استراتژی معاملاتی میانگین و AO

آموزش واگرایی
یکی از مزایای استفاده از اندیکاتور این است که میتوانیم واگرایی و همگرایی را مشخص کنیم. از آنجایی که این بحث بسیار مهمی است، پس این بحث را بصورت جداگانه در یک مقاله بررسی میکنیم. در این مقاله قدرت واگرایی را بررسی خواهیم کرد. در ابتدا مفهوم واگرایی را تعریف میکنیم، سپس بررسی میکنیم که چرا واگرایی و همگرایی ابزار بسیار مهم و قدرتمندی است.
واگرایی و همگرایی چیست؟
همگرایی یعنی دو خط بهم نزدیک شوند. واگرایی یعنی دو خط از هم دور شوند. وقتی یک جفت ارز همگرا میشود بدین معنی است که قیمت و مونتوم در یک جهت هستند و قیمت حرکات آرامی دارد.
وقتی جفت ارز واگر میشوند، بدین معنی است که قیمت و مومنتوم در یک جهت نیستند. این منجر به حرکات تند قیمتی میشود و احتمال برگشت افزایش میابد.
تحلیل همگرایی-واگرایی، در واقع قدرت یک دارایی در یک زمان را با قدرت آن در زمان دیگر مقایسه میکند.
سپس آنها را استراتژی معاملاتی میانگین و AO با هم مقایسه میکند. سپس تحلیلگر شخیص میدهد که آیا دارایی مورد نظر قوی شده است یا تضعیف شده است؟
چرا این بحث اهمیت دارد؟
ابزار واگرایی و همگرایی، یک روش بسیار قدرتمند است. مزیت اصلی این روش این است که یک متد تاخیری نمیباشد.
بلکه همانند پرایس اکشن، متد واگرایی و همگرایی نیز ابزار بسیار قدرتمندی در پیش بینی حرکات آتی قیمت میباشد.
که این برخلاف اندیکاتورهاست که تاخیری میباشند و بعد از شکل گیری پرایس اکشن، سیگنال میدهند.
واگرایی و همگرایی یک متد بسیار قدرتمند است. مزیت اصلی واگرایی این است که منجر به نوسانات شدید میشود.
به عبارت دیگر، قیمت یک دارایی زمانی واگرایی شدید دارد استراتژی معاملاتی میانگین و AO که در مرحله تغییر جهت باشد یعنی قرار است یک سوئینگ ماژور شکل بگیرد.
افزایش نوسانات، منجر به ایجاد فرصت های معاملاتی زیادی میشود. پرایس اکشن همیشه جدیدترین اطلاعات را در اختیار ما قرار میدهد.
درک قیمتها، یک هنر است و کار آسانی نیست. استفاده از سایر متدها برای تایید یک استراتژی و تحلیل میتواند خیلی مفید باشد.
واگرایی و همگرایی بر روی چارت به چه شکل است؟
بر شروع تحلیل میتوانید از MACD استفاده کنید. مک دی نیز همانند اسیلاتور AO، از میانگین های مختلف در چند زمان مختلف استفاده میکند.
اما برخلاف AO، مک دی از قیمتهای پایانی و میانگین متحرک نمایی استفاده میکند. به این دلیل از میانگین متحرک نمایی استفاده میشود که تاکید بیشتری بر آخرین روند داشته باشیم.
تایم فریم مورد استفاده در مک دی عبارتست از ۹ دوره، ۱۲ دوره و ۲۶ دوره. معامله با واگرایی یک قانون کلیدی و مهم دارد.
اگر قیمتها، سقف بالاتر شکل میدهند، آنگاه اسیلاتور نیز باید سقف بالاتر شکل بدهد. اگر قیمتها، کف پایینتر شکل بدهند، آنگاه اسیلاتور هم باید کف پایینتر شکل بدهد.
این جمله را باید پرینت بگیرید و آن را در کنار صفحه کاپیوتر خود بچسبانید. در مواقعی که این اتفاق نیوفتد(یعنی سقف و کف اسیلاتور در راستای قیمت نباشد)، به این معنی است که اتفاقات مشکوکی در حال رخ دادن است.
در اینحالت تحلیلگر باید بدنبال شواهد بیشتری بگردد که رفتار قیمت را تایید کنید و حرکت آتی را تشخیص دهد.
واگرایی-همگرایی زمانی قابل بررسی است که قیمت یکی از حالات زیر را شکل داده باشد:
- سقف بالاتر داشته باشیم
- کف پایینتر داشته باشیم
- سقف دوقلو داشته باشیم
- کف دوقلو داشته باشیم
اندیکاتور مک دی و AO، بهترین اندیکاتورها برای بررسی چنین حالاتی هستند. RSI نیز متد دیگری است که میتوانیم از آن استفاده کنیم.
من استفاده از AO را ترجیح میدهم. طبق این اندیکاتور واگرایی زمانی اتفاق می افتد که هیستوگرام ها نشان دهند که مومنتوم کاهش یافته است و خط صفر رسیده است.
اگر دو تا کف یا سقف متوالی داشته باشیم که در آنها هیستوگرام به سمت خط صفر برنگشته باشد، آنگاه این بدین معنی است که واگرایی درستی نداریم.
به اینها میگوییم واگرایی بد. اکثر اوقات اگر تریدر در چارت ۱ دقیقه ای زوم کند، آنگاه میتوانید واگرایی مناسبی را ببیند.
