تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟

ازنظر تحلیل امواج الیوت، همان موج اول از حرکتهای جهشی محسوب میشود
تئوری داو Dow Jones
تئوری داو یک نظریه مالی است که می گوید بازار در صورتی روند صعودی دارد که یکی از میانگین های آن بالاتر از یک سقف قیمت قبلی پیش برود و با پیشرفت مشابهی در میانگین دیگر همراه باشد یا به دنبال آن دنبال شود.
به عنوان مثال ، اگر میانگین صنعتی داو جونز (DJIA) به بالاترین حد صعود کند ، انتظار می رود میانگین حمل و نقل داوجونز (DJTA) در یک بازه زمانی منطقی از این روند پیروی کند.
تئوری داو یک چارچوب فنی است که پیش بینی می کند در صورتی که یکی از میانگین های آن بالاتر از یک بالاترین قیمت قبلی باشد که همراه با پیشرفت مشابهی در میانگین دیگر باشد ، بازار در یک روند صعودی قرار دارد.
این نظریه بر این تصور پیش بینی شده است که بازار همه چیز را به روشی منطبق با فرضیه بازارهای کارآمد تطبیق می دهد.
در چنین الگویی ، شاخص های مختلف بازار باید یکدیگر را از نظر عملکرد قیمت و الگوهای حجم تأیید کنند تا روند معکوس شود.
درک تئوری داو
تئوری داو رویکردی برای تجارت است كه توسط چارلز اچ. داو ارائه شد ، وی با ادوارد جونز و چارلز برگسترسر ، داو جونز و شركت را تأسیس كرد و متوسط صنعتی داو جونز را در سال 1896 توسعه داد.
چارلز داو در سال 1902 درگذشت ، و به دلیل مرگ او هرگز نظریه کامل خود را در بازارها منتشر نکرد ، اما چندین پیرو و وابسته آثاری را منتشر کردند که در مقاله ها گسترش یافته اند.
برخی از مهمترین مشارکتهای تئوری داو شامل موارد زیر است:
"فشارسنج بازار سهام" ویلیام پی. همیلتون (1922)
رابرت رئا "تئوری داو" (1932)
جورج شفر "چگونه به بیش از 10 هزار سرمایه گذار در سودآوری سهام کمک کردم" (1960)
"تئوری داو امروز" ریچارد راسل (1961)
داو معتقد بود که بورس اوراق بهادار به عنوان یک کل معیار قابل اعتمادی برای شرایط کلی تجارت در اقتصاد است و با تجزیه و تحلیل بازار کل ، می توان آن شرایط را دقیق ارزیابی کرد و جهت روند عمده بازار و جهت احتمالی سهام منفرد را شناسایی کرد.
این نظریه در تاریخ صد و یک ساله خود دستخوش تحولات بیشتری شده است ، از جمله مشارکت های ویلیام همیلتون در دهه 1920 ، رابرت رئا در دهه 1930 و ای جورج شفر و ریچارد راسل در دهه 1960.
جنبه های نظریه از دست رفته است ، به عنوان مثال ، تأکید آن بر بخش حمل و نقل - یا راه آهن ، در شکل اصلی آن - اما روش داو هنوز هسته اصلی تجزیه و تحلیل فنی مدرن را تشکیل می دهد.
نظریه داو چگونه کار می کند
شش مولفه اصلی در تئوری داو وجود دارد.
بازار همه چیز را شفافیت می دهد
نظریه Dow بر اساس فرضیه بازارهای کارآمد (EMH) عمل می کند ، که بیان می کند قیمت دارایی ها تمام اطلاعات موجود را در بر می گیرد.
به عبارت دیگر ، این رویکرد نقطه مقابل اقتصاد رفتاری است.
پتانسیل درآمد ، مزیت رقابتی ، صلاحیت مدیریت - همه این عوامل و موارد دیگر در بازار قیمت گذاری می شوند ، حتی اگر همه افراد از همه یا هر یک از این جزئیات اطلاع نداشته باشند.
در قرائت دقیق تر این نظریه ، حتی رویدادهای آینده نیز به صورت خطر شفافیت است.
سه نوع روند اصلی بازار وجود دارد
بازارها روندهای اصلی را تجربه می کنند که یک سال یا بیشتر طول می کشد ، مانند بازار گاو نر یا خرس.
در این روندهای گسترده تر ، آنها روند ثانویه را تجربه می کنند ، که اغلب بر خلاف روند اصلی کار می کنند ، مانند عقب نشینی در بازار گاو نر یا افزایش در بازار خرس این روندهای ثانویه از سه هفته تا سه ماه طول می کشد.
سرانجام ، روندهای جزئی کمتر از سه هفته وجود دارد که عمدتا سر و صدا هستند.
در نتیجه روندها ثانوی میتوانند بلند مدت ، میان مدت و کوتاه مدت باشند.
روندهای اصلی سه مرحله دارند
طبق تئوری داو ، یک روند اصلی از سه مرحله عبور می کند.
در بازار گاوی ، مرحله انباشت ، مرحله مشارکت عمومی (یا حرکت بزرگ) و مرحله اشتیاق است.
در بازار خرس ، مرحله توزیع ، مرحله مشارکت عمومی و مرحله وحشت (یا ناامیدی) نامیده می شوند.
شاخص ها باید یکدیگر را تأیید کنند
برای ایجاد یک روند ، شاخص های فرضی Dow یا میانگین بازار باید یکدیگر را تأیید کنند.
این بدان معنی است که سیگنالهایی که در یک شاخص وجود دارد باید با سیگنالهای دیگر مطابقت داشته باشند .
اگر یک شاخص ، مانند میانگین صنعتی داو جونز ، روند صعودی اولیه جدید را تأیید کند ، اما شاخص دیگری در روند نزولی اولیه باقی بماند ، معامله گران نباید تصور کنند که روند جدیدی آغاز شده است.
داو از دو شاخصی که او و شرکایش اختراع کرده اند ، میانگین صنعتی داو جونز (DJIA) و میانگین حمل و نقل داو جونز (DJTA) استفاده کرد ، با این فرض که اگر شرایط تجاری در واقع سالم باشد ، به عنوان افزایش DJIA ، ممکن است پیشنهاد می شود که راه آهن از جابجایی باری که این فعالیت تجاری لازم دارد سود می برد.
اگر قیمت دارایی ها در حال افزایش بود اما راه آهن رنج می برد ، احتمالاً روند پایدار نخواهد بود.
این معکوس نیز اعمال می شود:
اگر راه آهن رشد کرد اما بازار در حال رکود است ، روند مشخصی وجود ندارد.
حجم باید روند را تأیید کند
اگر قیمت در جهت اصلی حرکت کند ، حجم باید افزایش یابد و اگر بر خلاف آن حرکت کند ، باید کاهش یابد.
حجم کم نشان دهنده ضعف در روند است.
به عنوان مثال ، در بازار گاوی، با افزایش قیمت ، حجم باید افزایش یابد و در هنگام بازگشت ثانویه کاهش یابد.
اگر در این مثال در هنگام بازپس گیری حجم افزایش یابد ، این می تواند نشانه ای از روند معکوس باشد .
روندها ادامه دارند تا زمانی که یک واژگونی واضح رخ دهد
وارونگی در روندهای اولیه را می توان با روند ثانویه اشتباه گرفت.
تعیین اینکه آیا یک صعود در بازار خرس معکوس است یا یک حرکت کوتاه مدت است که باید با پایین آمدن پایین تر همراه باشد ، دشوار است و تئوری داو با تأکید بر تأیید برگشت احتمالی احتیاط را تأیید می کند.
نظریه داو و تحلیل تکنیکال
قبل از هر چیز لازم است عنوان کنیم که تحلیل تکنیکال بر روی هر نموداری که در پَسِ آن عرضه و تقاضا وجود دارد جواب میدهد، هرچقدر این عرضه و تقاضا پرحجمتر و شفافتر باشد، قدرت تحلیل تکنیکال در نمودارها بالاتر خواهد رفت.
