آموزش تحلیل بنیادی یا فاندامنتال

تحلیل تکنیکال چیست؟
حتماً میدانید یکی از ابزارهای مهم برای تحلیل در بازارهای مالی و معاملاتی « تحلیل تکنیکال » است، در این مقاله که توسط تیم تولید محتوای پارسیان بورس گردآوری شده. میخواهیم مقدمهای برای یادگیری تحلیل تکنیکال را مرور کنیم. در مقالات بعدی آموزش تحلیل تکنیکال را از 0 تا 100 به شما عزیزان ارائه دهیم.
تحلیل تکنیکال یا تحلیل تکنیکی (Technical Analysis) روشی برای پیش بینی قیمت در بازارها، بر اساس مطالعه و بررسی تاریخچه قیمت و حجم معاملات در آن بازار است. تحلیل تکنیکال در بازار بورس اوراق بهادار، بازار ارز و فارکس و نیز بازارهای بورس کالا مورد استفاده قرار میگیرد. در تحلیل تکنیکال با استفاده از تاریخچه حجم و قیمت میتوان وضعیت یک سهام را سنجید و در مورد آن تصمیمگیری کرد.
حتما بازدید کنید: دوره جامع آموزش تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال
تاریخچه تحلیل تکنیکال
اشکال اولیه تحلیل تکنیکال در قرن ۱۷ در آمستردام هلند و در قرن ۱۸ در ژاپن مورد استفاده قرار میگرفت. اما شکل مدرن این تحلیل از فعالیتهای چارلز داو، خالق شاخص اقتصادی میانگین صنعتی داو جونز، آغاز شد. شاید بتوان گفت که نخستین استفاده مستقیم اقتصادی مشهور از تحلیل تکنیکال را چارلز داو انجام داده است. چارلز داو که بنیان گذار وال استریت ژورنال است، شاخص میانگین صنعتی داو جونز را نیز طراحی کرد . هنوز با وجود نواقص این شاخص و نقدهایی که بر آن وارد است، از جمله شاخصهای مهم اقتصادی محسوب میشود.
تکنیکال رفتار اعداد یا احساس
با وجود آن که در تحلیل تکنیکال با شاخصها، اعداد و نمودارها سروکار دارید، این تحلیل به نوعی مطالعه رفتار انسانها در بازارهای مالی محسوب میشود. رفتارهایی که با احساسات انسانی عجین شده و گاهی خود را در قالب ترس و طمع در شرایط مختلف نشان میدهد.
باید توجه داشت تمام معاملهگرانی که یک سهام در بازار بورس یا یک ارز دیجیتال در صرافیها را خرید و فروش میکنند، در واقع «بازار» را برای آن ارز دیجیتال یا سهام شکل میدهند و «احساسات» این معاملهگران و سرمایهگذاران است که قیمت را تعیین میکند.
به عبارتی دیگر نیروهای «عرضه» (Supply) و «تقاضا» (Demand) که هسته بازارهای مالی را شکل میدهند. به نوعی از احساسات معاملهگران ناشی میشوند که بر اساس آنها حرکات قیمتی شکل میگیرد. پس تحلیل تکنیکال را میتوان به نوعی تحلیل رفتارهای انسانی نیز تعریف کرد.
لازم به اشاره است که از تحلیل تکنیکال در بازارهای تحت شرایط عادی با حجم معاملات و نقدینگی بالا میتوان پاسخ مناسبتری دریافت کرد.
پیشنهاد ویژه: دوره آموزش صفر تا صد پرایس اکشن
تعریف تحلیل تکنیکال را میتوان به سه صورت مطرح کرد:
- تحلیل نوسانهای گذشته قیمت با انگیزه پیش بینی تغییرات آینده قیمت
- تحلیل مبتنی بر رفتارهای بازار از طریق مطالعه نمودار قیمت، میانگین متحرک قیمتها، حجم معاملات، حجم معاملات باز، شکل گیری الگوها و سایر شاخص های تکنیکال
- روشی برای پیش بینی قیمت کالاها بر اساس الگوی تغییرات قیمت و تغییرات حجم معاملات بدون در نظر گرفتن عوامل بنیادین بازار
تحلیل نوسانهای گذشته قیمت با انگیزه پیش بینی تغییرات آینده قیمت
شاید بتوان ادعا کرد جمله «همه چیز در قیمت لحاظ شده است» پایه و اساس تحلیل تکنیکال است. تا زمانی که به درک درستی از این جمله نرسیده باشیم شاید پیشروی در یادگیری تحلیل تکنیکال کار بیهودهای باشد.
یک تحلیلگر تکنیکال در ابتدا به این باور رسیده است که هر چیزی که بتواند در قیمت تأثیرگذار باشد اعم از فاکتورهای سیاسی، فاندامنتال، جغرافیایی و یا سایر فاکتورها در قیمت یک سهم لحاظ شده است. پس از درک و پذیرش جمله فوق به عنوان مقدمه تحلیل تکنیکال به این نتیجه میرسیم که تحلیل قیمت ها تمام آن چیزی است که ما به آن نیاز داریم.
