مدیریت سرمایه و روانشناسی معاملات

فردي با ديسيپلين شخصي خوب ولي متد كاري ضعيف، كارايي بهتري خواهد داشت از كسي كه ديسيپلين كاري ضعيفي دارد ولي از بهترين متد كاري موجود استفاده میکند .
روانشناسی معامله گری چیست و چرا اهمیت دارد؟
ممکن است بسیاری از ما تصور کنیم که معامله گری در بازار بورس امری ساده و آسان است. اما باید بیان نماییم که چنین نیست. حتی می توانیم بگوییم روانشناسی معامله گری چنان از پیچیدگی و دشواری برخوردار است که حتی برخی از افراد که وارد بازار بورس می شوند، پس از یادگیری تحلیل بنیادی و تکنیکال نیز موفق نمی شوند سود مناسبی از این بازار به دست آورند.
برای این که بتوانید در بازار بورس سود بالایی به دست آورید، لازم است از نظم، برنامه، شخصیت و کوشش زیاد برخوردار باشید. برای این که کمتر در این بازار دچار آسیب شوید نیز، لازم است روانشناسی شخصیتی خود را مدیریت سرمایه و روانشناسی معاملات بشناسید و از آن در بازار بورس استفاده کنید. کنترل احساسات در بورس مسئله ای است که می تواند تریدر را به سود و موفقیت زیادی برساند.
یکی از موارد پیچیدگی سرمایه گذاری در بازار بورس این است که بیشتر انسان ها در طی انجام معاملات با احساسات و عواطف خود مواجه شده و همین مسئله آنها را از انجام فعالیت پرسود باز می دارد. در صورتی که این افراد روانشناسی معامله گری را بدانند، می توانند به ترس، هیجان، طمع و استرس خود مسلط شوند. تا در زمان اقدام به سرمایه گذاری و انجام معامله، از مدیریت صحیح استفاده کنند.
روانشناسی معامله گری، کلید گمشده معامله گران بورس
روانشناسی معامله گری را باید کلید گمشده ای در نظز بگیریم که معامله گران به آن نیاز دارند. مخصوصا در بازار بورس و اوراق بهادار داشتن این کلید می تواند موفقیت های بسیاری را برای تریدر به همراه داشته باشد. هر روز بر تعداد افرادی که وارد بازار سرمایه گذاری در بورس می شوند افزوده می شود، که هر کدام چنین تصور می کنند که می توانند از این بازار سود بالایی به دست آورند.
مسلما این تفکر زمانی می تواند موفقیت را برای معامله گر به همراه داشته باشد، که ضرر در معاملات را نیز در نظر بگیرید. یعنی بر اساس عواطف و احساسات اقدام به انجام معامله نکند. برخی مواقع عقاید بر نحوه انجام معاملات تاثیر گذار هستند. پس باید این عقاید را شناخته و تحت روانشناسی معامله گری آنها را مورد مطالعه قرار داد.
اهمیت درک روانشناسی معامله گری
برای این که به موفقیت بالایی در بازار های مالی دست یابید، لازم است ابتدا در مورد روانشناسی معامله گری به درک درستی دست یابید. که این مسئله نیز زمانی رخ می دهد که به صورت مستقیم سرمایه گذاری در بازارهای مختلف را تجربه کرده باشید. معامله گران زیادی به طرز فکر فراچارت و اهمیت استفاده از آن پی برده اند، که این مسئله به شدت در معاملات کوتاه مدت این دسته از افراد قابل مشاهده است.
شما اگر به دنبال کسب موفقیت در بازار بورس هستید، باید این نکته را همیشه به خاطر داشته باشید که روانشناسی معاملات می تواند در زمان های بحرانی تمرکز شما را افزایش دهد.
روانشناسی معامله گری در کسب سود و یا کم دیدن زیان تاثیر بسیاری دارد. زیرا به تریدر کمک می کند تا در زمان های حساس با دقت و تمرکز بیشتری اقدام به انجام معامله نماید. یکی از مهمترین وظایفی که می توانیم برای روانشناسی معامله بیان کنیم، تشخیص حضور طمع و ترس در حین سرمایه گذاری است.
اگر درک درستی از روانشناسی معامله گری داشته باشید، در صورتی که در سرمایه گذاری با ضرر مواجه شدید، به راحتی این باور را در خود تقویت خواهید نمود که این مسئله بخشی از کسب و کار معامله گری بوده و نباید در این خصوص استرسی به خود وارد کنید.
این که یاد بگیرید چگونه احساسات خود را کنترل کنید، قادر خواهید بود به میزان قابل توجهی از ضرر دیدن در مدیریت سرمایه و روانشناسی معاملات سرمایه گذاری خود بکاهید. برای این که موفقیت و کسب سود در بازار بورس را تجربه کنید، ابتدا لازم است یاد بگیرید احساسات خود را ساماندهی نمایید. اما بدون تردید برای این که بخواهید به یک تریدر آرام تبدیل شوید، ممکن است زمان زیادی را از شما بگیرد.
