج الیوت
به طور معمول ، الگوی اصلی موج الیوت با یک الگوی هشت موجی قابل شناسایی است که شامل پنج موج محرک (که به نفع روند اصلی حرکت می کند) و سه موج اصلاحی (که در جهت مخالف حرکت می کنند) است.
توجه داشته باشید که در مثال اول ، پنج موج متحرک داریم: سه در حرکت رو به بالا (1 ، 3 و 5) ، به علاوه دو در حرکت رو به پایین (A و C). به بیان ساده ، هر حرکتی که مطابق با روند اصلی باشد ، ممکن است یک موج محرک تلقی شود. این بدان معناست که 2 ، 4 و B سه موج اصلاحی هستند.
اما به گفته الیوت ، بازارهای مالی الگوهایی با ماهیت فراکتال ایجاد می کنند . بنابراین ، اگر بر روی بازه های زمانی بزرگتر زوم کنیم ، حرکت 1 تا 5 را نیز می توان یک موج محرک (i) در نظر گرفت ، در حالی که حرکت ABC ممکن است نشان دهنده یک موج اصلاحی واحد (ii) باشد.
همچنین ، اگر بر روی بازه های زمانی کوچکتر زوم کنیم ، یک موج متحرک (مانند 3) را می توان بیشتر به پنج موج کوچکتر تقسیم کرد ، همانطور که در بخش بعدی نشان داده شده است.
در مقابل ، چرخه موج الیوت در بازار نزولی به این شکل خواهد بود:
امواج الیوت در ارز دیجیتال
موج های انگیزشی
همانطور که توسط Prechter تعریف شده است ، موج های متحرک همیشه در همان جهت روند بزرگتر حرکت می کنند.
همانطور که دیدیم ، الیوت دو نوع توسعه موج را توصیف کرد: موج انگیزه و موج اصلاحی . مثال قبلی شامل پنج انگیزه و سه موج اصلاحی بود. اما اگر روی یک موج متحرک بزرگنمایی کنیم ، از یک ساختار پنج موج کوچکتر تشکیل شده است. الیوت آن را الگوی پنج موج نامید و سه قانون برای توصیف شکل گیری آن ایجاد کرد:
موج 2 نمی تواند بیش از 100٪ حرکت موج 1 قبلی را پس بگیرد.
موج 4 نمی تواند بیش از 100 درصد حرکت موج 3 قبلی را پس بگیرد.
در میان امواج 1 ، 3 و 5 ، موج 3 نمی تواند کوتاهترین باشد و اغلب طولانی ترین است. همچنین موج 3 همیشه از انتهای موج 1 عبور می کند.
امواج اصلاحی
برخلاف موج های محرک ، موج های اصلاحی معمولاً از یک ساختار سه موج ساخته می شوند. آنها اغلب توسط یک موج اصلاحی کوچکتر که بین دو موج انگیزه کوچکتر اتفاق می افتد شکل می گیرند. این سه موج اغلب A ، B و C نامگذاری می شوند.
امواج الیوت در ارز دیجیتال
در مقایسه با موج های محرک ، موج های اصلاحی کوچکتر هستند زیرا بر خلاف روند بزرگتر رالف نلسون الیوت و نظریه امواج الیوت حرکت می کنند. در برخی موارد ، چنین مبارزه ضد روند می تواند موج های اصلاحی را بسیار دشوارتر تشخیص دهد ، زیرا طول و پیچیدگی آنها می تواند بسیار متفاوت باشد.
به گفته پرچتر ، مهمترین قانونی که باید در مورد امواج اصلاحی در نظر داشته باشید این است که آنها هرگز از پنج موج ساخته نمی شوند.
آیا موج الیوت کار می کند؟
در مورد کارآیی امواج الیوت بحث در جریان است. برخی می گویند میزان موفقیت اصل موج الیوت بستگی زیادی به توانایی معامله گران در تقسیم دقیق حرکات بازار به روندها و اصلاحات دارد.
در عمل ، امواج ممکن است به روش های مختلف کشیده شوند ، بدون اینکه الزاماً رالف نلسون الیوت و نظریه امواج الیوت قوانین الیوت را زیر پا بگذارند. این بدان معنی است که رسم درست امواج از یک کار ساده دور است. نه تنها به این دلیل که به تمرین نیاز دارد ، بلکه به دلیل سطح بالایی از ذهنیت درگیر نیز وجود دارد.
بر این اساس ، منتقدان استدلال می کنند که نظریه موج الیوت به دلیل ماهیت بسیار ذهنی خود یک نظریه مشروع نیست و بر مجموعه ای از قوانین تعریف شده تکیه دارد. با این وجود ، هزاران سرمایه گذار و معامله گر موفق هستند که اصول الیوت را به شیوه ای سودآور به کار گرفته اند.
جالب است که تعداد فزاینده ای از معامله گران که نظریه موج الیوت را با شاخص های فنی ترکیب می کنند ، درصد موفقیت خود را افزایش داده و خطرات را کاهش می دهند. شاخص های بازگرداندن فیبوناچی و شاخص های پسوند فیبوناچی شاید محبوب ترین نمونه ها باشند.
کلام پایانی
به گفته پرچتر ، الیوت هرگز در مورد اینکه چرا بازارها ساختار موجی 5-3 ارائه می دهند ، واقعاً گمانه زنی نکرده است. در عوض ، او به سادگی داده های بازار را تجزیه و تحلیل کرد و به این نتیجه رسید. اصل الیوت به سادگی نتیجه چرخه های بازار اجتناب ناپذیر است که توسط طبیعت انسان و روانشناسی جمعیت ایجاد شده است.
همانطور که گفته شد ، موج الیوت یک شاخص تکنیکال نیست ، بلکه یک نظریه است. به این ترتیب ، روش صحیحی برای استفاده از آن وجود ندارد و ذاتاً ذهنی است. پیش بینی دقیق حرکت بازار با EWT نیاز به تمرین و مهارت دارد زیرا معامله گران باید نحوه ترسیم شمارش موج را بیابند. این بدان معناست که استفاده از آن می تواند خطرناک باشد ، به ویژه برای مبتدیان.