این اصل بدان معنیست که هر پارامتر، هر خبر و هر شاخصه تاثیرگذار در اقتصاد و به خصوص بازارهای مالی نظیر بورس، اثر خود را در قیمت آن کالا یا سهام خلاصه میکند. با درک واقعی این مفهوم از سوی معامله گر، وی را از تعقیب اخبار و بمباران های خبری بی وقفه و استرس ناشی از آن مصون میدارد.
باورهای تکنیکالی
همه تحلیل گران تکنیکال بر این باورند که تغییرات قیمت تابعی از عرضه و تقاضاست. چنانچه تقاضا بیش از عرضه باشد آنگاه قیمت صعود خواهد کرد و اگر عرضه بر تقاضا پیشی گیرد قیمت کاهش خواهد یافت.
اکثر تحلیل گران تکنیکال معتقدند که نیرویی که فشارهای خرید و فروش به عبارت دیگر متقاضیان خرید و یا فروش عوض میکند. برآیند تغییرات بنیاد، عملکرد شرکت و همچنین مربوط به اقتصاد بازار میباشد و همین نیرو بر قیمت ها تاثیر میگذارد. نمودارها در برگیرنده علتهای رشد و سقوط قیمت سهم نیستند، بلکه نشاندهنده تاثیر آنها بر ارزش سهام شرکت ها هستند.
پس تحلیلگر تکنیکال در باز بورس و هر بازار مالی دیگری فقط تمرکز خود را بر نمودار قیمتی سهم معطوف داشته، روندها را شناسایی میکند و با سوار شدن بر موجها از آن سود دریافت میکند.
تحلیل مبتنی بر رفتارهای بازار از طریق مطالعه نمودار قیمت، میانگین متحرک قیمتها، حجم معاملات، حجم معاملات باز، شکل گیری الگوها و سایر شاخص های تکنیکال
نظریهی ثابت شدهای نیز وجود دارد که میگوید قیمت ها براساس روندها حرکت میکنند. به عبارت دیگر قیمت ها دوست دارند که روند فعلی خود را به جای تغییر جهت حفظ کنند. این قانون به نوعی بیان دیگری از قانون اول نیوتن دربارهی حرکت است. شاید بتوان آن را این گونه نیز مطرح کرد که قیمت سهم به روند فعلی خود ادامه میدهد تا زمانی که عوامل بازدارندهی حرکت، آن را متوقف کند. این قانون یکی از ادعاهای محکم تحلیل گران میباشد. آنها معتقدند که روندها تا زمانی که عوامل خارجی بر آنها تاثیر نگذاشته جهت خود را حفظ میکنند.
استفاده از علم ریاضیات در تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال بر اساس ریاضیات و آمار و احتمالات بنا شده است، یعنی این تحلیل از احتمالات کمک میگیرد. به کمک احتمال میتوان وضعیت بازار سهام را پیشبینی کرد، با این نوع تحلیل دید خوبی نسبت به آینده و روندها بهدست میآید و برآورد تغییر قیمتها منعکس میشود. سرعت و دقت این روش در کوتاه مدت بسیار بیشتر از تحلیل بنیادی (تحلیل فاندامنتال) است.
لازم به ذکر است تمامی ابزارهای کمکی نظیر اندیکاتورها (نوسانگر نماها، روندها و حجمها) جملگی بر مبنای فرمولهای ریاضیات و آمار استوار هستند. نموداری که به ما نمایش میدهند حاصل انجام معادلاتی روی نمودار قیمتی سهم هستند.
نتیجه گیری
آخرین باری که هواشناسی پیشبینی دقیقی ارائهداد را به یاد میآورید؟ احتمالا برخی از این پیشبینیها درست از آب درنیامده باشند. حتی در بسیاری از موارد پیشبینی کردن کار بیهودهای به نظر میرسد چرا که بسیاری از آنها نتیجه اشتباهی را پیشبینی میکنند. با این حال چرا باز هم به پیشبینیهای هواشناسی گوش میدهیم؟
پیشبینیها در کل مفید هستند. چراکه ما را برای اتفاقی که احتمال وقوع آنها وجود دارد، آماده میکنند. مثلا اگر هواشناسی هوا را بارانی پیشبینی کرده باشد، ما برای اطمینان با خودمان چتر میبریم و اگر آفتابی پیشبینی کند، عینک آفتابی خود را میزنیم. میدانیم که احتمال دارد به وسایل همراهمان نیاز پیدا نکنیم اما به هر حال برای این اتفاقها آماده خواهیم بود.
تحلیل تکنیکال هم شباهت زیادی با پیشبینی هواشناسی دارد. تحلیلگران تکنیکال میدانند برای چه اتفاقی آماده شوند، اما این را نیز به خاطر دارند، که قیمتها همیشه موافق نظر آنها حرکت نمیکند.
تحلیل بنیادی (فاندامنتال) شبکه کاردانو و ارز دیجیتال ADA
کاردانو (Cardano) یک شبکه مبتنی بر بلاکچین است که توسط چارلز هاسکینسون (Charles Hoskinson)، یکی از بنیانگذاران اتریوم بنیان نهاده شد تا «ارایه یک اکوسیستم متعادلتر و پایدارتر» برای دنیای ارزهای دیجیتال باشد. طبق گفته تیم این پروژه، ADA تنها کوینی است که با یک فلسفه علمی و رویکرد تحقیقاتی ایجاد شده است.
