فرمول مدیریت سرمایه

فرمول مدیریت سرمایه
بورس نیز همانند دیگر بازارهای مالی، یک سرمایهگذاری همراه با ریسک است که احتمال ضرر کردن در آن وجود دارد. تقریبا همه سرمایهگذاران در یک دوره زمانی متحمل ضرر و زیان در بورس شدهاند.
علت ضرر و زیان در بورس هرچه که باشد؛ معمولا آسیب روحی ناشی از آن بسیار آزاردهندهتر است. با این حال، در اینگونه مواقع بهتر است به جای سرزنش خود؛ بیشتر بر روی یادگیری تکنیکهای نحوه جبران ضرر در بورس تمرکز کنید.
در این مواقع سعی کنید اعتماد به نفس خود را از دست ندهید. زیرا با ترس و تردید نمیتوانید واقعیت را بپذیرید و برای رفع آن قدم بردارید. ابتدا دست به اشتباه بزرگتری نزنید و تمرکز را بر روی جبران ضرر بگذارید.
در بسیاری از موارد افراد برای جبران زیان خود در بورس؛ دست به اقداماتی میزنند که اتفاقا منجر به ضرر و زیان بیشتری برای آنها خواهد شد. التبه برای جبران ضرر در بورس بهتر است، از همان ابتدا با استراتژی مشخص دست به سرمایهگذاری بزنید.
با داشتن استراتژی مشخص، شما معمولا برای خود یک حد ضرر و زیان مشخص میکنید و برای هر اتفاق یک سناریو خاص را در نظر میگیرید. برای داشتن استراتژی موفق در سرمایهگذاری، بهتر است دو مطلب زیر را حتما مطالعه کنید.
نحوه جبران ضرر در بورس
برخی تکنیکها در خصوص فرمول جبران ضرر در بورس وجود دارند که ما در ادامه به آنها اشاره میکنیم. اما قبل از آن بهتر است راهکارهای دیگر را نیز در نظر بگیرید.
1- به فکر انتقام از بورس نباشید
شاید پس از یک شکست بزرگ در بورس نتوانید با آن کنار بیایید و به اعتماد به نفستان آسیب وارد شود. احساس میکنید که تواناییتان زیر سوال رفته و دوست دارید خیلی سریع از بازار انتقام بگیرید.
احساس خشم و ناامیدی تنها باعث میشود که شما نتوانید بحران را مدیریت کنید و بسیاری از موقعیتهای جبران را نیز از دست بدهید.
برخی افراد وقتی سرمایهای که وارد بورس کردهاند نصف میشود و متحمل زیان 50 درصدی میشوند؛ فورا بدون هیچ فکری سهم خود را به فروش میرسانند. آنها با خروج پول خود میخواهند به نوعی از بورس انتقام بگیرند.
2-کم کردن میانگین
یکی از روشهایی که میتوان از طریق آن میزان ضرر در بورس را کاهش داد؛ میانگین کم کردن است. اما میانگین کم کردن به چه معناست؟
وقتی قیمت یک سهمی روند نزولی به خود میگیرد و اصلاح قیمتی در آن رخ میدهد، ارزش سرمایه شما کاهش پیدا میکند.
بهترین روش این است که وقتی قیمت سهمی افت زیادی داشت؛ اقدام به خرید دوباره سهم در قیمتهای پایین کنید. زیرا قیمت یک سهم همیشه نزولی نخواهد بود و از یک جایی به بعد رشد میکند.
وقتی روند صعودی سهم شروع شود، شما با خرید سهم در قیمتهای پایین، زودتر به قیمت سربهسر و سپس سود خواهید رسید. پس میانگین کم کردن یکی از روشهای متداول نحوه جبران ضرر در بورس است.
3-به استراتژی خود پایبند باشید
اگر یک سهم را با مطالعه و تحلیل درست انتخاب و بر روی آن سرمایهگذاری کردهاید، با اولین زیان اقدام به فروش آن نکنید. قرار نیست با مشاهده روند نزولی شدن سهام؛ سریعا به صف فروش بروید.
سعی کنید در معاملات سهام هیجانی عمل نکنید و مبنای خرید و فروش خود را بر پایه نظر دیگران قرار ندهید؛ به استراتژی خود پایبند باشید.
چنانچه وضعیت به نحوی بود که دامنه زیان شما از یک حد خاص فراتر رفت، بهتر است با یک مشاور بورسی صحبت کنید تا بر روی استراتژی خود یک بار دیگر فکر کنید. هر چند این اتفاق باید نادر باشد.
4-تعصب بر روی سهم را کنار بگذارید
گاهی اوقات، بسیاری از سهامداران رفتار احساسی نسبت به یک سهم از خود نشان میدهند. وقتی سهم به یک سطح قابل قبولی از سوددهی میرسد، برخی طمع میکنند و سهم خود را برترین سهم بازار میدانند و انتظار بازدهی بیشتری از آن دارند.
گاهی اوقات نیز سهم در سراشیبی نزول قیمت قرار گرفته و سهامدار وارد زیان شده، اما به دلیل تعصبی که فرد نسبت به سهم دارد، به امید افزایش قیمت نست به فروش آن اقدام نمیکند و روز به روز به زیانش افزوده میشود.
به حد ضرر و حد سود خود پایبند باشید و زمان ورود و خروج مناسب را اجرا کنید. قرار نیست که یک سهم خاص برای همیشه روند نزولی یا صعودی داشته باشد.
5-مدیریت زیان
در بورس هم سود کسب میکنید و هم متحمل زیان میشوید. اما مهم این است که باید سعی کنید میزان ضرر و زیان شما در یک معامله از سود دیگر معاملات بیشتر نشود، باید آن را کنترل کنید.
مثلا اگر در یک خرید و فروش سهم حدود 15 درصد سود به دست میآورید، سعی کنید ضرر معامله شما بیشتر از 15 درصد نشود.
اگر زیان را کنترل نکنید ممکن است آرامش ذهنتان را از دست بدهید. در این مواقع به یاد داشته باشید که بورس همیشه هست و اجباری برای تمرکز بر روی یک سهم خاص وجود ندارد.
6-به دنبال مقصر نباشید
مسئولیت زیانی که در بورس متحمل شدهاید را بپذیرید. بسیاری از افراد برای توجیه زیانهای خود، بهانههای زیادی دارند و دیگران را مقصر میدانند.
به جای اینکه مسئولیت زیان خود را به گردن سهامدار عمده، سازمانها، ناظر و دیگران بیندازید؛ سعی کنید با پذیرش آن در رفع جبرانش بکوشید.
اگر مسئولیت زیان را به گردن نگیرید، نمیتوانید از آن درس بگیرید و احتمال تکرار این اشتباه و زیان باز هم وجود دارد.