مدیریت سرمایه و روانشناسی معامله گری در بازار سرمایه
اگرچه در دورهها و جلسات مختلف سير یادگیری اصول و شیوههای تحلیل و معاملهگری در بازار سرمایه را متذكر شدهام امّا براي يادآوري اشاره میکنم كه پس از يادگيري كليه مباحث تحلیل تکنیکال؛ که الفبای بازار سرمایه را تشکیل میدهد، بايستي با الگوهاي هارمونيك و هارمونيك تريدينگ (كامل و پيشرفته)، تحليل امواج اليوت و ديگر ابزارهاي تكميلي همچون چنگال آندروز آشنا شويد. اگر اين سير را با موفقيت طي كرده و در آن تجربه كافي كسب نماييد با هر شيوه معاملاتي میتوانید معامله كنيد امّا تمام استراتژیهای معاملاتي بايستي با نگاهي به ابزارهاي گفتهشده بكار گرفته شود.
پس از طی این مراحل مهمترین مسئله، بهکارگیری آموختهها در بازارهای واقعی میباشد که در این میان همانگونه که در کتاب راهنمای تصویری معامله با امواج الیوت اشاره شد، مباحث روانشناسی شخصی ( فقدان روش، نداشتن نظم و انضباط، انتظارات غیرواقعی، صبور نبودن و بهطورکلی عدم کنترل شخصی) و بحث مدیریت سر مایه نقش بسزایی در عملیاتی نمودن آن ایفاء میکند.
هرروز ما كارهای بسيار زیادی در جهت تغيير محيط انجام میدهیم. بذر گندم را در زمینهای کشاورزی میکاریم تا گندمهای زیادی را درو کنیم، با ورود داروهای طبیعی و شیمیایی به داخل بدن به بهبود اعضاء معیوب کمک مینماییم، سنگهای معدنی را با ابزارهای مکانیکی از زیر زمین خارج کرده و با اعمال تغییرات فیزیکی و شیمیایی، فلزات گرانبهای آن را استخراج مینماییم تا در صنایع مختلف بکار گیریم و …، اینها ازجمله تغييراتي است كه ما هوشمندانه آنها را ايجاد میکنیم، امّا وضعیت در بازارهای سرمایه اینگونه نیست. شما در معاملهگری هرگز نمیتوانید كنترلي بر بازار داشته باشيد و در آن تغییری ایجاد نمایید. درخواست شما براي حركت قيمت در جهت مورد دلخواهتان اهميتي ندارد و هرگز نمیتوانید بازار را در جهتي خاص به حركت درآوريد و قصد شما هم هیچ تأثیری نخواهد داشت. ما هيچ ابزار و امكاني براي تأثیرگذاری بر بازار در اختيار نداريم. به نظر شما چه باید کرد؟ شاید بهترین پاسخ این باشد که اگر نمیتوانیم هیچ كنترلي بر بازار داشته باشيم؛ بر خودمان که میتوانیم. تنها چيزي كه میتواند ما را در این امر موفق كند اين است كه بتوانيم بر خودمان كنترل داشته باشيم. این یکی از مهمترین رازهای موفقیت در بازار محسوب میشود که بسیاری از معاملهگران از آن غفلت میکنند.
اگر قادر نباشید که بر احساسات درونی خود کنترل داشته باشید هرگز نمیتوانید آموختهها و تجربیات خود در بازار را بکار برید. تاکنون با افراد زیادی مواجه شدهام که علیرغم کسب دانایی کافی و مناسب معاملهگری در بازار سرمایه نمیتوانند آموختههای خود را در بازار واقعی بکار گیرند. مشکل این دسته از افراد عدم کنترل درونی میباشد درحالیکه این مهم سهم بسزایی در بهبود کارآیی معاملاتی افراد ایفاء میکند. شاید این جمله لاری لوین در کتاب رازهای معاملهگری غیراحساسی تائیدی بر این مهم باشد که:
فردي با ديسيپلين شخصي خوب ولي متد كاري ضعيف، كارايي بهتري خواهد داشت از كسي كه ديسيپلين كاري ضعيفي دارد ولي از بهترين متد كاري موجود استفاده میکند .
مشکل بعدی بسیاری از معاملهگران عدم توجه به قوانین مدیریت سرمایه میباشد. به گفته وین گورمن ( Wayne Gorman ) و جفری کندی ( Jeffrey Kennedy ) در کتاب راهنمای تصویری معامله با امواج الیوت، مدیریت ریسک برای موفقیت و طول عمر یک معاملهگر بسیار حائز اهمیت میباشد. در مدیریت سرمایه علاوه بر میزان مناسب حجم معاملات و بهکارگیری حد زیان توجه به این سه نکته اساسی ضروری است: کاهش ریسک؛ از بین بردن ریسک؛ حفظ سود کسبشده. برای مثال، در این رابطه مدام با افرادي مواجه میشوم كه در يك معامله خاص وارد سود بسيار بالايي شدهاند امّا درنهایت مدیریت سرمایه و روانشناسی معاملات علیرغم قرار داشتن در یک سود عظيم؛ معامله خود را با تحمل زیان بستهاند. وقتي علت را از آنها جویا میشویم، متوجه میشویم که به دلیل عدم رعایت یکی از مؤلفههای مدیریت سرمایه یعنی حفظ سود کسبشده با چنین فاجعهای مواجه شدهاند. اینکه واژه فاجعه را بکار بردم، عمد داشتم چراکه عدم توانایی معاملهگر در حفظ سود یک معامله موفق، واقعاً فاجعه است.