چگونه از واگرایی-همگرایی معمولی استفاده کنیم؟
وقتی واگرایی-همگرایی را تحلیل میکنیم، باید به این دقت کنیم که نقاط چرخش بازار در طی زمان چگونه تغییر میکند.
یعنی در طی زمان، آیا سقف ها افزایش میابند یا کاهش؟ کف ها چطور؟ اگر بتوانیم ارتباط بین نقاط چرخش را درک کنیم، آنگاه میتوانیم تریدر خوبی شویم.
واگرایی نشانه توقف روند و برگشت روند است. واگرایی مثبت زمانی اتفاق می افتد که قیمتها، کف پایینتر شکل دهند، اما در اسیلاتور، کف بالاتر داشته باشیم.
معمولا این اتفاق در انتهای یک روند نزولی رخ میدهد. به عبارت دیگر بصورت پیشفرض انتظار داریم که قیمتها و مونتوم در یک جهت حرکت کنند.
یعنی اگر قیمتها، کف پایینتر شکل میدهند، اما اسیلاتور نمیتواند کف پایینتر شکل دهد، آنگاه احتمالا قیمتها برگردند.
عکس اینحالت برای واگرایی منفی صدق میکند. در اینحالت قیمتها، سقف بالاتر شکل میدهند، در حالی که اسیلاتور، سقف پایینتر شکل میدهد.
این نوع واگرایی در روند صعودی رخ میدهد. در چنین حالتی، احتمالا قیمتها برگردند.
واگرایی و همگرایی را میتوان به شیوه های مختلف مورد استفاده قرار داد:
- وقتی همگرایی داریم، آنگاه احتمالا روند مورد نظر ادامه یابد. یعنی برگشت روند محتمل نیست(البته این روش در تایم فریم های پایینتر اعتبار کمتری دارد).
- وقتی واگرایی داریم، احتمالا روند مورد نظر ادامه نیابد. یعنی برگشت روند محتمل است.
- وقتی واگرایی دوگانه یا سه گانه داریم، آنگاه احتمالا روند مورد نظر ادامه نیابد. یعنی برگشت روند محتمل است.
اسیلاتورها، تغییرات مومنتوم را به ما نشان میدهند. یعنی هر چند قیمتها، سقف و کف جدید را نشان میدهند، اما احتمال اینکه مونتوم افزایش یافته باشد کم است.
واگرایی معمولی ابزار مفیدی است که از طریق آن میتوانیم انتهای روند را پیش بینی کنیم. فقط گاهی اوقات، دارایی مورد نظر در جهت مخالف حرکت خواهد کرد.
به همین دلیل باید مراقب باشیم چون استفاده از واگرایی مهارت بالایی میخواهد.
به همیت دلیل همیشه بهتر است از روش های دیگری نیز استفاده کنیم که انتهای روند را تایید کنند.
سایر روش ها برای تایید واگرایی:
یک روش برای تحلیل واگرایی این است که از خط روند و کانال استفاده کنیم. وقتی واگرایی رخ دهد، آنگاه خط روند میتواند نشان دهد که روند مورد نظر به پایان رسیده است.
و میتواند نشاندهنده پایان روند باشد. پس یک روش برای معامله با واگرایی این است که صبر کنیم خط روند شکسته شود.
همچنین در اندیکاتورها هم میتوانیم از خط روند استفاده کنیم(یعنی در همان نقطه ای که بر روی قیمتها خط روند رسم کردیم، میتوانیم در همان نقطه بر روی اندیکاتور هم خط روند رسم کنیم).
خط روند مومنتوم، ابزار مهمی برای تشخیص نقاط برگشت و شکست روند است.
نکته مهم، بحث انتظارات در روش واگرایی است.
یعنی تفاوت خیلی زیادی بین اندازه پیپ در برگشت و در اصلاح وجود دارد. پس هر دو را د رک کنید و در برنامه معاملاتی خود لحاظ کنید.
یک راه برای تمیز دادن این دو این است که تایم فریم مورد نظر را بررسی کنید. اگر تریدر، واگرایی را در تایم فریم ۱ ساعته و ۱۵ دقیقه ای بررسی میکند، آنگاه احتمالا واگرایی منجر به توقف و یا اصلاح در درون یک روند بزرگتر گردد.
اگر واگرایی در تایم فریم بالاتر شکل بگیرد، آنگاه احتمال برگشت روند بیشتر است. به عبارت دیگر، هر چه تایم فریم بالاتر باشد، تحلیل معتبرتر است.
همچنین اگر واگرایی دوگانه یا سه گانه داشته باشیم، آنگاه احتمال برگشت روند افزایش میابد.
در امواج الیوت، اینحالت در قالب واگرایی بین موج ۳ و ۵ در موج بزرگتر ۳ رخ میدهد. و بعد واگرایی بین موج بزرگتر ۳ و ۵ رخ میدهد.
همچنین برای کاهش ریسک معامله با واگرایی، میتوانیم زمانی که واگرایی در چند تایم فریم رخ میدهد، فقط از تحلیل واگرایی استفاده کنیم.
هر چه واگرایی بین قیمت و مونتوم در تایم فریم های بیشتری رخ دهد، آنگاه احتمال برگش ت روند بیشتر خواهد بود.
چگونه از واگرایی مخفی استفاده کنیم؟
هر چند واگرایی معمولی ابزار مناسبی برای پیش بینی پایان روند است، اما واگرایی مخفی نشاندهنده ادامه روند است.