شاید بتوان گفت شالوده تحلیل تکنیکال نظریه آقای داو (چالز داو) باشد؛ در حقیقت تئوری داو اساس تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی است. هسته این نظریه بر این اساس است که تمام عوامل و اطلاعات تأثیرگذار بر قیمت سهم، کالا و یا شاخص بر روی نمودار قیمت لحاظ شده است. بر اساس این نظریه بازار دارای روندهای مشخص و منظمی است که در ادامه بدان خواهیم پرداخت.
هسته اصلی نظریه داو هر عامل قابل شناختی (ازجمله عوامل تأثیرگذار بنیادی) بر روی عرضه و تقاضا اثرگذار است و این مهم در نمودار قیمت لحاظ شده است
اصول نظریه داو در تحلیل تکنیکال
درواقع قیمت تنها چیزی است که باید مورد تحلیل قرار گیرد، چراکه همانطور که گفتیم تمام عوامل عرضه و تقاضا بر روی قیمت اثرات خود را گذاشته است.
بر اساس نظریه داو بازار از روندهای صعودی و نزولی مشخصی تبعیت میکند؛ درواقع روند صعودی پیوسته افزایشیافته و قلهها را میسازد و روندهای نزولی درههای قیمتی را تشکیل میدهد. داو معتقد بود که قانون سوم نیوتن (همان قانون عمل و عکسالعمل) در بازارهای مالی کار میکند؛ به این معنی که پشت هر صعود (عمل) نزولی (عکسالعمل) نهفته است.
بر اساس نظریه داو بازار به سه روند حرکتی مشخص تقسیم میشود:
- روند اولیه: که همان جهشهای قیمتی اولیه است و معمولاً غیرقابلپیشبینی است؛ این امواج را میتوان به جزر و مد دریا تشبیه کرد که حرکتهای اصلی بازار را تشکیل میدهد.
- روند ثانویه: درواقع همان عکسالعملهای قیمتی است که میتوان آن را به امواج دریا تشبیه کرد؛ میزان این حرکتها (به لحاظ قیمتی) حدود یکسوم تا نیمی از حرکت روندهای اولیه است.
- روندهای جزئی: همان نوسانات جزئی که در دل روندهای اصلی اتفاق میافتد.
- روندهای سه مرحلهای
داو اعتقاد داشت روندهای اصلی بازار اهمیت زیادی دارد و این روندها معمولاً طی سه مرحله رخ میدهد:
- فاز انباشت: برخی از سرمایهگذاران با شک و تردید وارد بازار میشوند زیرا تغییر جهت بازار را احساس نمودهاند
ازنظر تحلیل امواج الیوت، همان موج اول از حرکتهای جهشی محسوب میشود
- فاز مشارکت عمومی: در این مرحله اغلب سرمایهگذاران اقدام به خرید میکنند.
ازنظر الیوتی، همان امواج حرکتی سوم و پنج است
- مرحله توزیع: روند جدید معکوسی در سهم در حال وقوع است و اخبار و اطلاعیههای بنیادی نیز این مهم را تائید میکنند.
ازنظر الیوتی شاید همان امواج کارکشن (اصلاحی) باشد.
- میانگینها باید یکدیگر را تائید کنند
داو اعتقاد داشت در یک تغییر جهت قیمت لازم است میانگینهای شاخص و سهم یکدیگر را تائید کنند تا نشان از آغاز طغیان در بازار باشد؛ درواقع لازم نبود سیگنالها همزمان اتفاق بیفتند اما میتوانستند در پس یکدیگر به وقوع بپیوندند.
داو اعتقاد داشت حجم در بازار مثل شرایط آب و هوایی تغییر میکند؛ بر همین اساس تغییرات حجم حرکت جهتدار قیمتها را ایجاد میکند. بر همین اساس داو حجم شاخص ثانویهی بازار را موردتوجه قرارداد و سیگنال خریدوفروش خود را بر اساس قیمت بسته شدن سهم قرارداد.
داو اعتقاد داشت قیمتها در روندها حرکت میکنند و مادامیکه نیروی خارجی بر روی تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ آن اثر نگذرند به جهت حرکت خود ادامه میدهند. درست همانند قوانین فیزیک
جمعبندی
هرچند چیزی که امروزه از آن بهعنوان تحلیل تکنیکال یاد میشود، شالوده نظریات چالز داو بوده و هست، اما نباید فراموش نمود که تحلیل تکنیکال را باید در کنار تحلیل بنیادی استفاده نمود.
این تحلیل بنیادی است که ارزنده بودن ذاتی یک سهم را برایمان روشن میسازد اما هیچگاه راجع به نقاط دقیق ورود و خروج نمیتوان بر اساس تحلیل بنیادی دل به دریا زد! پس با بنیادی تحلیل کنیم و بر اساس تکنیکال خریدوفروش کنیم…
نظریه داو
نظریه داو، قدیمی ترین روش شناسائی روندهای عمده در بازار سهام است. هدف این نظریه، شناسائی تغییرات در نوسان های عمده و اولیه بازار است. این نظریه حاصل مطالعات چارلز داو است. داو از اصول رفتار بازار سهام بعنوان سنجش شرایط تجاری استفاده کرد.
نظریه داو فرض می کند که اکثر سهام، در بیشتر اوقات پیرو روندهای بازار هستند. داو به منظور اندازه گیری بازار، دو شاخص ابداع کرد؛ یکی از آنها « متوسط داوجونز» که اساسا ترکیبی از 12 سهم بسیار عالی بود و دیگری « متوسط راه اهن داوجونز » که ترکیبی از 12 سهم شرکت راه اهن بود و با تکامل صنایع هواپیمایی و سایر اشکال حمل و نقل نام آن به شاخص « متوسط حمل و نقل » تغییر یافت.
ئوری داو بر اساس این ادعا بنا شده که شاخص های قیمت سهام تمایل به حرکت گروهی دارند. اگر میانگین سهام داوجونز بالا بیاید، آنگاه میانگین سهام حمل و نقل نیز افزایش می یابد. چنین همزمانی حرکت قیمت ها به خیز قیمت بازار اشاره دارد. متقابلا کاهش در هر دو میانگین صنعت و حمل و نقل اشاره به افت بازار دارد، چنانچه میانگین ها در خلاف جهت حرکت کنند نشانگر عدم اطمینان بازار برای قیمت سهام در آینده است.
اگر یکی از میانگین ها بعد از یک دوره افزایش قیمت سهام شروع به کاهش نماید، آنگاه هر دو به یک سو تمایل خواهند داشت. برای مثال ممکن است میانگین سهام صنعت افزایش یابد در حالیکه میانگین سهام حمل و نقل کاهش یابد. این موضوع به این نکته اشاره دارد که ممکن نیست سهام صنایع همواره در حال افزایش باشد بلکه ممکن است به زودی سیر تنزل را اغاز نماید.
بنابراین سرمایه گذار زیرک از این هشدار برای فروش و تبدیل اوراق بهادار استفاده خواهد نمود. مصالحه هنگامی رخ می دهد که پس از یک دوره از کاهش قیمت اوراق بهادار، یکی از میانگین ها شروع به افزایش نموده و دیگری رو به کاهش می نماید. طبق تئوری داو این واگرایی بیانگر این است که افت بازار بیشتر است و دیگر اینکه قیمت اوراق بهادار به زودی رو به افزایش خواهد داشت.
همکار داو، یعنی هامیلتون اصل داو را بسط داد و آن را طوری سازماندهی کرد که امروزه به عنوان یک رویکرد در بازار سهام مطرح است. هامیلتون حرکت اصلی (حرکت های اولیه قیمت ها مربوط به ارزش ذاتی اوراق بهادار) را به سه دسته مختلف طبقه بندی نمود: تجمع ، حرکت بزرگ و توزیع . مرحله تجمع، مقارن با پایان حرکت اصلی موجود و اغاز حرکت جدید در جهت مخالف است. در این مرحله افراد بسیار خبره متوجه پایان حرکت اصلی شده و شروع به معامله در جهت مخالف می کنند ولی در اخبار و تحلیل ها که در رسانه ها پخش می شوند جوی حاکم است که هنوز بر ادامه حرکت فعلی دلالت می کند.