مدیریت سرمایه و روانشناسی معامله گری
نتیجتاً اینکه مجدداً تأکید میشود كه اگر شما نمیتوانید بر عملكرد بازار هيچ كنترلي داشته باشيد پس بايد بر عملكرد خود كنترل داشته باشيد ضمن اینکه بحث مدیریت سرمایه نیز نقش بسزایی در کارآمد کردن معاملات شما ایفاء میکند. كتاب حاضر که ترجمهی کتاب Super Trader اثر ارزشمند ون تارپ است، به آموزش عملی تحقق این دو مهم در معاملهگری میپردازد. شاید این کتاب یکی از بهترین منابع در این زمینه باشد که با رویکردی عملی به آموزش روانشناسی معاملهگری و مدیریت سرمایه و بهکارگیری آنها در بازار سرمایه میپردازد.
بهمنظور بالا بردن میزان یادگیری به خوانندگان محترم توصیه میشود هر قسمت را به دقت مطالعه کنید، زیر قسمتهای مهم خط بکشید و مفاهیم آموختهشده را پس از تمرین در معاملات خود بکار بندید. بهاینترتیب به مفاهیم آموختهشده تسلط مییابید. امیدوارم این کتاب بتواند تا اندازهای نیاز مشتاقان بازارهاي سرمايه را تأمین نماید. در پايان از کلیه دوستانی که با صبر و حوصله کل متن را بازخوانی کردند کمال تشکر و امتنان را دارم، ضمن اینکه از همه صاحبنظران و استادان محترم استدعا دارم كه بر مؤلف منّت گذاشته و كاستيهای اين كتاب را به پست الکترونیکی حقیر ارسال كنند تا در چاپهاي بعدي از آنها استفاده شود.
آشنایی با روشهای مدیریت سرمایه در بازارهای مالی
برای ورود به بازار سرمایه تنها تحلیل تکنیکال کافی نیست. همانطور که میدانید مهمترین موضوع این میباشد که بتوانید از دارایی خود پول بسازید. اگر دانش کافی در این زمینه را نداشته باشید، همه سرمایهتان را از دست میدهید.
به گزارش خبرگزاری موج، برای ورود به بازار سرمایه تنها تحلیل تکنیکال کافی نیست. همانطور که میدانید مهمترین موضوع این میباشد که بتوانید از دارایی خود پول بسازید. اگر دانش کافی در این زمینه را نداشته باشید، همه سرمایهتان را از دست میدهید.
برای اینکه بتوانیم در بازار سود خوبی برداشت کنیم، باید ۳ مورد زیر را در معاملات خود بکار ببرید:
- مدیریت سرمایه
- تحلیل بازار
- روانشناسی بازار
دانستن هر کدام از این موارد برای کسانی که میخواهند وارد این حرفه شوند ضروری است.
در ادامه با گزینه مدیریت سرمایه بیشتر آشنا میشوید.
منظور از مدیریت سرمایه چیست؟
اکثر افراد فکر میکنند تحلیل تکنیکال برای کسب سود از بازار کافی است، اما اگر نتوانیم سرمایه خود را مدیریت کنیم و ندانیم که چه مقدار از سرمایه خود را وارد معامله کنیم، اشتباه بزرگی کردهایم.
اصلیترین هدف در مدیریت سرمایه، کم کردن ضرر و افزایش سود است، یعنی بتوانیم در معاملات اشتباه ضرر کمتر، و در معاملات درست سود زیادی داشته باشیم.
با داشتن مدیریت درست روی سرمایه خودمان سودهای خوبی میتوانیم به دست بیاریم. این را به یاد داشته باشید که اولویت اول حفظ سرمایه است! برای درک بهتر مبحث مدیریت سرمایه، میتوانید صفحه آموزش معاملات بازارهای مالی را مشاهده کنید.
انواع روش های مدیریت سرمایه
برای داشتن مدیریت درست سرمایه یک سری قوانین باید رعایت شود. در ادامه به آنها اشاره میکنیم.
- ضررهای خود را محدود کنید
- حجم معاملات رو معقول و استاندارد انتخاب کنید
- نسبت سود به ضرر را حتماً رعایت کنید
- به حجم معامله زمانی که در ضرر است اضافه نکنید
- حد ضرر رو قبل از باز کردن معامله مشخص کنید
- حد ضرر مجاز روزانه، هفتگی و ماهانه رو برای خودمون مشخص کنیم
حالا با توجه به نکات بالا باید یک سیستم مدیریتی خوب برای مدیریت سرمایه طراحی کنیم. داشتن یک سیستم مدیریت سرمایه برای یک تریدر موفق، واجب و ضروری است.
