چطور از شاخص قدرت نسبی باید استفاده کرد؟

RSI یا شاخص قدرت نسبی چیست؟
RSI مخفف عبارت Relative Strength Index است، و در زبان فارسی با عنوان شاخص قدرت نسبی از آن یاد میشود. اندیکاتور RSI بطور خیلی خلاصه، ابزار مفیدیست که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرد. میدانید که تحلیل تکنیکال نوعی از تحلیل است که دادههایی از جمله قیمت، روند قیمت، حجم بازار و … را گردآوری میکند و با آنالیز کردن آنها، سعی میکند رفتار کلی بازار را کشف و رفتار آینده بازار را پیشبینی کند.
تحلیل تکنیکال برای معاملهگرانی که قصد سرمایهگذاری در بازارهای مختلف را دارند ضروریست. از همین رو آنها از ابزارهای مختلفی برای دستیابی به یک تحلیل تکنیکال درست کمک میگیرند. RSI نیز یکی از همین ابزارهاست. در این مقاله قصد داریم به آموزش اندیکاتور RSI بپردازیم و در کنار ارائه دانش لازم، تجربه و مهارت کافی برای استفاده از این اندیکاتور را نیز به شما عرضه کنیم.
تعریف کلی RSI
شاخص قدرت نسبی یا (RSI (Relative Strength Index یک نوسانگر یا همان اسیلاتور است که برای تعیین اندازه و سرعت تغییرات قیمتها استفاده میشود. با اعمال کردن RSI برروی نمودار قیمت، به یک ابزار تصویری مجهز خواهید شد که در کشف و تحلیل نقاط قوت و ضعف یک بازار (چه در زمان فعلی و چه در گذشته) به شما کمک میکند. این ابزار تصویری خود در قالب یک نمودار دیگر ظاهر میشود که در کنار نمودار اصلی، برای تحلیل روند و آینده قیمتها قابل استفاده است.
در بازارهای مختلف از جمله بازار ارزهای دیجیتال، زمان به بازههای مشخص و کوتاهتری به نام بازههای معاملاتی تقسیم میشود. تغییرات قیمت نیز معمولاً در همین بازههای معاملاتی بررسی میشوند. اندیکاتور RSI برای تعریف نقاط قوت و ضعف یک بازار، از ارزش بازار در زمان بسته شدن این بازهها استفاده میکند.
در دنیای امروز ما، RSI توانسته خود را بعنوان یک اندیکاتور معتبر برای تعیین روند قیمت اثبات کند. طیف کاربرد RSI بسیار گسترده است و از بازارهای سرمایهگذاری نقدی (مانند بازار سهام) گرفته تا بازارهایی که برپایه معاملات استقراضی کار میکنند (برای مثال بازار مشتقات)، همگی از این اندیکاتور استفاده میکنند.
تاریخچه RSI
سازنده اندیکاتور RSI شخصی به نام جی ولز وایلدر جی آر (J. Welles Wilder Jr.) است. وایلدر در ابتدا مکانیکی در نیروی دریایی بود. از همین رو، وی حرفه خود به بعنوان مهندس مکانیک را نیز ادامه میداد. البته وایلدر در زمینه معاملات کالاهای مختلف نیز تخصص داشت. پس از چند سال معامله در بازارهای مختلف، وایلدر تمرکز خود را برروی تحلیل تکنیکال معطوف کرد. در سال ۱۹۷۸، او کتابی را تحت عنوان «مفاهیم جدید در سیستمهای معاملات فنی» منتشر کرد. همین کتاب نقطه آغاز محبوبیت اسیلاتور طراحی شده توسط او به نام RSI بود.
اکنون که سالها از زمان ابداع RSI میگذرد، این اندیکاتور همچنان محبوبیت خود را حفظ کرده است. RSI ابزاریست که توسط تحلیلگران از سرتاسر جهان مورد استفاده قرار میگیرد. در این میان برخی از کاربران RSI کار وایلدر را بهبود بخشیدهاند و ویژگیهای بیشتری را به آن افزودهاند. یکی از بارزترین نمونههای این مسئله، شخصی به نام جیمز کاردوِل (James Cardwell) است که برای اولین بار از RSI برای تأیید روندها استفاده کرد.
مبانی اولیه اندیکاتور RSI
شاخص قدرت نسبی یا RSI یک اسیلاتور اصطلاحاً مومنتوم است. مومنتوم (Momentum) یک مفهوم در علم فیزیک است که عنوان میکند یک جسم در حال حرکت به روند حرکت خود ادامه میدهد، مگر این که نیرویی در خلاف جهت به آن وارد شود. در این صورت این جسم یا متوقف خواهد شد و یا در مسیر مخالف حرکت خواهد کرد. مومنتوم همچنین شتاب جسم در حال حرکت را نیز تعریف میکند. همین مفهوم در خصوص بازارهای مالی نیز صادق است.
RSI در محدوده بازهای از اعداد یا پارامترهای خاص عمل میکند. این اندیکاتور مشخصاً در محدوده صفر تا صد در نوسان است. هرچه RSI به صفر نزدیکتر باشد، احتمال صعودی شدن قیمت بیشتر است. و همینطور بالعکس، نزدیک شدن RSI به صد نشاندهنده افزایش احتمال شروع روند نزولیست. در قسمت بعدی این مقاله دلیل این مسئله را متوجه خواهید شد.
در خصوص بازه زمانی نیز، محبوبترین بازهای که برای RSI در نظر گرفته میشود بازه ۱۴ روزه است. البته معاملهگران مختلف از بازههای زمانی متفاوت و متنوعی استفاده میکنند.
با استفاده از RSI به چه اطلاعاتی دست پیدا میکنیم؟ سیگنالهای RSI
اندیکاتور RSI سیگنالهای مهم و قابلتوجهی را به کاربران ارائه میکند. بهرهگیری سریع از این سیگنالها میتواند به شما در انجام تریدهای موفق کمک کند. برخی از سیگنالهای RSI عبارتند از:
سیگنال اشباع خرید (Overbought) و اشباع فروش (Oversold)
وایلدر معتقد بود که وقتی قیمت یک کالا با شدت زیادی افزایش پیدا میکند و یا به عبارت دیگر مومنتوم بالاست، این یعنی کالای مورد نظر در شرایط اشباع خرید قرار گرفته است. این شرایط، بهترین موقعیت برای فروش این کالاست. همینطور وقتی که قیمت کالایی با شدت شروع به افت میکند و مومنتوم پایین است، این یعنی کالا در شرایط اشباع فروش قرار دارد. و این بهترین زمان برای خرید کالای مورد نظر است. بنابراین میتوان اینطور نتیجه گرفت که RSI کم را میتوان سیگنالی برای خرید، و RSI زیاد را سیگنالی برای فروش در نظر گرفت.
ممکن است این سوال در ذهنتان مطرح شده باشد که منظور از RSI زیاد یا کم چیست. طبق نظریه وایلدر، RSI بالای ۷۰ را باید منطقه اشباع خرید و RSI کمتر از ۳۰ را منطقه اشباع فروش در نظر گرفت. RSI بین ۳۰ تا ۵۰ سیگنال خاصی را نشان نمیدهد، و RSI حول ۵۰ نیز نشاندهنده ثبات و سکون بازار است.
حال برخی از معاملهگران معتقدند که تعریف وایلدر بیش از اندازه کلی است. از همین رو آنها این تعریف را محدودتر میکنند. برای مثال آنها RSI بالای ۸۰ را بعنوان منطقه اشباع خرید و RSI پایین ۲۰ را بعنوان منطقه اشباع فروش در نظر میگیرند. این تعاریف به کلی به دیدگاه معاملهگر بستگی دارند.
در دو تصویر زیر به ترتیب منطقه اشباع خرید و منطقه اشباع فروش در RSI را مشاهده میکنید. همانطور که میبینید، RSI بالای ۷۰ بعنوان اشباع خرید و RSI پایین ۳۰ بعنوان اشباع فروش در نظر گرفته شده است.
سیگنال اشباع خرید در RSI سیگنال اشباع فروش در RSI
واگرایی
واگرایی در RSI زمانی رخ میدهد که روند تغییرات قیمت با چیزی که RSI نشان میدهد متفاوت باشد. این ناهماهنگی در روند واقعی و اندیکاتور RSI غالباً از یک وارونگی قریبالوقوع خبر میدهد. در چنین مواقعی روند قیمت به احتمال زیاد تغییر خواهد کرد و جهت مخالف را پیش خواهد گرفت.
واگرایی میتواند دارای سه نوع صعودی یا گاوی (bullish)، نزولی یا خرسی (bearish) و مخفی (hidden) باشد.
واگرایی صعودی یا گاوی
واگرایی گاوی زمانی اتفاق میافتد که اندیکاتور در حالت صعودی و نمودار اصلی در حالت نزولی قرار داشته باشد، و همچنین کمینه قیمتهای نمایش داده شده در اندیکاتور، از کمینه قیمتهای نمودار واقعی بیشتر باشد. در چنین زمانهایی انتظار میرود که قیمت روند مخالفی را در پیش بگیرد و به حالت صعودی تغییر پیدا کند. از همین رو وایلدر معتقد بود که واگراییهای صعودی فرصتهای خوبی برای خرید هستند.
در تصویر زیر نمونهای از یک واگرایی صعودی را مشاهده میکنید.
واگرایی صعودی یا گاوی در RSI
واگرایی نزولی یا خرسی
واگرایی خرسی زمانی اتفاق میافتد که اندیکاتور در حالت نزولی و نمودار اصلی در حالت صعودی قرار داشته باشد، و همچنین بیشینه قیمتهای نمایش داده شده در اندیکاتور از بیشینه قیمتهای نمایش داده شده در نمودار اصلی کمتر باشد. در این مواقع انتظار میرود که روند قیمت وارونه شود و به حالت نزولی تغییر پیدا کند. از همین رو به عقیده وایلدر، واگراییهای نزولی فرصتهای خوبی برای فروش هستند.