7-حد ضرر و حد سود تعیین کنید
یکی از بهترین راهها برای جبران ضرر در بورس این است که حتما برای معاملات خود حد ضرر و حد سود تعیین کنید. اگر سهم شما از حد ضرری که برای آن مشخص کردهاید خارج شد اقدام به فروش آن کنید.
اگر حد ضرر شما مثلا بین 10 تا 12 درصد است و زیان شما به بیش از 12 درصد رسید آن را بفروشید زیرا راحتتر جبران میشود.
در خصوص حد سود هم همین موضوع را رعایت کنید. اگر حد سود شما 20 درصد است، وقتی یه بازدهی یک سهم به بیش از 20 درصد رسیده است آن را بفروشید و برای سود بیشتر طمع نکنید.
درصد سود برای جبران ضرر در بورس چگونه است؟
اگر سهم شما از حد ضرر گذشت و نتوانستید آن را بفروشید، به طوریکه میزان زیان شما به بیش از 20 یا 25 درصد رسید؛ دیگر آن سهم را نفروشید. در این حالت باید دید بلندمدت به سرمایهگذاری خود داشته باشید تا رود صعودی سهم دوباره شروع شود.
اگر سهمی را با زیان بالا بفروشید و خارج شوید، برای اینکه به پول اولیه خود برسید باید سهمی را بخرید که چندین برابر سود کند و کار برای شما سختتر است. این موضوع را با یک مثال توضیح میدهیم.
فرض کنید در یک سهم شما 15 درصد ضرر کردهاید. برای اینکه شما بتوانید این زیان را جبران کنید باید 17.6 درصد سود را از یک سهم دیگر که خریداری میکند؛ کسب کنید.
اگر سهم شما 25 درصد اصلاح قیمت داشته باشد؛ اگر آن را بفروشید، سود شما در سهم دیگر باید 33 درصد باشد تا زیان سهم اولیه را جبران کند. هرچه میزان زیان بیشتر باشد، درصد کسب سود برای جبران آن نیز بیشتر خواهد بود.
مثلا اگر در یک سهم زیان شما به 60 درصد رسیده است و آن را بفروشید، برای اینکه به پول اولیه خود برسید باید 150 درصد سود را از سهم دیگری که خریداری میکنید به دست آوردید.
اگر زیان یک سهم به 90 درصد رسیده باشد و شما با همین میزان ضرر اقدام به فروش آن کنید، بدانید که هر سهم دیگری بخرید باید 900 درصد سود کسب کنید که به میزان سرمایه اولیه خود برسید.
فرمول جبران ضرر در بورس چیست؟
فرمولهای مهمی در بورس تعریف شدهاند که هر سرمایهگذار باید آنها را بداند. یکی از مهمترین آنها، فرمول جبران ضرر در بورس است. یعنی شما با این فرمول بتوانید محاسبه کنید که برای هر میزان زیان خود چقدر باید سود کسب کنید.
فرمول جبران ضرر در بورس به صورت زیر تعریف میشود:
[(B – A) ÷ A] × ۱۰۰ = n
که در آن، A قیمت قبلی یا همان قیمت خرید سهم است و B قیمت فعلی است. با این فرمول میزان n به دست میآید که معادل میزان سودی است که برای جبران زیان لازم است.
فرمول دیگری نیز برای محاسبه درصد کسب سود برای جبران زیان تعریف شده که به صورت زیر است:
[[ ۱ ÷ ( ۱ – (N ÷ ۱۰۰ ))] – ۱ ] × ۱۰۰ = n
در این فرمول، N فرمول مدیریت سرمایه معادل درصد ضرر فعلی شما از سهم مورد نظر است. برای جبران N درصد ضرر شما باید n درصد سود به دست آورید.
به طور مثال فرض کنید که سهم را در قیمت 5000 تومان خریدهاید و اکنون قیمت آن به 3000 تومان رسیده است و شما متحمل 40 درصد ضرر شدهاید. برای جبران این ضرر شما باید معادل 66 درصد سود کسب کنید.
[( 5۰۰۰ – 30۰۰ ) ÷ 3000 ] × ۱۰۰ = 66
[[ ۱ ÷ ( ۱ – ( 40 ÷ ۱۰۰ ))] – ۱ ] × ۱۰۰ = 66
فرمول درصد کسب سود برای جبران زیان یکی از فرمولهای کاربردی برای هر سرمایهگذار است.
سخن آخر
در بورس هم میتوان سودهای کلان به دست آورد و هم ممکن است متحمل زیانهای هنگفت شد. به طور کلی همه معاملهگران در یک دوره زمانی متحمل ضرر و زیان شدهاند که مهمترین بخش آن همان آسیب روحی است که به فرد وارد میشود.
ما در این مقاله ابتدا به این پرداختیم که زمانی در بورس ضرر کردیم چه اقداماتی را انجام دهیم که هم زیان را مدیریت کنیم و هم بتوانیم آن را جبران کنیم.
در ادامه نیز به یکی از فرمولهای مهم کاربردی در بورس پرداختیم که بتوانیم در هنگام ضرر کردن بدانیم که در صورت فروش سهم باید چه میزان سود کسب کنیم که سرمایه اولیه برگردد.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره راهکارهای مناسب برای جبران زیانها در بورس میتوانید از مشاوران الوبیزنس کمک بگیرید.
سیو سود در بورس و فرمول آن به زبان ساده
در این مقاله ویدیویی سیو سود به زبان ساده و فرمول محاسبه آن را گفتم.
ولی بدانید و آگاه باشید که:
سیو سود و سود مرکب در بازار سهام معجزه نمی کند!
این شما هستید که معجزه می کنید و حتما باید به مباحث اصلی بورس مثل تحلیل تابلوخوانی، تحلیل تکنیکال، تحلیل بنیادی و تحلیل ذهنی مسلط باشید
تا بتوانید از مباحث فرعی بورس مثل سود مرکب و سیو سود استفاده کنید.
تمام تحلیل های فوق را در یک دوره ویژه آموزشی به نام پرنده طلایی بورس آماده کرده ام تا بتوانید به زبان ساده به مباحث اصلی مسلط شوید.
ویدیوی آموزشی سیود فرمول مدیریت سرمایه سود در بورس
فرمول محاسبه سیو سود در سهام
نحوه محاسبه سیو سود با دو فرمول ساده زیر انجام می شود:
- فرمول ۱ = مبلغ اصل سرمایه گذاری تقسیم بر قیمت فروش سهم
- فرمول ۲ = مبلغ سود سرمایه گذاری تقسیم بر قیمت فروش سهم
به همین سادگی و به همین خوشمزگی تمام شد رفت! 🙂
سیو سود در تک تک سهام های بورس با فرمول هایی که گفتم انجام می شود.