مواردی که به آنها اشاره کردیم بصورت خلاصه و تیتروار بود. اگر تمایل دارید تا اطلاعات بیشتری در زمینه بازارهای مالی بدست بیاورید و همیشه با جدیدترین متد روز دنیای معامله گری همراه باشید، پیشنهاد میکنیم از این وبسایت آموزشی و خبری استفاده نمایید.
در ادامه برای طراحی این سیستم، یک سری نکات را بازگو میکنیم.
آموزش کامل مدیریت سرمایه
برای طراحی سیستم مدیریت سرمایه معیارها مدیریت سرمایه و روانشناسی معاملات و نکاتی را باید در نظر بگیریم که در پایین به آنها اشاره میکنیم.
استراتژی ورود به معامله
وقتی معامله را باز میکنیم، حتماً باید بدانیم چرا و به چه دلیلی میخواهیم وارد معامله شویم. در واقع برای ورود به معامله باید استراتژی داشته باشیم.
استراتژی تعیین حد ضرر اولیه
قبل مدیریت سرمایه و روانشناسی معاملات از باز کردن معامله باید بدانیم که اگر بازار برخلاف نظر ما حرکت کند و ما ضرر کنیم، تا چه اندازه میتونیم ضرر را تحمل کنیم. بعد از ورود به معامله اگر بخواهیم به این مورد فکر کنیم، مثل این است که سوار ماشین بدون ترمز شده باشیم! قبل از ورود به هر معامله باید حد ضرر خود را تعیین کنید تا در حین معامله هیجانی رفتار نکنید. حد ضرر از مهمترین اصول تریدینگ میباشد.
مشخص کردن حجم معامله
انتخاب حجم معامله باید بر اساس مقدار کل سرمایه ما باشد. فراموش نکنیم که حفظ سرمایه از کسب سود اهمیت بیشتری دارد.
بسیاری از معاملهگران بر این باورند که حداکثر ریسک برای هر معامله نباید بیشتر از ۳ درصد کل سرمایه باشد. با این روش حتی اگر ۱۰ معامله اشتباه پیش برود، باز هم ۸۰ درصد سرمایه ما حفظ شده است. اگر یک تریدر مبتدی هستید، پیشنهاد میکنم از این روش استفاده کنید!
تعیین حداکثر ضرر در دوره زمانی
باید برای مقدار ضرر مشخص شده، دوره زمانی هم مشخص کنیم. یعنی اگر در بازه زمانی مشخصی، به مقدار ضرر مشخص شده از قبل رسیدیم، وارد معامله نشویم و از بازار دور شویم. با این کار میتوانیم به ذهن خود استراحت داده و کنترل بهتری روی احساسات خود داشته باشیم. پس برای حد ضرر خود زمان مشخصی تعیین کنید تا دچار فرسایش نشوید.
شما میتوانید بر اساس رویه ریسکپذیری خودتان، ضررهای زمانی رو به تایم فریم معاملاتی خود اضافه کنید.
تقسیم معاملات به دو یا چند قسمت
برای اینکه بتوانیم مقدار سود خودمان را در بازار بالا ببریم، استراتژی معامله چند قسمتی گزینه مناسبی است. برای این کار یک قسمت از حجم معامله خود را با سود نسبتاً کم میبندیم و بقیه حجم را برای هدف و هدفهای بالاتر و یا بلند مدت باز نگه میداریم.
استراتژی خروج و تعیین حد سود
دقیقاً مثل حد ضرر، حد سود هم باید قبل از باز کردن معامله مشخص باشد. وقتی میخواهید از خانه بیرون بروید، اگر مقصدی نداشته باشید در خیابان سرگردان میشوید!
نسبت سود به ضرر
برای به دست آوردن این نسبت، حد سود را تقسیم بر حد ضرر میکنیم. هر چه عدد به دست آمده از ۱ بزرگتر باشد، معامله بهتر و سود دهی بیشتری داریم. نسبت زیر ۱ یعنی ریسک معامله بالا است و باید از انجام آن معامله پرهیز کنیم.
استراتژی جا به جایی حد ضرر
هر چقدر تلاش کنیم یک استراتژی ورود درست داشته باشیم، تا وقتی معاملات به درستی بسته نشوند و سودی به دست نیاوردیم، نمیتوانیم بگوییم استراتژی ما موفق است! وقتی معاملهای باز است، باید برای جابجایی حد ضرر هم یک استراتژی داشته باشیم.
تمامی مواردی که اشاره کردیم در کنار روانشناسی معاملاتی، بهترین نتیجه را برای شما به ارمغان میآورد. برای اینکه بیشتر در این زمینه آگاهی پیدا کنید، میتوانید از طریق صفحه مقالات آموزشی بازارهای مالی، اطلاعات خود را افزایش دهید.
