تفاوت عقد و قرارداد

البته اصطلاحی با عنوان اسقاط کافه خیارات وجود دارد که با قید این عنوان در قرارداد حق فسخ طرفین از طریق خیارات ساقط میشود که در پذیرش این امر طرفین باید هشیار باشند. البته بر اساس نظر برخی حقوقدانان برخی از خیارات از جمله خیار غبن با شرایطی، خیار تدلیس یا خیار تعذر تسلیم قابل اسقاط نیستند.
اقاله قرارداد چیست و شرایط تحقق آن کدام است؟
اقاله قرارداد چیست؟ تفاوت بین اقاله با فسخ در چیست؟ آیا تمامی عقود و قراردادها قابل اقاله هستند؟ در این مقاله با تعیین عناوین زیر به بررسی این مباحث می پردازیم:
- اقاله قرارداد چیست؟
- تفاوت اقاله قرارداد با فسخ قرارداد در چیست؟
- آیا همه عقود قابل اقاله هستند؟
- شرایط و ترتیب اقاله چیست؟
- نمونه متن ساده اقاله قرارداد
اقاله قرارداد چیست و چه مزیتی دارد؟
اقاله یعنی توافق طرفین قرارداد بر انحلال آن .بنایراین برای تحقق اقاله دو طرف بایستی راضی به منحل نمودن قرارداد و بازگرداندن عوضین(آنچه رد و بدل یا انجام شده است) باشند. در عرف اقاله را نیز فسخ محسوب می نمایند.در حالی که بین این دو تفاوت هایی وجود دارد که در بند آتی بدان می پردازیم. اقاله قرارداد بهترین و مطمئن ترین راه برای خاتمه قراردادی است که به هر دلیلی امکان ادامه آن وجود ندارد و یا اینکه در صورت بقاء قرارداد ،طرفین یا یکی از آنها قادر به تحقق اهداف قراردادی و عمدتاً اقتصادی آن نیست. بنابراین بهتر است طرفین قرارداد اجاره ای که ادامه رابطه استیجاری آن به جهت از قابلیت انتفاع خارج شدن ملک مورد اجاره میسر نیست و یا اینکه آسایش مستاجر و خانواده او به واسطه همسایه ناسازگار سلب شده است و…..قرارداد را با توافق و اقاله خاتمه دهند. در مورد قرارداد فروش ملک نیز ممکن است فروشنده یا خریدار مغبون(متضرر)شده باشند و طرف مقابل که شخص منصفی است راضی به ضرر طرف قرارداد نباشد،در اینجا طرفین با اقاله به قرارداد خاتمه می دهند. همین طور است در مورد قرارداد مشارکت در ساخت یا قرارداد پیمانکاری یا اصولاً هر نوع قرارداد دیگری که تحت تفاوت عقد و قرارداد عنوان عقود معین یا غیر معین تنظیم می گردد. برای مثال ممکن است سازنده(مشارکت گیرنده) در قرارداد مشارکت در ساخت یا پیمانکار در قراردادهای پیمانکاری بواسطه ورشکستگی یا هر دلیل دیگر،بعد از انعقاد قرارداد و قبل از شروع موضوع آن یا حتی در اثنای انجام مورد قرارداد از ادامه عملیات موضوع قرارداد مشارکت یا مورد پیمان ناتوان گردد،در این موارد نیز اقاله قرارداد بهترین راه انحلال قرارداد است. از جمله مزایای اقاله قرارداد آن است که طرفین با توافق نسبت به زایل شدن قرارداد تصمیم می گیرند و چون انحلال قرارداد،ناشی از اراده یک طرف (فسخ) نیست،معمولاً بعد از اقاله نسبت به فسخ قرارداد،دعاوی و شکایات بسیار کمتری مطرح می گردد. در حالی که در مورد فسخ معمولاً طرف مقابل زیر بار انحلال قرارداد نمی رود و زمان و هزینه دو طرف قرارداد، تلف و سرمایه و موضوع قرارداد نیز بعضاً معطل می ماند.
تفاوت اقاله قرارداد با فسخ قرارداد در چیست؟
فسخ یعنی بر هم زدن یک سویه قرارداد و برای اعلام و تحقق آن به شرط وجود مبانی آن،نیازی به رضایت طرف مقابل نیست. در حالی که اقاله یا تفاسخ یعنی بر هم زدن قرارداد با توافق طرفین.از این رو اقاله،نوعی عقد است و دو طرف بایستی از سلامت عقل و قصد و رضا و سایر شرایط لازم برای تحقق و اعتبار قراردادها برخوردار باشند. اما در فسخ،تنها اراده سالم شخصی که اعلام فسخ می نماید ضروری است و صرفاً کافی است که اعلام اراده مبنی بر فسخ به نحوی ابراز شود.و نیازی به سلامت و رشد و کلاً اهلیت طرف مقابل فسخ نیست. با این حال فسخ و اقاله از این جهت که هر دو از جهات انحلال قرارداد هستند و اثر آنها به آینده سرایت دارد با هم شباهت دارند.
آیا همه عقود قابل اقاله هستند؟
در نگاه نخست به نظر می رسد که همان اشخاصی که قراردادی را اراده کرده اند می توانند آن را منحل نمایند لذا همه عقود قابل اقاله هستند. این نظر در مورد اکثریت قریب به اتفاق عقود درست است.اما به طور استثنایی و محدود عقودی وجود دارند که به جهت مصالح عمومی و مراعات نظم عمومی در عرصه های مختلف زندگی اجتماعی اقاله آنها میسر نیست. عقد وقف و عقد نکاح از جمله عقودی هستند که قابل اقاله نمی باشند. و بر اساس نظر مرحوم دکتر کاتوزیان عدم اقاله عقد ضمان نیز مرجّح است.(جلد 5 قواعد عمومی قراردادها شماره 853 به بعد)
شرایط و ترتیب اقاله چیست؟
با توجه به ماده 284 قانون مدنی هر گونه گفتار،کردار یا نوشتاری که دلالت بر اقاله نماید برای تحقق اقاله کافی است.با این حال پیشنهاد وکیل امور ملکی آن است که اقاله نامه به صورت مکتوب تنظیم و امضا گردد. نوشتن اقاله و امضای آن موجب می گردد که از بروز اختلافات بعدی در مورد وقوع یا عدم وقوع اقاله و اجرای آن و رد عوضین ،اختلافی حادث نگردد و یا در صورت بروز اختلاف،اقاله نامه تنظیمی بهترین مدرک برای اظهارنظر قاضی دادگاه باشد. به طوری که بیان شد توافق طرفین اصلی ترین رکن اقاله است.از بین رفتن عوضین قرارداد مانع از اقاله نیست و در این حالت می توان به جای آنچه از بین رفته است،نمونه مشابه آن و در صورت عدم وجود نمونه مشابه،بهای آن در زمان اقاله را پرداخت. همچنین بر اساس ماده 287 قانون مدنی: نماآت و منافع منفصله که از زمان عقد تا زمان اقاله در مورد معامله حادث میشود مال کسی است که به واسطه عقد مالک شده است ولی نماآت متصله مال کسی است که در نتیجه اقاله مالک میشود. با تحقق اقاله قرارداد فروش ملک،فروشنده مبادرت به رد ثمن به خریدار می نماید و خریدار نیز مورد معامله را به فروشنده مسترد می نماید همین طور در سایر قراردادها عوضین مجدداً به مالک قبلی اعاده می گردد.