در تصویر زیر نمونهای از یک واگرایی نزولی را مشاهده میکنید
واگرایی نزولی یا خرسی در RSI
دلیل وقوع واگرایی چیست؟
ممکن چطور از شاخص قدرت نسبی باید استفاده کرد؟ است این سوال در ذهنتان مطرح شود که چنین واگراییهایی به چه دلیل اتفاق میافتند؟ و از چه رو چنین تفاوتی در بین نمودار قیمت واقعی و نمودار اندیکاتوری مانند RSI وجود دارد؟ بنابراین پیش از پرداختن به نوع سوم از واگراییها، بد نیست به این سوال پاسخ دهیم.
حقیقت این است که با استفاده از RSI، شما به پیشبینی و تحلیل اندیکاتور اطمینان میکنید. تحلیل اندیکاتور این است که در یک زمان خاص، قیمت باید در حالت صعودی قرار داشته باشد. اما نمودار قیمت برعکس این را به شما نمایش میدهد. در واقع اندیکاتور با اطلاعات موجود در نمودار قیمت موافق نیست.
دلیل این امر میتواند مداخلههایی باشد که افراد عمداً در روند قیمت ایجاد کردهاند، تا بازار را به سمت دلخواه خود هدایت کنند. برای مثال افرادی که در دنیای بیت کوین آنها را بعنوان نهنگهای بیت کوین میشناسیم میتوانند با فروش بخشی از دارایی خود باعث کاهش قیمت شوند. این افراد سپس حجم به مراتب بیشتری را در این قیمت پایین خریداری خواهند کرد. و به همین دلیل، قیمت به یکباره افزایش خواهد یافت. به همین جهت است که گفته میشود واگراییها، خبر از وارونگی ناگهانی روند قیمت میدهند. برخی از کابران حرفهای ترجیح میدهند به تحلیل اندیکاتور بیشتر اعتماد کنند تا نمودار واقعی قیمت.
البته فراموش نکنید که واگراییها، بیشتر نشانههایی از این هستند که بازار در حال از دست دادن مومنتوم است. این واگراییها تضمینی برای تغییر کامل روند نیستند. همانطور که در مواقعی دیدهایم که واگرایی رخ داده، اما تغییر روند صورت نپذیرفته است. بنابراین بعنوان یک تریدر، بهتر است که استراتژیهای مدیریت ریسک را فراموش نکنید تا از خطر وقوع چنین اتفاقاتی در امان باشید. همچنین برای کاهش خطای اندیکاتورها، پیشنهاد میشود که از یک اندیکاتور واحد استفاده نکنید و اندیکاتورهای مختلف را در ترکیب با یکدیگر به کار ببرید.
واگرایی مخفی (hidden)
واگرایی مخفی از نظر تعریف و همچنین کاربرد مخالف دو نوع پیشین است. واگرایی مخفی نیز در شرایطی کاربرد دارد که نمودارهای اندیکاتور و قیمت مخالف یکدیگر هستند. اما با این تفاوت که در حالت گاوی، کمینه قیمت اندیکاتور از کمینه قیمت واقعی کمتر و در حالت خرسی، بیشینه قیمت اندیکاتور از بیشینه قیمت واقعی بیشتر باشد.
واگرایی مخفی (برخلاف نوع قبلی که واگرایی معمولی یا کلاسیک نام دارد) نمایشگر این است که ترند فعلی قیمت هنوز به پایان خود نرسیده، و همچنان ادامه خواهد داشت. بنابراین از واگرایی مخفی برای تأیید ترند فعلی استفاده میشود، نه بعنوان سیگنالی برای وارونگی آن.
در تصویر زیر تفاوت بین واگرایی کلاسیک و واگرایی مخفی را مشاهده میکنید.
مقایسه واگرایی معمولی یا کلاسیک و واگرایی مخفی در RSI
سیگنال شکست نوسان
سیگنال شکست نوسان که در زبان انگلیسی failure swing یا swing rejection نام دارد، از دیگر سیگنالهاییست که میتواند وارونگی روند قیمت را پیشبینی کند. تفاوت سیگنال شکست نوسان با واگرایی در این است که این سینگال مستقلاً در نمودار RSI و فارغ از نمودار قیمت قابل مشاهده است.
سیگنال شکست نوسان نیز مانند واگرایی دارای دو نوع صعودی (گاوی) و نزولی (خرسی) است.
سیگنال شکست نوسان صعودی (گاوی)
سیگنال شکست نوسان صعودی به شرایطی گفته میشود که RSI تا کمتر از ۳۰ تنزل پیدا میکند (یعنی به منطقه اشباع فروش وارد میشود). این نمودار سپس حالت صعودی پیدا میکند، خط ۳۰ را رد کرده و تا نقطه فرضی B بالا میرود. پس از آن دوباره پولبک میکند، اما بالای ۳۰ باقی میماند. در این شرایط تحلیل اندیکاتور این است که قیمت دوباره صعودی خواهد شد، و از نقطه B که نقطه اوج قبلی بود نیز پیشی خواهد گرفت. مشخص نیست که این روند صعودی در چه نقطهای متوقف خواهد شد. اما دست کم میتوانید مطمئن باشید که از نقطه B بالاتر خواهد رفت. بنابراین میتوان شکست نوسان صعودی را اینگونه خلاصه کرد:
- نمودار RSI تا کمتر از ۳۰ کاهش پیدا میکند (به منطقه اشباع فروش وارد میشود)
- اندیکاتور صعودی میشود، از خط ۳۰ عبور کرده و تا نقطه B پیش میرود
- اندیکاتور دوباره حالت نزولی گرفته و به ۳۰ نزدیک میشود اما از آن عبور نمیکند
- در نهایت میتوان پیشبینی کرد که اندیکاتور دوباره صعودی خواهد شد و از نقطه B نیز عبور خواهد کرد
این سیگنال را در تصویر زیر میتوانید به وضوح مشاهده کنید.
سیگنال شکست نوسان صعودی در اندیکاتور RSI
سیگنال شکست نوسان نزولی (خرسی)
سیگنال شکست نوسان نزولی دقیقاً متضاد سیگنال قبلیست. در این سیگنال اندیکاتور RSI تا بالای خط ۷۰ حرکت میکند و وارد منطقه اشباع خرید میشود. اندیکاتور سپس در حالت نزولی قرار میگیرد و تا نقطه B که پایینتر از ۷۰ قرار دارد تنزل میکند. پس از آن دوباره صعودی میشود، اما نمیتواند از خط ۷۰ عبور کند. در این شرایط، پیشبینی میشود که قیمت دوباره نزولی خواهد شد و از نقطه B نیز پایینتر خواهد رفت. سیگنال شکست نوسان چطور از شاخص قدرت نسبی باید استفاده کرد؟ نزولی را میتوان اینگونه خلاصه کرد:
- نمودار RSI از خط ۷۰ پیشی میگیرد و وارد منطقه اشباع خرید میشود
- اندیکاتور حالت نزولی پیدا میکند، از خط ۷۰ گذر میکند و در نقطه B متوقف میشود
- اندیکاتور دوباره صعودی میشود، اما نمیتواند از ۷۰ عبور کند
- در نهایت میتوان پیشبینی کرد که قیمت دوباره نزولی خواهد شد، تا جایی که از نقطه B نیز پایینتر خواهد رفت
سیگنال شکست نوسان نزولی در تصویر زیر به وضوح قابل مشاهده است.
سیگنال شکست نوسان نزولی یا خرسی در اندیکاتور RSI
محسابات و فرمولها
آخرین نکتهای که در خصوص RSI قصد داریم به آن بپردازیم، فرمولیست که این اندیکاتور برای تحلیل روندها به کار میگیرد. آگاهی از این فرمول برای کار با RSI ضروری نیست. اما درک درست از فرمولهای ریاضی به کار برده شده در این اندیکاتورها میتواند به شما در فهم منطق آنها کمک کند. و حتی اگر از کاربران حرفهایتر آنها باشید، میتوانید از مجموع این فرمولها برای دستیابی به فرمول خاص خود برای ترید استفاده کنید.
فرمول استفاده شده در RSI از این قرار است:
RSI = 100 – ۱۰۰/ (۱ + RS)
که در این فرمول، RS به میانگین سود بازار در بازه زمانی مورد نظر اشاره دارد.
جمعبندی
بیش از چهار دهه است که شاخص قدرت نسبی یا همان RSI به یکی از اساسیترین ابزارها برای همه تحلیلگرهای حرفهای جهان تبدیل شده است. استفاده وایلدر از مفهوم مومنتوم بسیاری از این تحلیلگرها را ترغیب کرد تا به واکاوی رابطه بین این مفهوم و تغییرات قیمتها بپردازند. با این وجود، RSI هنوز هم یکی از قویترین ابزارهاییست که یک تحلیلگر میتواند برای دستیابی به یک متد علمی ترید به کار ببندد.
البته سادهانگارانه است اگر ادعا کنیم با یک نگاه به RSI، پیشبینی روند قیمت برای هر شخصی میسر خواهد شد. برای استفاده درست از RSI یا هر اندیکاتور دیگری، ضرورت دارد که ابتدا زمان کافی را به مطالعه و تحقیق اختصاص دهید. از اندیکاتور نه به عنوان یگانه مرجع پیشبینی قیمت، بلکه بعنوان ابزاری برای تحلیل روند قیمت استفاده کنید. اگر RSI را به شیوه صحیح به کار ببندید، این اندیکاتور ابزار قابل اعتمادی برای تحلیل روند و نوسانات بازار خواهد بود.