سیستم مدیریت سرمایه خود را بسازید
ما میتوانیم یک سیستم مدیریت سرمایه برای خودمان طراحی کنیم. هرکسی باید با توجه به روحیات خود، بهترین سیستم را برای مدیریت سرمایه و روانشناسی معاملات خود طراحی و آن را مکتوب کند.
یادمان باشد یادداشتبرداری در این زمینه بسیار مؤثر است و از سردرگمی ما جلوگیری میکند.
وقتی با قوانین خود پیش برویم و آن را به شکل منظم رعایت کنیم، مسیر روبروی ما هموارتر میشود.
با نوشتن سیستم طراحی شده میتوانیم راه رو بهتر ببینیم و در شرایط مختلف بازار، روی معاملات خودمان کنترل بهتری داشته باشیم.
لزوم داشتن مدیریت سرمایه و استراتژی معاملاتی
مدیریت سرمایه و استراتژی معاملاتی : دو بال یک سرمایه گذار حرفه ای
در بخش های قبلی در مدیریت سرمایه و استراتژی معاملاتی در معاملات صحبت کردیم و گفتیم که یک سرمایه گذار فعال در بازارهای مالی اولا باید یک سیستم معاملاتی مناسبی را طراحی کند و ثانیا هم مدیریت سرمایه مناسبی داشته باشد تا بتواند در بازار مالی بقا داشته باشد. به طور کل روانشناسی معامله گر در کنار یک سیستم معاملاتی موثر و مدیریت سرمایه مناسب، سه ظلع مثلث موفقیت در بازارهای مالی هستند. یک سیستم معاملاتی عالی حتی با وجود معامله گری که اصول روانشناسی ترید را رعایت نمی کند، می تواند کاملا تبدیل به یک روش معاملاتی ضرر ده شود. داشتن مدیریت سرمایه بدون در اختیار داشتن یک روش معاملاتی موثر فقط صفر شدن حساب شما را به عقب می اندازد و همه اینها بدون روانشناسی معامله گر مانند آب در هاون کوبیدن است.
در خصوص داشتن یک استراتژی معاملاتی درست، اکثر معامله گران بزرگ دنیا بر این عقیده هستند که اگر شما حتی یک روش معاملاتی ضعیف هم داشته باشید ولی مدیریت سرمایه و روانشناسی معامله گر را سرسختانه رعایت کنید باز هم می توانید در بازارهای مالی موفق باشید. لذا می بینید که تاثیر روانشناسی چقدر پر اهمیت و حیاتی می باشد. بنابراین در این مقاله میخواهیم با شما در رابطه با مفاهیم اصلی و پایه ای بازار سرمایه یعنی روانشناسی تریدر صحبت کنیم. اگر چه این مفاهیم ممکن است در سایه مفاهیم و مسائل بزرگتری مثل تحلیل و سایر موارد نادیده و یا کمرنگ جلوه داده شوند؛ اما این نادیده گرفته شدن به معنی بی اهمیت بودن یا کم اثر بودن آنها نیست. بلکه گاها این موارد تاثیرات بزرگ و شگرفی در نتیجه ای که ما می گیریم دارند. در ابتدا راجع به مفاهیمی کلی از جمله شکست، کنترل، عدم ثبات تریدرها در بازار مالی، ترس و سایر مسائل صحبت خواهیم کرد.
شکست در معاملات با وجود داشتن مدیریت سرمایه و استراتژی معاملاتی مناسب
نداشتن مدیریت سرمایه و روانشناسی معاملات مدیریت سرمایه و استراتژی معاملاتی مناسب در معاملات ممکن است در میانه راه برای هر سرمایه گذاری ترس ایجاد کند و این ترس موجب می شود که سرمایه گذار با دیدن وضعیت منفی بازار سریعا موقعیت های معاملاتی خود را در بازار ببندد و در نهایت زیان کند. در واقع ترس از شکست در معاملات موجب اقدامات هیجانی منجر به زیان شده است. در کل همه افراد تعریف مشخص و تصویر مشخصی از شکست در ذهن خود داریم. حتی در جاهای مختلفی تعریفی متفاوت از شکست داریم. مثلا در بازی فوتبال وقتی میگوئیم تیمی شکست خورد یعنی تعداد گلهای یک تیم از تعداد گلهای تیم حریف کمتر است. وقتی در جنگ کشوری شکست میخورد یعنی به تصرف کشور دیگری در میآید. هر چند این تصرف ممکن است تعداد کشته ها و خسارتهای متفاوتی داشته باشد، که این اندازه و شدت شکست را به ما نشان میدهد. اما چه چیزی در بازارهای مالی به شکست تعبیر می شود؟ یک تریدر چه زمانی شکست میخورد؟
در بازارهای مالی نه مسابقه ای وجود دارد و نه درگیری و نه کشمکشی بلکه خود تریدر هست که رو در روی خودش مینشیند و به رقابت با خودش میپردازد. گاها این مساله باعث میشود که تریدر هیچگاه نپذیرد که در بازار مالی شکست خورده و تعبیر درستی از شکست در بازارهای مالی نداشته باشد. حال سوال اینجاست که آیا زمانی که تریدر شروع به معامله میکند و موقعیتش منفی می شود آیا شکست خورده یا نه؟ از طرفی این معامله گر مدتی خیلی خوب ترید میکند و معاملات سوددهی دارد، اما همه اش را در یک معامله از دست می دهد. آیا به این هم میتوان شکست اطلاق کرد؟ یا اگر کسی از شما بپرسد در طی این مدت که در بازار هستید چه منفعتی از بازار برده اید ایا پاسخی دارید. حال اگر اگر بخواهیم صادقانه جواب دهیم و بگویم که هیچ سودی نکردیم و بلکه بخش زیادی از سرمایه خود را در این بازار از دست دادیم. آیا این موارد هم به شکست تعبیر میشود؟
عوامل شکست در بازار های مالی : نداشتن مدیریت سرمایه مناسب
– قوانین بازارهای مالی را نشناسیم.