دو مدل سیو سود در بورس
- برداشت یا خارج کردن اصل سرمایه (طبق فرمول ۱)
- برداشت یا خارج کردن سود سرمایه (طبق فرمول ۲)
فرض می کنیم شما ۱۰۰۰۰ سهام حتاید را با تحلیل و تفسیر شخصی خودتان در قیمت ۱۰۰۰ تومان خریداری کردید.
(یعنی مبلغ اصل سرمایه گذاری شما ده میلیون تومان شده است.)
و دوباره طبق تحلیل و تفسیر شخصی خودتان احتمال می دهید از قیمت ۱۲۰۰ تومان شروع به اصلاح کند، پس تصمیم می گیرید که در قیمت ۱۲۰۰ تومان بفروشید.
(یعنی مبلغ سود سرمایه گذاری شما دو میلیون تومان شده است.)
چون علم غیب ندارید و ممکن است احتمال شما، اشتباه از آب دربیاید و سهم از قیمت ۱۲۰۰ تومان اصلاح نکند و رشد کند
می توانید طبق فرمول های گفته شده به دو مدل سیو سود کنید
در روش اول
تعدادی از سهام تان را می فروشید تا اصل پولتان را خارج کنید و سود پولتان را در سهام نگه دارید.
یعنی طبق فرمول ده میلیون تومان را تقسیم بر ۱۲۰۰ تومان می کنید و تعداد ۸۳۳۳ برگ از سهام خودتان را می فروشید و تعداد ۱۶۶۷ برگ سهام را نگه می دارید.
در روش دوم
تعدادی از سهام تان را می فروشید تا سود پولتان را خارج کنید و اصل پولتان را در سهام نگه دارید.
یعنی طبق فرمول دو میلیون تومان را تقسیم بر ۱۲۰۰ تومان می کنید و تعداد ۱۶۶۷ برگ از سهام تان را می فروشید و تعداد ۸۳۳۳ برگ سهام را نگه می دارید.
درباره صادق عباسی
بزرگترین و قوی ترین استراتژی سرمایه گذاری بدون ریسک در بازار بورس فقط در ذهن خود توست پس در تحلیل ها و حرف های دیگران، دنبال پیدا کردن فرمول یا معجزه نباش! چون پیش بینی ها در بهترین حالت، فقط ۲۰ درصد جواب می دهد و ۸۰ درصد لازم است که روانشناسی سرمایه گذاری بلد باشی و مربی ذهن خودت شوی. و اینجا دقیقا همان جایی است که قرار است به سودهای بزرگ برسی.
تحلیل مالی و مهمترین فرمولهای آن
تحلیل مالی بر اساس صورتهای مالی معنی میشود و در دنیای امروز به خصوص در بورس بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در واقع یک سری محاسباتی که سبب میشود اطلاعات معنی داری برای یک شرکت در راستای شرایط مالی ایجاد شود، تحلیل مالی نامیده میشود که با عنوان نسبتهای مالی نیز شناخته میشود. برای تحلیل مالی یک سری فرمولها مطرح است که در فضای ارقام و اعداد بسیار مورد توجه قرار میگیرد. فرمولهای تحلیل مالی بر روی ترازنامهها و میزان سود و زیاد بررسی میشوند و در مدیریت مالی نقش ویژهای دارند. از سوی دیگر تجزیه و تحلیلهای آماری نیز وجود دارند که میتوانند اهرم مالی محسوب شوند. در نسبتهای مالی قرار است که نرخ بازگشت سرمایه، وضعیت سودآوری و رشد و حاشیهها نیز مدنظر قرار بگیرد.
طبقه بندی تحلیل مالی و اهداف اصلی آن
تحلیل مالی در ۵ دسته بزرگ تقسیم شده است که عبارت است از: نسبتهای نقدینگی، نسبتهای اهرمی، نسبتهای کارایی، نسبتهای سودآوری و همینطور نسبتهای ارزش بازار.
اهداف اصلی برای تحلیل مالی در دو بخش مهم بررسی میشود. بخش اول ردیابی عملکرد شرکت است. در این بخش هر یک از نسبتهای مالی برای یک دوره مشخص مورد محاسبه قرار میگیرد. تغییراتی مشخص میشود که در طول زمان رخ داده است و روند عملکرد شرکت را مشخص میکند. در واقع بررسی میشود که شرکت در طول زمان در حال رشد بوده است یا سیر نزولی داشته باشد.
هدف دیگر از تحلیل مالی مقایسه عملکرد شرکت است. در واقع تحلیل مالی یک شرکت با سایر رقبای اصلی او در بازار مورد مقایسه قرار میگیرد و قرار است مشخص شود که شرکت مورد نظر به طور میانگین از سایر شرکتهای هم رده خود بهتر عمل میکند یا عملکرد ضعیفتری دارد. یک مثال بارز در این راستا این است که آیا بازده دارایی شرکتهای مختلف به تحلیلگر یا سرمایه گذار کمک خواهد کرد یا خیر. در واقع مشخص میشود که کدام شرکت بر اساس داراییهای خود میتواند به بیشترین بهره وری دست یابد.
صورتهای مالی برای استفاده کنندگان برون سازمانی و درون سازمانی مورد بررسی قرار میگیرند. استفاده کنندگان برون سازمانی شامل تحلیلگران مالی و سرمایه گذاران خرد هستند. رقبا و مقامات مالیاتی نیز در این دسته قرار میگیرند. مدیریت و کارمندان و سایر مالکان اغلب در لیست استفاده کنندگان درون سازمانی قرار میگیرند.
فرمولهای تحلیل مالی مربوط به بخش نقدینگی
بخش اول از فرمولهای تحلیل مالی مربوط به بخش نقدینگی است. نسبتهای نقدینگی به نسبتهایی گفته میشود که شرکت برای پرداخت بدهیهای کوتاه مدت و بلند مدت خود خواهد داشت و در واقع توانایی شرکت در این زمینه بررسی میشود. در بررسی تحلیل مالی نقدینگی، نسبت جاری، نسبت سریع، نسبت نقدی و نسبت جریان وجه نقد عملیاتی ارزیابی میشود.
نسبت جاری: در بررسی نسبت جاری دو پارامتر بدهیهای جاری و دارایی جاری دخالت دارند به طوری که توانایی شرکت از نظر دارایی را نشان میدهد که میبایست برای بدهیهای کوتاه مدت بررسی شود.
بدهی جاری/دارایی جاری = نسبت جاری
نسبت سریع: در بررسی تحلیل سریع یا آنی سه پارامتر بدهی جاری و موجودی مواد و داراییهای جاری بررسی میشوند. در واقع توانایی شرکت برای پرداخت بدهیهای کوتاه مدت را نشان فرمول مدیریت سرمایه میدهد که با استفاده از داراییهای موجود بررسی میکند که قرار است در زمانی سریع و آنی به وجه نقد تبدیل شوند.