واگرایی مخفی مثبت زمانی رخ میدهد که قیمتها، کف بالاتر شکل میدهند، اما در اسیلاتور، کف پایینتر داریم.
واگرایی مخفی در روند صعودی، زمانی رخ میدهد که قیمتها، کف بالاتر شکل میدهند، اما در اسیلاتور کف پایینتر داریم.
واگرایی مخفی منفی زمانی رخ میدهد که قیمتها، سقف پایینتر شکل میدهند، اما در اسیلاتور، سقف بالاتر داریم.
در روند نزولی، واگرایی مخفی زمانی رخ میدهد که قیمتها، سقف پایینتر شکل میدهند، اما در اسیلاتور، سقف بالاتر داریم.
همانند سایر استراتژی های معاملاتی، باید بخاطر داشته باشیم که واگرایی-همگرایی نیز با ریسک همراه است.
تفاوتی ندارد که از چه ابزاری استفاده میکنید(AO،مک دی،RSI)، در هر صورت باید ریسک را پوشش دهید.
در هر صورت، با استفاده از این استراتژی ساده، میتوانید وینریت خود را بالا ببرید و فرصت های معاملاتی زیادی را پیدا کنید.
پس لطفا بک تست بگیرید و از ابزارهای دیگر و تحلیل مولتی تایم فریم استفاده کنید تا بتوانید واگرایی و همگرایی را به درستی تایید کنید.
اندیکاتور چیست؟ بیان مفهوم و جایگاه آن در تحلیل تکنیکال
اندیکاتور در تحلیل تکنیکال جایگاه ویژه ای دارد. تقریبا همه ی معامله گران و تحلیل گران بازارهای مالی که با دید تکنیکال بازار را بررسی می کنند این ابزار را می شناسند و در روش معاملاتی و استراتژی ترید خود از یک یا بیش از یک اندیکاتور استفاده می کنند.
فهرست عناوین این مطلب
اندیکاتور چیست؟
اندیکاتور نوعی ابزار برای دستیابی به درک بهتر از نمودار قیمت است. این ابزار یک شکل هندسی در کنار نمودار به منظور کمک به تحلیل بهتر برای تریدر فراهم می کنند.
چگونه ایجاد می شود؟
با استفاده از فرمول های ریاضی و اعمال آنها بر روی حجم معاملات و قیمت می توان به اندیکاتورهای مختلف دست یافت.
در کدام نوع تحلیل از آن استفاده می شود؟
در تحلیل تکنیکال می توان علاوه بر بررسی الگوها، اندیکاتورها را نیز تحلیل نمود.
آیا حتماً باید از آن در تحلیل استفاده کرد؟
خیر، هر تریدری یک استراتژی معاملاتی مخصوص به خود دارد. در برخی روش ها مانند پرایس اکشن کمتر به اندیکاتور اهمیت داده می شود.
انواع اندیکاتور
اندیکاتور از نظر همراهی قیمت در دو دسته پیشرو (leading) و دنباله رو (lagging) قرار می گیرند. دنباله روها با تاخیر بیشتری با استراتژی معاملاتی میانگین و AO قیمت در مقایسه با پیشروها سیگنال و علامت را به تحلیلگر می دهند.
از نظر ساختار اندیکاتورها به چهار نوع زیر تقسیم می شوند.
روند(Trend)
روندها در نمودار به سه دسته صعودی یا افزایشی، نزولی یا کاهشی و خنثی تقسیم می شوند. از میان اندیکاتورهای روند می توان به میانگین متحرک (moving average) و شاخص رگرسیون خطی اشاره کرد.
اسیلاتور(Osilator)
هدف اصلی یک اسیلاتور نشان دادن هیجان بازار و قدرت خریداران و فروشندگان می باشد. اسیلاتورها در محدوده معینی نوسان می کنند. از میان اسیلاتورها می توان به اسیلاتور MACD اشاره کرد که حول خط مرکزی صفر نوسان می کند و یک اسیلاتور مناسب برای یافتن سوئینگ های ماژور است.
برخی دیگر از اسیلاتورها برای نشان دادن نواحی اشباع خرید و فروش می باشند. با ورود خطوط یک اسیلاتور در ناحیه اشباع خرید ضعف خریداران و افزایش قدرت فروشندگان نشان داده می شود. اسیلاتور RSI یا استوکاستیک (stochastic) نمونه هایی از این دسته از اسیلاتورها می باشند که در یک محدوده معین نوسان می کند.
حجم (Volume)
برخی از اندیکاتورها با نشان دادن تغییرات حجم به تریدر تغییرات قدرت و ضعف خریداران و فروشندگان را نشان می دهند. MFI یکی از این دسته می باشد.
با استفاده از یکی از اندیکاتورهای حجم معامله گر می تواند ریسک معامله خود را کاهش دهد. علت آن هم اینست که تحلیل حجم معاملات به تشخیص قدرت و ضعف و جهت روند کمک می کند. معمولا در نقاط برگشت روند، حجم معامله به طور ناگهانی زیاد می شود. همچنین در صورتی که روند صعودی یا نزولی در بازار حاکم است و با حرکت قیمت در آن روند حجم معاملات هم افزایش می یابد، نشان از استحکام روند می دهد. در صورتیکه با حرکت قیمت در جهت روند حاضر حجم معاملات رو به کاهش باشد قدرت در جهت روند رو به کاهش است.