نمونه متن ساده اقاله قرارداد
برای نمونه در اقاله فروش ملک می توان اقاله نامه را چنین تنظیم نمود و به نظر ما نیازی به تصریح دلیل و انگیزه طرفین اقاله مانند ورشکستگی سازنده در قرارداد مشارکت یا پشیمانی طرفین نیست.
نمونه اقاله قرارداد فروش ملک
به تاریخ… طرفین مبایعه نامه شماره…مورخ…(یا طرفین سند قطعی بیع شماره…مورخ…تنظیمی در دفترخانه اسناد رسمی شماره…) یعنی آقای/خانم/شرکت… به عنوان فروشنده و آقای/خانم/شرکت… به عنوان خریدار در صحت و سلامت عقلی و جسمی و با رضایت کامل و در حضور شهود امضا کننده ذیل این اقاله نامه،مبایعه نامه/سند قطعی بالا را اقاله نمودند و فروشنده تمامی ثمن پرداختی خریدار را فی المجلس به وی مسترد نمود. و خریدار نیز اقرار به وصول مبلغ نمودند.
همچنین ملک مورد معامله (آپارتمان/خانه/سوله/مغازه/زمین زراعی/زمین مسکونی/ پلاک ثبتی…واقع در ….)به فروشنده تحویل و ایشان مقر به تحویل گرفتن ملک خویش هستند. طرفین حق هر گونه اعتراض و ادعای بعدی را از خود سلب و اسقاط نمودند.
امضای طرفین اقاله و شهود اقاله
ارتباط با وکیل امور ملک و قراردادها
در پایان یادآور می گردد شما می توانید در ساعات غیراداری با شماره تلفن 09123978117 جهت تعیین وقت ملاقات با وکیل املاک و قراردادها جهت طرح هر گونه دعوی راجع به اقاله قرارداد تماس بگیرید.
اقاله قرارداد
انحلال یک عقد یا قرارداد از دو طریق امکان پذیر است. اول موجبات قانونی و دوم موجبات قراردادی. در مورد اول، اراده قانونگذار موجب انحلال قرارداد می شود . در این مورد اراده اشخاص تاثیری در انحلال ندارد. مانند انحلال عقد بیع در زمانی که هنوز مبیع یا مالی که قرار است به فروش برسد قبل از آنکه تسلیم خریدار گردد از بین برود و یا تلف شود. در مورد دوم، انحلال از قبل توسط طرفین معامله در قرارداد پیش بینی می گردد و یا جزء شروط قرارداد می آید. در اینجا قصد داریم در مورد یکی از موارد سه گانه انحلال قرارداد(فسخ، اقاله و انفساخ) تحت عنوان اقاله قرارداد ، نکاتی را مورد اشاره قرار دهیم.
اقاله چیست؟
اقاله قرارداد در حقوق مدنی و در ماده 264 به عنوان یکی از موارد سقوط تعهدات مورد اشاره قرار گرفته است. ماده 283 قانون مدنی در بیان مفهوم اقاله چنین مقرر می دارد:
بعد از معامله، طرفین می توانند به تراضی ، آن را اقاله یا تفاسخ کنند.
بنابراین ملاحظه می شود که اقاله همان تفاسخ است که در برخی کتب حقوقی و یا متون تخصصی و حتی برخی قراردادها مورد اشاره قرار می گیرد. ثانیاً اقاله، توافق طرفین یک قرارداد است برای برهم زدن و یا انحلال قرارداد. بنابراین اگر یک طرف معامله قصد بر هم زدن معامله را داشته باشد و طرف دیگر چنین قصدی را نداشته باشد آن را نمی توان اقاله نامید. لذا اقاله را می توان اینگونه تعریف کرد که: اقاله عبارت است از تراضی دو طرف عقد بر انحلال و زوال آثار آن در آینده.
شرایط و نکات مهم در اقاله قرارداد
- یک قرارداد مکتوب یا عقد لازم میان دو طرف آن وجود داشته باشد.
- دو طرف برای انحلال قرارداد رضایت و توافق داشته باشند(کتبی یا شفاهی).
- طرفین می توانند شرط نمایند تا زمان خاص قرارداد اجرا شود و در آن زمان خاص، قرارداد اقاله شده و آثاری از آن برقرار نباشد.
طرفین معامله باید تفاوت عقد و قرارداد دقیقاً روشن کنند قصد برهم زدن کدام معامله را دارند. علاوه بر این، در صورتی که قصد اقاله کردن مقداری از مبیع را داشته باشند، باید به آن به طور دقیق و واضح اشاره کنند. چرا که اگر این کار با ابهام و جهالت انجام شود، اقاله مقداری از مبیع صحت نخواهد داشت.
آثار اقاله
اقاله قرارداد دارای اثر بر آینده عقد است و بر گذشته آن اثری ندارد. به عنوان مثال اگر در قرارداد اجاره یکساله، طرفین بعد از شش ماه توافق نمایند آن را اقاله نمایند. همه آثار قرارداد از جمله تعهدات پرداخت اجاره بها در شش ماه قبل به قوت خود باقی است . اما بعد از اقاله، تعهدات طرفین برای شش ماه بعد از بین می رود. این امر منطقی است زیرا چنانچه اقاله قرارداد اثر قهقرایی داشت از این حیث تفاوت چندانی با بطلان نمی کرد.