اما در این ویدئو به چیستی و چگونگی کاردانو نپرداختیم و سعی کردیم به صورت بنیادی و تحلیلی؛ بر اتفاقات این پروژه نگاهی داشته باشیم. در تحلیل خبر هفته گذشته؛ ما مفهوم فاندامنتال و اینکه این تحلیل در دنیای ارزهای دیجیتال چه اهمیتی دارد صحبت کردیم. برای یک سرمایه گذاری موفق باید علاوه بر تحلیل تکنیکال یک ارز؛ حتما تحلیل فاندامنتال نیز داشته باشیم تا بتوانیم با امن ترین حاشیه ممکن؛ سرمایه گذاری خود را انجام دهیم.
کاربران گرامی میهن بلاکچین، در صورتی که ویدیوی این مطلب برای شما بهنمایش درنمیآید، VPN خود را خاموش کرده و سپس صفحه را رفرش کنید. بعضی ویدیوهای سایت آپارات برای IPهای خارج از ایران به نمایش درنمیآیند.
تحلیل فاندامنتال کاردانو
در ویدئو سعی کردیم به نکات اساسی پروژه کاردانو بپردازیم و فاکتورهای لازمه برای یک پروژه را در مورد کاردانو بررسی کردیم و نتیجه گیری کردیم این پروژه چه نقاط مثبت و منفی دارد. موارد مهم بررسی شده در ویدئو:
- مارکت کپ کاردانو
- موجودی کل و تعداد کوین های در چرخه (تعداد کل موجودی کوین های کاردانو به میلیارد است که به اشتباه در ویدئو به میلیون گفته شده)
- حجم ترید کوین ADA
- بنیان گذار و اعضای تیم کاردانو
- معایب و موانع پیش روی کاردانو
- نقشه راه و آینده کاردانو در سال ۲۰۲۰
نتیجه گیری
در نهایت میتوان گفت با دیدن این ویدئو نسبتا طولانی؛ دید جامعی راجع به کاردانو به دست خواهید آورد که میتواند به شما کمک کند تا تصمیم درستی برای سرمایه گذاری روی این پروژه داشته باشید. لازم به ذکر است ممکن است به دلیل حجم بالای اطلاعاتی که در ویدئو داده شده است؛ بعضی از نکات این پروژه از قلم افتاده باشد. بنابراین میتوانید سوالات خود را با ما در میان بگذارید.
در ویدئو اطلاعاتی داده شده که به دلیل عدم تطابق زمانی؛ ممکن است اعدادی که میبینید با آماری که تحلیلگر میگوید یکی نباشد. پیشنهاد میکنیم در حین تماشای ویدئو حتما به منابع و سایت های مذکورسر بزنید و اعداد و ارقام لحظه ای را مشاهده کنید.
تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال چیست؟
تحلیل یکی از مهمترین بخش های بازار سرمایه است که به وسیله آن می توان سهام یک شرکت را ارزیابی کرده و ارزنده بودن آن را تشخیص داد. در بازار سرمایه از دو روش تحلیلی برای ارزیابی سهام شرکت ها استفاده می شود که این دو روش شامل تحلیل فاندامنتال(بنیادی) و تکنیکال است.
به گزارش پایگاه خبری بااقتصاد، تحلیل جزئی از آموزش تحلیل بنیادی یا فاندامنتال بازار سرمایه است، نمی توان وارد بازار سرمایه شد و از تحلیل استفاده نکرد، زیرا تحلیل به سرمایه گذار دید بهتری برای خرید یا فروش سهام و ارزنده بودن آن می دهد. در بازار سرمایه برای ارزیابی سهام و شرکت ها دو روش تحلیل وجود دارد که هر کدام می تواند به صورت فردی یا مکمل دیگری باشد. تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال(بنیادی) روشهایی هستند که از آنها در جهت تحلیل سهام استفاده میکنند.
تحلیل فاندامنتال و ابزارهای آن
تحلیل فاندامنتال که با عنوان تحلیل بنیادی هم نام برده می شود روشی است که از طریق آن میتوان داده های مالی، اطلاعات شرکت، دارایی ها و بدهی، شرایط اقتصادی و سیاسی تاثیر گذار بر سهم و ارزش ذاتی سهام یک شرکت را تعیین کرده و ارزنده بودن سهام را نسبت به قیمتی که در بازار خرید و فروش می شود مشخص کرد.
تحلیلگران بنیادی با استفاده از ابزارهای خود ارزش ذاتی و واقعی یک شرکت را بدست آورده و بر اساس تفاوتی که میان ارزش ذاتی و واقعی سهم آن با قیمتی که در بازار خرید و فروش می شود ارزنده بودن یا نبودنش را تشخیص می دهند. در صورتی که قیمت سهم نسبت به ارزش ذاتی شرکت کمتر باشد خرید آن سهم را ارزنده دانسته و در صورتی که قیمت سهم بیشتر از ارزش واقعی آن باشد سهم را زیان ده و غیر ارزنده اعلام می کنند.