در این دوره افراد عادی تحت تاثیر احساسات و شایعات کماکان در جهت فعلی بازار اقدام به معامله می نمایند. در مرحله تجمع حرکت ها کند هستند ولی حجم معاملات در جهت گرایش جدید رفته رفته افزایش می یابد. هامیلتون فکر می کند که تشخیص اولین مرحله تغییر جهت حرکت اصلی بازار گاهی بسیار مشکل است زیرا در پایان یک حرکت صعودی هنوز جو خوش بینی بر بازار حاکم بوده و به همین ترتیب در پایان یک حرکت نزولی همه با بد بینی به اوضاع اقتصادی نگاه می کنند. در مرحله حرکت بزرگ، که شدیدترین و طولانی ترین فاز حرکت اصلی است، حرکت جدید بازار کاملا آشکار شده و اعتماد مردم نسبت به حرکت جدید کاملا جلب می شود، لذا مشارکت مردم در بازار حجم معاملات را بیش از پیش بالا برده و روند حرکتی با شدت بیشتری نسبت به مرحله تجمع ادامه می یابد. این مرحله آسان ترین مرحله برای کسب درآمد است.
در مرحله آخر یا توزیع بازار بیش از تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ حد شباع شده و مانند بادکنکی که بیش از حد باد شده باشد در حال ترکیدن است. به این مرحله اصطلاحا حباب قیمیت ها می گویند. در این مرحله همان افراد خبره ای که در مرحله تجمع پیش قراول معامله گران بوده، معاملات خود را تسویه کرده و از بازار خارج می شوند ولی افراد عمولی و احساساتی هنوز تحت تاثیر شایعات در جهت حرکت فعلی وارد بازار می شوند. نظریه داو شش اصل اساسی دارد که توسط همیلتون، رئا و شفر جمع آوری شده است.
شش اصل اساسی نظریه داو
1- بازار سه نوع حرکت دارد
2- روند های بازار سه فاز دارند
3-بازار سهام تمام اخبار را کم ارزش می کند
4- شاخص های بازار سهام می بایست یکدیگر را تایید کنند
5- روند ها توسط حجم معاملات می بایست تایید شوند
6- روندها تا زمانی که اخطارهای قطعی جهت پایان آنها وجود نداشته باشد معتبرند
منابع:
جزوه درسی تصمیم گیری در مسایل مالی خانم دکتر تفتیان
"تحلیل تکنیکی پیشرفته"، ناشر عباس کنی
رهنمای رودپشتی، فریدون و صالحی، الله کرم، (1389)، " مکاتب و تئوری های مالی و حسبداری" انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی، چاپ اول.
لینک های مفید
2- روند های بازار سه فاز دارند
3-بازار سهام تمام اخبار را کم ارزش می کند
4- شاخص های بازار سهام می بایست یکدیگر را تایید کنند
5- روند ها توسط حجم معاملات می بایست تایید شوند
شش اصل اساسی نظریه داو
1- بازار سه نوع حرکت دارد
2- روند های بازار سه فاز دارند
3-بازار سهام تمام اخبار را کم ارزش می کند
4- شاخص های بازار سهام می بایست یکدیگر را تایید کنند
5- روند ها توسط حجم معاملات می بایست تایید شوند
· همه چیز در قیمت خلاصه می شود
· برآیند حرکت های قیمت تصادفی نبوده و تابع روند است
· چگونه از چرا اهمیت بیشتری دارد
· تاریخ تکرار می شود
در سال 1882 چارلز داو به همراه شریک تجاریش ادوارد جونز ، کمپانی داو جونز را تاسیس نمود. نظریات وی در قالب مقالات منتشر شده در مجله وال استریت پس از گذشت حدود یک قرن ، پایه و اساس تفکرات بسیاری از تحلیلگران تکنیکال و محققان بازار سرمایه بشمار می رود. در سال 1884 نخستین شاخص بازار سرمایه که از میانگین قیمت نهایی یازده شرکت ( نه شرکت مربوط به صنعت راه آهن و دو شرکت تولیدی ) بدست آمده بود توسط داو منتشر شد. داو دریافته بود که میانگین قیمت پایانی سهام این شرکتها می تواند مبنای خوبی برای تشخیص وضعیت اقتصادی کشور باشد. در سال 1897 داو این شاخص را به دو بخش شاخص دوازده شرکت صنعتی و شاخص بیست شرکت راه آهن تقسیم نمود. در سال 1928 تعداد شرکتهای موثر بر شاخص صنعت به 30عدد رسید و در ادامه وال استریت جورنال شاخص های متعددی را ارایه کرد. نظریه داو توسط ویلیام پیتر همیلتون در کتاب دماسنج بازار سرمایه تشریح شده است. بر این اساس اصول مقدماتی این نظریه بشرح زیر می باشند :
در سال 1882 چارلز داو به همراه شریک تجاریش ادوارد جونز ، کمپانی داو جونز را تاسیس نمود. نظریات وی در قالب مقالات منتشر شده در مجله وال استریت پس از گذشت حدود یک قرن ، پایه و اساس تفکرات بسیاری از تحلیلگران تکنیکال و محققان بازار سرمایه بشمار می رود. در سال 1884 نخستین شاخص بازار سرمایه که از میانگین قیمت نهایی یازده شرکت ( نه شرکت مربوط به صنعت راه آهن و دو شرکت تولیدی ) بدست آمده بود توسط داو منتشر شد. داو دریافته بود که میانگین قیمت پایانی سهام این شرکتها می تواند مبنای خوبی برای تشخیص وضعیت اقتصادی کشور باشد. در سال 1897 داو این شاخص را به دو بخش شاخص دوازده شرکت صنعتی و شاخص بیست شرکت راه آهن تقسیم نمود. در سال 1928 تعداد شرکتهای موثر بر شاخص صنعت به 30عدد رسید و در ادامه وال استریت جورنال شاخص های متعددی را ارایه کرد. نظریه داو توسط ویلیام پیتر همیلتون در کتاب دماسنج بازار سرمایه تشریح شده است. بر این اساس اصول مقدماتی این نظریه بشرح زیر می باشند :
همه چیز در شاخص ها لحاظ می شود : گرایشات معاملات در بازار ، مجموعه اطلاعات گذشته را در بازار وال استریت نشان می دهد و تاثیرشان را در میانگین ها وشاخص ها به جا می گذارد. این فرضیه که برای میانگین های بازار بکار می رود حتی برای بازارهای اختصاصی نیز صحت دارد و حتی در توصیف بلایای طبیعی نیز استفاده می شود. اگر چه بازارها نمی توانند حوادثی نظیر زلزله و سایر بلایای طبیعی را پیش بینی کنند اما از این رخدادها متاثر می شوند و تقریباً همزمان در عملکرد قیمت نشان داده می شوند.
بازار شامل سه نوع روند می باشد : بر اساس نظریه داو روند صعودی عبارتست از : هرگاه قیمت در یک رالی ( موج ) صعودی بالاتر از رالی صعودی پیش از آن قرار گیرد و یا قیمت در یک حفره ( موج ) نزولی بالاتر از حفره نزولی پیش از آن قرار گیرد یک روند صعودی خواهیم داشت. به عبارت دیگر روند صعودی الگویی از نوسانات رو به بالاست و بر عکس این حالت مجموعه ای از نوسانات رو به پایین را روند نزولی می نامیم. در یک روند مثبت قیمت ممکن است بارها به سمت بالا و پایین نوسان کند اما در نهایت برآیند آن دارای شیب مثبت است. تعریف فوق به نوعی اساس تحلیل روندها می باشد. داو معتقد بود که قوانین عمل و عکس العمل همان طوری که در جهان مادی وجود دارد برای بازارهای سرمایه نیز صادق است. داو بر این عقیده بود که زمانی قیمت سهم تا حد زیادی صعود می کند آنگاه سهم قیمت خود را تعدیل کرده و سپس دوباره به محدوده بالاترین قیمت خود باز می گردد و چنانچه در این حرکت نتواند به قیمت بالایی خود نزدیک شود ، محکوم به نزول بیشتر خواهد بود. بر مبنای نظریه داو یک روند خود شامل روند اولیه ، روند ثانویه و روند کوچک است. روند اولیه نشان دهنده جریان حاکم بر کل روند است و روند ثانویه در حقیقت امواجی است که جریان را تکمیل می کند و روندهای کوچک رفتاری مشابه سطح ناهموار دریا دارند. تصمیم گیری در مورد سمت جریان می تواند بدون توجه به بالاترین نقطه ای باشد که امواج در ساحل به آن می رسند. اگر هر موج نسبت به موج قبلی نفوذ بیشتری در ساحل داشته باشد جریان حاکم می شود. هرگاه بالاترین نقطه ای که امواج متوالی در ساحل به آن می رسند کاهش داشته باشد ، جریان رو به بازگشت و نابودی می گذارد. اما به عقیده داو جریانها می توانند حتی تا سالهای متوالی دوام داشته باشند. روند ثانویه در حقیقت تصحیح روند اولیه است. قیمتها اغلب در یک سوم تا دو سوم روند قبلی تصحیح می شوند. روند ثانویه معمولاً بین 3 هفته تا 3 ماه بطول می انجامد. بر اساس نظریه داو روند کوچک نشان دهنده نوساناتی است که در روند ثانویه رخ می دهند که معمولاً کمتر از سه هفته به درازا می انجامد.