بازگشت آثار عقد
بازگشت اقاله قرارداد به معنای آن است که بعد از اقاله قرارداد، همه چیز به حالت اولیه باز می گردد. زیرا اقاله قرارداد اثر عقد را بعد از خود زایل می گرداند.
اقاله قرارداد در عقود تملیکی
عقود تملیکی به عقودی گفته می شود که یک طرف عقد بر اثر انجام معامله در عوض پرداخت ثمن ، مالی را صاحب می شود و به اصطلاح در مالکیت او در می آید. مانند قرارداد خرید و فروش خانه که خریدار در قبال پرداخت پول مالک خانه می شود. در این نوع قراردادها اگر اقاله ای انحام شود و طرفین قرارداد، وجه نقد و ملک را دوباره جابجا نمایند، یعنی خریدار ملک را بدهد و فروشنده وجه نقد را . در این مورد اگر در زمانی که خریدار ملک را تصرف نموده و آن را مالک شده تغییراتی در خانه ایجاد نموده و موجب افزایش قیمت آن را فراهم آورده باشد، می تواند درخواست آن میزان اضافه قیمت را نماید که بر مبلغ قرارداد ملک اضافه شده باشد.
عقد معین و غیرمعین چیست؟
عقود یا قراردادها در یک تقسیمبندی به معین و نامعین تقسیم میشوند. در این پست به شرح این دو تقسیمبندی خواهیم پرداخت.
عقود معین چه عقودی هستند؟
عقودی هستند که انواع آنها در قانون نامبرده شده و ویژگیهای هرکدام ذکر گردیده است. در قانون مدنی ما، تعدادی از عقود پیشبینیشدهاند و شرایط و ویژگیهای آنها نامبرده شده است مانند بیع، اجاره، وکالت و وقف که این عقود را معین مینامند. قانونگذار پس از بررسی روابط اجتماعی، به این نتیجه میرسد که استفاده از برخی عقود در میان مردم رایجتر است، ازاینرو برای جلوگیری از بینظمی و بهنوعی یکدست کردن هرکدام از آنها، این عقود را ذیل عناوین مشخصی در قانون ذکر میکند و ویژگیهایی برای آنها ذکر میکند.
این ویژگیها به دو نوع عمومی و اختصاصی تقسیم میشوند. قواعد عمومی قراردادها، قواعدی هستند که در تمامی قراردادها یکساناند. به عنوان مثال قراردادها برای طرفین لازم الاتباع اند یعنی طرفین ملزم به انجام تعهدات خود در قرارداد هستند. اما ویژگیهای خاص هر قرارداد، در هر عقد بهطور جداگانه ذکرشده است؛ مانند لزوم تحویل دادن مال مورد معامله که فقط در قرارداد بیع مصداق پیدا میکند.
البته افراد در روابط خصوصی خود آزادند و میتوانند برخی از شرایط پیشبینیشده در قانون را تغییر دهند. درواقع در عالم حقوق خصوصی، اصل بر این است که افراد میتوانند برخلاف قانون با یکدیگر توافق کنند مگر در جاییکه توافق آنها در تضاد با مصلحت جامعه یا نظم عمومی باشد. شایانذکر است که تغییر برخی از شرایط قرارداد، نوع قرارداد را تغییر نمیدهد. نهتنها تغییر دادن برخی از شرایط قانونی، بلکه عوض کردن عنوان قرارداد نیز ماهیت آن را تغییر نمیدهد. برای مثال طرفین قرارداد، یک قرارداد اجاره با یکدیگر منعقد میکنند اما در عنوان آن “قرارداد بیع” مینویسند. در اینجا مفاد قرارداد که نشان از قرارداد اجاره دارد حاکم است و نه عنوان قرارداد، و قرارداد منعقدشده، اجاره تلقی خواهد شد. بنابراین گفته میشود که قاضی باید برای تفسیر قرارداد به مفاد آن رجوع کند تا به خواستهی اصلی طرفین –در زمان انعقاد قرارداد- پی ببرد.
از انواع عقود معین در قانون مدنی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
بیع، معاوضه، اجاره، صلح، وکالت، رهن، هبه، کفالت، وقف، مضاربه، ودیعه، عاریه، جعاله، ضمان، قرض، حواله، مزارعه و برخی دیگر در قانون تجارت مانند حقالعملکاری
مزیت ذکر عناوین و ویژگیهای این قراردادها در قانون چیست؟
همانگونه که در بالا اشاره شد، این عقود، عقودی هستند که بسیار مورداستفادهی اشخاص قرار میگیرند و عدم توجه قانونگذار به آنها میتوانست منجر به بینظمی گردد. برای مثال، درصورتیکه ویژگیهای مشخصی برای عقد اجاره در قانون ذکر نمیشد، هر شخص قرارداد اجارهای با ویژگیهای متفاوت را منعقد میساخت و این موضوع باعث هرجومرج میگردید. نکتهی دوم اینکه، همیشه و در همهی قراردادها، تکتک نکات و جزییات ذکر نمیشود و این ممکن است به دلیل بیتوجهی و غفلت افراد باشد یا اینکه تصور کنند ذکر آن موضوع ضرورتی ندارد. در صورت بروز اختلاف در خصوص مباحثی که در قرارداد ذکر نشده است، جزییاتی که در قانون پیشبینیشده است حاکم خواهد بود و طرفین در صورت بروز اختلاف به قانون مراجعه خواهند کرد. بنابراین هنگامیکه قرارداد شما یک قرارداد معین باشد، در مواردی که نکتهای را اشاره نکردهاید، قانون حاکم است.
عقود نامعین چه عقودی هستند؟
عقودی هستند که عنوان و ویژگیهای ذکرشده در قانون ندارند. مانند عقد بیمه میان شرکت بیمهگر و شخص بیمهکننده. قانونگذار با استناد به برخی از اصول حقوقی مانند اصل حاکمیت اراده، اصل آزادی قراردادی و … به افراد اجازه میدهد که بتوانند عقودی غیر از عقود ذکرشده در قانون منعقد سازند. این اجازه در نظام حقوقی کشور ما، در ماده 10 قانون مدنی به اشخاص دادهشده است.