تحلیل تکنیکال و ابزارهای آن
تحلیل تکنیکال بدین صورت است که فرد تحلیلگر به صورت های مالی و شرایط اقتصادی و سیاسی توجهی ندارد زیرا باور او این است که نوسانات قیمتی سهام شرکت ها اتفاقی نیست و بر اساس یک الگو تغییر می کند که با استفاده از روش های مختلف این الگو را می توان شناسایی کرد و ارزنده بودن سهم را تشخیص داد . بر اساس تحلیل تکنیکال، بازار هوشمند است و الگوی قیمتی سهم شرکت ها بر اساس تغییرات بیرونی توسط بازار تصحیح می شود و فرد با استفاده از ابزار تکنیکالی مانند اسیلاتور و اندیکاتورها با استفاده از روش های مختلف می تواند این الگو و روند را شناسایی کرده و تغییرات قیمت سهم را تشخیص دهد و درنهایت بر اساس روند تشخیصی زمان خرید یا فروش سهم را پیشبینی می کند.
در اصل تحلیلگران تکنیکال می گویند تغییرات قیمتی سهم در گذشته الگوی قیمتی آینده آن را نشان می دهد و با توجه به رفتار گذشته قیمت سهم است که می توان زمانی برای ورود و خروج تعیین کرد.
تحلیل فاندامنتال چیست؟
یکی از مهارتهایی که هر معاملهگر برای فعالیت در بازارهای مالی باید یاد بگیرید، تحلیل فاندامنتال است. در ادامه با ما همراه باشید تا درباره تحلیل فاندامنتال، کاربرد آن و تفاوتش با تحلیل تکنیکال بیشتر بدانید.
تعریف تحلیل فاندامنتال و کاربردهای آن
واژه فاندامنتال در اینجا به معنی بنیادین است و تحلیل فاندامنتال همانطور که از اسمش پیداست یعنی بررسی عواملی که به طور بنیادی بر قیمت آنچه که شما خرید و فروش یا به اصطلاحترید میکنید، اثر میگذارند.
در حقیقت بسیاری از عوامل سیاسی و اقتصادی، مسائلی هستند که انتظارات معاملهگران بازار را تغییر میدهند که این امر موجب عدم تعادل بین عرضه و تقاضا و در نتیجه تغییر قیمتها میشود. به عبارتی عرضه و تقاضا مهمترین عناصر یک تحلیل فاندامنتال هستند.
معاملهگران از روش تحلیل فاندامنتال برای اهداف مختلفی در بازارهای مالی استفاده میکنند. از جمله:
- برآورد عملکرد تجاری شرکتها
- تعیین ارزش سهام شرکت و پیش بینی تغییرات آتی قیمت
- ارزیابی مدیریت و اتخاذ تصمیمات داخلی جهت محاسبه ریسک اعتباری
تحلیل فاندامنتال چه مزایایی دارد؟
ازجمله مزایای تحلیل بنیادی میتوان به این مورد اشاره کرد که این تحلیلها به منظور سرمایه گذاری بلند مدت بر روندهای بسیار بلند مدت به خوبی عمل میکند. برخی سرمایه گذاران که صنایع و شرکتهای مناسبی را انتخاب میکنند میتوانند با تشخیص و پیش بینی روندهای بلند مدت مصرفی اقتصادی، با استفاده از تحلیل بنیادی سود بدست آورند.
تحلیل بنیادی مناسب همچنین میتواند به تشخیص درست شرکتهای نشانگر ارزش خود کمک کند. از دیگر مزایای تحلیل تجاری، افزایش فهم جامعه درمورد تجارت است. در این تحلیل، سرمایه گذار پس از تحلیل و تحقیق با عوامل کلیدی سودرسان و درآمدزا که در یک شرکت مخفی است آشنا میشود.
تمام روشهایی که در تحلیل بنیادی استفاده میشود براساس دادههای مالی صورت میگیرد، به همین دلیل تعصب شخص در آن دخیل نیست.
ارزش دارایی به صورت سیستماتیک محاسبه میشود و ارزش بطور دقیق مشخص میشود و درنتیجه، برای خرید یا فروش، تصمیمات دقیقتری ارائه میشود. حسابداری دقیق و تحلیل صورتهای مالی کمک میکند اندازه گیری همه چیز در تحلیل بنیادی بهتر انجام شود.
تحلیل فاندامنتال چه معایبی دارد؟
در تحلیل بنیادی میتوانید خطای بازار را بشناسید و سهامی را شناسایی کنید که پایینتر از ارزش ذاتی درحال معامله است اما یکی از معایب این تحلیل این است که هیچ شاخصی در آن وجود ندارد. به عبارتی در تحلیل بنیادی هیچ شاخصی وجود ندارد که به کمک آن بتوان زمان حرکت سهم به سمت ارزش ذاتی را تشخیص داد.
عیب دیگر تحلیل بنیادی این است که نیازمند تحقیق و مطالعه بسیاری است و انجام این تحلیل زمان بر است. همچنین انجام تحلیل بنیادی در برخی تحلیلها مانند صنعت و ارزش گذاری صنعت میتواند پیچیده باشد و نیازمند صرف کار و زمان زیادی است.