آموزش و تنظیمات اندیکاتور آر اس آی (RSI) با فیلم آموزشی
اندیکاتور RSI (بخوانید آر اس آی) جزو دسته نوسانگرها است. نوسانگرها اندیکاتورهایی هستند که در پایین نمودار رسم میشوند و بر حسب پرایس اکشن بین دو سطح صفر و صدی یا مانند آن نوسان میکنند. در کل از نوسانگرها برای تشخیص چیزهای مختلفی استفاده میشود، مانند قدرت روند، میانگین نوسانات قیمت، حد حمایت و مقاومت و دیگر خصوصیات نمودار معاملاتی که برای تصمیمگیری شما مهم هستند. اگر بر اساس تحلیل تکنیکال معامله میکنید، تحلیل الگوهای شمعی و اندیکاتورها برای شما ابزارهایی ضروری هستند. RSI جزو اندیکاتورهای بسیار مهمی است که در اغلب تحلیلهای بازار که توسط متخصصین انجام میشود نام آنرا ميشنوید.
✅✅✅ میتوانید با دیگر اندیکاتورهایی که در تشخیص قدرت روند به شما کمک میکنند نیز آشنا شوید: آموزش اندیکاتور ADX (ای دی اکس)
فیلم آموزشی اندیکاتور RSI
این فیلم کوتاه ترسیم، تنظیمات اندیکاتور RSI در متاتریدر را برای شما توضیح میدهد و مثالهایی از نحوه سیگنالگیری با RSI ارائه میکند.
معرفی اندیکاتور RSI یا آر اس آی
نام اندیکاتور RSI یا Relative strength index را به فارسی میتوان شاخص قدرت نسبی ترجمه کرد. دقیقا این کاری است که این اندیکاتور انجام میدهد: یعنی به شما میگوید روندی که شاهد آن هستید تا چه حد قدرت یا اصطلاحا مومنتوم دارد، اما این قدرت را به طور نسبی بر حسب روندهای پیشین نشان میدهد. در کل اغلب نوسانگرها همین خاصیت را دارند، یعنی مقادیر نسبی به شما میدهند که باید آنها را بر اساس گذشته نمودار تعبیر کنید.
برای توضیح ساده و شفاف مفهوم مومنتوم میتوان گفت که مومنتوم همان شتاب تغییر قیمت است. هر چه نمودار شیب تندتری داشته باشد یعنی مومنتوم بیشتر است.
کار دیگری که اندیکاتور RSI انجام میدهد این است که به شما در تشخیص نقاط معکوس شدن روند کمک کند.
زمانی که در بازاری مانند سهام، فارکس، کریپتو یا غیره، قیمت کالا بیش از حد بالا رفته باشد به احتمال زیاد به سطح مقاومتی برخورد خواهد کرد و سپس روند نزولی خواهد یافت. همچنین اگر بیش از حد فروخته شده و پایین رفته باشد، احتمالا پس از برخورد به سطح حمایتی جهت نمودار تغییر خواهد کرد و روند صعودی خواهد شد.
با استفاده از اندیکاتور RSI میتوان تا حدی این نقاط حمایتی و مقاومتی که نقش محور را ایفا میکنند، یعنی روند قیمت در آنها معکوس میشود را شناسایی کرد.
اندیکاتورRSI در سال ۱۹۷۸ توسط شخصی با نام ویلدر در کتابی به عنوان «مفاهیم جدید در سیستمهای معاملاتی تکنیکال» معرفی شد.
فرمول محاسبه اندیکاتور RSI
تمامی پلتفرمها به صورت خودکار اندیکاتور را برای شما ترسیم میکنند، اما دانستن نحوه محاسبه اندیکاتور از یک جهت مفید است: به شما درک عمیقتری از نحوه کارکرد آن میدهد و در نتیجه بهتر میتوانید آنرا بخوانید و تفسیر کنید.
اندیکاتور RSI به صورت زیر محاسبه میشود.
میانگین سود همان میانگین افزایش قیمت در دوره مد نظر است و میانگین ضرر نیز میانگین کاهش قیمت. برای محاسبه اولین مقدار RSI معمولا مقدار دوره را ۱۴ در نظر میگیرند و میانگین سود و ضرر را به این صورت محاسبه میکنند:
در دورههای بعد میانگین سود و ضرر به صورت زیر محاسبه میشود:
نحوه استفاده از اندیکاتور RSI
همانطور که گفتم از RSI میتوان به دو منظور استفاده کرد:
- تشخیص قدرت یا اصطلاحا مومنتومی که پرایس اکشن دارد؛
- تشخیص این که چه زمان ممکن است روند تغییر جهت دهد.
در ادامه هر کدام از این موارد را مفصل توضیح میدهم.
تشخیص قدرت روند با استفاده از اندیکاتور RSI
مقدار اندیکاتور RSI همیشه بین صفر و صد در نوسان است. در این بازه دو مقدار دیگر نیز مهم هستند: رقم ۳۰ و رقم ۷۰.
به طور کلی اغلب اوقات مقدار اندیکاتور RSI بین ۳۰ و ۷۰ در نوسان است. هر چه پرایس اکشن حرکت عرضیتری داشته باشد (روند قدرتمندی وجود نداشته باشد) مقدار اندیکاتور به حد وسط یعنی ۵۰ نزدیکتر است.
زمانی که مقدار اندیکاتور از ۳۰ پایینتر و یا از ۷۰ بالاتر برود، یعنی روندی قابل توجه در بازار حاکم است. اگر روند خیلی قوی باشد ممکن است اندیکاتور حتی به صفر یا ۱۰۰ نیز نزدیک شود.
در کل هر چه اندیکاتور به سمت صفر برود یعنی روند نزولی مومنتوم بیشتری دارد. در مقابل هر چه مقدار اندیکاتور RSI به ۱۰۰ نزدیکتر شود یعنی مومنتوم روند صعودی بیشتر است.
تشخیص تغییر روند با استفاده از اندیکاتور RSI
نقطه محوری یا Pivot point جایی است که روند در آن میچرخد و جهت عکس را در پیش میگیرد، مثلا روندی صعودی تبدیل به روند نزولی میشود و یا روندی نزولی به روند صعودی تبدیل میگردد.
برای استفاده از اندیکاتور RSI در تشخیص این نقاط باید ابتدا با مفاهیم «اشباع فروش» و «اشباع خرید» آشنا شوید. این وضعیت در هر بازاری ممکن است ایجاد شود، مثلا در فارکس و مثلا جفتارزی خاص یا در سهام یا کریپتو و غیره.
وقتی که کالای مدنظر شما روندی صعودی را طی کرده باشد و برای مدتی بیش از حد عادی در این حالت مانده باشد و به عبارت دیگر، قیمت آن به طور غیرواقعی بالا رفته باشد، میتوان گفت که در وضعیت اشباع خرید قرار دارد. به عبارت دیگر مقدار خریدی که از آن کالا انجام شده بیش از حد است.
در مقابل، وقتی که کالایی روندی نزولی را طی کرده باشد و قیمت آن به طور غیرواقعی پایین رفته باشد میگویند در وضعیت اشباع فروش قرار دارد. به عبارت دیگر بیش از حد فروش رفته است.
اندیکاتور RSI به شما در تشخیص این نقاط اشباع خرید و اشباع فروش کمک میکند.
به عنوان قاعدهای کلی، وقتی که مقدار اندیکاتور از ۷۰ بالاتر برود یعنی بازار به وضعیت اشباع خرید رسیده است و قیمت بیش از حد بالا رفته است. در مقابل، وقتی که مقدار اندیکاتور از ۳۰ پایینتر برود، یعنی بازار به وضعیت اشباع فروش رسیده است و قیمت بیش از حد پایین آمده است.
اما کار به همین سادگیها نیست و نمیتوان هر زمان که RSI از ۷۰ بالاتر رفت با اطمینان گفت که قرار است روند برعکس و قیمتها نزولی شود.
اولا، ممکن است مثلا پس از این که اندیکاتور از ۷۰ بالاتر رفت قیمت شاهد کاهش باشد، اما این کاهش صرفا حرکتی اصلاحی یا Correction باشد که به واسطه آن قیمت به حد واقعی خود برگردد ولی روند نزولی ایجاد نشود. همین ماجرا درباره زمانی که اندیکاتور از ۳۰ پایینتر برود و سپس حرکتی افزایشی در قیمت رخ دهد هم صادق است.
مسئله دیگر این است که وقتی که روندی قوی حاکم باشد مقدار RSI میتواند برای مدتی طولانی بالای ۷۰ یا زیر ۳۰ باقی بماند. پس نمیتوان توقع داشت که حتما به محض این که مقدار RSI از ۷۰ یا ۳۰ رد کرد، قرار است شاهد تغییر روند باشیم.
پس چگونه تشخیص دهیم که چه زمانی RSI احتمال چرخش روند را به ما سیگنال میدهد؟
در اول کار باید دید که وضعیت روند به چه صورت است.
زمانی که قیمت برای مدتی طولانی حرکت عرضی داشته و در کانالی مشخص بالا و پایین شده است میتوان از همان سطوح ۷۰ و ۳۰ به عنوان شاخصهای اشباع خرید و اشباع فروش استفاده کرد.
اما اگر روندی قوی در بازار مسلط باشد لازم میشود که مقداری این سطوح را بالا و پایین کرده و اصطلاحا آنها را تنظیم کنید. برای مثال، اگر در بازاری روند صعودی قوی حاکم باشد میتوان گفت که حد اشباع فروش را باید بالاتر از ۳۰ در نظر گرفت و مثلا آنرا در ۴۰ گذاشت؛ و در مقابل حد اشباع خرید را نیز باید بالاتر از ۷۰ در نظر گرفت و مثلا در ۸۰ قرار داد.