هدف از قراردادها و بهطورکلی عالم حقوق، تنظیم روابط اجتماعی است. در انعقاد یک قرارداد، دو یا چند طرف دخالت خواهند داشت که مفاد قرارداد نیز برای همان افراد لازم الاتباع خواهدبود و در واقع پیروی از آن فقط برای خودشان اجباری است. بنابراین افراد در انعقاد قراردادهای نامعین میان خود از آزادی برخوردارند. بااینوجود برای این اصل محدودیتهایی نیز وجود دارد به عنوان مثال توافق دو طرف برای ضرب و شتم دیگری را نمیتوانیم بر اساس اصل آزادی قراردادی صحیح تلقی کنیم. در واقع توافق آزاد طرفین نباید منجر به زیان به دیگری یا مخالف صریح قانون، مصلحت اجتماعی، نظم عمومی و اخلاق حسنه باشد.
معیار تشخیص مصلحت اجتماع، نظم عمومی و اخلاق حسنه چیست ؟
بهعنوان نکتهی اول، لازم به ذکر است که تشخیص و احراز مغایرت یا عدم مغایرت یک عقد با مصلحت اجتماع، نظم عمومی و اخلاق حسنه بر عهدهی قاضی است. چرا که این اصطلاحات، بسیار کلی بوده و تعریف مشخصی ندارند و ممکن است تعاریف متفاوتی در هر پرونده از آنها ارائه شود. ولی بهطورکلی طرفین مجاز به انجام توافقات زیانرسان به یکدیگر نیستند. همچنین یکی از معیارهایی که میتوان ذکر کرد، مشروعیت است. مانند اینکه توافق طرفین جهت ساخت یک قمارخانه معتبر تلقی نخواهد شد. نظامهای حقوقی جامعهگرا، درجایی که در دوراهی میان ارادهی فرد و مصلحت جامعه بمانند، گزینهی دوم را برمیگزینند. و این مصلحت، در شرایط و اوضاعواحوال و زمان و مکانهای گوناگون، متفاوت خواهد بود.
برای مطالعه سایر مقالات میتوانید به مجله حقوقی لامینگو مراجعه کنید. همچنین شما میتوانید سوالات و نظراتتان را از طریق کامنت با ما در میان بگذارید.
شرایط فسخ قرارداد و آثار حقوقی مرتبط با فسخ
در مقاله حاضر هر آنچه که لازم است در خصوص فسخ قرارداد بدانید برای شما گفته خواهد شد، بنابراین ابتدا باید تعریفی از قرارداد و فسخ ارائه شود. ماده 183 قانون مدنی قرارداد یا عقد را اینگونه تعریف کرده است:
«یک یا چند تفاوت عقد و قرارداد نفر در مقابل یک یا چند نفر دیگر تعهد به امری نمایند و مورد قبول آنها باشد. به موجب این تعریف با انعقاد قرارداد تعهداتی برای طرفین ایجاد می شود که ملزم به انجام آن می باشند.»
علاوه بر آن ماده 10 قانون مدنی بیان می دارد که طرفین می توانند هر تعهد و امری را در صورت عدم مخالفت با قانون توافق نمایند. قطعا بنابر این تعریف هرآنچه که طرفین نسبت به آن توافق نمایند از نظر قانونگذار تا زمانی که با قوانین موضوعه مغایر نباشد قابل حمایت است به طوری که اگر کسی به تعهدات خود عمل ننماید این امر از طریق مراجع قضایی قابل پیگیری خواهد بود. در قانون مدنی عقود به دو دسته معین و غیرمعین تقسیم بندی می شوند. عقود معین در قانون مدنی پیش بینی شدند مانند عقد اجاره، بیع یا صلح. عقود غیرمعین بر مبنای ماده 10 قانون مدنی قابل قبول و حمایت از سوی قانونگذار هستند مانند قرارداد عدم افشا و عدم رقابت. بعد از توضیح مختصری که درخصوص عقد یا قرارداد داده شد می بایست فسخ را تعریف کنیم. فسخ در معنای ساده و روان آن به معنای انحلال و خاتمه دادن قرارداد تنظیمی توسط طرفین یا یکی از آنها و یا شخص ثالث است. باتوجه به اینکه مبحث قراردادها که روابط بین افراد را در اجتماع ایجاد می نماید مبحث مهمی است قطعا موضوعات مرتبط با انحلال آن نیز بسیار اهمیت دارد بنابراین افراد پیش از تنظیم هرگونه قرارداد می بایست درخصوص مسائل حقوقی مرتبط با آن ازجمله فسخ که یکی از راههای انحلال قرارداد است آگاهی کافی داشته باشند. در مقاله حاضر شرایط فسخ قرارداد، قانون فسخ معامله، انواع فسخ قرارداد، قانون فسخ قرارداد، مدت زمان فسخ قرارداد، خسارت فسخ قرارداد، مراحل فسخ قرارداد، خیار فسخ قرارداد و موجبات فسخ قرارداد بیان گردید. با ما همراه باشید.
برای انتخاب وکیل حقوقی متخصص و دریافت مشاوره حقوقی در این حوزه از طریق لینک های زیر اقدام نمایید:
شرایط فسخ قرارداد
همانطور که در مقدمه بحث گفته شد یکی از راه های انحلال و خاتمه دادن قرارداد، فسخ قرارداد خواهد بود. زمانی بحث فسخ قرارداد مطرح می شود که عقد لازم باشد. عقد لازم عقدی است که طرفین بعد از انعقاد آن حق برهم زدن آن را نخواهند داشت مگر زمانی که طرفین بخواهند با توافق یکدیگر قرارداد را برهم بزنند یا شرایط فسخ قرارداد وجود داشته باشد. عقد بیع (خرید و فروش)، عقد صلح یا عقد اجاره جزء عقود لازم هستند.
عقد لازم در مقابل عقد جایز مانند عقد وکالت قرار دارد. عقد جایز عقدی است که هر یک از طرفین هر زمانی که بخواهند می توانند آن را برهم بزنند.
بنابراین از شرایط فسخ قرارداد این است که عقد لازم باشد و در عقد جایز بحث فسخ قرارداد مطرح نخواهد شد.
یکی دیگر از شرایط فسخ معامله یا قرارداد این است که زمانی یک قرارداد یا معامله قابل فسخ است که یا طرف قرارداد به موجب قانون حق فسخ قرارداد را داشته باشد یا حق فسخ در قرارداد تصریح شده باشد که در ادامه به توضیح آن می پردازیم.