علاوه بر موارد فوق، عواملی ممکن است در این تحلیل مشکلاتی را سبب شود. عواملی مانند تغییرات سیاسی، رکودهای غیرمنتظره اقتصادی یا تغییر قانون گذاری میتواند باعث ایجاد مشکل در تحلیل بنیادی شود.
روش کار تحلیل فاندامنتال
معاملهگران به کمک روش تحلیل فاندامنتال در تلاش هستند تا عوامل عدم تعادل قیمتها را در معاملات برای رسیدن قیمت به نقطه تعادل (و متعاقباً کسب سود) بشناسند.
در این روش معاملهگر با تحلیل اتفاقات و اخبار دنیای واقعی و بر اساس دانش و استراتژی خود، به پیشبینی بازار میپردازد. استراتژی همان روش محاسبه نقاط ورود به بازار و خروج از آن است. به بیان سادهتر تحلیلگران فاندامنتال میگویند تمام تغییرات در قیمتها حتماً یک علت اقتصادی بنیادی دارد.
به عبارتی دیگر تحلیلگرهای فاندامنتال به دنبال چراها و علتها هستند و برای این کار مجموعهای از اطلاعات را برای تحلیل و بررسی بازار گردآوری میکنند.
اما سختی کار در روش تحلیل فاندامنتال در این است که بازارهای ارز، کالاها و سهام شرکتها موضوعات معاملاتی کاملاً متفاوتی دارند که نمیتوان عوامل بنیادی یا همان فاندامنتال مؤثر بر قیمت آنها را به سادگی و با یک روش بررسی نمود. مثلاً فلزات قیمتی و به خصوص طلا دارای ماهیتی دوگانه هستند که به سادگی امکان بررسی و یا پیشبینی آن وجود ندارد.
برای درک بهتر موضوع بیایید این مثال را بررسی کنیم که یک تحلیلگر فاندامنتال وضعیت بازار طلا و آهن را چگونه میبینید؟
بخوانید: پنج مهارت اصلی معامله گر
یک مثال؛ مقایسه تحلیل فاندامنتال برای طلا و آهن!
فرض کنید قیمت یک کیلوگرم طلا امروز حدود 40 هزار دلار و یک کیلوگرم آهن کمتر از یک دلار است. مشخص است که هزینه حمل طلا حتی با هواپیما به نسبت ارزش محموله از هزینه حمل آهن آموزش تحلیل بنیادی یا فاندامنتال حتی با کشتی (که ارزانترین وسیله حمل کالاست) بسیارکمتر است. به همین دلیل هزینه حمل و نقل در مورد طلا قابل چشمپوشی و در مورد آهن بسیار قابلتوجه است.
در نتیجه اگر در دو نقطه از جهان قیمت طلا اختلاف داشته باشد، میتوان به سرعت از جایی که ارزانتر است خرید و در نقطهای که گرانتر است، فروخت.
نتیجه این است که قیمت طلا در همه نقاط جهان (صرفنظر از هزینهها و محدودیتهای گمرکی در بعضی کشورها) تقریباً یکسان است. این مطلب نه فقط در خرید و فروش فیزیکی طلا صحت دارد؛ بلکه در قیمت آن در بازارهای مالی جهان که امروز از طریق اینترنت و پلتفرمهای آنلاین تریدینگ قابل دسترسی هستند نیز، دیده میشود.
مثلاً اگر اختلاف قیمت پیشنهادی برای خرید و فروش و قیمت معاملات انجام شده در بورس دوبی و بورس شیکاگو که از مهم-ترین بورسهای طلا در جهان هستند را در سه سال گذشته بررسی کنید، متوجه میشوید که آموزش تحلیل بنیادی یا فاندامنتال تاکنون اختلافی بیش از یک تیک (10 سنت) آن هم برای مدت چند ثانیه دیده نشده است.
اما این موضوع در مورد آهن صورت مسئله به طورکلی متفاوت است. هزینه حمل آهن مثلاً از آمریکا به دوبی آن قدر به نسبت ارزش محموله بالاست که این کار از نظر تجاری هرگز نمیتواند سود داشته باشد.
به همین دلیل قیمت آهن در آمریکا و قیمت آن در دوبی میتوانند اختلاف قابل توجهی داشته باشند. حتی ترند قیمت هم می-تواند جهتهای متفاوت داشته باشند. یعنی مثلاً به علت افت بازار ساختوساز ساختمان و قیمت املاک در آمریکا قیمت آهن رو به نزول باشد؛ در حالی که در همین زمان به علت رونق شدید ساختوساز بنا و فروش بالای املاک در دوبی قیمت آهن در دوبی هر روز افزایش یابد. این یک مثال واقعی بود که در سال 2008 میلادی مشاهده شد.
از طرفی در مورد آهن قیمت کاملاً منطقهای است. مثلاً قیمت آهن در بندرعباس و آبادان با قیمت آن در دوبی و کویت (شهرهای ساحل خلیج فارس) با اختلاف کمی، عملاً یکی است. زیرا هزینه حمل آهن بین این شهرها (با کشتی) زیاد قابلتوجه نیست.
این در حالی است که این قیمت و حتی گاهیترند قیمت آهن بین بندرعباس و بندرانزلی میتواند متفاوت باشد. از سوی دیگر قیمت همین استاندارد و فرم آهن (مثلاً میلگرد ساختمانی با یک شماره استاندارد) در بندرانزلی رابطه بسیار نزدیکی با قیمتش در بندرآستراخان روسیه یا بندر شوچنکو در قزاقستان (شهرهای ساحل دریای خزر) دارد.