بیل ویلیامز(Bill Wiliams)
بیل ویلیامز در حقیقت یک روش معاملاتی می باشد. آقای بیل ویلیامز به منظور فهم ساختار بازار و تحلیل صحیح مراحل تحلیلی زیر را پیشنهاد داد:
- مرحلۀ فاصله (فراکتال)
- مرحلۀ انرژی (نیروی محرک)
- مرحلۀ قدرت (افزایش/کاهش شتاب)
- ترکیب مرحلۀ قدرت و مرحلۀ استقامت (منطقه)
- خط موازنه
در روش بیل ویلیامز برای تجزیه و تحلیل نمودار از اندیکاتورهای فراکتال بیل ویلیامز، الیگیتور بیل ویلیامز(Alligator) ، بیل ویلیامز AO (Awesome Oscillator) ، AC بیل ویلیامز(Accelerator Oscillator) استفاده می شود.
پیام های اندیکاتور
با اندیکاتورها می توان به اطلاعاتی دست یافت که به تحلیل بهتر و درک صحیح تر نمودار قیمت کمک می کند. همانطور که بیان شد این اطلاعات با انجام چند محاسبه ریاضی از نمودار قیمت بدست می آید. نوع روند، شتاب قیمت، نواحی اشباع و … از این دست اطلاعات هستند.
محاسبات ریاضی بر روی حجم معاملات و قیمت گذشته بازار صورت می گیرد تا به تریدر پیامهایی را گوشزد کند. پیام می تواند نوعی از هشدار باشد به این معنی که روند فعلی رو به اتمام است و به زودی تغییر روند ایجاد می گردد. پیام می تواند به این صورت باشد که قیمت مناسب برای ورود را به تریدر بدهد. به عنوان مثال عده ای ورود خود به معامله را برپایه کراس دو خط اسیلاتور DT صورت می دهند. پیام می تواند به عنوان یک تایید بر تحلیل درست نمودار قیمت باشد. به عنوان مثال برخی از اندیکاتور MACD به عنوان یک تایید کننده در تشخیص سوئینگ های ماژور استفاده می کنند. ممکن است مثال هایی که استفاده شد برای همه مناسب نباشد اما هدف در اینجا بیان مفهوم اندیکاتور و دسته بندی آنها بر اساس کاربرد است.
اندیکاتورهای معروف
اندیکاتورها بسیار زیاد هستند و هر روز با نامهای جدیدی در این حوزه رو برو می شوید. در ادامه چندین نوع معروف آنها معرفی می گردد.
باند بولینگر
باند بولینگر (Bollinger Bands) شامل یک میانگین متحرک و دو منحنی که در بالا و پایین میانگین متحرک ذکر شده قرار دارند می باشد. در زمانی که قیمت حالت رنج به خود می گیرد و حرکت قیمت در قالب یک روند صعودی یا نزولی نیست، نوار بالایی و پایینی از هم فاصله بیشتری می گیرند. در مواقعی که یک روند نزولی یا صعودی در بازار وجود دارد باند بولینگر باریک می گردد. به طور پیشفرض میانگین متحرک در میان باند در دوره زمانی 20 هست و انحراف معیار نوار بالایی ونوار پایینی 2 می باشد. این اعداد قابل تغییر هستند و بسته به نوع استراتژی تریدر می تواند به مقادیر مورد نیاز تغییر داده شود.
عده ای از باند بولینگر برای اندازه گرفتن نوسان در حرکت قیمت استفاده می کنند. علاوه بر این در تعیین هدف معامله نیز کارایی دارد. مثلاً وقتی در حرکت رو به پایین قیمت باند پایینی می تواند هدف اولیه باشد. همچنین باند بالا و پایین خود یک مقاومت و حمایت محسوب می شوند. قرار گرفتن قیمت در نوار بالایی وجود روند صعودی و قرار گیری قیمت در نوار پایینی وجود روند نزولی را محتمل تر می کند.
ایچیموکو
ایچیموکو یکی از اندیکاتورهای بسیار مهم و پیشرفته است. عده ای از تریدرها خود را ایچیموکو کار می نامند. با ایچیموکو حمایت، مقاومت، روند احتمالی آینده، شتاب حرکتی بازار، حد ضرر و حد سود و … را تعیین می کنند. علاوه بر همه اینها سیگنال ورود خود به معامله را نیز با ایچیموکو بدست می آورند. ایچیموکو دارای دو منحنی است که تشکیل ابر یا کومو را می دهند و سه منحنی دیگر نیز دارد که موقعیت آنها پر از نکات تحلیلی برای تحلیل گر می باشد.
میانگین متحرک
یکی از رایج ترین اندیکاتورها میانگین متحرک (Moving Average) است و در تحلیل تکنیکال بسیار کاربردیست. اندیکاتورهای دیگری چون باند بولینگر نیز بر اساس MA شکل گرفته اند. میانگین متحرک به منظور تشخیص نوع روند و همچنین به عنوان حمایت و مقاومت داینامیک مورد استفاده قرار می گیرد. میانگین متحرک با میانگین گیری از قیمت های گذشته بازار ایجاد می گردد. به همین دلیل به عنوان سیگنال ورود به معامله از نظر عده ای نامناسب به نظر می رسد. اما در استراتژی معامله گری بسیاری از تریدرها ایفای نقش می کند. به خصوص وقتی که در کنار دیگر اندیکاتورها قرار گیرد و همدیگر را در تحلیل تایید کنند.