– قوانین بازارهای مالی را نپذیریم.
– به قوانین بازارهای مالی عمل نکنیم.
لازمه طراحی استراتژی معاملاتی مناسب شناخت قوانین هر بازار مالی می باشد. مهم نیست در چه مرحله از معاملات هستیم. مهم این است که آیا موفق هستیم یا خیر؟ آیا معاملات سودده پشت سر هم داریم؟ اینها اصلا مهم نیست. مهم این است که ما سه مرحله ذکر شده در بالا را انجام ندهیم. اگر ما این ۳ مرحله را انجام بدهیم در حال شکست خوردن هستیم که ممکن است نتیجه اش را یک هفته بعد، یک معامله بعد یا یکسال بعد ببینیم. یک تریدر زمانی می تواند ادعا موفقیت در این بازار را داشته باشد که به صورت مستمر بتواند از این بازار منفعت لازم را داشته باشد. چون هدف از ورود به این بازار کسب سود است. البته نه این که تمام معاملاتش مثبت باشد. این اصلا امکان ندارد، هیچ موقع، تاریخ بازار مالی نشان نداده است که فردی 100٪ معاملاتش مثبت باشد. هدف ما از موفق شدن این است که یک موفقیت مستمر در معاملات داشته باشیم و برآیند مثبتی در بازار داشته باشیم، نه صرفا اینکه ۱۰۰٪ معاملاتمان سودده باشد و این صرفا به ولسطه مدیریت مدیریت سرمایه و روانشناسی معاملات سرمایه و استراتژی معاملاتی درست در بازار به دست می آید.
داشتن استراتژی معاملاتی و لزوم کنترل و عمل به آن
حال سوالی که پیش میآید این است که چرا معامله گران در ترید کردن کنترل ندارند؟ کنترل نداشتن در معاملات یکی از مواردی است که اکثر تریدرهایی که موفقیت چندانی در بازار ندارند از آن رنج میبرند. تحقیقات نشان داده که افرادی که خود کنترلی دارند، افرادی شادتر و منظبط تر هستند و میتوانند برنامه های خود را اجرا کنند. پس کنترل نداشتن از اینجا میآید که ما برنامه ای برای اجرا نداریم. یا تمایلی نداریم که برنامهای که نوشتیم را اجرا کنیم. به همین خاطر دچار احساسات میشویم. احساسات بخشی از مغز و بخشی از وجود ما هست که با منطق ما کاری ندارد. در حالی که برنامه و چارچوب داشتن نیاز به منطق و پافشاری و پایبندی به منطقی دارد که ما به عنوان برنامه میشناسیم.
حال سوال اینجاست که آیا احساسات باید استراتژی معاملاتی سرمایه گذار را تحت تاثیر قرار دهد؟ معامله گرانی که دچار احساسات در معاملات خود میشوند از جمله احساس ترس، طمع، خوشبینی و امید واهی، هیچگاه نخواهند توانست که روی معاملات خود کنترل داشته باشند. اما زمانی میتوانیم کنترل داشته باشیم که چارچوب ما مشخص باشد. زمانیکه متوجه میشویم از چارچوب خود داریم خارج میشویم باید سریع به داخل قواعد و چارچوب خود برگردیم. در این شرایط است که ما به اوضاع کنترل داریم. و این یک کنترل درونی است و بازار ما را کنترل نمیکند. زمانی میتوانیم یک ساختار ایجاد کنیم که مشخصا بدانیم چه تعاملی با بازار داریم. در واقع هم بازار را بشناسیم هم خودمان را. نقاط ضعف و قوت خود را در برابر تهدیدهای بازار بشناسیم. براین اساس یک چارچوبی برای خودمان طراحی کنیم و داخل این چارچوب بمانیم و پایبند و وفادار به قوانین خودمان باقی بمانیم.