این دو کالا البته همانطور که ذکر شد مواردی هستند که بسیار باهم متفاوتند و جهت توضیح مطلب به شکل روشنتر مطرح شدند. عملاً سایر کالاها هم همین حالت را دارند؛ ولی نه با چنین اختلاف چشمگیری.
به هر حال منطقهای و جهانی بودن قیمت کالاها درجات بسیار متفاوتی دارد که اثر آن بر تحلیل فاندامنتال آن کالاها باید بررسی شوند. مثلاً در مورد مس یا نیکل قیمت از نظر جهانیبودن بسیار شبیه به طلا است؛ ولی در مورد شکر یا برنج منطقهایتر هستند.
عوامل مؤثر بر تحلیل فاندامنتال
عرضه و تقاضا عوامل اصلی تعیینکننده در تحلیل فاندامنتال قیمت کالاها است. علاوه بر مسئله جهانیبودن و یا منطقهای بودن قیمت کالاها، باید به هرگونه اخباری که به نحوی بر عرضه و تقاضای کالای مورد نظرتان تأثیر دارد، توجه کنید.
مثلاً اعتصاب طولانی مدت کارگران معادن مس در شیلی (که بزرگترین صادرکننده مس در دنیاست) و یا بالارفتن تعداد املاک معامله شده در آمریکا (که بزرگترین بازار جهان است) به ترتیب عرضه این فلز را کم و مصرف آن را بالا میبرد و مسلماً از نظر تحلیل فاندامنتال قیمت آن افزایش پیدا میکند.
بخوانید: چگونه در بورس موفق شویم؟
شرکتهایی که کار آنها تحلیل فاندامنتال است
شرکتهای زیادی وجود دارند که به طور تخصصی دز زمینه گردآوری اطلاعاتی که بر تحلیل فاندامنتال یک موضوع و یا مجموعهای از موضوعات، که معمولاً با هم ارتباط نزدیک دارند کار میکنند.
این شرکتها پس از یافتن منابع و گردآوری این اطلاعات توسط تیمهای خود، اطلاعات گردآوری شده را بررسی و تحلیل می-کنند و درباره تأثیر این مجموعه اطلاعات بر قیمت محصولات یا خدمات مورد مطالعه نظر میدهند و معمولاً آن را به صورت یک گزارش به افراد و شرکتهای متقاضی میفروشند.
اغلب این شرکتها به صورت یک آبونمان ماهانه از مشتریان خود کسب درآمد میکنند. چنین مبالغی برای یک بانک، صندوق سرمایهگذاری و یا یک شرکت درگیر با معاملات مربوطه با مبالغ بالا (چه به صورت تجارت مالی و چه به صورت فیزیکی آن) بسیار ناچیز است.
ولی حتی تریدرهایی با سرمایههای متوسط نیز اغلب از مشتریان چنین شرکتهایی هستند، چون به جای صرف وقت روی جمع-آوری اطلاعات و تحلیل فاندامنتال، میتوانند آن را به صورت آماده و تحلیل شده دریافت کرده و وقت و تمرکز فکری خود را روی کار اصلی خودشان یعنی ترید متمرکز کنند و به این ترتیب در کارشان موفقتر باشند.
بخوانید: تحلیل تکنیکال چیست؟
مقایسه تحلیل فاندامنتال با تحلیل تکنیکال
تفاوت اصلی تحلیل فاندامنتال با تحلیل تکنیکال در نوع نگرش این روشها به نوسانات قیمتها و تفسیر بازار است. به همین منظور میتوانیم به سه تفاوت عمده برای این دو تحلیل اشاره کنیم:
اساس کار تحلیل تکنیکال بر پیشبینی قیمت سهم در آینده با توجه به قیمتهای آن در گذشته است. در حالی که تحلیل فاندامنتال بر اساس پیشبینی بر مبنای وقایع و رخدادهای واقعی است.
نتایج تحلیل تکنیکال بیشتر کاربرد کوتاهمدت دارند. اما تحلیل فاندامنتال معمولاً برای مدت زمان طولانیتر به کار میرود و جامعتر و کاملتر است.
تحلیل آموزش تحلیل بنیادی یا فاندامنتال تکنیکال معلولگرا و تحلیل فاندامنتال علتگرا هستند. به عبارت دیگر مبنای تحلیل روند قیمت و حجم معاملات است و دلایل تغییر قیمت را نادیده میگیرد. در حالی که تحلیل فاندامنتال همه عواملی که منجر به تغییر عرضه و تقاضا میشوند را مورد مطالعه قرار میدهد تا ارزش جاری و آینده ارزها در برابر یکدیگر بدست آید.