بدهی جاری/(موجودی مواد و کالا – داراییهای جاری) = نسبت سریع
نسبت نقدی: پارامترهای ارزیابی شده برای بخش نسبت نقدی مربوط به بدهی جاری و وجه نقد و معادل آن است. به طوری که بررسی میکند شرکت در پرداخت بدهیها از طریق وجه نقد چقدر توانایی دارد. در این تحلیل مالی ، معادل وجه نقد نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
بدهی جاری/وجه نقد و معادل وجه نقد = نسبت نقدی
نسبت جریان وجه نقد: این نسبت مالی به دفعاتی از پرداخت شرکت در یک دوره بخصوص اشاره دارد که برای بدهیهای جاری در نظر گرفته میشود و توسط وجه نقد صورت میگیرد در این نسبت از پارامترهای بدهی جاری و وجه نقد عملیاتی استفاده میشود.
بدهی جاری/وجه نقد عملیاتی = نسبت جریان وجه نقد عملیاتی
فرمول تحلیل مالی مربوط به نسبتهای اهرمی
در بخش تحلیل مالی اهرمی تمرکز اصلی بر روی میزان سرمایهای است که از طریق بدهی تامین شده است و این میزان سرمایه باید اندازه گیری شود. در واقع نسبتهای اهرمی در ابتدا وضعیت بدهی یک سازمان را به طور دقیق محاسبه و اندازهگیری میکنند. در بررسی تحلیل مالی اهرمی نسبتهای بدهی، نسبت بدهی به سرمایه و نسبت پوشش هزینه بررسی میشود.
نسبت بدهی: این بخش از تحلیل مالی با دو متغیر کل دارایی و کل بدهی همراه است به طوری که میزان دارایی شرکت را که از طریق بدهیها تامین شده است، مورد محاسبه قرار میدهد.
کل دارایی/کل بدهی = نسبت بدهی
نسبت بدهی به سرمایه: سرمایه ای که از سوی سهامداران وارد یک سازمان میشود بخش مهمیاز این تحلیل مالی را شامل میشود و در این فرمول دو پارامتر کل سرمایه و کل بدهی بررسی میشود به طوری که قرار است وزن کل بدهی و تعهدات مالی بر اساس میزان سهام وارده توسط سهامداران مقایسه شود.
کل سرمایه/کل بدهی = نسبت بدهی به سرمایه
نسبت پوشش هزینه بهره: این بخش در خصوص توانایی شرکت تمرکز میکند که بتواند از پس پرداخت کل بدهیهای شرکت بر آید. در فرمول این نسبت نیاز است که دو متغیر کل بدهی و درآمد عملیاتی بررسی شود.
کل بدهی/درآمد عملیاتی = نسبت پوشش کل بدهی
فرمول تحلیل مالی مربوط به نسبتهای کارایی
سومین دسته از فرمولهای تحلیل کالی مربوط به بخش کارایی است. این بخش در واقع مشهور به نسبتهای فعالیت است به طوری که قرار است میزان مطلوبیت شرکت در راستای دارایی و منابع مورد نظر را بررسی کند. در این نسبت هم فرمولهای مربوطه وجود دارند که شامل نسبت گردش دارایی، نسبت گردش موجودی کالا، نسبت گردش حسابهای دریافتی و نسبت متوسط روزهای نگهداری موجودی کالا.
نسبت گردش دارایی: در فرمول به کار رفته در این نسبت قرار است که توانایی شرکت در راستای فروش بر اساس دارایی را بررسی شود و اندازه گیری بر اساس دو پارامتر کل دارایی و فروش خالص دنبال میشود.
کل داراییها/فروش خالص = نسبت گردش داراییها
نسبت گردش موجودی کالا: این بخش از فرمول تحلیل مالی مربوط به دفعاتی است که یک کالا در دوره ای مشخص به فروش میرسد و جایگزین صورت میگیرد. در بررسی این فرمول دو پارامتر میانگین پولی موجودی کالا و هزینه تمام شده کالای فروخته موارد مهم هستند.
میانگین(پولی) موجودی کالا/بهای تمام شده کالای فروش رفته = نسبت گردش موجودی کالا
نسبت گردش حساب دریافتی: در این نسبت از تحلیل مالی دو پارامتر میانگین حسابهای دریافتنی و وضعیت خالص از فروش نسیه بررسی میشود و در واقع بررسی میکند که چند دفعه حسابهای دریافتنی شرکت میتوانند در یک دوره زمانی مشخص تبدیل به وجه نقد شوند.
میانگین حسابهای دریافتنی/خالص فروش نسیه = نسبت گردش حسابهای دریافتنی
نسبت متوسط روزهای نگهداری موجودی کالا: در این فرمول روزهایی که شرکت موجودی کالا را پیش از فروش نگهداری کرده است به صورت میانگین نمایش داده میشود.
نسبت گردش موجودی کالا/۳۶۵ = نسبت متوسط روزهای نگهداری موجودی کالا
فرمول تحلیل مالی مربوط به نسبتهای سودآوری
در بخش نسبتهای سودآوری از تحلیل مالی ، توانایی شرکت در راستای هزینههای عملیاتی، سرمایه، داراییهای ترازنامه ای و میزان سود نسبت به میزان درآمد بررسی میشود. نسبتهای معمول سودآوری در این راستا اهمیت زیادی دارد که شامل، نسبت حاشیه سود ناخالص، نسبت حاشیه سود عملیاتی، نسبت بازده داراییها، نسبت بازده سرمایه است.
نسبت حاشیه سود ناخالص: این بخش مربوط به میزان سود شرکت است که به واسطه فروش خالص صورت میگیرد. در واقع شرکت پس از بهای تمام شده کالای فروش رفته میبایست کسب سود را بررسی نماید. در این فرمول پارامترهای فروش خالص و سود ناخالص دخالت دارند.
فروش خالص/سود ناخالص = نسبت حاشیه سود ناخالص
نسبت حاشیه سود عملیاتی: این فرمول قرار است فروش خالص و درآمد عملیاتی سازمان را مورد مقایسه قرار دهد و کارایی عملیاتی واحد تجاری را نیز مشخص سازد و پارامترهای فروش خالص و درآمد عملیاتی مورد بررسی قرار میگیرد.
فروش خالص/درآمد عملیاتی = نسبت حاشیه سود عملیاتی
نسبت بازده داراییها: در این بخش از فرمول تحلیل مالی وضعیت کارایی شرکت بررسی میشود که در راستای استفاده از داراییها بوده و قرار است میزان سود مشخص شود و پارامترهای کل دارایی و سود خالص مدنظر خواهد بود.
کل داراییها/سود خالص = نسبت بازده داراییها
نسبت بازده سرمایه: بررسی وضعیت کارایی شرکت در قبال سرمایه بسیار مهم است و در این فرمول از نسبت بازده سرمایه دو پارامتر مهم کل سرمایه و سود خالص ارزیابی میشود.