روندهای بزرگ دارای سه مرحله هستند : چارلز داو بیشترین توجه را بر روند اولیه متمرکز نموده بود و سه مرحله را برای آن در نظر گرفت . مرحله اول ، مرحله تراکم یا تجمیع می باشد. سرمایه گذاران آگاه و زیرک در مرحله تجمیع اقدام به ورود به بازار می کنند. اگر روند پیش از آن نزولی بوده باشد ، این سرمایه گذاران زیرک در می یابند که موانع و اخبار بدی که باعث نزول قیمت شده بودند ، رو به کاهش گذاشته است. مرحله دوم ، مرحله مشارکت عمومی است. آغاز مرحله مشارکت عمومی زمانی است که قیمت سریعاً شروع به رشد می کند و اخبار اقتصادی رو به بهبود می گذارد. این مرحله زمان است که اکثر تحلیل گران تکنیکال شروع به سرمایه گذاری می کنند. مرحله نهایی ، مرحله توزیع خواهد بود. این مرحله زمانی است که روزنامه ها بصورت گسترده شروع به انتشار اخبار و تحلیل های مثبت می کنند و اخبار اقتصادی در بهترین حالت است. در این هنگام است که حجم معاملات در جریان مشارکت عمومی افزایش می یابد. اینجاست که همان سرمایه گذارانی که در اواخر دوران نزول ، شروع به خرید نموده بودند ، پیش از اینکه خریداران اخیر آماده فروش شوند ، شروع به عرضه می کنند. پژوهشگران تحلیلهای تکنیکال بر این باروند که سه مرحله بازار صعودی در نظریه داو شباهت زیادی به پنج رشته موج الیوت دارند.
شاخصها باید یکدیگر را تایید کنند : بر مبنای نظریه داو ، هر نشانه یا اخطار زمانی اهمیت دارد که همه شاخصها اخطار یا علامت مشابهی را نشان دهند و بدین گونه همدیگر را تایید کنند. بر این اساس شرط آغاز روند افزایشی آن است که هر دو شاخص از موج دوم بالاتر قرار بگیرند. قابل ذکر است ، ممکن است هر دو اخطار لزوماً هم زمان به وقوع بپیوندند. اما هر چه فاصله میان آنها کمتر باشد ، تایید قویتری بر تشخیص روند بدست می دهد. هرگاه دو شاخص واگرایی ایجاد کنند و برخلاف یکدیگر حرکت کنند ، روند قبلی همچنان پا برجا خواهد بود.
حجم معاملات باید روند را تصدیق نماید : بر اساس نظریه داو ، حجم معاملات یک عامل ثانویه اما مهم در تایید اخطارهایی می باشد که از تحلیل قیمت بدست آمده اند. به بیان ساده تر می بایست همسو با جهت روند اصلی باشد. در روندهای بزرگ صعودی حجم معاملات باید همراه با افزایش قیمتها بالا بروند. بر این اساس حجم معاملات چه بصورت افزایشی و چه بصورت کاهشی عامل مهمی در تصمیم گیریها هستند.
۱- همه چیز در میانگین ها (شاخص ها) لحاظ میشه: حاصل جمع و گرایشات معاملات در بازار نشون دهنده ی مجموعه ی اطلاعات گذشته است و تاثیرشون رو در شاخص ها به جا میذاره. بازار بورس خودش همه چیز رو میدونه!
۲- بازار سه نوع روند داره: قبل از این که بگیم داستان روندها چیه اول باید انواع روندها رو تعریف کنیم:
هر وقت قیمتی در یه رالی موج صعودی بالاتر از رالی موج صعودی قبلیش باشه و یا قیمت در یه حفره ی موج نزولی بالاتر از حفره ی موج نزولی قبلیش باشه یه روند صعودی داریم. خلاصه اش یعنی این که نوسانات رو به بالا داشته باشیم. برعکس این حالت هم میشه روند نزولی.
یه روند مثبت روندیه که اگه حتی بارها نوسان پایین و بالا داشت باز هم برایندش شیب مثبت داشته باشه و خب طبیعتا برعکسش میشه روند منفی!
داو نوشته: وقتی قیمت یه سهم خیلی زیاد میشه اون وقت سهم قیمت خودش رو تعدیل می کنه و بعد دوباره به محدوده ی بالاترین قیمتش برمیگرده و اگه نتونه به قیمت بالاییش نزدیک بشه محکوم به نزول بیشتره.
از نظر داو هر روندی از سه روند تشکیل شده: روند اولیه و روند ثانویه و روند کوچیک. روند اولیه نشون دهنده ی جریان حاکم بر کل رونده و روند ثانویه در واقع امواجی هستند که جریان رو تکمیل می کنن و تصحیح کننده ی اون هستند و روندهای کوچیک مثل سطح ناهموار دریا هستند. قیمت ها معمولا تا یک سوم یا دو سوم روند قبلی خودشون تصحیح میشن و روند ثانویه عموما بین ۳ هفته تا ۳ ماه طول میکشه.
۳- روندهای بزرگ سه تا مرحله دارند: داو بیشتر روی روند اولیه متمرکز بود و برای اون سه مرحله ی تراکم یا تجمیع و مشارکت عمومی و توزیع رو قائل می شد. تو مرحله ی تراکم سرمایه گذارهای آگاه یا زیرک اقدام به ورود به بازار می کن. اگه روند قبلی نزولی بوده باشه این آدم ها می فهمن که موانع و اخبار بدی که باعث نزول قیمت شده بود رو به کاهش گذاشته. اول مرحله ی مشارکت عمومی وقتیه که بیشتر تحلیل گرهای تکنیکی سیگنال بازار رو میگیرن و وارد میشن و وقتیه که قیمت سریعا زیاد میشه و اخبار اقتصادی خوبی رو تو بازار در مورد سهم پخش میکنه. تو مرحله ی توزیع هم دیگه اخبار و تحلیل های مثبت تو روزنامه ها و سایت ها در مورد اون سهم نوشته میشه و به خاطر مشارکت عمومی حجم معاملات بالا میره و اینجاست که اون سرمایه گذارهای آگاه . زیرک ما که سهم رو مفت خریده بودن به دلیل بالا رفتن تقاضا اون رو به قیمت بالایی میفروشن.
۴- شاخص ها باید همدیگه رو تایید کنند: یه سری اندیس توی تحلیل تکنیکال و موج های الیوت داریم که همگرایی و واگرایی و وضعیت شون نسبت به هم برامون معنی داره که تو فصل های بعدی بیشتر توضیحش میدم.
۵- حجم معاملات باید روند رو تصدیق کنه: داو وعنقد بود که حجم معاملات یه عامل مهم برای تایید اخطارهاییه که از تحلیل قیمت به دست میاد. مثلا در روندهای بزرک صعودی حجم معاملات باید با افزایش قیمت بالا بره. تو روندهای نزولی هم حجم معاملات تو نوسان های مثبت کاهشی و در نوسانات نزولی افزایشیه.
نظریه چارلز داو در تحلیل تکنیکال و چند انتقاد به این نظریه
در این مقاله ابتدا به اصول مقدماتی نظریه چارلز داو می پردازیم، سپس در پایان معایب این نظریه را ذکر می کنیم. بنابراین اگر شما نیز قصد دارید بدانید تئوری داو جونز چیست ، با این مقاله با ما همراه باشید.