آموزش تحلیل فاندامنتال را از کجا شروع کنیم؟
محتوای بسته آموزش غیرحضوری تحلیل فاندامنتال مقدماتی را تماشا کنید تا بتوانید بهترین بازارها و سهامها را از نظر شاخصهای فاندامنتال یافته و در آنها سرمایهگذاری کنید:
دانش فاندامنتال و دلایل استفاده از تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی)
همانطور که در گذشته اشاره شد بررسی، تحلیل و پیش بینی بازارهای مالی از نقطه نظرهای گوناگون مورد کنکاش قرار می گیرد. از دو روش عمده برای بررسی و تحلیل بازارهای کارا استفاده می شود: ۱- تحلیل تکنیکال یا نموداری ۲- تحلیل فاندامنتال یا بنیادی در طول دروس گذشته تا حدود زیادی در مورد مقدمات […]
همانطور که در گذشته اشاره شد بررسی، تحلیل و پیش بینی بازارهای مالی
از نقطه نظرهای گوناگون مورد کنکاش قرار می گیرد. از دو روش عمده برای بررسی و تحلیل بازارهای کارا استفاده می شود:
1- تحلیل تکنیکال یا نموداری 2- تحلیل فاندامنتال یا بنیادی
در طول دروس گذشته تا حدود آموزش تحلیل بنیادی یا فاندامنتال زیادی در مورد مقدمات تحلیل تکنیکی صحبت شد. در طول این درس و درس آینده به مبانی دانش فاندامنتال یا بنیادی می پردازیم. با بررسی بازار تبادلات ارزی از دیدگاه فاندامنتال در واقع عوامل موثر بر عرضه و تقاضای ارزهای مختلف در نظر گرفته می شود تا روند صعودی یا نزولی نرخ برابری جفت ارزی مورد بررسی و پیش بینی قرار بگیرد. بنابراین بطور ساده دانش فاندامنتال به بررسی عوامل تاثیرگذار بر عرضه و تقاضا می پردازد. این عوامل بطور کلی به چهار بخش عوامل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و بحران ها تقسیم بندی می شود. هر کدام از این عوامل در جایگاه خود بر روی روند عرضه و تقاضای یک ارز و در نتیجه نرخ برابری آن ارز در مقابل سایر ارزها اثر گذار است. عوامل تاثیر گذار بر عرضه و تقاضا متعدد و گاه متغیر هستند و همین موضوع تحلیل فاندامنتال را پیچیده و مشکل کرده است. با این وجود تحلیل فاندامنتال دید و نگاه گسترده تری برای بررسی به معامله گر بازار ارز می دهد. در مقام قیاس می توان گفت اگر در بازار سهام داده های بنیادی شرکت ها برای بررسی قیمت سهام آن شرکت مورد توجه قرار می گیرد در بازار ارز داده های اقتصادی یک کشور برای بررسی ارزش پول محلی که حکم همان قیمت سهام را دارد مورد بررسی قرار می گیرد. در ادامه به مباحث و نظریه های مهم تاثیر گذار بر روی برابری نرخ ارزها می پردازیم.
تراز پرداخت ها BOP
تراز پرداختها در واقع صورت مالی کلیه مبادلات یک کشور با سایر کشورهای جهان می باشد. اگر تراز پرداخت های کشوری مثبت باشد گرایش به تقویت ارز محلی به وجود می آید و اگر تراز پرداخت های کشوری منفی باشد گرایش به تضعیف ارز محلی به وجود می آید. در واقع بر اساس تئوری تراز پرداخت ها نرخ ارز باید در سطح تعادل باشد. این سطح جایگاهی است که تراز حساب جاری یک کشور پایدار و با ثبات باشد. تراز پرداخت ها از سه بخش تشکیل شده است: تراز حساب جاری= صادرات کالا – واردات کالا تراز حساب جاری= (صادرات کالا + صادرات خدمات) – (واردات کالا + واردات خدمات) تراز سرمایه = سرمایه گذاری در خارج از کشور – سرمایه گذاری در داخل کشور این سه بخش در واقع به این موضوع اشاره دارند که هر چه ورود سرمایه بابت صادرات کالا و خدمات یا بابت سرمایه گذاری بیگانگان در داخل مرزهای یک کشور بیشتر از خروج سرمایه از مرزهای آن کشور باشد به دلیل تقاضای بیشتر برای ارز محلی نسبت به عرضه بیشتر ارز محلی ، تقویت ارز محلی بوجود می آید. این تئوری معمولا در دوره های بلند مدت می تواند رفتار ارزها را در مقابل یکدیگر توجیه کند اما در دوره های کوتاه مدت چندان بهینه نیست. در عین حال امروزه بخش سوم این تئوری که به تراز سرمایه اشاره دارد بابت آسان شدن سرمایه گذاری خارجی و سرمایه پذیری خارجی اهمیت بیشتری بر روی نرخ ارز کشورهای صنعتی پیدا کرده است.
مدل بازار دارایی
بر اساس این مدل ورود و خروج سرمایه به کشور بر اساس جذابیت سرمایه گذاری در بازار دارایی یک کشور به مانند بازار سهام با اوراق قرضه تعریف می شود. در واقع مطابق با این نظریه هر چه بازار سهام و اوراق قرضه یک کشور سود آوری و بهره بالاتری را برای سرمایه گذار داشته باشد. به دلیل جذب سرمایه خارجی و تبدیل به پول محلی، ارزش پول محلی نسبت به سایر ارزهای بین المللی افزایش پیدا می کند و اگر بازارهای سهام یا اوراق قرضه کشوری نزولی یا با بازدهی اندک باشند تقاضای چندانی برای نرخ ارز آن کشور وجود ندارد و در نتیجه تضعیف آن ارز مقابل سایر ارزها را می توان انتظار داشت.