انواع فسخ قرارداد
موجبات فسخ قرارداد یا به موجب تصریح در قرارداد است و یا به موجب حکم قانون که هریک به اختصار بیان می شود:
- فسخ قرارداد به موجب تصریح حق فسخ در قرارداد:
طرفین قرارداد این امکان را دارند که درضمن قرارداد و یا خارج از آن برای خود یا شخص ثالث، حق فسخ قرارداد در نظر بگیرند. برای مثال در معامله یک واحد آپارتمان شرط شود که هر یک از طرفین معامله مدت یک ماه از عقد قرارداد اگر تمایل داشته باشند معامله را فسخ نمایند، که به استناد ماده 399 قانون مدنی به این عمل خیار شرط گفته میشود.
در این خصوص می بایست مدت زمان فسخ در قرارداد تعیین شود در غیر اینصورت باید توجه داشت که اگر زمان مشخص نشود هم شرط و هم بیع باطل خواهد بود.
البته طرفین قرارداد می توانند در قرارداد تنظیمی به تصریح حق فسخ در زمانی که هر یک از طرفین به تعهدات خود عمل ننمودند، بپردازند برای مثال اگر ظرف یکماه از تاریخ سررسید مبلغ معامله به فروشنده پرداخت نشود و یا ظرف یکماه از تاریخ تحویل ملک که در قرارداد قید شده ملک به خریدار تحویل داده نشود حق فسخ قرارداد برای شخص ذی نفع وجود داشته باشد.
- فسخ قرارداد به موجب حکم قانون:
در برخی موارد با توجه به ضرر و زیانی که ممکن است به طرفین معامله وارد شود، قانون به طور مستقیم به طرفین حق فسخ قرارداد را داده است. برای مثال شخصی اتومبیلی را خریداری میکند و بعد از مدتی متوجه عیب فاحش در اتومبیل میشود، در این شرایط خریدار با توجه به قانون، حق فسخ قرارداد را خواهد داشت. زمانی که فسخ قرارداد به حکم قانون به شخص اعطا شود نیاز به تصریح آن در قرارداد نخواهد بود.
مقاله پیشنهادی: برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد اقاله قرارداد، مقاله " اقاله قرارداد چیست و شرایط اقاله قرارداد به چه صورت است" را مطالعه نمایید.
خیار فسخ قرارداد
خیار در لغت به معنی اختیار و اجازه است. در حقوق به معنی اختیاری است که به طرفین قرارداد، برای بر هم زدن یک جانبه معامله داده میشود. بنابراین قانون به طرفین معامله این اختیار را داده است اگر قرارداد موجب ضرر و زیان شود، اقدام به فسخ قرارداد نمایند. خیارات انواع مختلفی دارند و یکی از مهمترین مباحث حقوق مدنی میباشند که به توضیح انواع آن خواهیم پرداخت.
1- خیار مجلس: با استناد به ماده 397 قانون مدنی هر یک از طرفین قرارداد که در مجلس حضور دارند و تا زمانی که آنجا را ترک نکرده اند حق فسخ قرارداد را خواهند داشت. خیار مجلس مختص عقد بیع (خرید و فروش) است و در سایر عقود اعمال نمی شود.
2- خیار حیوان: در خرید و فروش حیوان سه روز از زمان انعقاد قرارداد به خریدار مهلت داده شده است تا در صورت تمایل معامله را فسخ نماید. این خیار بیشتر به این دلیل است که امکان دارد در حیوان عیبی باشد و خریدار متوجه آن نشود. خیار حیوان نیز مختص عقد بیع میباشد.
3- خیار تأخیر ثمن: به استناد ماده 402 قانون مدنی؛ اگر مبیع (مال مورد معامله) عین خارجی و یا در حکم آن باشد و برای پرداخت مبلغ معامله و یا تحویل مال مورد معامله بین طرفین زمانی مشخص نشده باشد و بعد از سه روز از تاریخ عقد معامله هیچ یک از طرفین حسب مورد اقدام به پرداخت تمام مبلغ و یا تحویل مال مورد معامله ننمایند، فروشنده حق فسخ قرارداد را خواهد داشت. این خیار نیز تنها مختص عقد بیع میباشد.
4- خیار رؤیت و تخلف از وصف: اگر خریدار مالی را بدون دیدن و تنها با شنیدن اوصاف آن معامله نماید و بعد از تنظیم قرارداد مال مورد معامله دیده شده و دارای اوصاف ذکر شده نباشد، خریدار حق فسخ قرارداد را خواهد داشت.
5- خیار غبن: به این معنا است که یکی از طرفین معامله ضرر مالی کرده باشد برای مثال اتومبیلی معامله شده اما به قیمت بیش از ارزش واقعی فروخته شده که در این صورت خریدار حق فسخ قرارداد را خواهد داشت.
6- خیار تدلیس: عبارت است از اینکه شخصی با عملیاتی دیگری را فریب دهد به طوری که اگر خریدار میدانست این کالا دارای ویژگی خاصی نیست از انعقاد معامله خودداری میکرد، پس از عقد و آشکار شدن فریب، حق فسخ را خواهد داشت و البته این خیار برای هر یک از طرفین معامله میباشد.
7- خیار عیب: اگر پس از عقد مشخص شود که مال مورد معامله دارای عیب بوده است، خریدار مختار است که ارش (تفاوت میان کالای سالم و معیوب) را بگیرد و یا حق فسخ قرارداد را خواهد داشت.
8- خیار تبعض صفقه: صفقه به معنی تجزیه و جدا شدن است. اگر قسمتی از معامله صحیح و قسمت دیگر باطل باشد، مشتری این حق را دارد که معامله را به طور کامل فسخ نماید و یا نسبت به بخشی که صحیح واقع شده معامله را قبول نماید و نسبت به بخشی که باطل شده مبلغ پرداختی معامله را دریافت نماید.
9- خیار تعذر تسلیم: این خیار زمانی برای فرد حق فسخ ایجاد می کند که مالی که فروخته شده قابل تسلیم شدن به مشتری نباشد.
10- خیار شرکت: زمانی که بخشی از مال مورد معامله متعلق به دیگری باشد و مالک آن قسمت نسبت به معامله رضایت ندهد خریدار می تواند معامله را فسخ کند یا معامله را قبول کند و نسبت به آن بخش از معامله مبلغ پرداختی را مطالبه نماید.