MACD
MACD یک نوع اسیلاتور است و در میان یک بازه حرکت می کند. برخی از تریدرها از MACD به منظور تشخیص واگرایی با نمودار قیمت بهره می برند. عده ای دیگر برای تشخیص صعودی یا نزولی بودن روند با قرار گیری MACD در ناحیه مثبت و منفی از آن استفاده می کنند. اسیلاتور MACD از گذشته تا به امروز تغییر کرده است و از این رو دو نوع MACD در حال حاضر برای کاربران قابل استفاده است. در نسخه قدیمی تر آن که مکدی کلاسیک نام دارد، اسیلاتور شامل یک هیستوگرام و دو منحنی با رنگ های قرمز و آبی می شود. هنگام کراس یا قطع کردن دو منحنی توسط یکدیگر هیستوگرام صفر می شود و سیگنال ورود به معامله صادر می گردد.
نسخه جدیدتر به جای دو منحنی فقط یک منحنی قرمز که همان خط سیگنال است را دارا می باشد. هیستوگرام در نسخه جدید تغییر کرده و جای خط آبی را گرفته است.
RSI
RSI نوعی اسیلاتور است که در بازه صفر تا صد تغییر می کند. یکی از مهمترین کاربردهای RSI در یافتن واگرایی ها برای پیشبینی تغییر روند و اتمام موج فعلی است. اعداد 30 و 70 برای تشخیص ناحیه اشباع فروش و اشباع خرید در این اسیلاتور در نظر گرفته می شوند. به این معنی که با ورود خط RSI به بالای سطح 70 نمودار قیمت در ناحیه اشباع خرید قرار می گیرد. همینطور با ورود خط به زیر 30 نمودار قیمت در ناحیه اشباع فروش وارد شده است.
جمع بندی
اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال جایگاه ویژه ای دارند. می توان بیان کرد که تقریبا همه تریدرها حداقل یکی از آنها را در استراتژی معامله گری خود به کار می برند. طرفداران روش پرایس اکشن اکثرا از منتقدان آن هستند. اما لنس که یکی از اساتید معروف در این حوزه است از مووینگ اوریج در روش پرایس اکشن استفاده می کند. رابرت ماینر در سبک الیوتی خود از اسیلاتور DT برای یافتن نواحی اشباع و همچنین ورود به معامله بهره می برد.
اسیلاتورها زیر مجموعه ی اندیکاتورها می باشند که در یک پنجره ی دیگر در زیر نمودار قیمت یا نرخ قرار می گیرند. از اسیلاتورها بیشتر برای یافتن واگرایی و همچنین نواحی اشباع خرید و فروش بهره برده می گردد.
انتخاب یک اندیکاتور به استراتژی معاملاتی بستگی دارد و اینکه در یک استراتژی چه اندیکاتورهایی در کنار هم استفاده شود به دانش و تجربه تریدر بازمی گردد.
استراتژی معاملاتی میانگین و AO
تعداد دانلودها 438
ايجاد شده 1399-09-23
لطفا ثبت نام کنيد اگر قبلا ثبت نام کرده ايد با مشخصات کاربري خود وارد شويد تا اجازه دانلود به شما داده شود.
اندیکاتور تکنیکی نوسانگر آوسام (AO) حاصل تفاوت یک مووینگ آوریج ساده 34 دوره ای که از طریق نقاط وسط میله ها (H+L)/2 رسم میشود و یک مووینگ آوریج ساده 5 دوره ای (که آنهم از طریق نقاط وسط میله ها رسم میشود) است. این اندیکاتور بروشنی به ما نشان میدهد چه اتفاقی در لحظه جاری برای نیروی محرک بازار در حال رخ دادن است.
سیگنالهای خرید:
-نعلبکی
تنها سیگنال خربدی است که در موقع بالای خط صفر بودن میله های چارت ظاهر میشود. باید بخاطر داشت که:
• سیگنال نعلبکی هنگامی تولید میشود که میله چارت جهتش را از نزولی به صعودی تغییر دهد. ستون دوم کوتاهتر از ستون اول بوده و رنگش قرمز است. ستون سوم بلندتر از دومی و رنگش سبز است.
• برای اینکه سیگنال نعلبکی خرید تولید شود تعداد میله های چارت باید حداقل شامل سه ستون باشد.
بخاطر داشته باشید که تمام ستونهای نوسانگر آوسام باید بالای خط صفر باشد تا بتوان از سیگنال خرید نعلبکی استفاده نمود.
-قطع شدن خط صفر
سیگنال خرید هنگامی صادر میشود که میله استراتژی معاملاتی میانگین و AO چارت از ناحیه مقادیر منفی به ناحیه مقادیر مثبت عبور کند. این عمل موقعی پیش می آید که میله چارت خط صفر را قطع کند. با ملاحظه این سیگنال:
• برای تولید این سیگنال، فقط دو ستون نیاز است؛
• اولین ستون باید زیر خط صفر باشد، دومین ستون آنرا قطع کند (انتقال از مقدار منفی به مقدار مثبت)؛
• تولید همزمان سیگنالهای خرید و فروش غیر ممکن است.