همین شرایط برای روند نزولی هم وجود دارد. اگر روند نزولی قدرتمندی حاکم باشد، بدان معنا است که احتمالا حد اشباع فروش پایینتر از ۳۰ است و مثلا باید آنرا در ۲۰ گذاشت؛ و به علاوه حد اشباع خرید نیز پایینتر از ۷۰ خواهد بود و مثلا ممکن است دور و بر ۶۰ باشد.
پس برای استفاده صحیح از اندیکاتور RSI باید در اولین قدم وضعیت روند و قدرت آنرا بررسی کنید تا بتوانید سطوح RSI را درست تعیین کنید.
تنظیم اندیکاتور RSI بر اساس روند غالب
به نمودار پایین نگاه کنید. در وهله اول میتوان گفت که روند نزولی قدرتمندی در اینجا حاکم است. مقادیر پیشفرض اندیکاتور برای حد اشباع فروش و اشباع خرید به ترتیب ۳۰ و ۷۰ هستند، اما با توجه به قدرت روند نزولی ما تصمیم میگیریم که مقدار حد اشباع خرید را پایینتر بیاوریم و مثلا روی ۵۰ قرار دهیم.
همچنین میتوان مقدار حد اشباع فروش را نیز پایینتر برد و مثلا به جای ۳۰ روی ۲۰ یا ۱۰ تنظیم کرد. به عنوان قاعدهای کلی، هر چه روند قویتر باشد و نمودار شیب تندتری داشته باشد، باید بیشتر حدود اشباع خرید و اشباع فروش را جابجا کنید. تشخیص دقیق این مقدار اما به عهده خود شما است و به دانش و تجربه شما بستگی دارد.
سیگنالدهی اندیکاتور RSI بر اساس همگرایی و واگرایی
زمانی که اندیکاتور RSI رو به پایین برود ولی نمودار قیمت روند صعودی داشته باشد، و یا اندیکاتور رو به بالا برود ولی نمودار قیمت روند نزولی را طی کند؛ میگوییم که بین اندیکاتور و پرایس اکشن «واگرایی» وجود دارد. در واقع وقتی اندیکاتور به یک طرف و پرایس اکشن به طرف دیگر برود از یکدیگر واگرا هستند. این واگرایی میتواند به ما سیگنال خرید (گاوی) یا فروش (خرسی) بدهد.
به نمودار پایین نگاه کنید. اندیکاتور RSI به منطقه اشباع فروش وارد شده و سپس دو کف ثبت کرده است، به صورتی که کف دومی از کف اولی بالاتر است. در همین حال پرایس اکشن جهت نزولی دارد. بین RSI و پرایس اکشن در اینجا واگرایی است. مشخصا این نوع واگرایی در اینجا سیگنال خرید است.
در مثال بالا، پس از این که اندیکاتور کف دوم را بالاتر از اولی ثبت میکند و سپس از منطقه اشباع فروش (که اینجا روی چطور از شاخص قدرت نسبی باید استفاده کرد؟ ۳۰ تنظیم شده) خارج میشود، سیگنال خرید یا اصطلاحا سیگنال گاوی است. به این حالت واگرایی گاوی میگویند.
عکس این وضعیت برای سیگنال فروش صادق است. اگر اندیکاتور RSI وارد منطقه اشباع خرید شده باشد و سپس دو سقف را ثبت کند به صورتی که سقف دومی از اولی پایینتر باشد و از طرف دیگر، در همان بازه زمانی پرایس اکشن دائما سقف بالاتری را ثبت کند، وقتی که اندیکاتور از منطقه اشباع خرید خارج شود به ما سیگنال فروش میدهد. به این حالت واگرایی خرسی میگویند.
سیگنال اندیکاتور RSI بر اساس طرد چرخش (Swing Rejection)
به تصویر زیر نگاه کنید. این نمونهای از سیگنال خرید بر اساس حرکات اندیکاتور RSI و پرایس اکشن است.
در نقطه ۱ اندیکاتور از حد اشباع فروش (واقع در ۳۰) پایینتر میرود و یک کف را ثبت میکند. سپس در نقطه ۲ دوباره بالای حد اشباع قرار میگیرد. در ۳ سقفی را ثبت کرده و سپس پایین میرود اما این بار از حد اشباع گذر نمیکند. سپس در ۴ دوباره با نقطه ۳ برابر میشود. این رفتار در اندیکاتور میتواند حاکی از ایجاد روند صعودی و در نتیجه سیگنال خرید باشد.
ترسیم و تنظیمات اندیکاتور RSI در متاتریدر
در درجه اول باید بدانید که این اندیکاتور در تمامی پلتفرمها قابل دسترس است اما در اینجا از متاتریدر برای آموزش استفاده میکنیم.
طبق تصویر زیر، از این مسیر میتوان اندیکاتور RSI را به نمودار اضافه کرد:
Insert > Indicators > Oscillators > Relative Strength Index
پس از این کار پنجره تنظیمات اندیکاتور برای شما باز میشود.
همچنین اگر از قبل اندیکاتور را به نمودار اضافه کردهاید میتوانید روی نمودار راستکلیک کرده و گزینه indicator list را انتخاب کنید. سپس از پنجره باز شده اندیکاتور RSI را انتخاب کنید تا پنجره تنظیمات آن برایتان باز شود.
در بالا چهار زبانه داریم. در اول کار به سراغ Parameters میرویم. در این زبانه سه قسمت داریم:
- Period: تعداد دورههایی که اندیکاتور بر حسب آنها محاسبه میشود. مثلا اگر چهارچوب زمانی یا تایمفریم شما روزانه باشد، عدد ۱۴ به معنای ۱۴ روز خواهد بود و اگر تایمفریم ساعتی باشد، به معنای ۱۴ ساعت. در کل هر چه اندیکاتور برای دورههای بیشتری محاسبه شود حساسیت آن به نوسانات قیمت کمتر میشود و خود اندیکاتور هم کمتر نوسان میکند و سیگنالهای کمتری میدهد اما سیگنالهای کاذب نیز کمتر می شوند.
- Apply to: مشخص میکند که هنگام محاسبه اندیکاتور RSI از کدام قیمت هر دوره استفاده شود. در اینجا گزینه Close انتخاب شده است که به معنای قیمت پایانی است.
- Style: ظاهر اندیکاتور را تعیین میکند. از سمت چپ رنگ اندیکاتور، از وسط شکل خط (نقطهچین و غیره) و از سمت راست میتوانید ضخامت منحنی اندیکاتور را تنظیم کنید.
زبانه بعدی در بالا گزینه Levels است. در اینجا شما میتوانید حدود مد نظر را در اندیکاتور قرار دهید.
به طور پیشفرض دو حد ۳۰ و ۷۰ به عنوان حدود اشباع فروش و اشباع خرید روی اندیکاتور تنظیم شدهاند. همانطور که گفتیم میتوانید این حدود را بر حسب قدرت روند حاکم تنظیم کنید و یا آنها را نگه دارید ولی حدود دیگری را هم اضافه کنید.
برای تنظیم حدی که وجود دارد کافی است روی آن دابل کلیک کنید و مقدار آنرا تغییر دهید.
با استفاده از دکمه Add میتوانید حد جدیدی را اضافه کنید.
جمع بندی: راهکار افزایش دقت سیگنالهای اندیکاتور RSI
همانطور که گفتیم، یکی از مهمترین نکاتی که هنگام استفاده از RSI باید به آن توجه کنید تنظیم حد اشباع خرید و اشباع فروش است. در حالت پیشفرض حد اشباع خرید روی ۷۰ و اشباع فروش روی ۳۰ قرار دارد و این حدود برای زمانهایی که روند قدرت متوسطی دارد مناسب هستند، اما در مواجهه با روندهای قویتر بهتر است که بر حسب قدرت و جهت روند این حدود مقداری بالاتر یا پایینتر تنظیم شوند.
چون در زمان وجود روندهای قوی مقدار اندیکاتور RSI میتواند برای زمانی مدید در منطقه اشباع خرید یا اشباع فروش باقی بماند و از نظر سیگنالدهی چندان خوب عمل نکند، بهترین زمان استفاده از این اندیکاتور زمانی است که روند صعودی یا نزولی کاملا تسلط ندارد. به عبارت دیگر وقتی که بازار بین روندهای صعودی و نزولی جابجا میشود و یا در کانالی افقی حرکت میکند.
نکته مهم دیگر این است که بسیاری معاملهگران ترجیح میدهند از RSI در جهت روند حاکم بلندمدت استفاده کنند. یعنی مثلا اگر در بلندمدت روند صعودی حاکم است، تنها از سیگنالهای خرید (یا اصطلاحا گاوی) آنرا جدی میگیرند و اگر روند بلندمدت نزولی باشد، تنها سیگنالهای فروش (خرسی) آنرا لحاظ میکنند. این کار باعث میشود که سیگنالهای کاذب کمتری توسط اندیکاتور RSI ایجاد شود.
برای این کار کافی است که میانگین متحرک بلند مدت (مثلا میانگین متحرک ۳۰، ۶۰ یا ۹۰ روزه و یا طولانیتر) را ترسیم کنید و زمانی سیگنالهای خرید را جدی بگیرید که پرایس اکشن از منحنی این میانگین متحرک بالاتر برود. نقطه ضعف این روش این است که فرصت استفاده از حرکات صعودی مقطعی در پرایس اکشن را از دست میدهید.