اما زمانی که کنترل نداشته باشیم، بازار کنترل را برای ما اعمال خواهد کرد. گاها دیده میشود که چون تریدرها خودکنترلی ندارند اسیر و تسلیم کنترل بازار میشوند. و این کنترل نداشتن باعث بی ثباتی معاملهگران در بازار مالی میشود. معامله گرانی که کنترل ندارند دچار بی ثباتی میشوند. چون قوانین مستند و نوشته شده ای برای خودشان ندارند که به آن پایبند باشند. این پایبند نبودن در چارچوب، باعث می شود که هر کاری انجام دهند و نتیجه این هر کاری انجام دادن ، بی ثباتی در معامله گری میباشد. پس ثبات در معامله گری به این معنی است که در یک چارچوب مشخص به یک سمت مشخص حرکت کنیم. و مدام تغییر جهت ندهیم و مسیر و جهت خودمان را عوض نکنیم.
گرد آوری و تنظیم : عاطفه دادگر کارشناس ارشد ریاضیات مالی
برای داشتن یک سیستم معاملاتی نیاز است که در دوره آموزشی طراحی سیستم معاملاتی شرکت کنید.
آشنایی با اصول مدیریت سرمایه
با توجه به رشد چشمگیر شاخصهای بازار سهام طی سالیان اخیر، صاحبان سرمایههای خرد و کلان از اقشار مختلف و با هر میزان تخصص مالی، وارد بازار سرمایه شدهاند. هرچند گزینههای مطمئنتری نظیر صندوقهای سرمایهگذاری هم وجود دارند اما، بسیاری از افراد به دلایل مختلف ترجیح میدهند که خودشان مستقیماً در بازار به خرید و فروش سهام بپردازند.
به منظور سرمایهگذاری آگاهانه، باید پیش از ورود به بازار آموزش دیده و ارکان اصلی فرآیند معاملهگری یعنی تحلیل، روانشناسی و مدیریت سرمایه را به خوبی فرا بگیرید. یادگیری این مفاهیم، از طریق آموزشهای تئوری و تجربه معاملهگری در بازار بورس، حاصل میشود. در این میان، بخش مدیریت سرمایه از اهمیت ویژهای برخوردار است زیرا، مستقیماً با بقای افراد در بازار مرتبط بوده و به گونهای میتوان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه معاملهگران دانست. برای پیاده سازی قوانین مدیریت سرمایه در بازار بورس، عملکرد سیستماتیک و تفکر منطقی فرد الزامی است. قطعاً معاملهگری که این مفهوم را به خوبی درک نموده و اجرایی کند، از آرامش روحی بیشتری حین داد و ستد برخوردار است زیرا، با درنظر گرفتن تمام ریسکهای ممکن اقدام به سرمایهگذاری مینماید و همین موضوع یکی از سنگ بناهای اصلی موفقیت در بازار مالی است.
مدیریت سرمایه چیست؟
اگر بخواهیم یک تعریف جامع و کلی ارائه کنیم، دانش و مهارت سرمایهگذاری با ریسک حداقل در راستای کسب بازدهی حداکثر را مدیریت سرمایه مینامند. هدف اصلی مدیریت سرمایه در وهله اول، کنترل ریسک و حفظ دارایی است. از این جهت در برخی از منابع آموزشی، مدیریت سرمایه به همان مدیریت ریسک نیز تعبیر میشود. به بیان سادهتر، مفهوم مدیریت سرمایه این است که برای بدست آوردن بازدهی مورد انتظار خود باید مقدار ریسک مشخصی متقبل شوید؛ طبق اصول حرفهای معاملهگری و به منظور جلوگیری از وقوع ضررهای سنگین و غیر قابل تحمل، باید پیش از ورود به موقعیت معاملاتی مقادیر این بازده و ریسک معلوم و به گونهای متعادل شده باشند که در مقابل انتظار برای کسب سودی معقول، ضرر کمی پیش روی شما باشد.
اعمال صحیح قوانین مدیریت ریسک در فرآیند معاملات، میتواند در راستای کاهش ضرر و زیان تأثیر به سزایی داشته باشد. ترکیب یک استراتژی معاملاتی کارا و مدیریت سرمایه، ضمن پیشگیری از وقوع ضررهای سنگین و غیر منتظره، به مرور زمان منجر به رشد سرمایه شما خواهد شد. اعمال مدیریت ریسک در معاملات سهام و سایر ابزارهای مالی، تابع قوانین واحد و مشخصی نیست و از یک فرد تا دیگری متفاوت است. در واقع جزئیات و نحوه اعمال مدیریت سرمایه، تا حد زیادی به دیدگاه سرمایهگذاری، اهداف مالی، طرز تفکر و روحیات شخص بستگی دارد. بر اساس چنین معیارهایی، مدیریت سرمایه و روانشناسی معاملات رویکرد سرمایهگذاران در قبال ریسک را تشخیص داده و آنها را در دو دسته کلی ریسکگریز و ریسکپذیر تقسیم میکنند.