-دو قله
تنها سیگنال خریدی است که در هنگام زیر خط صفر بودن مقادیر میله های چارت تولید میشود. لطفا ً در هنگام ملاحظه این سیگنال بخاطر داشته باشید که:
• سیگنال زمانی تولید میشود که شما یک پیک نزولی (پایینترین مینیمم) داشته باشید که زیر خط صفر باشد و بدنبال آن پیک نزولی دیگری بیاید که کمی بلندتر (یک عدد منفی با قدر مطلق کمتر، که در نتیجه به خط صفر نزدیکتر است) از پیک نزولی قبلی باشد.
• میله های چارت مابین دو پیک باید زیر خط صفر باشد. اگر میله های چارت خط صفر را در جایی بین دو پیک قطع کنند، سیگنال خرید عملی نخواهد شد. اما، یک سیگنال خرید متفاوت تولید خواهد شد (قطع کردن خط صفر)
• هر پیک جدید از میله های چارت باید بلندتر (عدد منفی با مقدار قدر مطلق کمتری که به خط صفر نزدیکتر است) از پیک قبلی باشد.
• اگر یک پیک بلندتر اضافی (که به خط صفر نزدیکتر است) تشکیل شد و میله چارت خط صفر را قطع نکند، یک سیگنال اضافی خرید دیگر تولید خواهد شد.
سیگنالهای فروش:
سیگنالهای فروش نوسانگر آوسام مشابه سیگنالهای خرید هستند. سیگنال نعلبکی معکوس میشود و زیر صفر است. سیگنال قطع کردن خط صفر کاهشی است (اولین ستون از آن بالای خط صفر بوده، دومین ستون زیر خط صفر است). سیگنال دو پیک بالاتر از خط صفر میباشد و برعکس نیز هست.
محاسبه:
AO یک مووینگ آوریج ساده 34 دوره ای است که از طریق نقاط وسط میله ها (H+L)/2 رسم میشود و از یک مووینگ آوریج ساده 5 دوره ای کسر میشود که آنهم از طریق نقاط وسط میله ها (H+L)/2 رسم شده است.
MEDIAN PRICE = (HIGH+LOW)/2
AO = SMA(MEDIAN PRICE, 5)-SMA(MEDIAN PRICE, 34)
که در آن SMA میانگین متحرک ساده است.
آخرین دانلود ها
اندیکاتور Stochastic Cross Alert V2
اندیکاتور Gaussian Rainbow
اندیکاتور Waddah Attar Trend V2
اندیکاتور Color Fill
اندیکاتور Holt's double exponential smoothing
اندیکاتور universal trend
اندیکاتور WaveMTF
اندیکاتورهای بیل ویلیامز در تحلیل تکنیکال
بیل ویلیامز (Bill Williams)، متولد ۱۹۳۲ میلادی، یک معامله گر امریکایی بود که کتاب هایی با موضوع تحلیل تکنیکال بازار سهام و معاملات بورس نوشته است. تحقیقات این معامله گر در مورد بازار سهام، اندیکاتورها و شاخص های جدیدی جهت تحلیل رفتار بازارهای مالی جهان به وجود آورد.
بیل ویلیامز بر مبنای استفاده از راهی منطقی برای تحلیل بازار و برهان غیرمنطقی آشفتگی، روش معامله ی مختص خود را توسعه داد تا بتواند درک صحیحی از روانشناسی معامله گر بازار داشته باشد.
بیل ویلیامز کیست؟
بیل ویلیامز، معامله گر معروف و یکی از چهره های تاثیرگذار تحلیل تکنیکال معاملات بورس جهان است. بیل ویلیامز از اندیکاتورهایی در تحلیل تکنیکال خود استفاده می کند که شناخته شده ترین آن الیگیتور است.
قبل از هر چیز اگر بخواهیم تعریفی از اندیکاتور بیان کنیم درواقع ابزاری است که با اعمال روابط ریاضی مشخص روی قیمت سهم یا حجم معاملات یا هر دو شکل میگیرد. که در جهت تحلیل قیمت سهام یا شاخص بازار کاربرد دارد. اسیلاتورها یا نوسانگرنماها نیز یکی از زیرمجموعههای اندیکاتورها محسوب میشوند. حول یک خط مرکزی یا میان سطوح معینی نوسان میکنند. در انتها سعی دارند ما را از میزان هیجانات خرید و فروش در معاملات آگاه سازند.
دیدگاه بیل ویلیامز
در مباحث آموزش بورس اندیکاتورها معامله گران را جهت تحلیل تکنیکال سهم کمک میکنند. بیل ویلیامز برای درک ساختار جامع بازار، توصیه کرد تا بازار از پنج جهت تجزیه و تحلیل شود:
- فراکتال (مرحلۀ فاصله)
- نیروی محرک (مرحلۀ انرژی)
- افزایش/کاهش شتاب (مرحلۀ قدرت)
- منطقه (ترکیب مرحلۀ قدرت و مرحلۀ استقامت)
- خط موازنه
برای درک و تحلیل این جنبهها، تعدادی شاخص ایجادشدهاند و ما، در کالج تی بورس بر آنیم تا این شاخص ها را به زبانی ساده و روان بیان کنیم.
اندیکاتور فراکتال بیل ویلیامز:
فراکتال های بیل ویلیامز به صورت فلش هایی هستند که در بالا و پایین کندل ها (شمعها) قرار میگیرند. این فراکتال ها زمانی که پنج کندل مجزا داشته باشیم شکل میگیرد. وجود پنجمین کندل یا میله سبب میشود تا بالاترین قیمت و پایینترین قیمت پدیدار شوند. درواقع زمانی که یک کندل بالا یا پایین تشکیل دهد اگر از دو کندل قبلی و بعدی خود بالاتر یا پایینتر باشد یک فراکتال به وجود آورده است.