مقدمه
در سال 1882 چارلز داو (Charles Dow) به همراه شریک تجاری خود ادوارد جونز (Edward Jones)، کمپانی داو جونز را تاسیس کردند. در آن سال ها داو نظریاتش را در قالب مقالاتی برای مجله وال استریت ارائه می کرد و امروز پس از گذشت بیش از یک قرن، اغلب تحلیل گران تکنیکال و محققان بازار سرمایه عقیده دارند که پایه و اساس آنچه امروزه به عنوان تحلیل تکنیکال شناخته می شود در واقع همان نظریه هایی است که در آن سال ها توسط داو ارائه شده اند.
امروزه بیشتر تحلیل گران تکنیکال با مبانی نظریه داو آشنایی دارند. نظریات او حتی با وجود دخالت تکنولوژی پیچیده کامپیوتر و پیشرفت هایی که در علم تحلیل تکنیکال رخ داده است، همچنان پایه و اساس مباحث تحلیل تکنیکال را تشکیل می دهد.
در سوم ژوئن 1884 نخستین شاخص بازار سرمایه که از میانگین قیمت نهایی یازده شرکت به دست آمده بود، توسط داو منتشر شد. از این تعداد، 9 شرکت مربوط به صنعت راه آهن و دو شرکت مربوط به کارخانجات تولیدی بودند. داو دریافته بود که میانگین قیمت پایانی سهام این شرکت ها می تواند مبنای خوبی برای تشخیص وضعیت اقتصادی کشور باشد.
در سال 1897 داو این شاخص را به دو قسمت تقسیم کرد که یکی شاخص دوازده شرکت صنعتی و دیگری شاخص 20 شرکت مربوط به راه آهن بود. 21 سال بعد، در سال 1928 تعداد شرکت های موثر بر شاخص صنعت به 30 مورد رسید.
در ادامه این مسیر وال استریت ژورنال شاخص های متعددی را ارائه کرد. یک صد سال پس از انتشار نخستین نظریات داو، انجمن تحلیل گران تکنیکال، جام نقره ای به نام گورهام را به پاس تلاش ها و خدمات چارلز داو در زمینه تحلیل تکنیکال به کمپانی داو جونز تقدیم کرد.
شاخصی که داو ارائه کرده است امروزه به عنوان دماسنج وضعیت بازار سرمایه و نمایشگر تغییرات این بازار به کار می رود و با گذشت حدود 80 سال از مرگ او این شاخص به عنوان یک ابزار ضروری توسط همه تحلیل گران تکنیکال استفاده می شود.
متاسفانه نظریه چارلز داو هرگز در زمان آنها در قالب کتاب ارائه نشد و همه آنچه از او باقیمانده است، مقالاتی است که یک قرن پیش برای نظریاتش درباره رفتار بازار سرمایه برای مجله وال استریت نوشته است.
در اولین سالگرد درگذشت چارلز داو، فردی به نام نلسون مقالات او را در قالب کتابی به نام The ABC of stock speculation جمع آوری و منتشر کرد. در سال 1922 ویلیام پیتر همیلتون (شریک داو و قائم مقام مجله وال استریت) کتابی به نام “دماسنج بازار سرمایه” منتشر کرد و در آن نظریه داو را شرح داد. ارائه دیگری از این نظریات نیز توسط رابرت رئا در سال 1932 در قالب یک کتاب صورت گرفته است.
داو نظریاتش را در قالب میانگین هایی که برای بازار سرمایه تعریف کرده بود، به کار برد. اکثر نظریات تحلیلی او در تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ بازارهای مختلف، به خوبی کاربرد دارند. در این مطلب به هر یک از این نظریات به طور مجزا پرداخته خواهد شد.
نظریه داو چیست ؟
در ادامه در راستای معرفی نظریه چارلز داو به اصول مقدماتی این نظریه که 6 مورد می باشد می پردازیم :
1- همه چیز در میانگین ها (شاخص ها) لحاظ می شود
حاصل جمع و گرایشات معاملات در بازار، مجموعه اطلاعات گذشته را در بازار بورس نشان می دهد و تاثیرشان را در میانگین ها به جا می گذارد. هیچ نیازی نیست آن طور که بعضی تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ از آمارگران عادت دارند مجموعه ای از اطلاعات مربوط به قیمت کالاها، نقل و انتقال بانک ها و نوسانات سهام و حجم معاملات خارجی و داخلی با زحمت زیاد گردآوری شود. بورس وال استریت خودش همه این موارد را مد نظر قرار می دهد.
این فرضیه که برای میانگین های بازار به کار می رود، حتی برای بازارهای اختصاصی نیز صحت دارد و حتی در توصیف بلایای طبیعی نیز استفاده می شود. اگرچه بازارها نمی توانند حوادثی نظیر زلزله و سایر بلایای طبیعی را پیش بینی کنند اما از این رخدادها متاثر می شوند و تقریبا همزمان در عملکرد قیمت نشان داده می شوند.
2- بازار 3 نوع روند دارد
پیش از بحث درباره چگونگی این روندها لازم است که نظریه چارلز داو را در این مورد بیان کنیم. روند صعودی از نظر داو این طور تعریف می شود : هر گاه قیمت در یک موج صعودی بالاتر از موج صعودی پیش از آن قرار گیرد، یک روند صعودی خواهیم داشت. به عبارتی دیگر روند صعودی الگویی از نوسان های رو به بالا است و بر عکس این حالت، تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ یعنی مجموعه ای از نوسان های رو به پایین را روند نزولی می نامیم.
در یک روند مثبت، قیمت ممکن است بارها به سمت بالا و پایین نوسان کند ولی در نهایت برآیند آن دارای شیب مثبت است. این تعریف داو به نوعی اساس تحلیل روندها است. داو معتقد بود که قوانین عمل و عکس العمل همان طوری که در جهان مادی وجود دارند برای بازارهای سرمایه نیز صادق هستند.
طبق نظریه چارلز داو ، در بسیاری از موارد در معاملات دیده شده است که وقتی قیمت سهم تا حد زیادی صعود می کند آنگاه سهم قیمت خود را تعدیل کرده و سپس دوباره به محدوده بالاترین قیمت خود باز می گردد و چنانچه در این حرکت نتواند به قیمت بالایی خود نزدیک شود محکوم به نزول بیشتر خواهد بود.
طبق نظریه داو ، یک روند خود مشتمل بر سه روند دیگر است : 1- روند اولیه، 2- روند ثانویه و 3- روند کوچک که می توان آنها را به ترتیب به جریان، امواج و سطح ناهموار دریا تشبیه کرد. روند اولیه نشان دهنده جریان حاکم بر کل روند است و روند ثانویه در حقیقت امواجی است که جریان را تکمیل می کند و روندهای کوچک رفتاری مشابه سطح ناهموار دریا دارند.
تصمیم گیری در مورد سمت جریان می تواند بدون توجه به بالاترین نقطه ای باشد که امواج در ساحل، به آن می رسند. اگر هر موج نسبت به موج قبلی نفوذ بیشتری در ساحل داشته باشد جریان حاکم می شود. هر گاه بالاترین نقطه ای که امواج متوالی در ساحل به آن می رسند، کاهش داشته باشد جریان رو به بازگشت و نابودی می گذارد.
اما طبق نظریه داو جریانات می توانند حتی تا سال های متوالی دوام داشته باشند. روند ثانویه در حقیقت تصحیح در روند اولیه (جریان) است. قیمت ها اغلب در یک سوم تا دو سوم روند قبلی تصحیح می شوند. روند ثانویه معمولا بین 3 هفته تا 3 ماه به طول می انجامد. طبق نظریه چارلز داو روند کوچک نشان دهنده نوسان هایی است که در روند ثانویه رخ می دهند که معمولا در کمتر از 3 هفته به طول می انجامد.
3- روندهای بزرگ دارای 3 مرحله هستند
چارلز داو بیشترین توجه خود را بر روند اولیه متمرکز کرد که این روند معمولا شامل 3 مرحله به شرح زیر است :
- مرحله تراکم یا تجمیع
- مرحله مشارکت عمومی
- مرحله توزیع
مرحله تراکم یا تجمیع
سرمایه گذاران آگاه و زیرک در مرحله تجمیع اقدام به ورود به بازار می کنند. اگر روند پیش از آن نزولی بوده باشد این سرمایه گذاران زیرک در می یابند که موانع و اخبار بدی که باعث نزول قیمت شده بودند رو به کاهش است.