کل سرمایه/سود خالص = نسبت بازده سرمایه
فرمول تحلیل مالی مربوط به نسبتهای ارزش بازار
در بررسی تحلیل مالی موضوعی به نام نسبت ارزش بازار وجود دارد که برای ارزیابی قیمت سهام یک شرکت بررسی میشود و به طور کلی شامل نسبت ارزش دفتری، نسبت بازده سود به صورت نقدی و سهم و نسبت قیمت به درآمد خواهد بود.
نسبت ارزش دفتری: در این بخش قرار است میزان سرمایه متعلق به هر سهم باید محاسبه شود. پارامترهای مورد ارزیابی در این روش تعداد سهام در دست سهامدار و کل سرمایه خواهد بود.
تعداد سهام در دست سهامداران/کل سرمایه = نسبت ارزش دفتری سهام
نسبت بازده سود نقدی: در بررسی بازده سود نقدی قرار است که وضعیت سود نقدی به نسبت قیمت بازار بررسی شود و سهم در این راستا مورد سنجش قرار میگیرد. پارامترهای مهم مربوط به این بخش شامل قیمت هر سهم و سود نقدی مربوط به هر سهم است.
قیمت هر سهم/سود نقدی هر سهم = نسبت بازده سود نقدی
نسبت سود هر سهم : در مورد میزان سود به ازای هر سهم محاسبه میشود. در این فرمول از تحلیل مالی در ابتدا باید تعداد سهام هر سهامدار بررسی شود و سپس سود خالص مورد محاسبه قرار بگیرد. نسبت سود هر سهم میزان سود به ازای هر سهم را محاسبه میکند.
نسبت قیمت به درآمد : این بخش از فرمول تحلیل مالی مربوط به پارامترهای سود هر سهم و قیمت سهم است که در واقع بین قیمت سهام یک شرکت با سود هر سهم مقایسه در نظر گرفته میشود.
سود هر سهم/قیمت سهم = نسبت قیمت به درآمد
جمع بندی
در بررسی تحلیل مالی بهتر است روشهای تجزیه و تحلیل نیز بررسی شود. به هر صورت یک سری روشها وجود دارد که رویکرد درونی، مقایسهای، سرمایه در گردش و تحلیل خطر هستند که هر یک میتواند راه حل مناسبی برای تحلیل مالی باشد. در روش تجزیه و فرمول مدیریت سرمایه تحلیل درونی قرار است که اقلام مندرج در صورتحساب مورد مقایسه قرار بگیرد. در روش تجزیه و تحلیلی مقایسهای، بین اقلام مندرج در صورت حسابهای چند دوره یک سری مقایسهها در نظر گرفته میشود. در تجزیه و تحلیل سرمایه میبایست عوامل موثر شناسایی شود و همینطور موقعیت پول در روند صعودی و نزولی بررسی شود. همینطور روشی با عنوان تجزیه و تحلیل خطر نیز وجود دارد که میتواند رویکرد سرمایه گذاری موسسه را با سنجش خطران بررسی کند و بخش مهمی از رویکرد تحلیل مالی را در بر میگیرد.
نسبتهای بدنی در رویکرد جاری و بلند مدت و همینطور در بخش داراییهای ثابت به ارزش ویژه دنبال میشود و بخش مهمی از تحلیل مالی هستند. از سوی دیگر یک سری مشکلات اقتصادی نیز دیده میشود که سطح ارزشمندی از شاخصهای مالی را در بر میگیرد.
نسبت توان پرداخت بهره نیز بخش دیگری از تحلیل مالی محسوب میشود که بر اساس داراییهای مدیران سنجیده میشود و میتواند یک ساختار مهم از تحلیل مالی شرکتهای کوچک و بزرگ باشد.
کاروکسب دورههای آموزشی متنوعی را در حوزههای تحلیل کسبوکار، هوش تجاری، مدیریت فرایند، مدیریت پروژه، مدیریت چابک و . برگزار میکند. جهت آشنایی با دورههای آموزشی کاروکسب از تقویم دورههای آموزشی بازدید نمایید.
مدیریت بازرگانی Commercial management
مثال : شرکت آلفا در طی دوره گزارش تعداد 6.000 عدد کالا هر یک به مبلغ 2.000 ریال خریداری کرده است که هزینه حمل کل کالاها 2.000 ریال است . مطلوب است محاسبه متوسط سرمایه گذاری در دوره .
مبلغ *تعداد + هزینه حمل
) 2.000 × 6.000 ) + 2.000
= متوسط سرمایه گذاری
کاهش در موجودی ها به علت استفاده از آنها
Usage rate نرخ استفاده
مثال : در شرکتی کلیه کالای خریداری شده ، تعداد 10.000 واحد است که بهای تمام شده هر واحد 500 ریال است . براساس تجربیات نرخ استفاده 6.000 واحد است ، مطلوب است محاسبه متوسط سرمایه گذاری هزینه خرید .
CS => 500 *6.000 = 3.000.000
تعداد مورد نیاز
تعداد سفارس * هزینه سفارش
هزینه کلیه سفارشات در یک دوره
مثال : اگر نرخ استفاده 1.200 واحد در سال باشد هر بار سفارش برابر 10 واحد کالا ارائه اگر هزینه هر سفارش برابر 25 باشد ، هزینه سفارش چقدر است .
با توجه به نرخ هزینه نگهداری و متوسط سرمایه گذاری محاسبه می شود .
h = نرخ هزینه نگهداری
هزینه سرمایه گذاری :
با توجه به نرخ تنزیل و متوسط سرمایه گذاری محاسبه می شود .
هزینه سفارش می تواند شامل :
هزینه حمل و نقل – هزینه های دفتری ارائه سفارش – هزینه قرار دادن کالا در انبار و اگر کالا ماشین آلات تولیدی باشد ، هزینه نیروی کار برای تنظیم ماشین .
هزینه نگهداری شامل :
هزینه انبار – هزینه بیمه و آتش سوزی – ضایعات در انبار – عوارض و مالیات املاک
[ ( 1-t)*( هزینه نگهداری + سفارش + هزینه خرید )] + هزینه سرمایه گذاری
هزینه مالیات شامل :
هزینه خرید ، هزینه سفارش و هزینه نگهداری می باشد .
اگر هزینه خرید 1.000.000 ریال
هزینه سفارش 200.000 ریال
هزینه نگهداری 100.000 ریال
هزینه سرمایه گذاری 600.000 ریال
و نرخ مالیا 10% باشد
مطلوب است محاسبه هزینه کل شرکت
( 90% * 1.300.000) + 600.000
مدیریت دارایی های جاری شامل :
حسابهای دریافتنی – بانک – صندوق – موجودی کالا- پیش پرداخت هزینه ها
موجودی کالا :
- مواد اولیه ( مواد خام )
- کالای در جریان ساخت ( نیمه ساخت )
- کالای ساخته شده
متوسط سرمایه گذاری :
متوسط کلیه ( میانگین کلیه ) سرمایه گذاری انجام شده در دوره تصمیم گیری یا مورد گزارش
تعریف نرخ استفاده :
کاهش در موجودی ها به علت استفاده از آنها
هزینه سفارش :
هزینه کلیه سفارشات در یک دوره
هزینه سفارش :
تعداد سفارش های هزینه هر سفارش
هزینه نگهداری :
باتوجه به نرخ هزینه نگهداری و متوسط سرمایه گذاری محاسبه می شود.