روش های تشکیل فراکتال
فراکتال در تحلیل تکنیکال به دو صورت ایجاد میشود:
Bullish Fractal، شامل سه کندل صعودی و دو کندل نزولی است.
Bearish Fractal، شامل سه کندل نزولی و دو کندل صعودی است.
هر فراکتال که تشکیل میشود، در صورت صعودی بودن تمام فراکتال های صعودی قبل از خود را باطل میکند. اما در صورتیکه نزولی باشد، تمام فراکتال های نزولی قبل خود را بیاعتبار مینماید. درواقع فراکتال های پیش رو دارای اهمیت بوده و در سفارش گذاری کاربرد دارند.
از طرفی اگر فراکتال های بیل ویلیامز داخل خطوط الیگیتور تشکیل میشوند، فاقد اعتبار هستند. بااینوجود اگر فراکتال جدیدی داخل خطوط تمساح تشکیل شود بازهم فراکتال های ماقبل خود را باطل میکند.
اندیکاتور الیگیتور بیل ویلیامز (Alligator Indicator)
در بین اندیکاتور های بیل ویلیامز، الیگیتور اندیکاتوری قدرتمند است که نشان میدهد سهم از نظرتحلیل تکنیکال در روند، چه موقعیتی دارد. همچنین اینکه در چه نقطهای باید معامله شود. اندیکاتور Alligator یا تمساح شامل سه میانگین متحرک خاص است.
خط آبی (Jaw Period) : خط دوره زمانی ۱۳ روزه که معروف به آرواره تمساح است.
لاین قرمز(Teeth Period) : خط دوره زمانی ۸ روزه که معروف به دندان تمساح است.
سبز (Lips Period) : خط دوره زمانی ۵ روزه که معروف به لب تمساح است.
کارایی در تحلیل تکنیکال:
در تحلیل تکنیکال پیش میآید که خطوط الیگیتور بیل ویلیامز خیلی به هم نزدیک شده و درهمتنیده میشوند. در این حالت، بازار قدرت کافی برای روند را ندارد و رنج است. بسیاری از معامله گران در روند رنج زمان خود را از دست میدهند و درواقع افراد تماشاچی در این بازار بورس پیروز ماجرا هستند.
زمانی که این خطوط از هم فاصله میگیرند، بازار شروع به حرکت کرده و از حالت رنج خارج میشود. در تحلیل تکنیکال هرگاه سه خط در یکجهت قرار گیرند بازار نیز به آن سمت حرکت میکند. خطوط الیگیتور بیل ویلیامز نشان میدهند چه زمانی بازار بورس دارای روند است و چه زمانی روند ندارد.
قیمت سهم بعد از شروع روند با شدت بیشتری حرکت میکند. در تحلیل تکنیکال بیل ویلیامز به اصطلاح تمساح خواب بوده و بعد از بیدار شدن بسیار گرسنه است.
بیل ویلیامز AO اندیکاتور (Awesome Oscillator)
دارای پرایس بار (خطوط) سبز و قرمز است که در تحلیل تکنیکال برای تشخیص زمان ورود به معامله به ما کمک میکند. روند در مسیر حرکت خود گاها استراحت دارد و در مواقعی جهت خود را عوض میکند. مقاومتها جلوی افزایش قیمت را میگیرند و باعث کاهش سرعت روند سهام بورس میشوند.
AO، اندیکاتوری است که بیل ولیامز در آن برای ورود به معامله سه مدل سیگنال مختلف ارائه میدهد:
۱- کراس یا عبور AO از خط صفر – اندیکاتور بیل ویلیامز
خط صفر درواقع خط افقی است که پرایس بارها بالا و پایین را جدا کرده و روی این خط است که قله و دره تشکیل میشود. زمانی که این اندیکاتور از خط صفر عبور میکند. و به سمت بالا میرود، میتوانیم وارد معامله خرید شویم. هرگاه این اندیکاتور از بالا به پایین از خط صفر عبور کرده و سیر نزولی بگیرد، میتوانیم فروش سهام بورس را انجام دهیم.
۲- سیگنال محدبی – اندیکاتور بیل ویلیامز
در حالت صعودی (بالای خط صفر) بعد از کراس خط صفر وارد روند میشویم. اگر بعد از تشکیل دو یا چند پرایس بار یک پرایس بار سبز تشکیل شد، میتوانیم دوباره خرید نماییم.
در حالت نزولی (پایین خط صفر) پس از کراس خط صفر روند داریم. اگر بعد از تشکیل دو یا چند پرایس بار سبز یک پرایس بار قرمز داشته باشیم، میتوانیم وارد معامله فروش شویم.
اگر به هر دلیلی یک موقعیت را از دست بدهیم با تکرار این حالات میتوانیم اقدام به خرید یا فروش نماییم.
۳- سیگنال تویین پیک- اندیکاتور بیل ویلیامز
این سیگنال بنا بر وجود درهها و قلهها به ما اجازهی ورود میدهد. هرگاه اندیکاتور ای او درهها و قلههای ناهماهنگ کمعمق تشکیل دهد سیگنال تویین پیک فعال میشود.