مرحله مشارکت عمومی
آغاز مرحله مشارکت عمومی (زمانی که اکثر تحلیل گران تکنیکال شروع به سرمایه گذاری می کنند) زمانی است که قیمت سریعا شروع به رشد می کند و اخبار اقتصادی رو به بهبود می گذارد.
مرحله توزیع
مرحله توزیع زمانی است که روزنامه ها به صورت گسترده شروع به انتشار اخبار و تحلیل های مثبت می کنند و اخبار اقتصادی در بهترین حالت می باشند. در این هنگام است که حجم معاملات در جریان مشارکت عمومی افزایش می یابد. اینجا است که همان سرمایه گذاران آگاه و زیرک که در اواخر دوران نزولی شروع به خرید کرده بودند (زمانی که هیچ کس علاقه ای به خرید نداشت !) پیش از اینکه خریداران اخیر آماده فروش بشوند شروع به عرضه می کنند.
علاقه مندان و فراگیران نظریه موج های الیوت خواهند دید که بازارهای صعودی بزرگ به سه مرحله تقسیم می شوند. در واقع الیوت دریافته بود که بازارهای صعودی بزرگ، سه مرحله صعودی بزرگ دارند.
4- شاخص ها باید یکدیگر را تایید کنند
طبق نظریه چارلز داو ، آنچه درباره شاخص های صنعت و راه آهن گفته شده است هر نشانه یا اخطار، زمانی اهمیت دارد که هر دوی این شاخص ها (صنعت و راه آهن) اخطار یا علامت مشابهی را نشان بدهند و بدین گونه یکدیگر را تایید کنند. او دریافت که شرط آغاز روند افزایشی این است که هر دو شاخص از موج دوم (بالاترین رقم موج) بالاتر قرار بگیرند.
هر چند که طبق نظریه چارلز داو لزومی ندارد که هر دو اخطار یا علامت، در یک زمان ایجاد شوند اما هر چه فاصله میان آن ها کمتر باشد تایید قوی تری بر تشخیص روند به دست می دهد.
داو متوجه شد که هر گاه تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ این دو شاخص، واگرایی ایجاد کنند (بر خلاف هم حرکت کنند) روند قبلی همچنان پابرجا باقی می ماند. (نظریه موج های الیوت تنها به اخطار یکی از شاخص ها احتیاج دارد). (شکل های 1 و 2 را ببینید)
شکل 1- نمودار بلند مدت برای نمایش نظریه چارلز داو – برای روند افزایشی بزرگ تر لازم است که هر دو شاخص صنعت و حمل و نقل با یکدیگر رشد کنند.
شکل 2- نمونه ای است از تایید شاخص ها از یکدیگر در نظریه چارلز داو – در ابتدای سال 1997 (نقطه یک) شاخص حمل و نقل شکست مقاومت در شاخص صنعت را تایید می کند. در ماه May همان سال (نقطه دو) شاخص صنعت شکست و مقاومت در شاخص حمل و نقل را تایید می کند.
5- حجم معاملات باید روند را تصدیق کند
طبق نظریه داو جونز ، حجم معاملات یک عامل ثانویه ولی مهم در تایید اخطارهایی می باشد که از تحلیل قیمت به دست آمده اند. به بیان ساده تر حجم معاملات می بایست همسو با جهت روند اصلی باشد. در روندهای بزرگ صعودی، حجم معاملات باید همراه با افزایش قیمت ها بالا برود. در روندهای نزولی حجم معاملات در نوسانات مثبت کاهش و در نوسانات نزولی افزایش پیدا می کند. طبق تئوری داو جونز اخطارهای خرید و فروش مبتنی بر قیمت نهایی می باشد و حجم معاملات یک عامل ثانویه به شمار می رود. بدون شک حجم معاملات چه افزایش داشته باشد و چه کاهش، عامل مهمی در تصمیم گیری ها می باشد. معامله گران آگاه اطلاعات مربوط به حجم معاملات را با تغییرات قیمت مقایسه می کنند تا دریابند که آیا یکدیگر را تایید می کنند یا خیر.
6- روندها تا زمانی که اخطارهای قطعی بازگشت را دریافت نکنند به حرکت خود ادامه می دهند
ماهیت این اصل بیان می کند که هر چیز متحرکی تمایل به حفظ جهت حرکت خود را دارد مگر اینکه یک نیروی خارجی سبب تغییر جهت آن بشود. ابزارهای تکنیکال متعددی به عنوان اندیکاتور اخطار بازگشت، توسط معامله گران به کار برده می شوند که بعضی از این اندیکاتورها می توانند اخطارهای سریع تری در مورد افت حرکت (چه صعودی یا نزولی) ارائه کنند. البته همه آنها قابل اطمینان نیستند و گاهی اوقات ادامه روند فعلی شانس بیشتری می یابد.
یکی از دشوارترین کارها برای کاربران تئوری داو جونز و حتی تعقیب کنندگان روند، تشخیص تفاوت میان رخداد تصحیح قیمت در روند فعلی، رخداد شروع اولین دوره روند مخالف است. کاربران نظریه چارلز داو در اغلب موارد با اخطارهای اولیه بازگشت روند موافق نیستند. شکل 3 الف و 3 ب، این مخالفت ها را آشکار می کند. در شکل های 3 الف و 3 ب، دو رویداد مختلف بازار تشریح شده است. در شکل 3 الف، موج صعودی در نقطه c پایین تر از نقطه اوج قبلی یعنی نقطه A می باشد. سپس قیمت تا پایین تر از نقطه B شروع به کاهش می کند. وقوع این حالت و دو موج کاهشی اخطار فروش واضحی را در نقطه S که پایین تر از نقطه B قرار دارد ارائه می دهد. این الگوی برگشتی اغلب نوسان ناموفق خوانده می شود.
شکل 3 الف- نوسان ناموفق : نقطه پیک c نتوانسته است بر نقطه اوج A غلبه کند و قیمت به پایین تر از نقطه B تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ ادامه یافته و اخطار فروش در نقطه s مشاهده می شود.
در شکل 3 ب، موج صعودی که به نقطه C ختم شده است از موج صعودی قبل آن یعنی A فراتر رفته است. سپس شروع به کاهش به نقطه پایین تر از B کرده است. بعضی از تحلیل گرانی که از تئوری داو جونز استفاده می کنند، به شکسته شدن حمایت S1 اکتفا نمی کنند و آن را اخطار فروش قطعی نمی دانند. این دسته ترجیح می دهند تا موج صعودی که نقطه پیک آن از نقطه C کمتر است یعنی نقطه E را ببینند سپس منتظر می مانند تا نزول قیمت تا زیر نقطه D (یعنی شکست حمایت S2) را نیز مشاهده کنند. برای آنها اخطار واقعی فروش در نقطه S2 است که از دو بار شکست حمایت و یک بار ناتوانی در صعود به دست آمده است.
شکل 3 ب- ملاحظه می کنید که نقطه c قبل از اینکه به پایین تر از نقطه B برسد از نقطه A فراتر رفته است. کاربران تئوری داو جونز ، اخطار فروش را در نقطه S1 مشاهده می کنند. ولی برخی از آنها قبل از نزول در نقطه S2 می بایست نقطه پیک پایین تری را در نقطه E ببینند.
الگوی قبلی یعنی الگوی نوسان ناموفق نسبت به این الگو دارای اعتبار کمتری می باشد. شکل های 4 الف و 4 ب، همین رخدادها را در بازار نزولی نشان می دهد.
شکل 4 الف- نوسان ناموفق کف : اخطار خرید هنگامی که قیمت از نقطه B1 فراتر می رود مشاهده می شود.
شکل 4 ب- اخطار خرید در نقاط B1 و B2 ایجاد شده است.