البته اصطلاحی با عنوان اسقاط کافه خیارات وجود دارد که با قید این عنوان در قرارداد حق فسخ طرفین از طریق خیارات ساقط میشود که در پذیرش تفاوت عقد و قرارداد این امر طرفین باید هشیار باشند. البته بر اساس نظر برخی حقوقدانان برخی از خیارات از جمله خیار غبن با شرایطی، خیار تدلیس یا خیار تعذر تسلیم قابل اسقاط نیستند.
آثار فسخ قرارداد
اثر فسخ قرارداد، انحلال و از بین رفتن قرارداد است و اثرش نسبت به آینده خواهد بود یعنی از زمان فسخ معامله، دیگر نیاز نیست طرفین به تعهداتی که در آینده داشته اند عمل کنند و فسخ، تعهدات طرفین نسبت به آینده را از بین خواهد برد.
بعد از اعلان فسخ قرارداد رابطه قراردادی طرفین قطع خواهد شد و هریک از طرفین معامله باید آنچه که از دیگری گرفته است را به او مسترد کند و عدم تحویل یا پرداخت پس از اعلان فسخ برای آنها ضمان آور خواهد بود.
درخصوص افزایش قیمت مال مورد معامله در زمان فسخ باید گفته شود که خریدار تا زمان فسخ مالک عین و منافع مال مورد معامله می باشد و بعد از فسخ منافع متصله یعنی همان افزایش قیمت مال برای او نخواهد بود.
در صورت فسخ معامله در صورتی که خسارتی به دیگری وارد شود و این موضوع در قرارداد تصریح گردید و یا بدون تصریح در قرارداد به موجب حکم قانون امکان مطالبه آن وجود داشته باشد خسارت وارده قابل مطالبه خواهد بود.
مدت زمان فسخ قرارداد
به موجب مندرجات قانون مدنی اعمال حق فسخ در خیار مجلس، حیوان، غبن، عیب، تدلیس، رویت و تخلف از وصف فوری است و در خصوص باقی خیارات مدت زمان اعمال حق فسخ براساس عرف درنظر گرفته می شود و نباید به گونه ای عمل شود که عدم استفاده از حق فسخ به معنای پایبندی به قرارداد باشد چرا که در چنین شرایطی دادگاه حکم به فسخ نخواهد داد. البته بحث اعمال حق فسخ با درنظر گرفتن هر مورد ممکن است متفاوت باشد و نیاز به بررسی هر کیس به نحو جداگانه توسط متخصصین این حوزه خواهد داشت.
مقاله پیشنهادی: برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد خسارت ناشی از قرارداد ، مقاله " خسارت قراردادی و شرایط مطالبه خسارت براساس قانون" را مطالعه نمایید.
مبلغ جریمه فسخ قرارداد
پرداخت خسارت فسخ قرارداد در چند حالت قابل مطالبه است:
یک مورد زمانی است که شخص برای خود حق فسخ مثلا برای یک ماه قائل می شود که در چنین شرایطی طرف مقابل می تواند بندی در قرارداد قرار دهد مبنی بر اینکه اگر صاحب حق فسخ، قرارداد را در مدت مقرر فسخ کرد او بتواند مبلغی معین به عنوان خسارت قراردادی برای خود قائل شود.
مورد دوم زمانی است که در قراردادی که برای مدت موقت منعقد می شود برای مثال در قرارداد اجاره ای که به مدت یکسال تنظیم شده، بندی قید شود که اگر قبل از موعد به هر دلیلی قرارداد اجاره فسخ شود طرف دیگر بتواند مبلغی را برای فسخ قرارداد دریافت نماید.
مورد سوم در جایی است که اگر به دلیل مغبون شدن شخص یا یا به دلیل وجود عیب در مال مورد معامله یا به دلیل تدلیس و فریب خوردن شخص برای فرد حق فسخ ایجاد شد شخص علاوه بر فسخ بتواند خسارت وارده به ایشان را نیز مطالبه نماید.
علاوه بر موارد گفته شده فرد می تواند مبلغ معینی تحت عنوان وجه التزام به موجب ماده 230 قانون مدنی در صورت عدم رعایت هریک از مندرجات قراردادی را برای خود درنظر بگیرد.
مقاله پیشنهادی: برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد وجه التزام، مقاله " مطالبه وجه التزام قراردادی؛ جبران خسارت یا جریمه متخلف" را مطالعه نمایید.
مراحل فسخ قرارداد
نکته مهمی که شاید مورد پرسش قرار بگیرد این است که مراحل فسخ قرارداد و طریقه فسخ آن چگونه خواهد بود. میدانیم که فسخ حقی یک طرفه است و تنها لازمه آن اراده یک طرف قرارداد است بنابراین اگر هر یک از طرفین قرارداد با توجه به حقوقی که دارند تصمیم به فسخ قرارداد بگیرند نیازی به توافق و رضایت طرف دیگر نخواهد بود اما با همه این تفاسیر طرف دیگر قرارداد ممکن است فسخ را نپذیرد و اگر پول یا مالی را در ازای تعهدی گرفته باشد، حاضر به بازپرداخت آن نشود. در این صورت شخصی که خواهان فسخ قرارداد است باید بدواً اظهارنامه ای ارسال نموده و مراتب فسخ را به طرف دیگر اعلام نماید و سپس تقاضای تنفیذ فسخ را تحت قالب دادخواست فسخ قرارداد از طریق دفاتر خدمات الکترونیک قضایی به دادگاه ارائه نماید. صدور حکم دادگاه مبنی بر تنفیذ فسخ الزامی می باشد و قرارداد بدون حکم دادگاه قابل فسخ نخواهد بود مگر زمانی که این موضوع به تایید طرف دیگر رسیده باشد.
انتخاب وکیل فسخ قرارداد از سامانه دادیاب
سامانه دادیاب به منظور سهولت دسترسی به وکلا و مشاوران حقوقی متخصص تاسیس گردیده است. شما در این سامانه می توانید از بین وکلای متخصص وکیل مورد نظر خود را با درنظرگرفتن سابقه و حق الوکاله تعرفه شده در قسمت خدمات وکالتی حقوقی، دعاوی قراردادی، فسخ قرارداد انتخاب نمایید. شما میتوانید قبل از انتخاب وکیل پایه یک دادگستری از خدمات مشاورهای استفاده نمایید، به همین دلیل دادیاب برای پرسش و پاسخ حقوقی کاربران بخش مشاوره حقوقی رایگان و همچنین برای سوالات تخصصی کاربران و ارائه راهکار تخصصی وکلا بخش مشاوره حقوقی تلفنی با هزینه به صرفه و مناسب را در نظر گرفته است تا با راهنمایی مشاوران، کاربران بتوانند بهترین وکیل و مسیر درست را انتخاب نمایند. در صورت نیاز کاربران برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد رزومه تحصیلی و کاری وکلا و مشاوران میتوانند به بخش جستجوی وکیل مراجعه نمایند.