هزینه سرمایه گذاری :
باتوجه به نرخ تنزیل و متوسط سرمایه گذاری محاسبه می شود.
هزینه سفارش می تواند شامل :
هزینه حمل و فرمول مدیریت سرمایه نقل – هزینه های دفتری ارائه سفارش – هزینه قرار دادن کالا در انبار و اگر کالای ما ماشین آلات تولیدی باشد هزینه نیروی کار برای تنظیم ماشین خریداری شده
هزینه نگهداری شامل :
هزینه انبار – هزینه بیمه یا آتش سوزی باشد ، ضایعات در انبار – عوارض و مالیات املاک
مدیریت بدهی های کوتاه مدت :
اسناد تجاری تضمین وام باشد . اوراق بهادار شرکت
نکته : حسابهای دریافتنی می تواند وام باشد – وثیقه وام باشد که کم مخاطره است.
با عنوان فاکتورینگ در مدیریت مالی از آن یاد می شود چون فاکتورهای موسسه خریدار وثیقه وام است.
مدیریت سرمایه در گردش :
مدیریت دارایی های جاری و بدهی های جاری شرکت است .
سرمایه در گردش معرف بخشی از دارایی های جاری است که از طریق وام بلند مدت و حقوق صاحبان سهام تامین مالی شده است . سرمایه در گردش را معمولا به دو گروه ناخالص و خالص تقسیم می کنند .
سرمایه در گردش ناخالص :
مجموع کلیه دارایی های جاری است در حالی که سرمایه در گردش خالص تفاوت بین دارایی های جاری و بدهی های جاری است.
سرمایه در گردش خالص :
دارایی های جاری منحای بدهی های جاری
در سطح خاصی از بدهی های جاری هرچه سرمایه در گردش بزرگتر باشد ، نسبت جاری نیز بزرگتر خواهد بود.
تصمیم های مربوط به سرمایه در گردش :
برای ارزیابی در مورد افزایش سرمایه گذاری یا کاهش سرمایه گذاری در موجودی ها ؛ روشی که مورد استفاده قرار می گیرد مبتنی بر پیش بینی متوسط سرمایه گذاری اضافی در سرمایه در گردش ناشی از تصمیم در مورد افزایش سرمایه گذاری در موجودی ها و مقایسه آن با جریان نقدینگی اضافی سالانه
پس از محاسبه متوسط و همچنین جریان نقدی سالانه می توانیم با محاسبه نرخ بازده درونی و مقایسه بازده درونی با بازده مورد انتظار سرمایه گذار تصمیم گیری کنیم . آیا افزایش در سرمایه در گردش مطلوب است یا خیر .
اصل تطابق در مورد تامین مالی :
نیازهای مالی کوتاه مدت را از منابع کوتاه مدت و نیازهای مالی بلندمدت را از منابع بلندمدت تامین می کنیم . ویژه اصل مزبور تطابق و هماهنگی سررسید وام با فاصله زمانی نیاز به منابع مالی است.
کسانی که دارای سرمایه اندک می باشند چطور می توانند در بورس موفق باشند؟
این افراد با مراجعه به صندوق های سرمایه گذاری مشترک که با مطالعه و تجزیه و تحلیل مبادرت به خرید سهام می کنند برای خرید سهام این صندوقها اقدام کنند. درصورتی که انفرادی وارد بازار شوند بازار بورس پر ریسک است . با مبلغ اندک نمی توانند پرتفوی متنوع داشته باشند و در شرایط بحرانی فرمول مدیریت سرمایه بازار دچار زیان می شوند.
بازار پول : تنها در برگیرنده اعتبارات کوتاه مدت است . بازار پول بازاری برای پول و جایگزین های نزدیک پول است که نهادهای مالی و سایر موسسات برای تامین نقدینگی مورد نیاز به آنها اتکا می کنند .
بازار سرمایه :
بازار اوراق بلندمدت و سهام است.
نهادهای پولی و سرمایه :
نهادهای موجود در بازارهای پول و سرمایه به طور کلی به دو دسته تقسیم می شوند :
1- نهادهایی که به شرکتها ، بخش کشاورزی ؛ دولت و سازندگان واحدهای مسکونی و منابع مالی عرضه می کند . نمونه ای از این نهادها عبارتند از بانکهای تجاری – شرکت های بیمه عمر – صندوق های سرمایه گذاری
2- نهادهایی که برای خرید کالا به مصرف کنندگان منابع مالی عرضه می کنند . بانک های خرد
دو بازار پول و سرمایه ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند زیرا وام دهندگان و وام گیرندگان می توانند یکی از این دو بازار را ترک و وارد بازار دیگر شوند. به خصوص بانک های تجاری بسیار سیال می باشند می توانند بازار پول و بازار سرمایه را باتوجه به هدف نقدینگی و سود آوری به یکدیگر تبدیل کنند.
افراد به دو دلیل پس انداز های خود را در اختیار نهادهای مالی می گذارند :
1- سرمایه گذاری مستقیم مالی برای یک پس انداز کننده کوچک پر هزینه و یا حتی غیر ممکن است .
2- در صورت خرید اوراق بهادار قادر به تنوع بخشیدن سرمایه گذاری و در نتیجه کاهش مخاطره آن نیستند .
از نظر وظایف مدیر مالی درک بازار پول و سرمایه از دو جهت ضرورت دارد :
1- تعادل انتخاب وی بین وام بلند مدت و کوتاه مدت
2- زمان انتشار اوراق بدهی بلندمدت و سهام
نرخ بهره چگونه می تواند بر سرمایه گذاری خارجی تاثیر بگذارد ؟
باتوجه به اینکه سرمایه گذاران تمایل دارند در جایی سرمایه خود را سرمایه گذاری کنند که نرخ سود بالاتری کسب کنند . اگر نرخ بهره در کشوری بالا باشد تمایل دارند در آن کشور سرمایه گذاری کنند.
سیاست های پولی در برنامه تامین مالی شرکت و جریان پس اندازها با دو شاخص ارتباط دارد :
1- خالص وضعیت ذخایر : با کاهش ذخایر نزد بانک مرکزی قدرت اعتبار گیری افزایش می یابد و بالعکس .