⚪⚪⚪ راه دیگر کاهش سیگنالهای کاذب استفاده از الگوهای شمعی است که در این مقاله مفصل شرح داده شده است: آموزش استفاده از الگوهای شمعی
معرفی 5 نقش مهم شاخص قدرت نسبی (RSI)
بازار سرمایه یک بازار پر تنش و سرشار از فراز و نشیب است. مطمئنا کسانی که با بازار و اصول معامله آشنایی نداشته باشند در این بازارشکست خواهند خورد. استفاده از روشهای پیش بینی بازار میتواند شما را از این شکست نجات بدهد. یکی از این روشها استفاده از شاخص قدرت نسبی یا RSI است. در این مقاله به آموزش استفاده از RSI پیشرفته میپردازیم و پنج نقش و روش مهم در آن را بررسی میکنیم. در این آموزش گام به گام جلو میرویم و نکات مربوط به RSI را بررسی میکنیم. اگر با RSI آشنایی ندارید، به مقاله «اندیکاتور RSI چیست؟» مراجعه کنید.
5 نقش مهم شاخص قدرت نسبی (RSI)
شاخص قدرت نسبی (RSI) یک نوسانگر لحظهای است که توسط جی.ولز وایلدر ساخته شده است. سرعت حرکت قیمت ابزارهای معاملاتی (سهام، معاملات آتی کالا، اوراق قرضه، فارکس و غیره) را در یک دوره زمانی مشخص اندازه گیری میکند. هدف شاخص RSI اندازه گیری تغییر در حرکت قیمت است. یک شاخص پیشرو است و به طور گسترده توسط تحلیلگران فنی در سراسر جهان استفاده میشود.
RSI میتواند برای تشخیص روند کلی استفاده شود. زمانی که از 70 بالاتر برود، بیش از حد خرید و زمانی که به زیر 30 برسد، اشباع در نظر گرفته میشود.
علاوه بر این، RSI همچنین میتواند برای جستجوی نوسانات خرابی، واگرایی و متقاطع خط مرکزی استفاده شود.
محاسبه RSI
فرمول محاسبه شاخص مقاومت نسبی به شرح زیر است:
RSI = 100 - 100 / (1 + RS)
=RSمیانگین سود در دوره مشخص / میانگین ضرر در همان دوره
تنظیم پیشفرض برای شاخص قدرت نسبی 14 است، اما میتوانید این مقدار را برای کاهش یا افزایش حساسیت بر اساس نیاز خود تغییر دهید. به عنوان مثال، RSI 12 روزه نسبت به RSI 24 روزه احتمال بیشتری دارد که به سطوح بیش خرید یا فروش بیش از حد برسد.
5 نقش مهم شاخص قدرت نسبی
جدای از خواندن شرایط خرید و فروش بیش از حد، ویژگیهای خاصی در شاخص قدرت نسبی وجود دارد. آنها به شرح زیر هستند:
1. خط روند
این یک واقعیت جالب است که شاخص قدرت نسبی و نمودار پایانی تقریباً دست به دست هم میدهند. در طول آموزش rsi پیشرفته گاهی اوقات تشخیص اینکه کدام یک RSI و کدام یک نمودار پایانی است دشوار میشود. ما خطوط روند را در نمودار پایانی اعمال میکنیم که ممکن است بالا یا پایین باشد. به طور مشابه، ما میتوانیم خطوط روند بسته شدن را به همان شیوه در RSI اعمال کنیم.
جالب است بدانید که خطوط روند RSI حداقل 3-4 روز قبل شکسته میشوند و این سیگنال پیشرفتهای را میدهد که قیمت در طی یک یا دو روز همان خط روند را خواهد شکست.
2. شکست الگو
می دانیم که تشکیل الگو یک پدیده جالب در ساخت نمودار است. هر الگویی ممکن است معکوس یا ادامه دار باشد یا در یک نقطه زمانی خاص منجر به شکست شود. باز هم جالب است بدانید که RSI قدرت نسبی اساسی یک سهام را در یک دوره زمانی مشخص در نظر میگیرد. چنین شکستی حداقل 2-3 روز قبل در RSI رخ میدهد که قیمت در زمان مناسب دنبال میشود. بنابراین شما میتوانید پیش از وقوع تنش مالی در بازار نقد شوید.
3. شکست و خرابی پیشرفته
مفهوم پیشروی شکست و خرابی به طرز شگفت انگیزی در اندیکاتور OBV کار میکند. همین منطق در مورد RSI نیز صادق است. پیشروی شکست نشان میدهد که اندیکاتور (در اینجا RSI ) از بالای قبلی عبور کرده است در حالی که قیمت هنوز از بالای قبلی عبور نکرده است.
بنابراین اساساً یک سیگنال پیشرفته یا اولیه است که نشان میدهد قیمت نیز در چند روز آینده از شاخص پیروی خواهد کرد.
4. نقش 50
در شاخص قدرت نسبی، خط mid 50 به عنوان یک خط بسیار مهم برای نشان دادن جهت قیمت عمل میکند. معمولاً مشاهده میشود که قیمت در طول فاز صعودی همچنان بالای خط میانه 50 باقی میماند در حالی که در مرحله نزولی بازار با مقاومت شدید خط 50 در RSI روبرو میشود.
بهتر است به نمودار بازه زمانی بزرگتر مثلاً نمودار هفتگی نگاه کنید. به طور خلاصه، میتوان گفت که خط mid 50 در RSI به عنوان یک تغییر روند خوب عمل میکند.
5. نوسان شکست
در این گام از آموزش rsi پیشرفته به نوسان شکست میپردازیم. نوسان شکست به طور کلی به دو دسته نوسان شکست صعودی و نزولی تقسیم میشود.
نوسان شکست صعودی
نوسان شکست چطور از شاخص قدرت نسبی باید استفاده کرد؟ صعودی زمانی شکل میگیرد که RSI به زیر 30 میرسد (افزایش فروش)، سپس به بالای 30 میرود، بعد عقب مینشیند و در نهایت بالای 30 نگه باقی میماند و سپس بالاترین سطح قبلی خود را میشکند.
این کار اساساً حرکتی است به سطوح فروش بیش از حد و سپس پایین تر از سطوح فروش بیش از حد.
نوسان شکست نزولی
نوسان شکست نزولی زمانی شکل میگیرد که RSI به بالای 70 برسد، سپس عقبنشینی کند،یعد از آن جهش کند و از 70 فراتر نرود و سپس پایینترین حد قبلی خود را بشکند.
این کار اساساً حرکتی به سمت سطوح خرید بیش از حد و سپس یک بالاترینِ پایین تر، زیر سطوح خرید بیش از حد است.
خط پایین
درست مانند سایر شاخصها که کیفیت سیگنال نیز به ویژگیهای امنیت زیربنایی بستگی دارد؛ شاخص قدرت نسبی نیز باید همراه با سایر اندیکاتورها و پارامترهای فنی برای تولید سیگنالهای معاملاتی بهتر و مطمئنتر استفاده شود.
علاوه بر این، آن دسته از معامله گرانی که نمیتوانند زمان زیادی را برای تجزیه و تحلیل نمودارهای مختلف اوراق بهادار اختصاص دهند، میتوانند از بخش اسکن در برنامه موبایل StockEdge کمک بگیرند.
این برنامه یک راه آسان تر برای ردیابی فرصتهای مختلف تجارت خاص بر اساس شاخص RSI را فراهم میکند. این برنامه همچنین فرصتی را فراهم میکند تا استراتژیهای شاخص قدرت نسبی را با سایر شاخص ها، حجم و استراتژیهای پایه الگوهای قیمت بر اساس EOD جمع آوری کنید تا سیگنالهای تایید شده بیشتری ایجاد شود.
سخن آخر
در این مقاله به آموزش rsi پیشرفته پرداختیم و 5 روش و نقش را در آن بررسی کردیم. اما این موضوع را در نظر بگیرید که بدون آموزش کامل وارد معاملههای سنگین نشوید. چون که یک بی اطلاعی و بی تجربگی در معامله ضرر و زیانهای جبران نشدنی را به شما تحمیل میکند.
تحلیل تکنیکال چیست؟
بسیاری از تریدرها از تحلیل تکنیکال برای پیشبینی روند بازار در آینده استفاده میکنند. اما این نوع تحلیل تا چه اندازه دقیق و کاربردی است؟ چرا باوجود اینکه بسیاری از افراد تکنیکهای آن را استفاده می کنند باز هم دچار اشتباه میشوند و ضرر می کنند؟ در این مقاله در مورد ماهیت تحلیل تکنیکال، ابزارهای رایج و نکات فنی مربوط به آن میخوانید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال روشی برای پیشبینی قیمت در بازار بر اساس بررسی تاریخچه قیمت و حجم معاملات است. در بازارهای سنتی مانند بازار سهام و بورس اوراق بهادار از تحلیل تکنیکال به طور گسترده استفاده میشود. جالب است بدانید این روش یکی از اجزای اصلی در بازار ارزهای دیجیتال است.
تحلیل تکنیکال روی دادههای تاریخی قیمت یا پرایساکشن (Price Action) تمرکز فراوانی دارد. بنابراین از آن به عنوان ابزاری برای بررسی نوسانات قیمت و بررسی اطلاعات مربوط به حجم یک دارایی استفاده میشود. بسیاری از معاملهگران برای شناسایی روندها و فرصتهای مناسب برای کسب سود از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند.
ریشه ابتدایی «تحلیل تکنیکال» به قرن هفدهم در «آمستردام» و قرن هجدهم در «ژاپن» بازمیگردد؛ اما آنچه امروز با مفهوم تحلیل تکنیکال با آن مواجهیم مربوط به فعالیتهای چارلز داو «Charles Dow»؛ روزنامهنگار حوزه اقتصادی و مؤسس والاستریت ژورنال است. او از اولین کسانی بود که روندهای قابل بررسی و مجزا در داراییها و حرکت بازار در مسیرهای خاص را کشف کرد. مدتی بعد فعالیتهای او منجر به ایجاد «تئوری داو» شد که تحولات بیشتری در تحلیل تکنیکال ایجاد کرد.
در ابتدا تحلیل تکنیکال بر پایه دستنویسها و محاسبات دستی بود، اما با پیشرفت تکنولوژی و دستیابی به محاسبات مدرن، گستردهتر شد و اکنون به ابزار مهمی برای بسیاری از سرمایهگذاران و معاملهگران تبدیل شده است.