جهت انتخاب وکیل و مشاور حقوقی خود وارد لینکهای زیر شوید:
جهت انتخاب وکیل فسخ قرارداد ملکی خود وارد لینک زیر شوید:
سوالات متداول در خصوص فسخ قرارداد
برای موضوع فسخ قرارداد از چه طریقی در سامانه دادیاب مشاوره حقوقی دریافت کنیم؟
شما برای مشاوره درخصوص فسخ قرارداد می توانید با شماره " 02146114039 " تماس بگیرید تا پشتیبانان سامانه، مشاوران متخصص این حوزه را به شما معرفی کنند و یا از طریق لینک زیر به بخش مربوطه مراجعه نموده و با بررسی، مشاور مورد نظرتان را انتخاب نمایید.
شرایط فسخ قرارداد از طرف فروشنده چیست؟
فروشنده می تواند در قرارداد قید کند اگر خریدار در تاریخ سررسید مبلغ معامله را پرداخت نکرد حق فسخ قرارداد برای او محفوظ باشد.
چگونه پرونده فسخ قرارداد خود را به وکیل متخصص در دادیاب بسپاریم؟
شما برای ارجاع پرونده در خصوص فسخ قرارداد می توانید با شماره " 02146114039 " تماس بگیرید تا پشتیبانان سامانه، وکلای متخصص این حوزه را به شما معرفی کنند و یا از طریق لینک زیر به بخش مربوطه مراجعه نموده و با بررسی، وکیل مورد نظر را انتخاب نمایید.
قانون فسخ قرارداد چیست؟
یکی از راه های انحلال قرارداد فسخ آن است. زمانی از طریق فسخ می توان قرارداد را منحل کرد که عقد لازم باشد چرا که در عقود جایز هر یک از طرفین می توانند قرارداد را هر زمان که بخواهند فسخ کنند. فسخ قرارداد دارای شرایطی است که در مقاله حاضر به طور کامل توضیح داده شده است.
فسخ معامله ملک چگونه انجام می شود؟
در صورتی که شرایط فسخ معامله ملک در قرارداد تصریح شده باشد و یا به موجب قانون امکان فسخ قرارداد وجود داشته باشد با ارسال اظهارنامه و پس از آن تنظیم دادخواست اعلام فسخ می توانید معامله را فسخ کنید. برای درخواست فسخ قرارداد ملکی خود از طریق لینک زیر اقدام نمایید.
ماده فسخ قرارداد چیست؟
به موجب مواد 396 تا 463 قانون مدنی احکام مربوط به خیارات و فسخ معامله بیان گردیده است.
عقد معوض و عقد غیر معوض
عقد معوض به عقدی گفته می شود که هر یک از طرفین عقد مورد معامله ای ارائه می کنند، یعنی هر کدام عوضی در مقابل مال دیگری ارائه می کنند که به این عقد معوض گویند.
- مثلا در مثال فروش ماشین یکی از طرفین ماشین و طرف دیگر پول ارائه می کنند. در اجاره هم همینطور است، شما مالک منفعت می شوید و در خانه سکونت می کنید و متقابلا اجاره بها پرداخت می کنید.
اما در عقد غیر معوض فقط یکی از طرفین مورد معامله ای ارائه می کند مانند عقد هبه.
هبه چیست
هبه عقدی است که به موجب آن یکی نفر مالی را مجانا به کس دیگری تملیک می کند.تملیک کننده را واهب، طرف دیگر را متهب، مالی را که مورد هبه است عین موهوبه می گویند.مثلا من می گویم کیف خودم را به شما هبه می کنم. شما در مقابل آن مالی نمی دهید یا عملی انجام نمی دهید.پس عقد غیر معوض است.
اگر عقد غیر معوض مشروط به شرط عوض باشد چطور؟
یکی از تقسیم بندی های عقد، عقد مطلق و عقد مشروط بوده است،حال عقد هبه هم می تواند مطلق یا مشروط باشد.
مثلا من کیفم را به شما هبه کردم شما هم قبول کردید؛ این عقد عقدی غیر معوض و مطلق و غیر مشروط است.اما ممکن است در عقد هبه که غیر معوض است شرطی گنجانده شود؛ مثلا کیفم را به شما هبه کردم به شرطی که خودکارتان مال من شود یا به شرطی که خانه مرا نقاشی کنید.
آیا در اینجا عقد معوض خواهد بود؟ یا نه عقدی غیر معوض است؟
جواب این است که عقد غیر معوض است چون ماهیت عقد غیر معوض است و شرط جزء ارکان عقد نیست چون بودن یا نبودنش تاثیری در بوجود آمدن عقد ندارد و چون جزء ارکان عقد نیست ما نمی توانیم بگوییم که عقد معوض است.
در واقع عقد معوض با عقد غیر معوض مشروط به شرط عوض از نظر ماهوی متفاوت است و این تفاوت در چند جهت خودش را نشان می دهد.مشروط به شرط عوض یعنی شرط گنجانده شده دادن یک مال یا انجام دادن یک عمل باشد.چون ممکن است از نظر دیدگاه عموم این دو شبیه به هم باشد.
تفاوت عقد معوض و عقد غیر معوض
- اولین تفاوت در تعادل عوضین است
در عقود معوض اصل بر این است که عوضین باید متعادل باشند.یعنی هم ارزش باشند. یعنی اگر من ماشینم را به شما فروختم به قیمت پنج میلیون تومان باید این دو (ماشین و میزان پول)از نظر ارزش اقتصادی یکی باشند. یعنی ماشین من واقعا پنج میلیون بیارزد و شما هم با این پنج میلیون بتوانید ماشینی با این خصوصیات بخرید. اما در عقد غیر معوض مشروط به شرط عوض، لازم نیست عوض معامله(مورد معامله) با مورد شرط هم ارزش باشد. مثلا من می گویم که ماشین خودم را به شما هبه کردم به شرطی که خودکار شما مال من باشد. قیمت ماشین با قیمت خودکار قابل مقایسه نیست اما این عقد غیر معوض است و لازم نیست که مورد معامله و مورد شرط هم ارزش باشند. به همین دلیل است وقتی بعدا معلوم می شود که ارزش مورد معامله بیشتر یا کمتر از مقدار توافق بوده برای شخص متضرر حق فسخ بوجود می آید. - تفاوت دوم در این است که اگر در عقد معوض پس از عقد معلوم شود که یکی از عوضین در هنگام عقد موجود نبوده عقد باطل است.