2- حجم پول : با کاهش حجم پول در آینده نزدیک شاهد افزایش نرخ بهره خواهیم شد . زیرا پس انداز مردم در شرکت ها کاهش می یابد و بالعکس با افزایش حجم پول نرخ بهره کاهش می یابد زیرا پس انداز مردم و شرکت ها افزایش و در نتیجه مازاد عرضه منابع بر تقاضای منابع کاهش می یابد.
در مورد سیاست های مالی دولت می تواند با در اختیار داشتن منابع مالی وضع مالیات و توانایی وام گیری بالا به راحتی می تواند در هر بازاری بر بخش خصوصی غلبه کند.
نکته : علاوه بر سیاست های مالی و پولی شرایط عمومی اقتصادی نیز بر جریان پس اندازها تاثیر به سزایی دارد . طبق نظریه های اقتصادی در دوره رونق اقتصادی جریان منابع به طرف شرکت ها افزایش می یابد و بالعکس در دوره رکود این جریان کاهش می یابد.
تامین مالی میان مدت و بلند مدت :
عرضه اوراق بهادار به عموم و بانکهای سرمایه گذاری اکثر شرکت هایی که اوراق بهادار خود را به عموم مردم عرضه می کنند از خدمات بانک های سرمایه گذاری استفاده می نمایند. چرا که بانکهای سرمایه گذاری غالبا در عرضه اوراق بهادار تخصص دارند و تماس با خریدار بالقوه برایشان آسانتر است. ابتدا شرکت بانک سرمایه گذاری مورد نظر را انتخاب و با آن بر سر قیمت اوراق بهادار وارد مذاکره شده و اوراق بهادار را به آن می فروشد و بانک سرمایه گذار اوراق بهادار را به بالاترین قیمت ممکن به خریداران می فروشد. گاهی اوقات شرکت اوراق بهاردار را به بانک نمی فروشد بلکه از بانک می خواهد با گرفتن حق الزحمه نقش واسطه را در عرضه اوراق باز کند .
کارمزد حق الزحمه به بانک سرمایه گذاری نیز به دو قسمت تقسیم می گردد:
1- کارمزد تقبل مخاطره
2- کارمزد فروش اوراق
انتشار اوراق بهادار :
بانک سرمایه گذار باید قبل از انتشار اوراق بهادار کلیه اطلاعات مربوط به عملیات شرکت و شرایط مالی آن و نحوه مالکیت اوراق بهادار به وسیله کارکنان و مدیران شرکت و مشکلات حقوقی در این رابطه را در اختیار خریدار بگذارد.
مزایای فروش سهام به بانک سرمایه گذاری :
1- کاهش احتمال از دست دادن کنترل شرکت توسط مالکین اولیه
2- اطلاع دقیق شرکت از صرف چه مقدار هزینه برای بدست آوردن چه مقدار منابع مالی
3- کاهش مدت زمان فروش سهام بدون هیچ مخاطره
اعمال خلافی که سهامداران ، کارگزاران در انتشار اوراق بهادار انجام می دهند :
- نشر اخبار نادرست
- ارائه اطلاعات نادرست توسط شرکت
- اتحاد دو یا چند نفر برای خرید سهام
مزایای عرضه سهام به عموم یا به شکل نامحدود :
- صرفه جویی در وقت و هزینه ثبت دفاتر کمیسیون بورس و مشکلات مربوط به اجرای مقررات کمیسیون
- آسان بودن رسیدن به توافق
- عدم افشای گسترده اطلاعات
معایب عرضه سهام به عموم یا به شکل نامحدود :
- دخالت بیش از حد سرمایه گذاران در امور شرکت
- تلاش سرمایه گذاران برای در اختیار گرفتن کنترل شرکت
- احتمال اینکه قیمت سهام پایین و نرخ بهره بالاتر شود بیشتر است .
- مشکل بودن تامین مالی با حجم زیاد بوسیله این فروش
عوامل موثر برای تصمیم گیری در مورد عرضه سهام به صورت عمومی ( نامحدود ) و یا خصوصی ( محدود )
حجم سهام زیاد بلندمدت- عمومی
حجم سهام کم کوتاه مدت –خصوصی
عوامل موثر برای تصمیم گیری مدیر مالی در عرضه سهام عادی به عموم و عرضه سهام عادی به شکل محدود کدام است.
اندازه و نوع منابع مالی موردنیاز یکی از عوامل موثر بر تصمیم مدیر مالی می باشد. به این معنی که سهام با حجم زیاد و سررسید بلندمدت به شکل عمومی و سهام با حجم کم سررسید کوتاه مدت به شکل خصوصی عرضه می شود.
استراتژی محافظه کارانه و جسورانه در مدیریت سرمایه در گردش شرکتها :
مدیر محافظه کار می کوشد تا در ساختار سرمایه شرکت میزان وامهای کوتاه مدت را به حداقل ممکن برساند . او برای تهیه دارایی های جاری می کوشد تا از وامهای بلندمدت که بهره شناور دارند استفاده کند .
شرکتی که وام های کوتاه مدت را به حداقل می رساند احتمال ریسک ورشکستگی را به شدت کاهش خواهد داد . اگر شرکتی به جای وامهای بلندمدت از وامهای بلند مدت و حقوق صاحبان سهام استفاده کند باعث می شود که هزینه سرمایه آن بیشر شود و نرخ بازده سهامداران شرکت کاهش یابد.
مدیریت جسورانه :
اگر مدیری سیاست جسورانه اتخاذ کند می فرمول مدیریت سرمایه کوشد تا سطح وامهای کوتاه مدت را به حداکثر برساند و دارایی های جاری خود را از محل این وامها تامین کند . اگر وامهای کوتاه مدت یک شرکت به حداکثر برسند خطر و یا احتمال اینکه شرکت نتواند به موقع آن را پرداخت کند افزایش می یابد.
شرکت هایی که سیاست های محافظه کارانه دارند در اوراق خزانه سرمایه گذاری می کند دارای کمترین ریسک است .
مدیر جسور در اوراق بهادار بازده بیشتر سرمایه گذاری می کند که دارای ریسک نقد شوندگی بالایی هستند مثل سهام
ریسک های اوراق بهادار در بازارهای پولی :
1- ریسک عدم پرداخت : احتمال اینکه شرکتی که این اوراق را منتشر کرده است در تاریخ سررسید نتواند آن را بازپرداخت نماید .
2- ریسک بهره : اگر کسی اوراق بهادار خود را قبل از سررسید با خود بفروشد . با ریسک نرخ بهره مواجه است ، در زمان های مختلف نرخ بازده بهره متفاوت است و موجب ریسک می شود .
3- ریسک بازار : احتمال اینکه شرکت اوراق بهاداری را که قبلا خریداری کرده است را نتواند در بازار فعال به فروش برساند .