استفاده از قیمت های پایانی و خطوط
تاکید اصلی داو بر قیمت های پایانی بوده و به عقیده او قیمت ها باید بالاتر از پیک قبلی یا پایین تر از موج نزولی قبلی قرار بگیرند تا معنادار باشند. هرگاه معامله گران درباره خطوط صحبت می کنند اشاره آنها به الگوهای جانبی است که برخی اوقات در نمودارها قابل مشاهده هستند. معمولا در این محدوده مرحله تصحیح رخ می دهد. در بحث های مدرن تکنیکال این الگوهای جانبی “مستطیل” خوانده می شوند.
چند انتقاد به تئوری داو جونز
هر چند تئوری داو جونز در طی این سال ها در تشخیص بازارهای افزایش یا کاهشی بسیار موفق عمل کرده اما نظریات او جای انتقاد نیز دارد. به طور متوسط 20 تا 25 درصد از تحرکات بازار پیش از به وجود آمدن اخطار خرید و فروش، توسط نظریه داو قابل مشاهده نیست. اخطار خرید را اغلب در مرحله دوم افزایشی یا موج دوم صعود با استفاده از این نظریه می توان دریافت کرد. یعنی زمانی که قیمت در موج صعودی دوم بالاتر از پیک موج صعودی قبلی باشد.
این در حالی است که در این مرحله اکثر سیستم های تکنیکال مبتنی بر اساس روندها، شروع به شناسایی و شرکت در روند موجود می کنند. باید یادآور شد که داو هرگز مدعی پیش بینی روندها نبوده است و صرفا ظهور بازارهای افزایشی یا کاهشی را جستجو کرده است و قصد داشته است تا بخش بزرگ میانی از حرکت مهم بازار را به دست آورد.
بر طبق اسناد موجود، نظریه داو این وظیفه مهم را به خوبی انجام داده است. او در طی سال های 1920 تا 1975 توانست 68 درصد از تغییرات قیمت شاخص های صنعت حمل و نقل و 67 درصد از تغییرات شاخص S & P 500 را پیش بینی کند. کسانی که معتقدند نظریه او نمی تواند حرکات بازار را به دست آورد در حقیقت در درک مفاهیم ابتدایی روند ها مشکل دارند.
بازار سرمایه به عنوان یک شاخص اقتصادی
آنچه به نظر می رسد، این است که داو هرگز قصد استفاده از نظریه اش برای پیش بینی کردن جریان بازار را نداشته است. برداشت او این بود که از این نظریات برای تعیین وضعیت عمومی سرمایه گذاری تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ در کشور می توان استفاده کرد.
باید از هوش و دیدگاه چارلز داو ابراز شگفتی کرد. زیرا افزون بر اینکه نظریه او تغییرات قیمت را پیش بینی می کند او از زمره نخستین افرادی بود که ارزش استفاده از شاخص ها را به عنوان یک نماد وضعیت اقتصادی کشف کرد.
نتیجه گیری نظریه چارلز داو
در این مقاله سعی شده است که مروری سریع بر کلیات تئوری داو جونز داشته باشیم. تعریف اصول روند، دسته بندی روند به سه مرحله، اصول همگرایی و واگرایی، تشریح حجم معاملات و استفاده از فیبوناچی و بازگشت ها مباحثی هستند که همگی از نظریه داو سرچشمه می گیرند. علاوه بر منابعی که از آنها در این مقاله استفاده شده است یکی از بهترین مراجع برای مرور اصول نظریه چارلز داو کتاب “تحلیل تکنیکی روندهای بازار سرمایه” تالیف ادوارد و مگی است.
منبع : کتاب “تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه” تالیف جان مورفی، مترجمان کامیار فراهانی فرد و رضا قاسمیان لنگرودی
تحلیل تکنیکال چیست و بررسی تفاوت آن با تحلیل بنیادی
همانطور که می دانید، ترس و طمع، دو احساس قدرتمند انسانی در بازار های مالی هستند که در تصمیمات سرمایه گذاری شما تاثیر می گذارند و تحلیل تکنیکال روشی برای کنترل آن هاست. این تحلیل فرضیات متفاوتی ارائه می دهد. در ابتدایی ترین شکل، از داده های گذشته برای پیش بینی رفتار آینده سهام در بازار استفاده می کند. از بسیاری جهات، این استراتژی سرمایه گذاری مبتنی بر مفهومی است که اعتقاد به این دارد تاریخ تکرار می شود و این تکرار توسط الگو های قابل تشخیص انجام می شود. اگر کمی عمیق تر شویم، میفهمیم که افراد بسیاری از انواع مختلف تحلیل تکنیکال به طور همزمان استفاده می کنند. اکثر آن ها حتی آن را با تحلیل بنیادی نیز ترکیب می کنند. گرچه این تحلیل کاربرد های متفاوتی دارد؛ اما فایده اصلی آن این است که تاثیر احساسات انسانی را تا حد زیادی کم می کند.
در این مقاله آموزشی میفهمیم که تحلیل تکنیکال چیست و چگونه کار می کند. همچنین تفاوت آن با تحلیل بنیادی را بررسی می کنیم. پس تا انتهای مطلب با ما همراه باشید.
فهرست عناوین مقاله:
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال یا فنی ( Technical Analys) یک اصول معاملاتی است که برای ارزیابی سرمایه گذاری ها و شناسایی فرصت های معاملاتی از طریق تجزیه و تحلیل روند آماری حاصل از فعالیت های معامله گری، مانند تحرکات قیمتی و حجم معاملات مورد استفاده قرار می گیرد.
بر خلاف تحلیل بنیادی که تلاش می کند ارزش یک اوراق بهادار را بر اساس نتایج تجاری مانند فروش و درآمد ارزیابی کند، تحلیل تکنیکال بر مطالعه قیمت و حجم معاملات متمرکز است. از ابزار های تحلیل تکنیکال برای بررسی دقیق روش های عرضه و تقاضا برای یک اوراق بهادار تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ و تغییرات قیمت، حجم معاملات و نوسانات موجود استفاده می شود.
تحلیل تکنیکال اغلب برای مدیریت سیگنال های کوتاه مدت معامله گری که از ابزار های مختلف یک چارت به دست می آید، به کار می رود؛ اما همچنین می تواند باعث بهبود ارزیابی نقاط قوت یا ضعف اوراق بهادار نسبت به یک بازار گسترده تر شود. این اطلاعات به تحلیلگران کمک می کند تا استراتژی بهتری برای تخمین ارزش یک سهام داشته باشند.
تحلیل تکنیکال را می توان برای هر اوراق بهاداری که دارای تاریخچه اطلاعات قیمتی باشد استفاده کرد. این اوراق می تواند شامل سهام، معاملات آتی، کالا ها، درآمد ثابت، ارز ها و سایر اوراق بهادار باشند.
نکته: بخاطر داشته باشید که تحلیل تکنیکال را می توان برای هر نوع اوراق بهاداری به کار برد. در واقع، این تحلیل در بازار کالاها و فارکس که معامله گران بر حرکت های کوتاه مدت قیمت تمرکز دارند، کاربرد بیشتری دارد .
تحلیل تکنیکال چطور کار می کند؟
همانطور که امروزه می دانیم، تحلیل تکنیکال اولین بار توسط چارلز داو و نظریه داو در اواخر دهه ۱۸۰۰ ارائه شد. چندین محقق از جمله ویلیام پی. همیلتون، رابرت ریا، ادسون گولد و جان مگی بیشتر در مفاهیم تئوری داو کمک کردند. امروزه، تجزیه و تحلیل تکنیکال تکامل یافته و شامل صد ها الگو و سیگنال است که طی سال ها تحقیق و بررسی حاصل شده است .
تحلیل فنی با این فرض انجام می شود که فعالیت های معاملاتی در گذشته و تغییرات قیمتی یک اوراق بهادار می تواند شاخص ارزشمندی برای تحرکات قیمتی آن در آینده باشد. تحلیلگران حرفه ای اغلب از تحلیل تکنیکال به همراه سایر ابزار های تحقیقی استفاده می کنند. معامله گران خرده فروشی ممکن است فقط بر اساس نمودار های قیمتی یک اوراق بهادار و آمار مشابه تصمیم بگیرند، اما تحلیلگران حقوقی و صاحبان سهام به ندرت تحقیقات خود را فقط به تحلیل بنیادی یا تکنیکال محدود می کنند.