در نتیجه معاملهگران باید از قواعد مدیریت ریسکی استفاده کنند که متناسب با شخصیت سرمایهگذاری آنها باشد و در این زمینه نمیتوان برای همگان نسخهای واحد تجویز نمود. بطور مثال؛ میزان پذیرش ریسک معاملهگران کوتاه مدتی در هر موقعیت معاملاتی نسبت به افرادی که دیدگاه بلند مدت دارند، کاملاً متفاوت است.
بسیاری از افراد، با رویای یک شبه ثروتمند شدن وارد بازار سهام شده و انتظار دارند ظرف مدت کوتاهی، سرمایه خود را چند برابر کنند! چنین سرمایهگذارانی را حتی نمیتوان شدیداً ریسک پذیر نامید زیرا، مفهوم ریسک اصلاً برای آنها تعریف نشده است و در محاسبات ذهنی خود صرفاً به سود میاندیشند. چنین شخصی حتی ممکن است مدتی معاملات سوددهی را نیز تجربه کند اما، در نهایت به دلیل عدم رعایت مدیریت سرمایه و پذیرش بدون محدودیت ریسک، سرمایه خود را به نابودی میکشاند. به راستی میتوان ادعا نمود؛ یکی از اصلی ترین وجوه تمایز معاملهگران موفق با سایرین، رعایت اصول مدیریت سرمایه است.
امروزه برای مدیریت ریسک روشهای مختلفی وجود دارد. شیوههای کلاسیک بیشتر بر محاسبات ساده متمرکز بوده و مدلهای جدید نظیر مدیریت سرمایه و روانشناسی معاملات مدیریت سرمایه و روانشناسی معاملات روش پروفسور بالسارا، غالباً بر اساس جداول و فرمولهای پیچیده ریاضی بنا شدهاند. همگی این روشها مبتنی بر ارزیابی ریسک موقعیتهای معاملاتی بصورت انفرادی و در نهایت تعیین چهارچوبهای مشخص برای محدوده ریسک پذیری معاملهگران میباشند.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه در بازار سهام
هرچند برای مدیریت سرمایه روش و فرمول مشخصی وجود ندارد اما برای تدوین قوانین مدیریت ریسک و ارزیابی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار، شاخصهای مرسومی وجود دارند که مهمترین آنها عبارتند از:
- ریسک
- بازده
- حجم معاملات
- نسبت بازده به ریسک
- نسبت افت سرمایه
به منظور انجام معاملاتی اصولی و موفقیت آمیز، موارد اول تا چهارم را باید برای هر موقعیت معاملاتی و الزاماً پیش از ورود، بررسی نموده و در مورد آنها تصمیمگیری کنیم. در واقع پس از مشخص نمودن این موارد مشاهده میکنیم که نقاط خروج و حداکثر سود و زیان مورد انتظار از موقعیت معاملاتی مذکور، با دقت معین میشوند. به وضوح میبینیم که مدیریت سرمایه در راستای موفقیت هر استراتژی معاملاتی نقش کاملاً حیاتی ایفا مینماید که چشم پوشی از آن نتیجهای جز شکست در پی نخواهد داشت. حال پس از شرح مفهوم و اهمیت مدیریت سرمایه در بازارهای مالی و ذکر ارکان اصلی آن به بیان برخی از قواعد مرسوم و توصیههای رایج در این زمینه میپردازیم؛
- پیش از ورود به معامله، باید ریسک و بازده مورد انتظار از آن را تعیین کنید.
- محاسبات مقادیر ریسک و بازده، تابع مستقیمی از نقاط خروج احتمالی و حجم معاملات میباشد.
- طبق اصول سرمایهگذاری و توصیه بزرگان بازار، حداکثر مقدار ریسک در هر موقعیت معاملاتی، نباید از ۳ درصد بیشتر شود!
- حداقل مقدار مجاز نسبت بازده به ریسک، برابر ۱ میباشد و در غیر این صورت، ورود به معامله خطای بزرگی است.
- در صورت نیاز به داشتن چندین موقعیت معاملاتی باز به صورت همزمان، باید حداکثر ریسک قابل تحمل را بین این معاملات تقسیم نمود.
- زمانی که به بازدهی نجومی معاملات اعتباری و اهرمی میاندیشید، ریسک سنگین و چند برابری آنها را نیز مد نظر داشته باشید!
- آستانه تحمل افت سرمایه حساب معاملاتی خود را به طور دقیق مشخص نموده و زمانی که به دلیل چندین معامله زیانده میزان افت سرمایه شما به محدوده خطر رسید، بدون تعلل فرآیند معاملات خود را برای مدتی متوقف کنید.
در مجموعه مقالات آتی مدیریت سرمایه در بخش بلاگ آسان بورس، مفاهیم ریسک، بازده، نسبتهای مرتبط با مدیریت سرمایه و… به تفصیل توضیح داده خواهند شد.