شرایط وام هایی که وثیقه آنها حساب های دریافتنی است :
1- موسسات وام دهند هیچ گونه ریسکی را نمی پذیرند
2- موسسه وام دهند نسبت به پذیرفتن یا نپذیرفتن حسابهای دریافتی وام گیرنده تصمیم گیری می کند .
3- موسسه وام دهند هیچ گونه مسئولیتی در برابر وصول مطالبات ندارند
4- همیشه نرخ بهره وام های تضمینی بیشتر از حداقل بهره بانکی است .
در این وبلاگ صرفا اطلاعات مربوط به دروس رشته مدیریت بازرگانی را مشاهده خواهید نمود .
فرمول مدیریت سبد سهام در شرایط بحرانی چیست؟
یک کارشناس بازار سرمایه عنوان کرد: در شرایط اضطراری فعلی بهترین راهبرد حرکتی این است که بداند شرکت مورد نظر با چه P/E معامله میشود. اینکه P/E شرکت در آینده چگونه خواهد بود، در شرایط فعلی از اهمیت کمتری برخوردار است،
به گزارش تجارتنیوز ، بازار سهام در روز گذشته و در واکنش به شهادت سپهبد قاسم سلیمانی، سقوطی تاریخی را تجربه کرد؛ شاخص کل بورس در این روز با کاهشی بیش از چهار درصدی، 16 هزار واحد افت کرد.
همواره بازارها به اخبار مثبت و منفی سیاسی در عرصه داخلی و جهانی واکنش نشان میدهند که بازار سرمایه ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ از نگاه برخی کارشناسان، بازار سرمایه ایران نیز که بر بستر جو قرار دارد، عموما در این تحولات دچار بیش واکنشی میشود و سهامداران با اتخاذ سیاستهای هیجانی، ضرر خود را چند برابر میکنند.
اما توصیه تحلیلگران و کارشناسان بازار به سهامداران در شرایطی که بازار سرخ پوش میشود، حفظ آرامش و بهرهگیری از فرصتهای پیش آمده در بورس است. به باور کارشناسان، هنگامی که عموم بازار در صفهای فروش قرار دارند، باید با اتخاذ تدبیری مناسب، از فرصتها یکی پس از دیگری بهرهمند شد.
در این شرایط راهبردهای مختلفی را میتوان در نظر داشت؛ از اضافه کردن سهم نمادهای بنیادی به سبد سهام خود، تا فروش نمادهایی که بیش از حد ممکن رشد کردهاند. اما چگونه میتوان چنین راهبردی را تشخیص داد و چگونه میتوان سبد سهام خود را در شرایط بحرانی مدیریت کرد؟
حمید کوشکی، تحلیلگر و کارشناس بازار سرمایه در خصوص چگونگی مدیریت پرتفوی سهام در شرایط بحرانی به تجارتنیوز میگوید: «برخی از صنایع از اخباری نظیر توافق یا عدم توافق سود میبرند، اما گروهی دیگر از صنایع صرفا به دلیل اینکه بازار در روند مثبت قرار دارد، مثبت میشوند. این دسته از نمادها به دو دلیل رشد ارزش جایگزینی و جوهای روانی صعودی میشوند. ما باید این مساله را در نظر داشته باشیم که همانگونه که شاهد رشدهای هیجانی هفت هزار واحد مثبت بودیم، الان هم شاهد ریزش 16 هزار واحدی شاخص هستیم.»
وی تصریح کرد: «توصیه بنده این است که سهامداران سهم شرکتهایی که از روند عملیات آنها مطلع هست را با سهم شرکتهایی که هیچگونه اطلاعاتی از آنها ندارد، ترکیب نکند؛ به این معنی که در شرایط اضطراری فعلی بهترین راهبرد حرکتی این است که بداند شرکت مورد نظر با چه P/E معامله میشود. اینکه P/E شرکت در آینده چگونه خواهد بود، در شرایط فعلی از اهمیت کمتری برخوردار است، چرا که شرایط فعلی اذهان، قادر به تحلیل دقیقی از آینده نیست.»
کوشکی با اشاره به اینکه در حال حاضر نمیتوان ارزیابی دقیقی از رشد یا نزول روند شرکتها ارائه کرد، گفت: «بنابراین باید وضعیت فعلی را در نظر داشت و تحلیل خود را بر همان مبنا مطرح کرد. هرچند که ما در سرمایهگذاری همواره نگاهمان به آینده است، اما اگر بخواهیم از 20 سهمی که در سبد خود داریم، بخشی از آنها را اصلاح کنیم، باید سراغ گروهی برویم که گذشته قوی داشته است.»
وی خاطرنشان کرد: متاسفانه در زمان رشد و صعود بازار، تحلیلهای غیردقیقی از سودآوری و وضعیت شرکتها مطرح میشود؛ این فرآیند همان اطلاعاتی است که ما «نمیدانیم»، بنابراین نباید آن مسائلی که میدانیم را به نکاتی که نمیدانیم، آلوده کنیم.
این تحلیلگر بازار سرمایه معتقد است: اگر در سطحی نبودم که به منابع تحلیلی دسترسی داشته باشم که بخواهم اطلاعاتم را به روز کنم، به سبد خود نگاه میکردم و وضعیت سودآوری سهمهای موجود در سبد خودم را در گذشته بررسی میکردم؛ در بررسی خود به این نکته توجه میکردم که آیا قیمت سهم فعلی نسبت به سودآوری شرکت در گذشته از ارزندگی برخوردار است یا خیر؟
وی در ادامه افزود: چرا که ممکن است یک شرکت با سهم دو هزار تومانی، در گذشته 2 ریال سود توزیع کرده است، بازار هم در شرایط فعلی اولین نمادهایی را که درلیست فروش قرار میدهد، همین شرکتها است.
این کارشناس بورس با تاکید بر این نکته که نمیتوانیم صرفا گذشته را برای آینده ملاک قرار دهیم، تصریح کرد: «این مساله برای تحلیلگران یک حرکت اشتباه است، اما با این وجود نمیتوان به طور کل آن را نادیده گرفت، چرا که ذات شرکتها را که در آینده میتواند بروز پیدا کند، باید در گذشته آنها نگاه کرد.»
به باور کوشکی، سهامداران در شرایط اضطراری باید این فیلتر را روی سبد خود پیاده کنند تا بتوانند راهبرد مشخصی را برای اصلاح و مدیریت سبد خود اتخاذ کنند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: «البته گفتنی است در شرایط فعلی، حقوقیها هم بدون تحلیل وارد حمایت از بازار نمیشوند؛ این دسته از سهامداران میدانند که باید به کدام سهمها به صورت پرحجم وارد شوند تا بتوانند یک بازدهی 10 درصدی را بگیرند. بنابراین وارد سهمی نمیشوند که ارزنده نباشد. حداقل کاری که حقوقیها میتوانند انجام دهند، این است که نمادهایی را بخرند که در مجمع، سود مناسبی را تقسیم کنند.»