تجزیه و تحلیل فنی سعی دارد حرکت قیمت هر ابزار قابل معامله از جمله سهام، اوراق قرضه، معاملات آتی و جفت ارز که عموماً در معرض عرضه و تقاضا هستند را پیش بینی کند. در واقع، برخی تحلیل تکنیکال را صرفاً مطالعه نیرو های عرضه و تقاضا می دانند که در تحرکات قیمتی بازار یک اوراق بهادار منعکس شده است. این تجزیه و تحلیل معمولاً در مورد تغییرات قیمت اعمال می شود، اما برخی از تحلیلگران موارد دیگری غیر از قیمت؛ مانند حجم معاملات یا قرارداد باز را نیز بررسی می کنند.
در دنیای معاملات صد ها الگو و سیگنال وجود دارد که توسط محققان برای بهبود تحلیل تکنیکال به وجود آمده است. تحلیلگران فنی همچنین سیستم های معاملاتی مختلفی را برای پیش بینی بهتر تغییرات قیمتی ایجاد کرده اند. برخی از شاخص ها در درجه اول بر شناسایی روند فعلی بازار از جمله نقاط حمایت و مقاومت متمرکز هستند؛ و برخی دیگر برای تعیین قدرت یک روند و احتمال ادامه آن به کار می روند. اندیکاتور های تکنیکالی و الگو های نمودار معمولاً شامل خط روند، کانال ها، میانگین های متحرک و شاخص های اندازه حرکت هستند.
به طور کلی ، تحلیلگران فنی انواع گسترده ای از شاخص های زیر را بررسی می کنند:
- روند قیمت
- الگو های نمودار
- اندیکاتور های حجم معاملات و مومنتوم
- اسیلاتور ها
- میانگین تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ متحرک
- سطح حمایت و مقاومت
دو روش اصلی برای تحلیل اوراق بهادار و تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری وجود دارد:
- تحلیل فاندامنتال یا بنیادی
- تحلیل تکنیکال یا فنی
تحلیل بنیادی شامل تجزیه و تحلیل صورت های مالی یک شرکت برای تعیین ارزش ذاتی سهام آن شرکت است، در حالیکه تحلیل تکنیکال بر روی تجزیه و تحلیل آماری تحرکات قیمتی متمرکز می شود. در واقع این تحلیل به جای تجزیه و تحلیل ویژگی های ذاتی سهام، سعی دارد با استفاده از الگو ها و انواع نمودارها در تحلیل تکنیکال، روند قیمت در آینده را درک کند.
چارلز داو مجموعه ای از چند سرمقاله منتشر و در مورد تئوری این تحلیل بحث کرد. نوشته های او شامل دو فرض اساسی است که همچنان به شکل چارچوبی برای معامله از طریق تحلیل تکنیکال در آمده که عبارتند از:
- در بازار های کارآمد، عواملی که بر قیمت اوراق بهادار تأثیر می گذارند مشخص هستند ولی،
- به نظر می رسد حتی حرکات تصادفی قیمت بازار نیز با الگو ها و روند هایی قابل شناسایی هستند که در طول زمان تکرار می شوند.
مقایسه تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال، هر دو روش برای تحقیق و پیش بینی روند قیمت سهام در آینده استفاده می شوند و مانند هر استراتژی یا فلسفه سرمایه گذاری، طرفداران و مخالفان خود را دارند.
تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی اوراق بهادار از طریق اندازه گیری ارزش ذاتی سهام است. تحلیلگران بنیادی همه چیز را بررسی می کنند، از اقتصاد کلی جامعه گرفته تا وضعیت مالی و مدیریت شرکت ها، درآمد ، هزینه ها، دارایی ها و بدهی ها جزو موارد مهم از نظر تحلیلگران بنیادی محسوب می شوند.
تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی تفاوت دارد؛ زیرا قیمت و حجم سهام تنها اطلاعات ورودی هستند. تحلیلگران فنی برای اندازه گیری ارزش ذاتی یک اوراق بهادار تلاش نمی کنند، در عوض از نمودار های سهام برای شناسایی الگو ها و روند هایی استفاده می کنند که نشان می دهد سهام در آینده چه قیمتی خواهد داشت.
محدودیت های تحلیل تکنیکال
برخی از تحلیلگران و محققان دانشگاهی انتظار دارند که فرضیه بازار کارآمد ( EMH) نشان دهد که چرا آن ها نباید انتظار تئوری داو در تحلیل تکنیکال چیست؟ داشته باشند که اطلاعات عملی در داده های تاریخی قیمت و حجم معاملات موجود باشند. طبق همان استدلال، هیچ یک از اصول بنیادی یک بیزینس نباید اطلاعات عملی را ارائه دهند. این دیدگاه ها به عنوان نسخه ضعیف و نیمه قوی EMH شناخته می شوند.
انتقاد دیگر به تحلیل تکنیکال این است که تاریخ دقیقاً تکرار نمی شود ، بنابراین مطالعه الگوی قیمت از اهمیت مشکوکی برخوردار است و می توان آن را نادیده گرفت.
سومین انتقاد از این تحلیل این است که در برخی موارد کار می کند؛ اما فقط به این دلیل که یک پیشگویی خودکفا است. به عنوان مثال، بسیاری از معامله گران تکنیکال سفارش توقف ضرر را زیر میانگین متحرک ۲۰۰ روزه یک شرکت خاص ثبت می کنند. اگر تعداد زیادی از معامله گران این کار را انجام داده باشند و سهام به این قیمت برسد، آن وقت تعداد زیادی سفارش فروش وجود دارد که قیمت سهام را به سمت پایین سوق می دهد.
سپس، سایر معامله گران کاهش قیمت را مشاهده کرده و وارد صف فروش می شوند و با این کار روند نزولی را تقویت می کنند. این فشار فروش کوتاه مدت را می توان روند نزولی دانست، ولی لزوما تأثیر چندانی در تعیین قیمت دارایی در هفته ها یا ماه های آینده نخواهد داشت. در مجموع، اگر افراد زیادی از سیگنال های مشابه استفاده کنند، می توانند باعث حرکت پیش بینی شده توسط سیگنال شوند، اما در طولانی مدت، این گروه از معامله گران نمی توانند قیمت را افزایش دهند.
پرسش های متداول
- تحلیلگران تکنیکال چه فرضیاتی را ارائه می دهند؟
تحلیلگران حرفه ای معمولاً سه فرضیه کلی را برای این موضوع می پذیرند. اولین مورد این است که مشابه فرضیه بازار کارآمد، قیمت همه چیز را نشان می دهد. دوم اینکه، آن ها انتظار دارند که قیمت ها، حتی در تحرکات تصادفی بازار ، بدون توجه به بازه زمانی مشاهده شده، روند های خود را پیش بگیرند. در نهایت، آن ها معتقدند که تاریخ تمایل به تکرار شدن دارد. ماهیت تکراری حرکت قیمت ها اغلب به روانشناسی بازار نسبت داده می شود که بر اساس رفتار هایی مانند ترس یا هیجان به خوبی قابل پیش بینی است.
- چه تفاوتی بین تحلیل بنیادی و تکنیکال وجود دارد؟
تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی اوراق بهادار از طریق سنجش ارزش ذاتی سهام است. فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که تمام اصول بنیادی در قیمت تعیین می شوند؛ بنابراین نیازی به توجه دقیق به آن ها نیست. تحلیل گران فنی سعی در اندازه گیری ارزش ذاتی یک اوراق بهادار ندارند، بلکه در عوض از نمودار های سهام برای شناسایی الگو ها و روند هایی استفاده می کنند که نشان می دهد سهم درآینده چه قیمتی را خواهد داشت.
- چگونه از تحلیل تکنیکال استفاده می شود؟
تحلیل تکنیکال سعی دارد تحرکات قیمتی تقریباً هر ابزار قابل معامله ای از جمله سهام، اوراق قرضه، معاملات آتی و جفت ارز ها که عموماً در معرض نیرو های عرضه و تقاضا قرار دارد را پیش بینی کند. در سراسر بازار صد ها الگو و سیگنال وجود دارد که توسط محققان برای حمایت از روش تحلیل تکنیکال ایجاد شده است. این تحلیلگران همچنین انواع مختلفی از سیستم های معاملاتی را برای کمک به پیش بینی تغییرات قیمت ارائه کرده اند.