در حالت صعودی:
زمانی که دو دره ناهماهنگ کمعمق پایین خط صفر ایجاد شود، بلافاصله بعد از تشکیل اولین پرایس بار سبز میتوانیم وارد معامله خرید شویم.
در حالت نزولی:
زمانی که دو قله ناهماهنگ بالای خط صفر به وجود آید، بلافاصله بعد از تشکیل اولین پرایس بار قرمز میتوانیم وارد معامله فروش شویم.
در صورت از دست دادن سیگنال های تویین پیک در تحلیل تکنیکال، میتوان با کمک سیگنال های محدبی وارد معاملات خرید یا فروش شد.
اندیکاتور AC بیل ویلیامز ( Accelerator Oscillator):
در تحلیل تکنیکال اگر بتوانیم حرکت روند سهم را قبل از شروع آن متوجه شویم، میتوانیم زودتر وارد عمل شویم. قبل از اینکه اندیکاتور AOتغییر جهت دهد اندیکاتورAC تغییر جهت میدهد. درواقع این اندیکاتور بیل ویلیامز قبل از رسیدن به موقعیت خرید یا فروش هشدار میدهد.
بهعبارتدیگر آخرین چیزی که در چارت تغییر جهت میدهد قیمت است که قبل از آن AO و قبل از این اندیکاتور، AC تغییر جهت میدهد.
AC تنها یک مدل سیگنال دارد و کراس AC از خط صفر هیچ معنایی ندارد. در اندیکاتور AO زمانی که الیگیتور دهانش را به یک سمت باز میکند. بر اساس سه سیگنال وارد معامله میشویم اما در AC زمانی سیگنال داریم که پرایس بارها یا بالای خط صفر باشد یا پایین خط صفر تشکیل شود.
در روند صعودی دو حالت پیش میآید:
- اگر AC بالای خط صفر باشد، بعد از دو پرایس بار سبز، در پرایس بار سبز سوم یک سیگنال برای خرید دریافت میکنیم.
- اگر AC پایین خط صفر باشد، بعد از سه پرایس بار سبز، در پرایس بار سبز چهارم وارد معامله خرید میشویم.
در روند نزولی دو حالت داریم:
- اگر AC بالای خط صفر باشد، بعد از سه پرایس بار قرمز، در پرایس بار قرمز چهارم وارد معامله فروش میشویم.
- اگر AC پایین خط صفر باشد، بعد از دو پرایس بار قرمز، در پرایس بار قرمز سوم وارد معامله فروش میشویم.
- AC قبل از AO بازار را پیشبینی میکند و هرگاه AOواکنش نشان میدهد، قیمت شروع به حرکت میکند.
اندیکاتور گیتور بیل ویلیامز (Gator Oscillator)
برخلاف AO و AC که خطوط سبز و قرمز نشاندهندهی روند نزولی و صعودی است، در این اندیکاتور خطوط قدرت روند را نشان میدهند. در مواقعی فاصلهی بین ابتدا و انتهای خطوط زیاد است. گاهی این فاصله کم شده و حتی به صفر میرسد.
در تحلیل تکنیکال بیل ویلیامز تفاوت اندیکاتور گیتور با اندیکاتور الیگیتور این است که شاید به دلیل درهمتنیده شدن خطوط الیگیتور نتوانید درک درستی از بازار داشته باشید. در این مواقع اندیکاتور گیتور به شما کمک میکند. ازآنجاکه روند ابتدا، طول مسیر و انتها دارد، با کمک گیتور میتوانید ابتدا و انتهای مسیر را متوجه شویم.
زمانی که عمق خطوط زیاد باشد یا به اصلاح شکم تمساح بزرگ است یعنی بازار دارای روند است.
هرگاه خطوط سبز روی گیتور در حال تشکیل شدن است، یعنی خطوط الیگیتور در حال فاصله گرفتن از یکدیگرند، قدرت روند بیشتر میشود. با ایجاد خطوط قرمز، سه خط الیگیتور در حال نزدیک شدن به هم هستند، شیب در حال کم شدن بوده و به انتهای روند نزدیک میشویم.
درواقع گیتور شما را از بازارهای رنج نجات میدهد و این پیام را دارد که هرگاه تمساح از خواب بیدار شد وارد معامله شوید.
MFI بیل ویلیامز
در این بخش از مقاله «اندیکاتور بیل ویلیامز» ، قصد داریم درباره یکی از مهم ترین شاخص ها در تمام بازار های مالی، یعنی حجم نقدینگی یا میزان پول موجود در بازار است.
قطعا یکی از مواردی که نشان دهنده قدرت و امنیت بازار مالی است، میزان حجم سرمایه موجود در آن است.
در این بخش سیگنال های خرید و فروش یک اسیلاتور تکنیکالی، که به وسیله تحلیل آن میتوان در بازه های زمانی مختلف، نقدینگی موجود در سهم ها و ارز های مختلف را تحلیل کرد، یعنی اندیکاتور MFI را برررسی می کنیم.
اندیکاتور MFI مخفف عبارت Money Flow Index، از خانواده اسیلاتور ها به شمار می رود و در پایین چارت قیمت ظاهر می شود. شاخص این اسیلاتور بین 0 تا 100 نوسان میکند.
روش اضافه کردن اندیکاتور MFI به چارت قیمتی
در سایت تریدینگ ویو ، روی سربرگ Indicators & Strategies کلیک کنید. در قسمت سرچ، MFI را سرچ کنید.