تحلیل تکنیکال چگونه کار میکند؟
همانطور که اشاره شد تحلیل تکنیکال از اساس بر پایه مطالعه قیمت فعلی و تاریخچه قیمتهای قبلی یک دارایی است. فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که نوسانات قیمت یک دارایی به طور اتفاقی رخ نمیدهد و به طور کلی این نوسانات با گذشت زمان به روندهای قابل شناسایی تبدیل میشوند.
در واقع تحلیل تکنیکال، شدت تحمیل (نفوذ) بازار بر عرضه و تقاضا را بررسی میکنند. که این بازتابی از تمایلات کلی بازار است. به عبارت دیگر قیمت یک دارایی چیزی جز کشمکش میان نیروی فروش یا خرید بر یکدیگر نیست. این نیروها با احساسات معاملهگران و سرمایهگذاران ارتباط نزدیکی دارد. (به خصوص دربارهی ترس و طمع).
نکته قابل تامل درباره تحلیل تکنیکال این است که درصد خطای آن در بازارهایی که شرایط عادی و حجم و نقدینگی بالا دارند، بسیار پایین و پیشبینی آن قابل اطمینانتر است. بازارهای پرحجم کمتر در معرض دستکاری قیمتی قرار دارند و تاثیرپذیری آنها از موارد غیرعادی خارجی کمتر است؛ نتیجه چنین شرایطی این است که سیگنالهای غلط در آن کمتر ایجاد میشود و تحلیل تکنیکال نقش پررنگی در آنها دارد.
شاخصها و اندیکاتورهای متداول تحلیل تکنیکال
معامله گران به منظور بررسی موشکافانهی قیمتها و در نهایت یافتن فرصتهای مطلوب از انواع مختلفی از ابزارهای نموداری (چارت محور) که به اندیکاتور یا شاخص معروف هستند، استفاده میکنند. آنها به کمک اندیکاتور یا شاخصهای تکنیکال، توانایی شناسایی روندهای موجود را پیدا کرده و اطلاعات روشن و هوشمندانهای از روندهایی که ممکن است در آینده پدیدار شوند، پیدا میکنند. از آنجایی که این شاخصها و اندیکاتورها همیشه درصدی خطا دارند، برخی از معاملهگران همزمان از چندین شاخص یا اندیکاتور به عنوان راهی برای کاهش خطرات(ریسک) استفاده میکنند.
سرفصلهای این آموزش
میانگین متحرک ساده (SMA)
معمولا معاملهگرانی که از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند، شاخصها و معیارهای مختلفی برای تعیین روند بازار بر اساس نمودارها و تاریخچه قیمتها به کار میبرند.
در بین تعداد زیادی اندیکاتور، میانگین متحرک ساده (SMA) یکی از پرکاربردترین و معروفترین اندیکاتورهای مورد استفادهی تریدرها است. همانطور که از نامش پیداست، قیمتهای پایانی یک دارایی در یک بازه زمانی تعیین شده را محاسبه میکند؛ به بیان دیگر (SMA)، متوسط قیمت یک دارایی در یک بازه زمانی مشخص است.
خط نارنجی SMA که در بسیاری از نقاط به عنوان خطوط حمایت و مقاومت عمل کرده است.
نحوهی استفاده SMA:
به طور کلی اگر قیمت بالای خط میانگین متحرک باشد، گفته می شود که روند صعودی است و برعکس اگر قیمت پایین خط میانگین باشد، روند نزولی است. اما این تمام ماجرا نیست. گاهی یک خبر میتواند باعث تغییر روند بشود. به این معنی که با وجود اینکه خط میانگین متحرک به شما سیگنالی برای خرید یا فروش میدهد، اما بازار طبق پیشبینی شما پیش نمی رود. راهحل چیست؟
شما میتوانید همزمان با چند شاخص میانگین متحرک کار کنید تا روند بازار را بهتر پیش بینی کنید.
میانگین متحرک نمایی (EMA)
میانگین متحرک نمایی (EMA) نسخه اصلاح شده از میانگین متحرک ساده (SMA) است. در این اندیکاتور قیمتهای بسته شدهی اخیر، وزن بیشتری نسبت به قیمتهای قدیمیتر دارند؛ به بیانی دیگر «میانگین متحرکنمایی» همان «میانگین وزنی متوسط قیمت» است که قیمتهای اخیر، وزن بیشتری را در محاسبه دربرمیگیرند.
خط نارنجی SMA و خط آبی EMA را نشان میدهد.
به زبان ساده، میانگین متحرک نمایی از میانگین متحرک ساده سریعتر به تغییر قیمت واکنش نشان میدهد. از طرفی میدانیم، هر چه شما سریعتر روند بازار را تشخیص بدهید، میتوانید سود بیشتری هم بدست بیاورید. اما نقطه ضعف میانگین متحرک نمایی این است که همانطور که سرعت آن در نمایش روند بالاست، می تواند به خطا نوسانات قیمتی را به صورت تغییر روند نمایش دهد. و این باعث می شود که کمتر قابل اتکا باشد.
میانگین متحرک نمایی برای افرادی که به صورت کوتاهمدت معامله میکنند گزینهی بهتری است. خیلی از تریدرها از هر دو میانگین به صورت همزمان استفاده میکنند تا درک بهتری از روند بازار پیدا کنند.
شاخص قدرت نسبی (RSI)
شاخص دیگری که معمولاً مورد استفاده قرار میگیرد، شاخص قدرت نسبی (RSI) است که زیرمجموعهای از اسیلاتورها شناخته میشوند. برخلاف میانگین متحرک ساده که به سادگی تغییرات قیمت را در طول زمان دنبال میکند، اسیلاتورها فرمولهای ریاضی را روی دادههای قیمتی اعمال کرده و خروجی آنها در محدودههایی از پیش تعیین شده قرار میگیرد. در مورد RSI، این محدوده از ۰ تا ۱۰۰ است.
در این تصویر RSI در محدودهی ۶۰ قرار دارد.
نحوهی استفاده از RSI:
- RSI زیر ۳۰ سیگنال خرید: عددهای زیر ۳۰ شرایطی را نشان میدهد که یک ارز بیش از حد فروخته شده است. خیلی از تریدرها این نقطه را مناسب برای خرید میدانند. چون به اندازه ی کافی این ارز فروخته شده و به احتمال زیاد زمان اصلاح و صعودی شدن بازار است.
- RSI بالای ۷۰ سیگنال فروش: عددهای بالای ۷۰ شرایطی را نشان میدهد که یک ارز زیادی خریداری شده است. پس احتمال ریزش قیمت وجود دارد. چون بسیاری از خریداران برای اینکه سود خود را گرفته اند داراییهایشان را میفروشند.
شاخص Stochastic RSI
علاوه بر ابزارهای ابتدایی و ساده در تحلیل تکنیکال، اندیکاتورهایی وجود دارند که برای تولید داده نیازمند چندین اندیکاتور دیگر هستند. برای مثال برای محاسبه اندیکاتور استوکاستیک (Stochastic RSI)، یک فرمول ریاضی به RSI معمولی اضافه میشود و نتیجه آن با توجه به (RSI) و آن فرمول ریاضی محاسبه میشود.
در تصویر بالا شاخص Stoch RSI در زیر بازه ۲۰ قرار دارد و انتظار میرود که با اصلاح قیمتی به سمت بالا حرکت کتد.
نحوهی استفاده Stoch RSI:
استوکستیک RSI، مانند RSI از شاخصهای اسیلاتور است، که بین بازه ی ۰ تا ۱۰۰ در نوسان است.
- اگر شاخص به زیر ۲۰ برود، شرایطی را نشان میدهد که یک ارز بیش از اندازه فروخته شده است و احتمال صعود قیمت وجود دارد.
- اگر شاخص بالای ۸۰ برود، شرایطی را نشان میدهد که یک ارز بیش از حد خریداری شده است. پس احتمال ریزش قیمت وجود دارد.
- از خط میانی ۵۰ میتوان برای تشخیص روند بازار استفاده کرد. بالای ۵۰ روند صعودی و پایین ۵۰ روند نزولی را میتوان انتظار داشت.
باند بولینجر (Bollinger Bands)
شاخص باند بولینجر (Bollinger Bands) نوع دیگری از اسیلاتورها است که در بین معاملهگران محبوبیت بسیاری دارد. باند بولینجر برای پیشبینی وضعیت احتمالی بیشخرید (overbought) یا بیشفروش (oversold) و همچنین اندازهگیری نوسانات بازار استفاده میشود.
به زبان ساده این شاخص به ما می گوید که با بازاری ساکت سروکار داریم و یا بازاری پرنوسان و شلوغ:
- زمانی که بازار آرام است، پهنای باند کوچک میشود.
- زمانی که بازار پرنوسان است، پهنای باند بزرگ می شود.
همانطور که مشخص است، قیمت بعد از برخورد با باند بالایی به سمت خط میانی حرکت کرده است.
باند بولینجر از سه خط تشکیل شده است:
- باند بالایی
- خط میانی
- باند پایینی
خط میانی همان خط میانگین متحرک ساده است. خطوط بالایی و پایینی، انحراف معیارهای حول خط میانی هستند. در اینجا قصد نداریم انحراف معیار یا فرمولهای این شاخص را بازگو کنیم، بلکه نحوهی استفاده از این شاخص را به شما آموزش میدهیم.
نحوهی استفاده BB:
به طور کلی قیمت تمایل دارد که به سمت خط میانی حرکت کند. این تمام کاربرد و نکته ی مهم استفاده از شاخص بولینجر است.
- اگر قیمت خیلی صعودی و به خط بالایی باند برسد، احتمال بازگشت و ریزش به سمت خط میانی وجود دارد.