تفاوت نرخ های بهره واقعی
این نظریه به این موضوع اشاره دارد که نرخ بهره واقعی هر کشوری که بالاتر باشد تقاضا برای ارز محلی آن کشور بیشتر خواهد شد. زمانی که نرخ بهره واقعی کشوری بیشتر باشد این موضوع منجر به جذب سرمایه خارجی بیشتری به آن کشور می شود و به دلیل اینکه سرمایه خارجی تبدیل به ارز محلی می شود و سپس سپرده گذاری یا سرمایه گذاری می شود تقاضا برای ارز محلی افزایش پیدا می کند و نرخ برابری ارز محلی مثبت خواهد شد. به همین ترتیب نرخ بهره واقعی کشوری اگر کاسته شود یا در سطوح پایین تری باشد به دلیل عدم جذابیت برای سرمایه گذاری یا ورود سرمایه به آن کشور و در عین حال وام گرفتن خارجیان و خروج سرمایه از آن کشور، عرضه برای پول محلی بوجود می آید و ارزش آن ارز کاسته می شود.
معاملات انتقالی
معاملات انتقالی یا کری ترید Carry Trade به سبکی از معاملات گفته می شود که سوداگران و سرمایه گذاران بین المللی تمایل دارند ارزی را که نرخ بهره پایینی دارد را عرضه کنند یا به فروش برسانند و ارزی را که نرخ بهره بالاتری دارد را تقاضا یا خرید کنند. دلیل اصلی چنین جریانی برای ارزهای اصلی به این موضوع بر می گردد که وقتی کشوری نرخ آموزش تحلیل بنیادی یا فاندامنتال بهره پایینی دارد تقاضا برای وام و جذب سرمایه از بانک ها و بازار سرمایه این کشور بسیار بالا می رود اما این سرمایه یا وام در داخل مرزهای آن کشور برای سرمایه گذاری مورد استفاده قرار نمی گیرد و به سمت کشورهایی که بهره بالاتری دارند یا بازارهای خارجی که سود آوری بیشتری دارند منتقل می شود. به عنوان مثال در کشور ژاپن نرخ بهره 0.1% است و در کشور استرالیا نرخ بهره 4.5% است. در چینین شرایطی سوداگران و سرمایه گذاران از بانک های ژاپنی وام دریافت می کنند و با تبدیل این وام که به ین ژاپن است آن را در بانک های استرالیا بوسیله دلار این کشور سپرده گذاری می کنند. در طی این عملیات عرضه یا فروش ین بوجود می آید و تقاضا یا خرید برای دلار استرالیا بالا می رود به همین دلیل ارزش برابری دلار استرالیا به ین ژاپن به شدت در جهت صعودی حرکت می کند. حال آنکه سرمایه گذار یا سوداگر هم از اختلاف نرخ بهره سود برده است و هم به دلیل جابجایی ارزش برابری دلار استرالیا به ین ژاپن از تفاوت نرخ ارز در زمان بازگشت سرمایه گذار می تواند سود کسب کند. این سبک از معاملات در دوره های بلند مدت یکی از عوامل کلیدی جابجایی نرخ ارز می باشد.
جریان ریسک
جریان ریسک اقتصادی یا به نوعی ریسک پذیری و ریسک گریزی در واقع جریان سرمایه در دنیا را بر اساس دوره های رونق و رکود جهانی تبیین می کند. مطابق بر مباحث این دو موضوع، زمانی که اقتصاد جهانی در حال رونق و بهبود باشد، سرمایه از سمت دارایی های ایمن یا کم ریسک که عموما کم بازده هم هستند به سمت دارایی های پر ریسک یا پربازده جریان پیدا می کند و در شرایط رکود یا بحران اقتصادی سرمایه ها از سمت دارایی پر بازده به سمت دارایی کم بازده جریان پیدا می کند. در بین ارزها می توان به ین ژاپن، دلار ایالات متحده و تا حدودی فرانک سوییس به عنوان ارز کم بازده اشاره کرد و پوند انگلستان، یورو، دلار استرالیا، دلار کانادا، دلار نیوزلند یا بسیاری از ارزهای دیگر را دارایی یا ارز پربازده می شناسند. از این رو در زمان رونق و بهبود اقتصاد جهانی، فروش و عرضه ین، دلار و تا حدودی فرانک را در مقابل ارزهای پربازده شاهد هستیم و در دوران رکود و نگرانی نسبت به شرایط اقتصاد جهانی تقاضا و خرید ین، دلار و تا حدودی فرانک را مقابل ارزهای پر بازده شاهد هستیم. به حالت اول ریسک پذیری و به حالت دوم ریسک گریزی می گویند. امروزه جریان ریسک پذیری و ریسک گریزی را مقدم بر ضعف یا قوت نسبی داخلی اقتصاد ها در سطح جهان می دانند و نیروهای تاثیر گذار بر ریسک پذیری و ریسک گریزی مقدم بر شرایط داخلی اقتصادها هستند.