چون موجود بودن مورد معامله شرط صحت عقد است. یعنی معلوم شود که مالی که فروخته شده اصلا موجود نبوده است. مثلا من ماشینم را به شما فروختم به قیمت پنج میلیون بعدا متوجه شوید که من اصلا ماشین ندارم یا داشتم قبلا فروخته بودم ویا ماشینم شب قبل از عقد آتش گرفت و از بین رفت هر چند خودم هم خبر نداشتم. ولی تفاوت عقد و قرارداد به هر حال معلوم شد که در هنگام عقد اصلا مورد معامله موجود نبود. این معامله باطل است. اما اگر در عقد غیر معوض بعد از عقد معلوم شود که مورد شرط وجود نداشته معامله باطل نیست. ولی البته برای مشروطٌ له(کسی که شرط به نفعش است) حق فسخ ایجاد می شود و می تواند معامله را به هم بزند. ولی فرق می کند که ما یک معامله ای را باطل بدانیم تا اینکه بگوییم معامله ای صحیح است ولی حق فسخ وجود دارد. - تفاوت سوم بین عقد معوض با عقد غیر معوض مشروط به شرط عوض این است که اگر عقد معوض باشد، چنانچه بعد از عقد قبل از تسلیم به طرف مقابل مورد معامله تلف شود؛
مثلا من ماشینم را به شما فروختم به مبلغ پنج میلیون تومان گفتم که فردا تحویل می دهم، تا فردا ماشینم از بین رفت و مورد معامله قبل از تسلیم به خریدار تلف شد اینجا معامله باطل نیست بلکه از زمان تلف معامله منفسخ می شود. منفسخ یعنی خود به خود فسخ می شود یعنی بعد از تلف شدن مال همان زمان معامله هم خود به خود از بین می رود.فسخ غیر ارادی را انفساخ می گویند. اما اگر عقد غیر معوض تنظیم شود و مورد شرط قبل از تسلیم تلف شود،مثلا من ماشینم را به شما هبه کردم به شرطی که دوچرخه شما مال من شود شما هم قبول می کنید اما قبل از اینکه دوچرخه را به من تحویل بدهید دوچرخه از بین می رود؛ در اینجا معامله منفسخ نمی شود چون چیزی که تلف شده مورد معامله نیست بلکه مورد شرط است، مورد شرط هم جزء ارکان عقد نیست که عقد را باطل یا منفسخ کند، بلکه یک امر لُبی است بنابر این اثرش هم بایستی لبی تر باشد.چون اهمیت مورد شرط از اهمیت مورد معامله کمتر است در نتیجه اگر نباشد تاثیرش هم کمتر است. در این موارد برای مشروطٌ له حق فسخ وجود دارد. من میتوانم بگویم که ماشینم را هبه کردم به این امید که دوچرخه تان مال من باشد حالا که دوچرخه تان از بین رفته من معامله را فسخ کردم. فرق است بین عقدی که خود به خود منفسخ می شود تا اینکه عقدی صحیح است ولی برای طرف حق فسخ وجود دارد. - تفاوت چهارم بین عقد معوض با عقد غیر معوض مشروط به شرط عوض در این است که در عقود معوض مورد معامله یا عوضین باید معلوم و معین باشد.
عوضین نباید مبهم باشند. مثلا من نمی توانم بگویم که یک دستگاه اتومبیل را به شما می فروشم به قیمت پنج میلیون تومان. یا باید خود ماشین معلوم باشد یا اینکه خصوصیات آن ذکر شود. یا نمی توانم بگویم که این ماشین را به هر قیمتی که دلتان خواست می فروشم بلکه باید هر دوی مورد معامله(عوضین) معین باشد.در عقود معوض اگرهر یک از عوضین معلوم نباشد معامله باطل است.اما در عقد غیر معوض اگر مورد شرط در هنگام عقد معلوم نباشد معامله باطل نیست بلکه معامله صحیح است. علم اجمالی کافی است .یعنی همینکه بعدا معلوم شود کافی است.ب عنوان نمونه من می گویم ماشین خودم را به شما هبه کردم به شرط اینکه هر مقدار پول توی جیب شماست مال من باشد.این معامله صحیح است. چرا؟ به این دلیل که مورد عقد جزء ارکان عقد نیست تا حتما بایستی معلوم باشد بلکه از امور لُبی وابسته ضمن عقد است. - تفاوت پنجم و آخرین تفاوت در حق حبس است.
در عقد معوض اصل بر این است که هر یک از طرفین تسلیم عوض از جانب خودش را می تواند موکول و منوط کند به تسلیم عوض ازجانب طرف مقابل و تا زمانی که طرف مقابل مورد معامله خودش را تسلیم نکرد این شخص می تواند تسلیم نکند.مثلا من می گویم ماشینم را به شما فروختم به قیمت پنج میلیون؛ این عقد معوض است و هر یک از ما حق حبس خواهیم داشت، یعنی من می توانم بگویم که تا زمانی که پول ندادی من به شما ماشین نمی دهم.شما هم می توانید بگویید تا زمانی که ماشین نیاوردید من به شما پول نمی دهم .اما در عقد غیر معوض که مشروط به شرط عوض است حق حبس وجود ندارد.یعنی هر کدام باید به تکلیف خودشان عمل کنند و نمی توانند همدیگر را مقید کنند.کسی که مال را مجانا هبه کرده باید مال را تحویل دهد اگر در مقابلش شرطی است که طرف مقابل باید انجام دهد آن هم باید انجام دهد.
کسی که مال را هبه کرده(واهب) نمی تواند بگوید که هر مقداری پول در جیب شما وجود دارد چون به من ندادی من ماشین نمی دهم.متهب هم نمی تواند بگوید که چون ماشین ندادی من هم پول داخل جیبم را به تو نمی دهم.چرا؟چون این دو در مقابل هم قرار ندارند. چون مورد معامله در عقد معوض در مقابل مورد شرط نیست. پس حق حبس هم وجود ندارد.