- اگر قیمت خیلی ریزشی و به خط پایینی نزدیک شود، احتمال بازگشت و صعود به سمت خط میانی وجود دارد.
به بیانی سادهتر، از باند بولینجر برای تشخیص خطوط مقاومت و حمایتی استفاده میشود.
شاخص مکدی (MACD)
مثال دیگر اندیکاتور میانگین متحرک همگرایی/ واگرایی (Moving Average Convergence Divergence) است که به اختصار MACD نامیده میشود.
تمایز خط آبی از خط سیگنال به راحتی ممکن نیست، و سیگنال خیلی قوی به ما نمیدهد. اما خطوط بالای هیستوگرام قرار دارند.
به طور کلی مکدی با سه خط (سه مفهوم) نمایش داده میشود.
- خط اول میانگین متحرک سریعتر را نشان میدهد. (خط آبی)
- خط دوم میانگین متحرک کندتر را نشان میدهد. (خط قرمز- خط سیگنال)
- خط سوم اختلاف بین خط اول و دوم را نمایش میدهد. (هیستوگرام-سفید)
تریدرها از این خطوط، سیگنالهای خرید یا فروش را دریافت میکنند. چطور؟
نحوهی استفاده MACD:
زمانی که خط اول (آبی)، خط سیگنال (قرمز) را قطع میکند، و به بالا یا پایین آن حرکت میکند، سیگنال خرید یا فروش استخراج میشود.
- سیگنال خرید: خط آبی، خط سیگنال را قطع کند و به بالای آن حرکت کند.
- سیگنال فروش: خط آبی، خط سیگنال را قطع کند و به پایین آن حرکت کند.
اما این سیگنالها خیلی قوی نیستند، و در بسیاری از موارد با تغییر قیمت روند باز هم تغییر میکند.
خط میانی یا هیستوگرام ابزاری است برای تقویت سیگنالها:
- اگر سیگنال صعودی و در بالای خط میانی باشد، سیگنال خرید قویتر است.
- اگر سیگنال نزولی و در پایین خط میانی اتفاق بیفتد، سیگنال فروش قویتر است.
در تصویر بالا مشاهده میکنید که مکدی با اختلاف بالای خط میانی (هیستوگرام) است.
سیگنالهای معاملاتی
به طور کلی اندیکاتورها دید خوبی نسبت به روندهای کلی بازار به یک معاملهگر میدهد، اما از آنها میتوان برای یافتن نقاط احتمالی ورود و خروج (سیگنال خرید یا فروش) هم استفاده کرد؛ این سیگنالها ممکن است در شرایط خاصی در نمودار یک اندیکاتور ایجاد شوند.
همانطور که قبلاً بحث شد، سیگنالهای معاملاتی تولید شده از سوی تحلیل تکنیکال همیشه دقیق نیستند و همیشه باید درصدی را برای خطا (سیگنالهای غلط) از جانب اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال در نظر گرفت. این امر کمی در بازار ارزهای دیجیتال نگرانکننده است؛ چون در این بازار، داراییها حجم کمتری دارند و طبعا نوسانات بیشتری را نسبت به بازارهای سنتی تجربه میکنند.
نقدی مخالف بر تحلیل تکنیکال
گرچه امروزه تحلیل تکنیکال به طور گسترده در بازارهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد اما از نظر بسیاری از متخصصان، تحلیل تکنیکال روشی بحثبرانگیز و غیرقابل اعتماد است. به عبارتی گفته می شود که چون افراد زیادی به آن فکر میکنند، وقایع رخ میدهد. منتقدان معتقدند در شرایط بازارهای مالی اگر تعداد زیادی از معاملهگران و سرمایهگذاران به انواع یکسانی از شاخصها مانند خطوط حمایت و مقاومت اعتماد کنند، احتمال عملکرد صحیح این شاخصها افزایش مییابد.
از طرف دیگر بسیاری از طرفداران تحلیل تکنیکال معتقدند که هر تحلیلگر با روش خاص خود و با استفاده از اندیکاتورهای مختلف و زیاد، نمودارها را تجزیه و تحلیل میکند. این بدان معناست که عملا استفاده از یک استراتژی خاص و یکسان برای تعداد زیادی از معاملهگران غیرممکن است.
تحلیل بنیادین در مقابل تحلیل تکنیکال
پیشفرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که قیمتهای حال حاضر در بازار تمام عوامل بنیادی مربوط به یک دارایی خاص را منعکس میکند. بر خلاف رویکرد تحلیل تکنیکال که عمدتا بر دادههای قیمتی و تاریخچه قیمتی و حجم (نمودارهای بازار) متمرکز است، تحلیل بنیادین یا فاندامنتال به تحقیق گسترده پیرامون عوامل کیفی پروژه اصرار دارد.
در تحلیل بنیادین، دیدگاه این است که عملکرد آینده یک دارایی به چیزهایی بیش از دادههای تاریخی وابسته است؛ اساساً تحلیل بنیادین روشی است که برای برآورد ارزش ذاتی یک شرکت، یک تجارت یا یک دارایی استفاده میشود. در این تحلیل طیف گستردهای از شرایط خرد و کلان اقتصادی مانند مدیریت و شهرت شرکت، رقابت در بازار و نرخ رشد و سلامت صنعت در نظر گرفته میشود.
بنابراین، ممکن است اینگونه در نظر بگیریم که برخلاف تحلیل تکنیکال که عمدتا به عنوان ابزاری برای پیشبینی عملکرد قیمت و رفتار بازار استفاده میشود، تحلیل بنیادین با در نظر گرفتن زمینه و پتانسیلهای موجود در یک دارایی، میتواند برای یک تحلیلگر مشخص کند که آیا یک دارایی بیش از حد ارزشگذاری شده یا خیر. درحالی که بیشتر معاملهگران کوتاه مدت ترجیح میدهند از تحلیل تکنیکال استفاده کنند، ترجیح مدیران صندوقها و سرمایهگذاران بلند مدت، تحلیل بنیادین است.
یک مزیت مهم در تحلیل تکنیکال این است که به دادههای کمی متکی است. بنابراین چارچوبی بیطرفانه برای تحقیق عینی از تاریخچه قیمتی فراهم میکند و برخی حدس و گمانها که با رویکرد کیفی در تحلیل بنیادین ارائه میشود را از بین میبرد.
با این حال تحلیل تکنیکال علیرغم سروکار داشتن با دادههای تجربی کماکان تحت تأثیر تعصبات و طرفداریهای شخصی است. به عنوان مثال یک معاملهگر که به شدت یک ارز را پیش داوری کرده، طوری از ابزارهای تحلیل تکنیکال بهره ببرد و اطلاعات را ناخودآگاه دستکاری کند که نهایتا آن گونه که دوست دارد تصمیم بگیرد. در بسیاری از موارد این اتفاق بدون آگاهی آنها رخ میدهد. علاوه بر این در دورههایی که بازارها الگو یا روند مشخصی ندارند، تحلیل تکنیکال ممکن است شکست بخورد.
سخن آخر
جدا از نقد و بحثهای طولانی درباره اینکه کدام روش تحلیل بهتر است، به نظر ترکیبی از تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادین توسط بسیاری از افراد مورد پذیرش است. درحالی که تحلیل بنیادین بیشتر به استراتژیهای سرمایهگذاری بلندمدت مربوط میشود، تحلیل تکنیکال ممکن است اطلاعات روشنی در مورد شرایط بازار در روند کوتاهمدت فراهم کند. احتمالا این اطلاعات، برای معاملهگران و سرمایهگذاران مفیدتر است.
بهترین اندیکاتور تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال؛ آموزش اندیکاتورها و اسیلاتورها
اندیکاتور و اسیلاتور تحلیل تکنیکال انواع مختلفی دارد که بهترین و دقیق ترین شاخص ها در حوزه ارز دیجیتال مانند بیت کوین را آموزش میدهیم.
تحلیلگران از اندیکاتورها به منظور فهم و درک بیشتر رفتار قیمت در بازار ارزهای دیجیتال استفاده میکنند. اندیکاتور به راحتی قابل تحلیل بوده و هشدارها و سیگنالهای خرید و فروش در آن به راحتی قابل استفاده است. در تحلیل تکنیکال، تعداد شاخصها بسیار زیاد است و افرادی که روزانه ترید کرده یا از نوسانات قیمت برای کسب سود استفاده میکنند و همچنین کسانی که قصد خرید بلند مدت و سرمایهگذاری در بازار ارزهای دیجیتال را دارند، میتوانند از این اندیکاتورها استفاده نمایند.
دقیق ترین اندیکاتور های تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال کداماند؟
کارایی شاخص در تحلیل تکنیکال به حدی است که برخی از تریدرها و تحلیلگران حرفهای بازار، اندیکاتورهای مخصوص خود را نوشته و از آنها برای خرید و فروش خود استفاده میکنند. در این مقاله، قصد داریم برخی از مهمترین و دقیق ترین انوع اندیکاتور که در بازار ارزهای دیجیتال استفاده میشوند را معرفی کنیم.
اندیکاتور RSI (قدرت نسبی) در تحلیل تکنیکال
اندیکاتور RSI یک اسیلاتور است که قدرت خریدار و فروشنده را در بازار مشخص میکند. این اندیکاتور با در نظر گرفتن قیمت بسته شدن ارز دیجیتال در یک دوره مشخص (به صورت پیشفرض 14 روزه)، قدرت نسبی بازار را نشان میدهد. این اسلاتور بین صفر و صد نوسان میکند.
اندیکاتور RSI نشانگر مومنتم (Momentum) بازار است و آن را در تغییرات قیمتی و روند قیمتی بازار نشان میدهد. به عبارت دیگر، زمانی که مومنتم و قیمت باهم در حال افزایش باشند، نشاندهنده قدرت زیاد روند صعودی بوده و این افزایش مومنتم بازار نشان میدهد که تریدرها همچنان خریدار آن هستند.
در مقابل، زمانی که قیمت افزایش مییابد اما مومنتم در حال کاهش است، نشاندهنده ضعیف شدن روند صعودی بوده و خبر از به پایان رسیدن روند صعودی فعلی بازار میدهد.
به طور کلاسیک، اندیکاتور RSI دو محدوده و منطقه اشباع فروش و اشباع خرید دارد. زمانی که عدد شاخص قدرت نسبی بیشتر از 70 باشد، گفته میشود که بازار در محدوده اشباع خرید قرار گرفته است. همچنین زمانی که مقدار عددی این اندیکاتور کمتر از 30 شود، گفته میشود که بازار در محدوده اشباع فروش قرار دارد.
برای مثال، هر چه مقدار اندیکاتور قدرت نسبی به سقف (100) و کف خود (صفر)، نزدیکتر شود، نشاندهنده اتمام روند فعلی و تغییر روند و یا پولبک زدن به سطح مقاومت و سطح حمایت شکست شده و ادامه روند فعلی خواهد بود.
در هر صورت، بالا بودن عدد این اندیکاتور نشاندهنده اصلاح قیمت یا بازگشت روند است. با این حال، انجام معاملات و خرید و فروش صرفا با توجه به این اندیکاتور، روش صحیحی نست. زیرا همانند سایر اندیکاتورها و ابزارهای موجود در تحلیل تکنیکال، اندیکاتور RSI نیز دارای خطا است. به همین خاطر روش صحیح این است که از این اندیکاتور در کنار دیگر ابزارها استفاده شود. ترکیب چند اندیکاتور باعث میشود خطای تحلیل به مقدار زیادی کاهش یابد.
میانگین متحرک یا مووینگ اوریج (Moving Average)
میانگین متحرک یا مووینگ اوریج، اندیکاتوری است که تغییرات قیمتی را به صورت اصلاح شده و با گرفتن میانگین قیمت آن در یک دوره زمانی مشخص نشان میدهد. با استفاده از این شاخص، روند قیمت به راحتی مشخص میشود. به دلیل اینکع این اندیکاتور از دادههای قیمتی در گذشته استفاده میکند، یک شاخص پسرو محسوب میشود. میانگین متحرک ساده (Simple Moving Average یا SMA) و میاتگین متحرک نمایی (Exponential Moving Average یا EMA)، بیشترین کاربرد را در بین میانگین متحرکها دارند.
میانگین متحرک ساده یا SMA یا MA، میانگین قیمت را در یک دوره زمانی مشخص نشان میدهد. برای مثال، میانگین متحرک ساده 10 روزه یا SMA-10 میانگین قیمت را در 10 روز گذشته محاسبه کرده و آن را نمایش میدهد.
در طرف دیگر، میانگین متحرک نمایی یا EMA، میانگین قیمت در یک دوره مشخص را با ضریب بیشتر روزهای اخیر محاسبه میکند. هرچه دوره زمانی این شاخص افزایش یابد، تغییرات اندیکاتور به نسبت قیمت، کندتر و با تاخیر بیشتر خواهد شد. مثلا میانگین متحرک 200 روزه به نسبت میانگین متحرک 50 روزه، کندتر حرکت میکند.
تریدرها از این اندیکاتور بیشتر به عنوان ابزاری برای تشخیص روند بازار استفاده میکنند. برای مثال زمانی که قیمت برای مدتی بالای میانگین متحرک 200 روزه نوسان کند، عمده تریدرها روند بازار را صعودی در نظر میگیرند.
کاربرد دیگر این اندیکاتور، استفاده از دو میانگین متحرک با دوره زمانی متفاوت و در نظر گرفتن تقاطع آنها به عنوان سیگنالی برای خرید و فروش است. برای مثال، زمانی که میانگین متحرک 100 روزه میانگین متحرک 200 روزه را به سمت پایین شکسته و به زیر آن حرکت کند، نشانهای برای فروش است (تقاطع مرگ – Death Cross). از طرف دیگر خلاف این حرکت را میتوان نشانهای برای صعود قیمت در نظر گرفت (تقاطع طلایی – Golden Croos).
برای مطالعه مطالب بیشتر در این زمینه به مقاله آموزش اندیکاتور میانگین متحرک مراجعه کنید.
اندیکاتور مک دی یا MACD در تحلیل تکنیکال
اندیکاتور مک دی نیز ابزاری برای شناسایی مومنتم بازار با استفاده از دو میانگین متحرک است. این شاخص از دو خط تشکیل شده است: خط مک دی (MACD Line) و خط سیگنال (Signal Line). خط مک دی، تفاضل میانگین متحرک نمایی 26 روزه از میانگین متحرک نمایی 12 روزه و خط سیگنال نیز میانگین متحرک نمایی 9 روزه خود خط مک دی است.
همچنین در اندیکاتور MACD از هیستوگرام استفاده میشود که این نمودار، تفاضل بین خط مک دی و خط سیگنال است. یکی از کاربردهای این اندیکاتور، مشاهده واگرایی بین قیمت و اندیکاتور بوده که عموما نشانهای قوی برای تغییر روند بازار است. کاربرد دیگر این شاخص، مشاهده تقاطع دو خط میانگین متحرک آن است. تقاطع خط مک دی و خط سیگنال در اندیکاتور MACD، مانند آنچه در مورد میانگین متحرک گفته شد، نشانهای برای صعود و نزول بازار است.
اندیکاتور مک دی و RSI مومنتوم بازار را محاسبه میکنند اما با دو روش متفاوت. لذا استفاده همزمان این دو اندیکاتور میتواند خطا را تا حد زیادی کاهش دهد.
استوکستیک RSI یا استوک RSI
اندیکاتور استوک RSI نیز یک اسیلاتور به منظور محاسبه مومنتم بازار است. در این اندیکاتور نیز مانند RSI محدوده اشباع خرید و اشباع فروش وجود دارد که میتواند مورد استفاده قرار گیرد. این شاخص، مشتق گرفته شده از اندیکاتور قدرت نسبی است، با این تفاوت که برای محاسبه آن به جای استفاده از اطلاعات قیمت، از اطلاعات اندیکاتور RSI استفاده میشود.
به علت تغییرات سریعتر این اندیکاتور به نسبت RSI، فرصتهای خرید و فروش بیشتری را در اختیار ما قرار میدهد. معمولا بیشترین استفاده از این شاخص در زمان قرار گیری آن در محدوده اشباع خرید و فروش است. در این اندیکاتور به محدوده بالای 80، محدوده اشباع خرید و به محدوده زیر 20، محدوده اشباع فروش گفته میشود. استوک RSI صفر نیز به معنی آن است که اندیکاتور RSI در دوره زمانی تعیین شده (معمولا 14) در کمترین حد خود قرار گرفته است. در طرف مقابل، استوک RSI صد، نشان میدهد که شاخص RSI در بالاترین حد خود قرار گرفته است.
قرارگیری شاخص استوک RSI در محدوده اشباع خرید و اشباع فروش، به معنی بازگشت روند نخواهد بود(همانند آنچه در اندیکاتور RSI داشتیم)، بلکه نشان میدهد که اندیکاتور RSI به محدوده اشباع خرید یا اشباع فروش خود نزدیک میشود. همچنین توجه داشته باشید که اندیکاتور استوک RSI در مقایسه با اندیکاتور RSI تغییرات بسیار بیشتری داشته و از این جهت سیگنالهای خطا در آن بیشتر از اندیکاتور RSI است.
اندیکاتور بولینگر باند یا Bollinger Bands در تحلیل تکنیکال
اندیکاتور بولینگر باند، نوسانات بازار را اندازهگیری میکند. این اندیکاتور از سه خط تشکیل شده است. خط میانی یک میانگین متحرک ساده بوده و یک خط در بالا و یک خط در پایین این میانگین متحرک قرار دارند. این دو خط بالا و پایین یا باندهای اندیکاتور بولینگر، انحراف معیار میانگین متحرک(خط میانی) هستند.
با افزایش نوسانات و تغییرات قیمت، فاصله این باندها تغییر کرده و این خطوط به هم نزدیک یا از هم دور میشوند. نزدیک شدن قیمت به باند بالایی این اندیکاتور، به منزله قرارگیری قیمت در محدوده اشباع خرید و نزدیک شدن قیمت به باند پایین آن، نشاندهنده قرارگیری قیمت در محدوده اشباع فروش است. شکستن باندهای این اندیکاتور بسیار کم اتفاق میافتد که در این صورت قدرت روند فعلی بازار را نشان میدهد.
کاربرد دیگر این اندیکاتور، فاصله بین باندها است. در حالتی که باندهای بولینگر بسیار به هم نزدیک شوند و اصطلاحا در حالت فشار قرار گیرند، سیگنالی برای یک حرکت شدید و ناگهانی در بازار خواهد بود. همچنین در حالتی که فاصله بین باندهای بولینگر زیاد شود، این شاخص کاهش نوسانات قیمت و وارد شدن آن به یک روند خنثی را هشدار میدهد.
جمعبندی
اندیکاتورها زمانی بیشترین استفاده را دارند که باهم ترکیب شوند و استفاده از یک اندیکاتور، احتمال شکست را افزایش خواهد داد. اما ترکیب آنها، خطا را به میزان زیادی کاهش میدهد. یادگیری تحلیل تکنیکال نیازمند انجام تمرین زیاد و دیدن نمودارهای زیاد است. اگر قصد یادگیری تحلیل تکنیکال را دارید، میتوانید کانال رایگان سیگنال اکسچینو مگ را دنبال کنید که محلی برای مشاهده و تمرین تحلیلها در بازار ارزهای دیجیتال است.